به گفته منتقدان، وقتی فیلمی می‌تواند داستانش را به شکلی روان و درست برای بیننده‌اش تعریف کند، می‌توان از آن به‌عنوان فیلمی موفق اسم برد. به‌سادگی می‌توان گفت این نکته در مورد درام اکشن و دلهره‌آور «دربان» صدق می‌کند. محصول جدید هالیوود را کیوهی کیتامورا براساس فیلمنامه‌ای از خودش کارگردانی کرده است.
به گزارش «سدید»؛ نامی ساده برای فیلمی ساده که داستانش را به شکلی ساده و منطقی جلو می‌برد و خیلی ساده، تماشاچی را درگیر ماجرا‌های خود می‌کند. به گفته منتقدان، وقتی فیلمی می‌تواند داستانش را به شکلی روان و درست برای بیننده‌اش تعریف کند، می‌توان از آن به‌عنوان فیلمی موفق اسم برد. به‌سادگی می‌توان گفت این نکته در مورد درام اکشن و دلهره‌آور «دربان» صدق می‌کند. محصول جدید هالیوود را کیوهی کیتامورا براساس فیلمنامه‌ای از خودش کارگردانی کرده است.
 
این فیلم رنگ پرده سینما‌ها را به خود ندید و اوایل اکتبر گذشته، مستقیما راهی پخش اینترنتی و استریم شد. از آنجا که فیلم موفق به کسب درآمد از گیشه نمایش نشده، نمی‌توان درباره پرفروش یا کم‌فروش بودنش اظهار نظر کرد. اما نقد‌های مثبتی که روی آن نوشته شد و استقبال گرم تماشاگران از نسخه اینترنتی، حکایت از موفق بودنش می‌کند. به نوشته رسانه‌های گروهی، تماشاگران فیلم از دیدن آن لذت برده و فیلم را اثری دلچسب و سرگرم‌کننده ارزیابی کرده‌اند.

موفقیت فیلم و استقبال عمومی از آن در حالی است، که ستاره درجه یکی را در راس بازیگران خود ندارد و بخش اعظم داستان هم در یک لوکیشن کوچک و محدود اتفاق می‌افتد. نقش اصلی فیلم را روبی رز، بازیگر استرالیایی‌تبار بازی کرده که تازه چند سال است به جمع بازیگران دو رسانه سینما و تلویزیون پیوسته و بیشتر بازیگری تلویزیونی به حساب می‌آید تا سینما. از سوی دیگر، برای تماشاگرانی که ژان رنوی فرانسوی‌تبار را بیشتر در نقش‌های مثبت دیده‌اند، حضور در نقش آدمی خبیث و بدطینت شگفت‌انگیز بوده‌است.

از محافظ بودن تا دربانی
داستان دربان در شروع کار، شخصیت محوری خود الی (رز) را به شکلی مختصر معرفی می‌کند. الی یک سرباز محافظ شخصیت‌های مهم دولتی است که در جریان یک حمله تروریستی زخمی شده و کارش را از دست داده است. او به عنوان دربان یک مجتمع بزرگ در نیویورک، کارش را آغاز کرده است. جان شوهر خواهر الی (روپرت ایوانز) و دو فرزندش هم در این مجتمع زندگی می‌کنند. جشن کوچک خانوادگی این چهار نفر در شب سال نو با حضور گروهی جنایتکار به هم می‌خورد. ویکتور دوبویس (ژان رنو) که عتیقه‌شناسی خبره است، همراه گروه خود به مجتمع یورش آورده‌اند تا تعدادی تابلوی نفیس و گران‌قیمت تاریخی را در دل دیوار‌های آن پیدا کنند. دوبویس بعد از کشتن تعدادی از اهالی با الی درگیر می‌شود. الی با عنایت به فناوری‌های رزمی و نظامی خود، یک‌تنه در مقابل تبهکاران ایستاده و آن‌ها را نابود می‌کند.

کار تولید دربان خیلی زود شروع شد و به نتیجه رسید. در ماه فوریه ۲۰۱۹ خبر تولید آن اعلام و ماه می، کلید فیلمبرداری زده شد. قبل از روبی رز قرار بود کتی هلمز، همسر سابق تام کروز نقش اصلی را بازی کند. اما او در جریان تمرینات ورزشی اعلام کرد، نمی‌تواند این نقش را به‌عهده بگیرد و توانایی انجام حرکات رزمی را ندارد. در ابتدا قرار بود کل صحنه‌های فیلم در کانادا فیلمبرداری شود. با کناره‌گیری هلمز، مکان فیلمبرداری هم به نیویورک انتقال پیدا کرد. مهم‌ترین دلیل انتخاب رز برای نقش اصلی فیلم، توانایی‌ها و مهارت‌های ورزشی او بود. این بازیگر در عین حال یک مشتزن حرفه‌ای هم هست و در طول فیلمبرداری، از این هنر ورزشی خود استفاده بسیار خوبی کرد! تماشاگران سینما قبل از این او را در نقش‌هایی نه چندان مهم در اکشن‌های مطرحی مثل «مگ»، «سه ایکس»، «جان ویک» و «رزیدنت ایول» دیده بودند. اما شاید مهم‌ترین نقش رز ایفای نقش شخصیت دووجهی و کمیک‌استریپی کیت کین/ زن گربه‌ای در مجموعه پربیننده تلویزیونی «زن گربه‌ای» باشد، که یکسالی است روی آنتن است. او در اکشن ماجراجویانه «شکست دادن» که به‌زودی آماده نمایش می‌شود، نقش اصلی را در کنار مورگان فریمن به‌عهده گرفته است.

استقبال منتقدانه
منتقدان با جمله «زن گربه‌ای سابق تلاش می‌کند تا مانع از موفقیت طرح سرقت بزرگ لئون معروف تاریخ سینما شود»، به استقبال دربان رفتند. جمله آن‌ها با شخصیت‌های معروفی که دو بازیگر اصلی فیلم در کارنامه هنری‌شان ثبت کرده‌اند، شوخی بانمکی می‌کند. به گفته همین منتقدان، ژان رنوی این فیلم تفاوت زیادی با بازیگری دارد که حدود سه دهه قبل نقش استثنایی خود در «لئون/ حرفه‌ای» را ارائه کرد. دوبویس ژان رنو می‌تواند یکی از منفورترین شخصیت‌های منفی و خبیث تاریخ سینما ارزیابی شود. در عین حال، به شباهت‌های دربان با مجموعه اکشن دلهره‌آور «جان سخت» بروس ویلیس هم اشاره شده است. جان دفوره منتقد هالیوود ریپورتر در نقد خود با اشاره به این موضوع، از داستان فیلم به عنوان یک موش و گربه بازی جذاب اسم می‌برد که بازی معما‌گونه و جدول‌واری را به بیننده‌اش تحمیل می‌کند. او هم مثل تعداد دیگری از منتقدان سینمایی، بر این باور است که دربان گونه اکشن را به سطح بالاتری انتقال داده است.

سرقت ادیبانه و روشنفکرانه!
صنعت سینما از دیرباز تا به حال، فیلم‌های زیادی تولید کرده که سرقت دستمایه اصلی و محوری آن بوده است. در این نوع فیلم که حالا برای خودش به صورت یک گونه مهم و پرطرفدار سینمایی درآمده، شخصیت‌های اصلی تصمیم به سرقتی بزرگ از یک مکان مهم دولتی یا خصوصی همچون بانک و طلافروشی و امثالهم می‌گیرند. داستان این فیلم‌ها، تلاش‌های سارقان برای عملی کردن خواسته‌شان را دنبال می‌کند و همیشه معلوم نیست که این سرقت‌ها آخر و عاقبت خوبی هم دارند یا نه.
 
سینمای ایران هم به تاسی از همتایان خارجی‌اش، در دوران قبل و بعد از انقلاب فیلم‌هایی تولید کرده که درباب همین موضوع سرقت است. این فیلم‌ها مثل مشابهات خارجی خود، متنوع بوده و طیف مختلفی از شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذاشت. اگر فیلم‌های سرقتی قدیمی‌تر حال و هوایی کمدی یا حادثه‌ای داشتند، با نزدیک‌تر شدن به ایام انقلاب، کمی هم حال و هوای اجتماعی و تلخ‌تر به خود گرفتند و با ادعای متفاوت بودن راهی پرده سینما‌ها شدند. برای مثال، محمد دلجو و امیر مجاهد در چند فیلمی که در سال‌های منتهی به انقلاب ساختند، شخصیت‌های محوری داستان‌هایشان را از بین قشر فقیر و محرومی انتخاب کردند که به دنبال یک زندگی بهتر در جامعه بورژوا زده ایران بوده و داشتن یک زندگی بهتر (حتی به‌واسطه دزدی و سرقت که در جامعه مذموم است) را حق خود می‌دانستند.
 
اما در سال‌های اخیر نوع تازه‌ای از فیلم‌های سرقتی مد شده که تا قبل از این وجود خارجی نداشت. در این فیلم‌ها گرچه مضمون اصلی همان سرقت بزرگ است، اما آن‌چه سرقت می‌شود تفاوت ماهوی با اشیای سرقتی فیلم‌های قبلی خود دارد. اگر در فیلم‌های قبلی پول و طلا و اشیا و اجناس گرانقیمت و عتیقه بود که به سرقت می‌رفت، حالا چیزی دلیل سرقت بود که شباهتی به اجناس ذکرشده نداشت. این بار سارقان که رفتار و ادعا‌های روشنفکرانه چاشنی خشونت و دیدگاه‌های ضد‌اجتماعی‌شان شده، سراغ تابلو‌ها و آثار گرانقیمت هنری می‌روند. هر یک از این آثار توسط یکی از چهره‌های بزرگ عالم هنر و ادبیات خلق شده و در کنار ارزش مالی، از ارزش‌های ویژه هنری و ادبی هم برخوردارند.
 
برای مثال، یک تابلوی نقاشی رامبراند را نمی‌توان با چیزی مثل طلا یا دلار مقایسه کرد. این یکی پز هنری بودن را هم با خودش به یدک می‌کشد! نکته جالب این است که در این فیلم‌های جدید گونه سرقت، سارقان به دنبال شکار افراد حرب نازی هستند که بعد از پایان جنگ جهانی دوم گنجینه‌های هنری و ادبی به سرقت رفته از قربانیان جنگی را، همراه خود به خارج از آلمان برده‌اند. همین فیلم «دربان» هم حکایت یکی از همین آدم‌هاست. اما بعید به نظر می‌رسد گونه سینمای سرقتی در ایران در آینده دور یا نزدیک، سراغ چنین مضمون جذابی برود.
 
انتهای پیام/
منبع: جام جم
ارسال نظر
captcha