گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در مورد مبارزه با فساد فراتر از مطبوعات به دو دسته اصلاحات حقوقی و حذف کردن رانتهای غیر مولد اشاره کرد و گفت: اصلاحات حقوقی یعنی باید قواعدی در کشور به عنوان رویه بازی تغییر کند تا بتوان با فساد مبارزه کرد؛ یعنی صرفاً با داشتن مطبوعات گسترده و افشاگری یا حتی اعدام کردن و مدلهای قدیمی رضاشاهی که نانوا در تنور بندازیم، نمیتوان مشکل فساد را حل کرد.
فاضلی افزود: نکته دوم، قطع سازوکارهای تولید رانتهای مولد منافع نامشروع است. نمیتوان در کشوری که از سرچشمه، دائماً رانت غیرمولدی مانند رودخانهای توزیع شود و یک عدهای به عنوان رسانه بگویند کجا فساد هست و عدهای قلاب گذاشته باشند و سعی کنند ماهیهای فساد را از این رودخانه بگیرند. باید بشود سرمنشأ رانتهای غیرمولد که فساد تولید میکنند را در این کشور گرفت. این دو اصلاح مهم حقوقی و حذف کردن رانتهای غیرمولد که رانتهای ارز، انرژی، دسترسی به منابع، صدور مجوزهایی با امضاء طلایی باید مورد حمایت افکار عمومی قرار گیرد و زمینهای فراهم شود که بتوان مجموعهها را شناسایی کرد و از بین ببریم.
گشودن جعبه سیاه سیاستگذاری فساد
معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک عنوان کرد: "برنهام" در سال ۱۹۷۷ گزارشی را منتشر کرده است که نشان داد اغلب موارد مهم مبارزه با فساد در جامعه آمریکا از انتشار در یک روزنامه شروع شده است. یعنی یک روزنامه یا از طریق پژوهش ژورنالیستی یا درج خبر، مکانیسمهای فساد در جامعه آمریکا را آشکار کرده است. در نتیجهگیری آن گزارش که میتوان آن را در نسبت رسانه و فساد در ایران جدی گرفت، عنوان کرده است که: «برآورد و مطالعات من نشان میدهد که رسانه آمریکایی بیشتر حرفها و کنشهای رؤسای ادارات را پوشش میدهد بهجای اینکه توضیح دهد در درون آن اداره چه میگذرد».
وی افزود: من تصورم این است که این برای رسانههای ایرانی هم تاحدودی صادق است. یعنی ما در خبرهایمان بیشتر پوشش میدهیم که رئیس سازمان برنامه چه گفت؟ اما اینکه در جعبه سیاه سازمان برنامه، وزارت نفت و وزارت نیرو و راه و همه شوراهای اقتصادی چه میگذرد، آشکار نشده است. ما عمدتاً گزارش میکنیم که امروز شورای اقتصاد تصمیم گرفت این منابع تخصیص پیدا کند و آن پروژه اجرا شود. یعنی بین ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۷ یعنی ۴۰ سال و امروز ۲۰۱۹ که ۴۲ سال است من معتقدم کماکان گزاره برنهام در آن گزارش تحت "عنوان رسانه و مبارزه با فساد" صادق است. رسانهها کماکان به اخبار بیرونی حوزه سیاستگذاری حساس هستند تا آنچه در درون دستگاههای سیاستگذاری میگذرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطر نشان کرد: بنابراین میتوان گفت اگر رسانهها حرف جدیدی در حوزه مبارزه با فساد داشته باشند آن حرف جدید هر تلاشی است که باز کردن جعبه سیاه سیاستگذاری را برای مردم آشکارتر و سهلالوصولتر کند. در کنار اینها بقیه کارکردهای رسانه برای مردم شناخته شده است، رسانهها در مورد عوامل تعیینکننده فساد آموزش میدهند و میتوانند ریسک فساد را برای مقامات سیاسی افزایش دهند. مقامات سیاسی در همه جا اینگونه هستند، ولی در کشور ما معمولاً از خدا که اصلاً نمیترسند و از جهان آخرت که اگر برخی از آنها اعتقاد داشته باشند اصلاً نمیترسند، مقامات سیاسی از رسانه بیش از هر چیزی میترسند. رسانهها اگر بتوانند جعبه سیاه ادارات را باز کنند اثرشان بیشتر خواهد شد. اما همه بار را نباید بر دوش رسانه انداخت.
باز کردن جعبه سیاه فساد و نه مفسدان
وی تصریح کرد: در راستای ایده برنهام تحت عنوان "باز کردن جعبه سیاه فساد و نه مفسدان و فاسدان" بلکه خود سازوکار فساد، یک ایده مطرح کردم تحت عنوان "ویکی فساد" که میتواند یک سایت اینترنتی باشد. ویکی چه ویکیپدیا و سایر ویکیها فضاهای اینترنتی هستند که افراد میتوانند اطلاعات خود را گسترش دهند و جایی است برای اینکه همگان در تولید اطلاعات مشارکت کنند. من معتقدم میتوانیم تولید اطلاعات در مورد فساد را عمومیاش کنیم یعنی هر کارمند سالمی که در یک اداره هست و حتی هر کارمند و مقامی که امروز سالم هست، ولی زمانی فساد کرده و سازوکار فساد را میشناسد بدون نام بردن و مشخص کردن کسی و اتهام زدن فقط روش بروز فساد در آن اداره را مشخص کند. یا هر ارباب رجوعی یا کارآفرینی که با فساد مواجه شده است. آرتور لِسوس در مورد نظام اداری ایران همان موقع که آورده بودند نظام اداری ایران را سازماندهی کند میگوید که: «نظام اداری ایران مثل گردنهای میماند که پشت هر پیچ آن یک بوروکرات کمین کرده تا ارباب رجوع را بدرد».
رویههای مختلف فسادزایی
وی ادامه داد: اگر از مردم بپرسیم امروز بیشترین فساد کجا رخ میدهد میگویند در بانکها، اما واقعاً جاهایی فسادهای بزرگی رخ میدهد و حتی فسادهای کوچکیاند که زمان کسب و کارها را طولانی میکنند یا اجرای کار را به تعویق میاندازند و اینها اصلاً در دید مردم نیستند. ویکی فساد همه اینها را در معرض دید قرار میدهد تا ما فکر نکنیم که فساد فقط در بانک رخ میدهد. فساد در هر مجوزی، ارز ترجیحی و در قیمت متفاوتی میتواند رخ دهد.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: ما میتوانیم ذهن مردم را از مفسدان به رویههای تولید فاسد متوجه کنیم یعنی همان رودخانهای که از بالا فساد تولید میکند. میتوانیم جلب مشارکت از طریق مشارکت همگانی در تولید محتوا درباره فساد عمومی کنیم. راز موفقیت اینستاگرام، تلگرام و بقیه شبکههای مجازی این است که به کنشگر و میلیونها شهروند این توانایی را داده که خودش به تولیدکننده محتوا تبدیل شود. ما میتوانیم مردم را از این ۸۳ میلیون ایرانی احتمالاً بالای ۹۵ درصد آنها مردم سالمی هستند که دوست دارند کشور سالمی هم داشته باشند.
وی افزود: همیشه در دنیا فاسدها اگرچه ضررهای بزرگی میزنند، اما تعدادشان در اقلیت هستند. ما میتوانیم دهها میلیون ایرانی را وارد فرایند تولید محتوا در مورد فساد کنیم البته هزینه دارد. ویکی فساد میتواند سطح مقابله با فساد را از غر زدن درباره فساد بالاتر ببرد و تبدیل کند به آگاهی جمعی در مورد رویهها فاسد و تحولات نهادی ضروری برای آنکه فساد کنترل شود. این رویکرد به یک جهت اهمیت دارد.
سازمان فاسدتر، جذبکننده قویتر
وی خاطر نشان کرد: من یک کتاب در مورد «شیوههای سنجش فساد» دارم و در آنجا بررسی کردم و مطالعات جهانی هم این را نشان میدهد که شما اگر فقط در مورد فساد اطلاعرسانی کنید و نشان دهید فساد بالاست، اما اقدامی برای مقابله با فساد نکنید در دراز مدت محیط را برای فساد بیشتر آماده کردید. مطالعات نشان میدهد مردم هر چقدر تصور کنند یک سازمان فاسدتر است میلشان برای پیوستن به فساد بیشتر میشود یعنی اگر فکر کنید وارد این سازمانی که میشوید یک سازمان کاملاً فاسد است قبل از ورود مبلغ رشوه که مایلید بدهید در موردش تصمیمگیری میکنید. فکر نکنید که وقتی مردم تصور میکنند یک جا فاسد است آمادگیشان برای مبارزه بیشتر میشود. به این خاطر است که گزارش فساد در کشورهایی که پاکتر هستند بالاتر است یعنی اگر کسی در فنلاند، نروژ یا سوئد که پاکتر هستند و با یک مورد فساد مقابله میشود او مایل است که گزارش کند، چون فکر میکند در یک سازمان پاک یعنی گویی بر روی یک صفحه سفید یک نقطه سیاه دیده میشود. مردم هر چقدر فکر کنند که سازمان فاسدتر است میلشان برای پیوستن به مفسدان بیشتر میشود؛ بنابراین اگر رسانهها در دراز مدت فقط فساد را گزارش کنند، اما نقشی در بهبود شرایط نهادی برای کنترل فساد نداشته باشند یا موفقیتها برای مبارزه با فساد را گزارش نکنند و به مردم القا کنند که هیچ راهی بیرون از فساد وجود ندارد در اصل در حلقه و چرخه تولید فساد مشارکت کردند؛ بنابراین ایده ویکی فساد و مقابله با فساد از طریق باز کردن جعبه سیاه ادارات میتواند کمک کند تا ما وارد فرایند تولید امید برای مبارزه با فساد شویم.
فاضلی ضمن اشاره به اینکه مطبوعات در چند مورد تحت فشار هستند بیان کرد: اولین مورد نظام مجوزدهی است. در روزنامهها کاری میکنید که تیراژ ۱۰ هزار و ۱۵ هزار تایی است که نصف آن فروش میرود و نصف دیگر نه باید مجوز بگیرید و اگر مطلبی بنویسید که به کسی بربخورد باید به دادگاه بروید؛ و یا آدمهایی هستند که در تلگرام و اینستاگرام با ۸ میلیون فالور و هر چیزی مینویسند بابت آن دادگاه نمیروند. من طرفدار اینکه آنها را ببرند دادگاه نیستم. این روال مضحکی است که یک کسی برای انتشار دادن مطلبی که ۵ هزار تیراژ دارد باید مجوز بگیرد و دادگاه برود و کسی که در خانهاش نشسته و یک مطلبی مینویسد و یک میلیون بازدید میخورد نه مجوز میگیرد نه هزینه میکند و نه دادگاه میرود. این روال فقط بستن و محدود کردن کسی است که میخواهد رسمی کار کند. چون به نسبت مطبوعات فضای مجازی فضای غیررسمی محسوب میشود. ما نباید به گونهای در این کشور برخورد کنیم که هر کسی رسمی کار میکند هزینه بیشتری بپردازد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: نکته دوم، رقابت فضای مجازی که سازماندهی نشده است. خبرنگار کار اصلی را میکند و این را در روزنامه میزند و همه سایتها منتشر میکنند و حق کپیرایت آن را هم نمیدهند. بقیه دنیا اینگونه نیست. اگر کپی رایت وجود نداشته باشد و فضای مجازی رقیب غیررسمی فضای مطبوعات باشد ما به تدریج کل مطبوعات را از دست میدهیم؛ بنابراین قانون باید سازماندهی کند که هر خبرگزاری و سایتی نتواند مطلب خبرنگار را منتشر کند. مطلب خود خبرنگار در روزنامه ۵ هزار و ۱۰ هزار تیراژ میخورد و همان مطلب در سایت و فضای مجازی بازنشر میشود و یک میلیون بازدید میخورد و پول تبلیغات آن را سایت میگیرد.
وی یادآور شد: این تصور را بندازیم دور که فضای مجازی برای همیشه داستان کاغذ را تمام کرده است. هیچوقت فضای مجازی و اینترنت جایگزین کتاب کاغذی نشد بنابراین بعید هم هست که جایگزین مطبوعات کاغذی شود. مگر کل کاغذ کشور چقدر است که مطبوعات درگیر این هستند که دلال کاغذ هر صبح تعیین کند که تیراژشان چقدر باشد. این را که میگویم تحلیل نیست بلکه خبر یک روزنامه بزرگ کشور است.
فاضلی در ادامه افزود: نکته چهارم این است که خوشحال نشویم برخی از نشریات بزرگ نابود میشوند. یک نشریه بزرگ که ۴۰۰ یا ۲۰۰ هزار تیراژ میخورده همه مردم را به پای باجه میکشانده و وقتی مردم میآمدند آن را بخرند بقیه را هم میدیدند. بدین معنا باجه روزنامهفروشی یک مکان فرهنگی است. اگر باجه از بین رفت و روزنامه فروش نرفت، یک مکان فرهنگی در این کشور از بین رفته است. برای کشور و حاکمان و حکمرانانی که میخواهند مبارزه با فساد کنند، اجازه دادن برای نابودی مطبوعات به معنای اجازه دادن برای فساد بیشتر است. اجازه دادن به این اینکه مطبوعات بمیرند و سازوکارهای فساد باقی بمانند.
/انتهای پیام/