به گزارش «سدید»؛ سیامک اطلسی از اواخر دهه ۴۰ وارد فعالیت بازیگری سینما و درعین حال دوبله شد و درکنار مشارکت در دوبله آثاری ماندگار نظیر «پرندهباز آلکاتراز»، «محمد رسولالله» و «شجاعدل»، در آثار خوبی از سینما تا تلویزیون نظیر «آنسوی آتش»، «بیبی چلچله»، «شاید وقتی دیگر»، «دو فیلم با یک بلیت»، «پدرسالار»، «شیخبهایی» و «مختارنامه» نقشهای ماندگاری بازی کرده است.
اطلسی ساخت فیلمی پرمخاطب منطبق با الگوی کلاسیک قهرمانپردازی به نام «مشت» را هم در کارنامه دارد؛ فیلمی که هرچند در دهه ۶۰ تولید شد، ولی همچنان دیدنی است. با اطلسی درباره الزامات زندگی هنری در دوران کرونا و درعین حال وضعیت روز سینما حرف زدهایم.
رابطهتان با کرونا را چطور تعریف کرده اید که حداقل آسیب را ببینید؟
سعی میکنیم با رعایت موارد بهداشتی کاری کنیم که کرونا گرفتارمان نکند، ولی گرفتاری اصلی کرونا، ایجاد رکود اقتصادی و ایجاد محدودیتهای اجتماعی و درنتیجه کاهش تولید در سینما و تلویزیون است که باعث شده زندگی خیلی از دستاندرکاران سینما و تلویزیون دستخوش زیان شود.
برای عبور از بحرانهای اقتصادی کرونا چه باید کرد؟
تعداد تولیدات در سینما و تلویزیون بسیار کم شده و این امر باعث بیکاری خیلی از هنرمندان سینما و تلویزیون شده است و به همین خاطر آنها از وضع معیشتی مناسبی برخوردار نیستند و نیازمند حمایت و کمک هستند. چه کسی باید کمک کند؟ دولتمردان و روسای صنوف هنری. چرا؟ چون بودجه میگیرند به نام هنر و هنرمندان و اگر در این بحران نتوانند کاری برای اهالی هنر کنند، واقعا کل منصبشان زیر سوال میرود.
مصائب اقتصادی کرونا تا چه حد زندگی خودتان را دستخوش آسیب کرده است؟
خود من در این مدت به جز مواقع ضروری از خانه خارج نشده و در قرنطینه هستم، ولی به هر حال فشار اقتصادی را کاملا حس میکنم و امیدوارم شرایط به وضع عادی بازگردد و دوستان کارگردانان هم به فکر ما بازیگران پیشکسوت و قدیمی باشند و از ما هم در کارهایشان استفاده کنند وگرنه واقعا نمیتوان گذران زندگی کرد.
در این مدت خبرهای مختلفی درباره دستفروشی یا مسافرکشی برخی هنرمندان بیکار شنیدهایم.
متاسفانه این اتفاق دیروز و امروز نیست و سالهای سال است که هنرمندان تحت فشار هستند، ولی چون برنامهریزی برای حمایت از آنها وجود نداشته، حالا که کرونا آمده، عواقب عدمدوراندیشی ۱۰ برابر شده است. باید مدتها پیش از این برای راهاندازی بیمه بیکاری قدرتمندی برای هنرمندان تلاش میکردند. این همه سیاستمداری که دم انتخابات با هنرمندان سلفی میگیرند باید برای حل مشکل امنیت شغلی هنرمندان وادار میشدند، ولی این اتفاق نیفتاد و دست روی دست گذاشتند تا امروز که میبینیم چقدر در مضیقه هستیم.
چرا با وجود قلت هنرمندان نسبت به بسیاری از اصناف دیگر، مشکلات اقتصادی آنها فراوان است؟
چون همه هنر را خلاصه کردهاند در ۵۰ هنرمند ثروتمند و مابقی را نادیده میگیرند. برای آنکه هنرمندان رویشان نمیشود بگویند نداریم و مدام صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند. یک کارگر یا یک فرهنگی یا یک تاکسیران
به راحتی میتواند پیش نماینده مجلس یا فلان وزیر فریاد اعتراض بلند کند، ولی هنرمندان افرادی مأخوذ به حیا هستند که سنگ به شکم میبندند، ولی خجالت میکشند از نداری بگویند.
پس حلنشدن مشکلات اقتصادی اولیه هنرمندان ریشه در عدمشناخت روحیاتشان توسط روسا دارد؟
بله، در همین مدتی که کرونا آمده و همه را گرفتار کرده، هنرمندان انتظار داشتند نهادهایی نظیر خانه سینما و خانه تئاتر و وزارت ارشاد حمایتهای زیادی از آنها انجام بدهند، ولی همه کمبود بودجه را بهانه کردند تا از زیر بار مسوولیت رهایی یابند.
بیچاره هنرمندانی که چنین متولیانی دارند. در این مملکت برای انبوه جشنوارههای مختلف بودجههای میلیاردی هست و برای سفر خارجی روسا به جشنوارههای خارجی، ارز هست، ولی برای هنرمندان آنقدر بودجه نیست که ماهانه یک بار، سبد کالایی به آنها بدهند.
متاسفانه اعضای هیاتمدیره نهادهایی مثل خانه سینما نیز کاملا گنگ و بیصدا و به سبک آثار سینمای صامت، هیچ واکنشی به مشکلات اقتصادی اهالی سینما نشان نمیدهند؛ البته در سینمای صامت هرازگاهی تصویرنوشتههایی پخش میشد که ارتباط نماها را میسر میکرد، ولی اینها حتی در حد همان تصویرنوشتهها هم واکنش نشان نمیدهند.
شاید به خاطر اینکه خودشان نیاز مالی ندارند و به واسطه ارتباط نزدیک با دولتیها هم پروژههای نان و آب دار گیرشان میآید و هم اینکه چندتا چندتا پروانه ساخت میگیرند و هم اینکه بهواسطه منصب خویش سرمایههای سرگردان را به سمت خود سوق میدهند؛ حتی شاهد بودیم که خبر کاهش هزینه بیمه تکمیلی درمان سینماگران را با یک هفته تاخیر اعلام کردند و آن هم پس از آنکه بسیاری از هنرمندان مجبور به پرداخت رقم هنگفت اولیه شدند، ولی باز هم آقایان هیاتمدیره نسبت به این اتفاق هیچ واکنشی نشان ندادند. واقعا اگر آقایان حاضر در هیاتمدیره صنوف هنری درد صنف را دارند، بیایند و برای یکسال هم که شده حق جلسه نگیرند. والله که هنرمندان ما خیلی نجیب هستند، چون باوجود این همه بیتوجهی و نامرادی باز به نوبه خود میکوشند زمینهساز شکلگیری آثاری متفاوت باشند.
شما ازجمله بازیگرانی هستید که تجربه کارگردانی فیلمهایی مثل «مشت» و «راز شب بارانی» را هم در کارنامه دارید، ولی سالهاست کارگردانی نکردهاید؛ چرا؟
نگاهی بیندازید به بخش عمده فیلمهایی که این سالها تولید شده تا جواب سوالتان را بیابید. سینمای این روزهای ما در یک دوقطبی اسیر شده؛ یا فیلمهای کمدی آبگوشتی میسازند یا مینیمالهایی که از یک داستانگویی ساده عاجزند. در این اوضاع چگونه میتوان تهیهکننده پیدا کرد برای تولید فیلمی حادثهای مثل «مشت» یا فیلمی جنایی مثل «راز شب بارانی»؟! الان همه به سمت نوعی فیلمسازی رفتهاند که با حداقلها به بیشترین سود برسند و در این نوع سینما آنها که عاشق سینمای ژانر هستند، قادر نیستند فیلم بسازند.
به خصوص که هزینههای تولید هم بالا رفته است.
مگر فقط هزینه تولید بالا رفته؟ مگر دستمزد مدیران فرهنگی بالا نرفته؟ وقتی فلان ارگان بودجه چندمیلیاردی برای فلان موضوع میگذارد، باید از تهیهکننده بخواهد با وامداری به سینمای ژانر، فیلم تولید کند، نه اینکه به نام فیلم جنگی پول بگیرند و همه نماها را در آپارتمان یا نهایتا خیابانهای شهر تصویر کرده و نهایتا ۱۰ دقیقه هم بهصورت کلامی از جنگ و مخاطراتش بگویند. اینکه نشد سینما! سینمای جنگ ما باید خیلی جلوتر از اینها بود. ما سینمای اکشن و حادثهای داشتیم در زمانی که خیلی از همسایگان ما هنوز سالن سینما هم نداشتند؛ پس چرا به اینجا رسیدیم؟
واقعا چرا به اینجا رسیدیم؟
برای اینکه گیشهها را حذف کردیم و سینما را به سمت جایزهگیری از محافل خاص سوق دادیم. سینما بدون مخاطب معنا ندارد، ولی در اینجا برخی از مثلا مدیران و کارشناسان تا توانستند به تمسخر سینمای مخاطبپسند پرداختند و هرچه حمایت بود را صرف فیلمهایی کردند که از خلق یک قهرمان سمپاتیک عاجز بودند. اگر از سینمای ژانر و فیلمهایی مثل «مشت» حمایت میشد، الان سینمای ایران به صادرکننده بهترین محصولات ژانر، لااقل در همین خاورمیانه بدل شده بود.
همین حالا هم از منظر تکنیکی کم پیشرفت نداشتهایم و هرگاه که کارگردانانی کاربلد به کار گرفتهایم، محصولات متفاوتی خلق شدهاند.
همینطور است. مگر «مختارنامه» را هالیوود ساخته است؟ این سریال که بعد از این همه سال باز کلی مخاطب دارد، مگر در داخل و با کمک تکنیسینهای وطنی تولید نشده است؟ مگر فیلمی مثل «مادر» یا سریالی نظیر «پدرسالار» را در همین ایران نساختیم؟ چرا درام این قبیل آثار در گذر زمان مدام پویاتر میشود؟ جز این است که افراد خلاق و کارکشته در تولیدشان نقش داشتهاند؟
پس راه رهایی سینمای ایران از بنبست تکرار را حمایت از نیروهای مستعد میدانید؟
همین حالا هم بیایند و از هنرمندان خلاق و کاربلد حمایت کنند و به آنها اجازه کار بدهند و ببینند چه کارهای خوبی که تولید نمیشود. اینکه شوراهایی تشکیل دادهاند و ارزیابی حمایت از طرحهای هنرمندان تراز اول را به گزینش توسط افراد درجه سه منوط میکنند، چه سودی جز افزایش دامنه محصولات بیکیفیت دارد؟ یکی از مدیران سینمایی هست که ۱۰ محصول ژانر پنج سال اخیر را برایمان مرور کند؟
کیفیت دوبلههای این سالها را چطور میبینید؟
دوبله هم مانند دیگر شاخههای هنری. در دوبله، چون اکران خارجی نداریم، نتوانستیم دوبلورهای شاخصی پرورش دهیم که جای قبلیها را بگیرند و همین است که میترسیم مبادا بزرگان دوبله بروند و دوبله ما کاملا خالی شود. ما نه سینما را به چشم صنعت دیدیم، نه تلویزیون را و نه دوبله را و البته که مدیران فرهنگی نیز علاقهای به شکلگیری چنین صنعتی نداشتند، چون میخواهند مدام بر هنر تسلط داشته باشند.
یعنی قائل به دخالت سیاست بر هنر نیستید؟
سیاستمداران میتوانند بر هنر نظارت کنند که آن هم باید به صورت نامحسوس و از طریق ارائه دستورالعملهای شفاف و منطقی باشد، نه اینکه در تمام شاخههای هنری دخالت کرده و ارتباط هنر با مخاطب را قطع کنند. الان اولویت اصلی دولتمردان باید چارهاندیشی برای رفع مشکلات اقتصادی اهالی هنر باشد، نه صرف هزینه برای تولید فیلمهای سفارشی و برگزاری جشنوارههای پرخرج و بدون فایده! کاش هرچه زودتر مشکلات اصلی اهالی هنر را حل کنند تا هم اهالی هنر را خوشحال کنند و هم الگویی برای آیندگان بسازند.
وقتی فلان ارگان بودجه چندمیلیاردی برای فلان موضوع میگذارد، باید از تهیهکننده بخواهد با وامداری به سینمای ژانر، فیلم تولید کند، نه اینکه به نام فیلم جنگی پول بگیرند. اینکه نشد سینما!
انتهای پیام/