به گزارش «سدید»؛ یک آپارتمان اجارهای ۳۰، ۴۰ متری و سه بچه قد و نیمقد در کنار هزینههای دارو و درمان شوهری از پا افتاده و مریض؛ چند سالی میشود هم مادر است و هم پدر و هم نانآور و ستون خانه و خانواده، اما با پیدا شدن سر و کله ویروس تاجدار همه زندگیاش بههم ریخته و رنج و سختیاش چندین برابر شده است. او که نه سواد درست و حسابی دارد و نه مهارتی که بتواند در این روزهای سخت برای جور کردن دخل و خرجش روی آن حساب کند و گذران زندگیاش با کار در آشپزخانه رستوران و تالار میگذشت حالا با تعطیلی رستورانها و تالارها به امید مهار کرونا، روزگار باز هم برایش چنگ و دندان میکشد و زندگی سختیهای بیشتری را بر شانههای نازکش آوار میکند. در ژرفای نگاهش غمی عمیق موج میزند؛ غم نان و غم فردای شوهر و فرزندانش و هیچ حمایتی او و زنانی همچون او را به ادامه زندگی و تحمل سختیها دلگرم نمیکند.
کرایه خانه، هزینه درس و مشق بچهها که حالا با کرونا ناگزیرند با «شاد» درس بخوانند و «شاد» اینترنت، گوشی تلفن هوشمند یا تبلت میخواهد و شوهری که هزینههای دوا و درمانش روز به روز گرانتر میشود و دستانی خالی که به هیچ جا بند نیست! این برشی کوتاه و روایتی از زندگی این روزهای زنان سرپرست خانوار است؛ زنانی که کرونا باعث شد دایره زندگی بازهم برایشان تنگتر از قبل شود.
درصد کمی از زنان سرپرست خانوار دارای تحصیلات عالیه و مشاغل سطح بالا هستند. اغلب این زنان که بیسرپرست یا بدسرپرست هستند سواد و مهارت خاصی ندارند و بیشترشان برای گذران زندگی و کسب درآمد در مشاغل خدماتی کار میکنند. بسیاری از کارگران تالارها و رستورانها زنان سرپرست خانوار هستند. همچنین برخی از این زنان در بازارچههای خوداشتغالی هنرشان را به نمایش میگذارند و با فروش ترشی یا مربای خانگی یا دستبافتههایشان کفه دخل و خرج ترازوی زندگی را تراز میکنند. تا پیش از این و قبل از پیدا شدن سر و کله کرونا هم زنان سرپرست خانوار با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکردند، اما حالا و با بروز بحران کرونا و چالشهای اقتصادی ناشی از آن و آثار منفی این بیماری روی اقتصاد و مشاغل گوناگون، زنان سرپرست خانوار یکی از آسیبپذیرترین گروههایی هستند که برای تأمین معاش و گذران زندگیشان دچار چالش شدهاند.
از همه بدتر اینکه این زنان هیچ حامی مشخصی ندارند و کمکهای نیمبند و جسته و گریخته نهادهای حمایتی همچون بهزیستی یا کمیته امداد از یک سو کفاف زندگی این زنان و خانوادههایشان را نمیدهد و از سوی دیگر این نهادها درصد ناچیزی از جمعیت ۴ میلیونی زنان سرپرست خانوار را پوشش میدهند و درصد قابل توجهی از این زنان بدون هیچ حمایتی به حال خود رها شدهاند.
خانوارهای زنسرپرست فقیر ۷/ ۲ درصد برابر خانوارهای مردسرپرست
آمار زنان سرپرست خانوار به دلایل مختلفی همچون افزایش طلاق، اعتیاد یا حوادثی که موجب مرگ و میر مردان میشود رو به افزایش است. مطابق آمارهای رسمی در سال ۷۵ زنان سرپرست خانوار حدود یک میلیون نفر بودند و در سال ۸۵ این میزان به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر رسید و در سرشماری سال ۱۳۹۰ این رقم ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر شد و سال ۱۳۹۵ این رقم به بیش از ۳ میلیون رسید و در چند سال اخیر به دلیل اتفاقات مختلف این میزان به ۴ میلیون نفر رسیده است. طبق ماده ۱۶ قانون ساختار نظام جامع تأمین رفاه اجتماعی دستگاهها باید به بانوان سرپرست خانوار مهارت یاد دهند و او را به خودکفایی برسانند. اصلهای ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی وظایف را مشخص کرده است و دولت را موظف کرده حقوق زن را در تمامی جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و اموری را انجام دهد.
اما رها شدن زنان سرپرست خانوار به حال خود موجب شده تا این زنان نتوانند به استقلال برسند و با فقر و نداری و مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم کنند.
به گفته مریمالسادات میرمالک ثانی مدیرکل دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه در سال ۹۷ در مناطق شهری ۴/ ۳۳ درصد خانوارهای زنسرپرست جزو خانوارهای فقیر قرار گرفتهاند که این میزان ۷/۲ درصد برابر خانوارهای مردسرپرست در این طبقه بودهاند؛ همین بررسیها نشان میدهد نه تنها تعداد خانوارهای زنسرپرست نسبت به مردسرپرست در معرض فقر بیشتری قرار دارند بلکه بین خانوارهای زنسرپرست شهری و روستایی نیز شکاف عمیقی دیده میشود.
پای درددل زنان سرپرست خانوار
خیابان دماوند از میدان امام حسین تا چهارراه تهرانپارس صفی طولانی از تالارهای پذیرایی را در دل خود جای داده است؛ تالارهایی که در این روزهای سال و در ایام ماههای ربیعالاول و ربیعالثانی از ماهها قبل رزرو شده بودند و سال گذشته در چنین روزهایی جلوی در آنها ماشینهای گلزده عروس پارک شده و داخل تالارها پر از جمعیت مهمانانی بود که برای برپایی جشن عروسی دور هم جمع شده بودند و کارگرانی که پذیرایی از مهمانها و تدارک غذای عروسی را به عهده داشتند و بسیاری از آنها زنان سرپرست خانوار بودند.
حالا، اما برای کنترل اپیدمی کرونا این تالارها تعطیل شدهاند و نه از ماشین عروس جلوی در آنها خبری هست و نه از مهمانها و نه آشپزخانهای کار میکند و نه کارگری!
مریم که چند سالی میشود از شوهرش طلاق گرفته، پیش از این در یکی از همین تالارها کار میکرد. او سرپرستی تنها فرزندش را بر عهده دارد و حالا چند ماهی میشود بیکار است. وقتی از او درباره چگونگی گذران زندگیاش میپرسم پاسخ میدهد: «در این مدت پدر و مادرم تا جایی که در توانشان بود کمکم میکنند، اما خودشان هم چندان وضعیت مناسبی ندارند که بخواهند به من کمک کنند.»
وقتی درباره دریافت مقرری بیمه بیکاری از او میپرسم پاسخ میدهد: «ما هیچکدام بیمه نبودیم و به صورت روزمزد کار میکردیم. به همین خاطر هم حالا از بیمه بیکاری و حمایتهای اینچنینی خبری نیست.»
سمیه هم زنی ۵۳ ساله است که در یک باشگاه ورزشی کار میکرده، اما حالا چند ماهی میشود باشگاه تعطیل و او بیکار است. وی همسرش را در یک حادثه از دست داده و دو دختر دانشجو دارد.
سمیه هم بیمه ندارد و به قود خودش فعلاً از اندوختهای که برای روز مبادا کنار گذاشته بود استفاده میکند. با غمی که در چهرهاش موج میزند به چشمانم خیره میشود و میگوید: «فعلاً که مباداتر از امروز ندارم.» آنطور که این خانم میگوید مربیان باشگاهها هنوز هم به صورت جسته و گریخته شاگرد دارند و کلاسهایشان را به صورت آنلاین برگزار میکنند، اما کارگران و کارمندان باشگاه عملاً بیکار شدهاند و هیچ درآمدی ندارند.
خانم محمدی هم از زنان سرپرست خانواری است که با درست کردن ترشی و مربا و همچنین درست کردن سبزی پاککرده و سرخکرده و پیاز داغ و به طور کلی چیزهای مورد نیاز خانمهای شاغل درآمد دارد. پیش از این هر هفته در بازارچه خوداشتغالی شهرداری منطقه ۱۳ شرکت میکرد و محصولاتش را در معرض فروش میگذاشت. حالا، اما به خاطر شرایط کرونا بخشی از مشتریانش را از دست داده است.
شوهرش اعتیاد دارد و اگرچه هست، اما در عمل سرپرستی خانواده با خود اوست. وقتی از او درباره وضعیت کسب و کارش در شرایط بیکاریهای کرونایی میپرسم میگوید: «چون کار من تهیه مایحتاج خوراک و پخت و پز است هنوز هم بخشی از مشتریان خودم را دارم، اما بخشی از مردم هم به خاطر شرایط کرونا، میترسند و از من خرید نمیکنند.»
نظر کارشناس
افزایش هزینهها و تورم مانع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است
در حال حاضر ۲۵۰ هزار خانوار زنسرپرست شامل چهار گروه زنان دارای همسر متوفی، زنان مطلقه، زنان دارای همسر از کارافتاده و دختران مجرد و زنان خودسرپرستی هستند که اغلب یا همسرانشان مفقود شده یا در زندان به سر میبرند. این ۲۵۰ هزار زن با بعد خانوارشان شامل ۵۸۲ هزار نفر میشوند. متأسفانه با توجه به شرایط کرونا، تورم و موضوعات دیگر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به کندی پیش میرود و به سختی انجام میشود.
در سالهای گذشته ما میتوانستیم با کمکهایی که برای اشتغال به این زنان میکنیم و ایجاد فرآیندهای توانمندسازی، آنها را از چرخه حمایت خارج کنیم، اما در سال جاری متأسفانه به دلیل مشکلاتی که وجود دارد، اگرچه زنان به همان شاخصهای توانمندسازی دست پیدا کردهاند، اما باز هم نمیتوانیم، بگوییم آنها توانمند شدهاند و بنابراین نمیتوانیم آنها را از چرخه تحت پوششمان خارج کنیم چراکه تورم بسیار بسیار جلوتر از ما حرکت میکند.
البته هنوز به طور کامل پروندهها مورد پایش و بررسی قرار نگرفته و نمیتوانیم آماری از زنانی که در سال جاری توانمند شدهاند، ارائه دهیم، اما با توجه به شرایط و صحبتهایی که با کلینیکهای مددکاری در استانها داریم همه بر این عقیده هستند که اگرچه شاخصهایی که ما برای توانمندسازی زنان در نظر داریم در برخی از افراد ایجاد شده، اما با توجه به افزایش هزینهها و تورم نمیتوانیم بگوییم این زنان را توانمند کردهایم؛ بنابراین با توجه به شرایط ایجاد شده در کشور معتقدم باید در دستورالعملهایمان مقداری تغییر در شاخصها ایجاد کنیم، چراکه اگر این شرایط اقتصادی ادامه داشته باشد، این شاخصها دیگر به معنی توانمندسازی نیست و باید تغییر کند. در سالهای گذشته قدرت توانمندسازی ما بیشتر بود و تعدادی از چرخه خارج میشدند، اما امسال چنین شرایطی ایجاد نشده است. همچنین بودجهای هم برای پذیرش مددجوی جدید در این بخش به ما تخصیص داده نشده است. برای همین نتوانستیم زنانی که از سال گذشته پشت نوبت بودهاند را پذیرش کنیم.
«فاطمه عباسی» مدیرکل دفتر توانمندسازی خانواده و زنان سازمان بهزیستی
۲۹ درصد خانوارهای کشور و ۳۳ درصد خانوارهای تهران زنسرپرست هستند
در کشور از بین ۸ میلیون و ۳۱۰ هزار خانوار حدود ۲ میلیون و ۳۷۹ هزار و ۸۵۱ خانوار زنان سرپرست هستند که ۲۹ درصد کل کشور را به خود اختصاص دادهاند. آمار زنان سرپرست نسبت به جمعیت استان تهران ۳۳ درصد است. سرپرستی ۱۹۱ هزار و ۱۴۹ خانواده تهرانی با زنان است که اکثر آنان در سه دهک پایین درآمدی قرار دارند.
بر اساس قانون برنامه ۱۰ درصد ارزشافزوده باید برای اشتغال اختصاص یابد و از اینرو این موضوع مورد پیگیری قرار میگیرد. از بین ۶ هزار سهمیه اشتغال زنان سرپرست در کشور یکهزار و ۶۶۰ سهمیه اشتغال به این استان اختصاص یافته است. باید زنان سرپرست خانوار را توانمند کرد چراکه در تقویت بنیانهای خانواده کمک به معیشت و اقتصاد زنان سرپرست باعث کاهش آسیبهای اجتماعی و سایر مشکلات میشود. با نگاه جامع در امور زنان و خانواده، شاهد تحقق سند ارتقای زنان خواهیم بود.
در سال ۱۳۹۷، ۴۸ میلیارد تومان برای مشاغل خانگی استان تهران اعتبار اختصاص یافت. سال ۱۳۹۸ این رقم به ۷ میلیارد تومان رسید که نگاهی بسیار غیرعادلانه است و باید برای اشتغال زنان سرپرست خانوار در ابعاد مختلف سیاستگذاری کرد.
«انوشیروان محسنی بندپی»استاندار تهران
فقدان متولی و بودجه توانمندسازی ابرچالش زنان سرپرست خانوار است
مسئله زنان سرپرست خانوار از دو جهت اهمیت دارد؛ اول اینکه آمار زنان سرپرست خانوارهای ایرانی در حال افزایش است و باید نسبت به این، اقداماتی اتفاق بیفتد. بحث دیگر هم کمبرخوردار بودن این خانوارها نسبت به بدسرپرستهاست. چند ابرچالش در عرصه زنان سرپرست خانوار وجود دارد که یکی تعریف توانمندسازی و متولی ثابت و نداشتن ردیف بودجه مشخص و پنجره حمایتی خاص است. اگر این توانمندسازی رخ ندهد، عملاً ما نمیتوانیم سیاستهای کلی خانواده را رقم بزنیم. توانمندسازی باید شقوق مختلف هویتی زن را شامل شود. اگر با یک درگاه واحد شروع کنیم، مددکار و مشاورمحور باشیم و بتوانیم براساس اقتضائات زنان برنامهریزی کنیم تا آنها احساس کرامت و عزت نفس کنند، به نتیجه خوبی میرسیم.
در شقوق دیگر هم میبایست زیستبومهای فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی مورد توجه قرار بگیرد. مهمترین بحث ما در عرصه زنان سرپرست خانوار این است که یک درگاه واحد در این عرصه تعریف نمیشود و مسائل زنان سرپرست خانوار در کنار هم قرار نمیگیرد. نکته دیگر این است که در واقع بحث اشتغال زنان جزیرهای دنبال میشود.
در کنار اینها شرایط زندگی زنان سرپرست خانوار باید مورد توجه قرار گیرد، حتماً یکی از مسائل جدی این زنان مسائل اقتصادی است، اما گاهی چالشهای عاطفی آنها با اطرافیان و فرزندان چنان آنها را اذیت میکند که هر قدر ما بخواهیم در عرصههای دیگر مفید باشیم، شاید نتیجهبخش نباشد. مسئله دیگر در این زمینه این است که در خیلی جاها زنان سرپرست خانوار به کارگران ارزانقیمت تبدیل میشوند و میبینیم که زنان به عنوان کارگر صرف کارها را انجام میدهند بدون اینکه مزایای مکفی را هم داشته باشند، در حالیکه این نازلترین کاری است که آنها میتوانند انجام دهند. قرار نیست نهایت کار ما برای زنان این باشد که امور آنها بگذرد بلکه در لایه تأمین اجتماعی باید حمایت بیشتری شوند.
«فاطمه قاسمپور» رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی
انتهای پیام/