چرخش نخبگانی چگونه می تواند جسم بیمار حکومت و دولت را درمان کند؛
تحول نسلی در دهه پنجم انقلاب اسلامی، نخست یک ضرورت غیر قابل گریز است و در مرحله بعد راه برون رفت از مشکلات خواهد بود؛ تحول نسلی صحیح به معنای شکستن حلقه‌های بسته قدرت و باز کردن راه برای جوانان، در کنار بهره گیری از تجارب نسل‌های گذشته است.

گروه راهبرد «سدید»؛ سلبریتی کیست؟ برای سلبریتی تعاریف گوناگونی ارائه شده است که بعضا مختص به قشر هنری-رسانه ای تولید یافته، اما ما در اینجا با نگاهی وسیع تر، تعریفی را برای بیان مراد خود از این واژه و ربط آن با تحول نسلی و چرخش نخبگانی ارائه خواهیم کرد:

«سلبریتی کسی است که با داشتن اندک استعداد، توانایی و تلاش، مبتنی بر دستگاه رسانه و قدرت اجازه عرض اندام، نفس کشیدن و دیده شدن به دیگران در حرفه خود را نمی دهد»

همانطور که مشاهده شد در تعریف مذکور سلبریتی لزوما به معنای شخصیت سست و بی سواد نیست بلکه عنصر مهم در این تعریف، اشغال کردن فضا به گونه ایست که دیگران اجازه بروز و ظهور نیابند. با این تعریف می توان گفت که نخست سلبریتی منحصر در عرصه هنر نبوده، بلکه عرصه های سیاست، علم، خطابه و سخنرانی و ده ها عرصه دیگر می تواند زمین بازی سلبریتی ها باشد و در ثانی باید گفت که سلبریتیسم، یکی از جدی ترین تهدید های انقلاب اسلامی در دهه چهارم خود است.

سلبریتیسم چیست؟

سلبریتیسم یا اصالت سلبریتی ها چیزی خطرناک تر از خود سلبریتی‌هاست، سلبریتیسم وضعیتی است که در آن دستگاه حاکمیت و از آن بحرانی تر، بعضا خود ساختار های اجتماعی اقدام به تولید و حمایت سلبریتی ها می کنند. آسیب چنین وضعیتی نخست از بین رفتن استعداد هاست، انقلاب ما از ابتدا با تکیه بر نیروی جوان شکل گرفت و در بحرانی ترین لحظات خود، یعنی برهه جنگ، رهبران و طلایه داران آن، جوانان عمدتا زیر ۲۵ ساله بودند، اما چیزی که امروزه ما با آن مواجه هستیم، آن است که جوانان دهه شصتی و بعضا دهه پنجاهی، در حالی که دهه سوم و چهارم زندگی خود را پشت سر می گذارند، به علت وجود انحصار در صندلی قدرت که ریشه در وضعیت سلبریتیسم دارد، فاقد هر گونه تجربه مدیریتی قوی هستند. این اندیشه به قدری جا افتاده شده که در بستن برخی لیست های انتخاباتی و اخذ برخی مناسب مدیریتی، اشخاص چهل ساله را بی تجربه و کم سن و سال می دانیم. آفت دوم چنین وضعیتی ایجاد شکاف میان نسل های اول انقلاب با متولدین بعد از انقلاب است. به عبارت دیگر، جوانان امروز که روز های عمر خود را در حال دوری از فضای خدمت و مدیریت سپری می کنند، آهسته آهسته دچار نوعی  رخوت، سستی و گسست از نسل های قبل تر و چه بسی آرمان های انقلاب می شوند. عدم شایسته سالاری یکی دیگر از آفت های وضعیت سلیبریستیم است، چه نظریات و محتواهای علمی پخته و کاملی که صدایشان در میان بوق های بلند نظریات برخی چهره های مطرح شنیده نمی شود، و یا چه اشخاص با استعداد و لایقی که به علت نبود فضا، امکان بروز و ظهور نیافته و کشور از آن خسارت می بیند، چه مدیران لایقی که به جرم جوان بودن، نادیده گرفته شده و صندلی ها و مناسب به اشخاص فقط به دلیل مسن تر بودن داده می شود و یا چه سخنرانان با توانی که دیده نمی شوند چراکه رسانه های رسمی تقریبا در خدمت چند سخنران و چهره خاص قرار گرفته اند.

با توجه به مباحث گفته شده، جوان گرایی و تزریق نیروی جوان در بدنه نظام را شاید بتوان یکی از درمان ها برای جسم بیمار حکومت و دولت دید.

جوان گرایی به معنای پیرزدایی نیست

جوان گرایی که ما از آن با عناوینی همچون چرخش نخبگانی و یا تحول نسلی یاد می کنیم به معنای کنار گذاشتن تجارب نسل های قبل نیست، بلکه به معنای آن است که:

  • «امام سرنوشت انقلاب را سپرد به جوانها؛ و هر مجموعه‌ی جوانی، هر نسلی، وقتی از جوانی پا میگذارد به میانسالی، در واقع این امانت را تحویل میدهد به نسل جوان بعد از خودش و این سلسله تمام‌نشدنی است. »[1]

آیت الله خامنه ای در خصوص بهره گیری از تجارب نسل های قبل تر و حفظ ارتباط میان نسل های بعد و قبل از انقلاب می فرمایند:

  • «با این خصوصیّاتی که عرض کردیم، گفتیم که سپاه تجدیدپذیر است، کهنه‌بشو نیست، پیربشو نیست -افراد پیر میشوند امّا سازمان پیر نمیشود- معنای این آن است که از همه‌ی عناصری که میتوانند به این تجدیدپذیری کمک کنند، باید استفاده بشود. خصوصیّت جوان‌گرایی -که خوشبختانه در سپاه به آن توجّه میشود و گرایش به آن نشان داده میشود که خصوصیّت مثبتی است- باید همراه با استفاده‌ی از مجربّان، کارکشتگان و قدیمی‌ها باشد؛ یعنی قدیمی‌های سپاه، کارکشته‌های سپاه که امتحان داده‌اند، کارهایشان را کرده‌اند، فعّالیّتهای فراوانی داشته‌اند، باید در این تجدیدپذیری مورد استفاده قرار بگیرند؛ بدون حضور آنها تجدیدپذیری مشکل خواهد بود یا گاهی ممکن نخواهد بود. انقطاع نسلی در سپاه نباید به‌وجود بیاید؛ بخصوص که قدیمی‌های ما کارها کردند، در عمل، امتحانها پس دادند که امتحانهای بزرگی است».[2]

شکستن حلقه های بسته قدرت

باز باید تأکید کرد که تحول نسلی در دهه پنجم انقلاب اسلامی، نخست یک ضرورت غیر قابل گریز است و در مرحله بعد راه برون رفت از مشکلات خواهد بود. جوشش جوانانه، شجاعت در تصمیم گیری و توانایی در کار شبانه روزی از ویژگی های جوانانه ای است که نیاز امروز انقلاب به آن احساس می شود. تحول نسلی صحیح به معنای شکستن حلقه های بسته قدرت و باز کردن راه برای جوانان، در کنار بهره گیری از تجارب نسل های گذشته است.

چرخش نخبگانی لازمه حفظ قدرت

پارتو معتقد است: «اگر در چرخش نخبگان اختلال به وجود آید، رژیم یا به دیوانسالاری فسیل شده‌‎ای تبدیل خواهد شد که از هرگونه ابتکار عاجز است یا به رژیم ضعیفی مرکب از حقوقدانان جنجالی و پُر گو تغییر شکل خواهد داد که از هرگونه عمل قدرتمندانه ناتوان است.»

نتیجه گیری

در پایان باید چنین نتیجه گیری کرد که نظام ما در حال حاضر با چالش های فراوانی در عرصه های مختلف روبه رو است که گره این مشکلات باز نخواهد شد مگر آنکه عنصر جوان انقلابی پا به عرصه بگذارد، و یا به تعبیر بهتر به عرصه راه داده شود. نکته مهم در این مسیر آن است که باید باور داشت نخست ما توان حل مشکلات را داشته و در ثانی این مشکلات تنها با نیرو و جوشش جوانانه، در کنار بهره گیری از تجارب نسل های قبل ممکن خواهد بود لذا لازم است که حلقه های بسته قدرت در تمام سطوح شکسته و راه برای عزم جوانانه باز شود.

 

 

[1] بیانات در دیدار بسیجیان در 03/09/1395

[2] بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۲۵/۰۶/۱۳۹۴

ارسال نظر
captcha