به گزارش «سدید»؛ در روزگاری كه ما در آن به سر میبریم با وجود معضلات و مسائل مختلف اقتصادی و معیشتی، تمام خانوادهها دغدغه تربیت و پرورش كودكان خود را دارند. بسیاری از خانوادهها از نان شب خود میزنند تا فرزندانشان در بهترین محیط ممكن آموزش یابند و به بالندگی برسند. در بین دوستان و آشنایان زیاد دیدهایم كه از كودكی دغدغه این را دارند كه فرزندانشان به هنر گرایش پیدا كنند و تمایلی برای طبعآزمایی در یك حوزه هنری را بیابند. خیلی از والدین دوست دارند فرزندشان موزیسین، نویسنده یا بازیگر شوند و به این ترتیب آینده درخشانی برای خود خلق كنند. گرچه كه این باور اشتباه است كه كودكانمان را به سمت چیزی كه خودمان دوست داریم سوق دهیم، اما آشنایی كودك با هنرهای مختلف میتواند برای او بسیار مفید باشد و فارغ از اینكه در آینده در آن زمینه به استادی برسد یا نرسد و آن را بهعنوان یك حرفه برگزیند یا خیر، هنر میتواند مونس لحظههای تنهایی او باشد و زندگی را برای او زیباتر كند. بنابراین لزوم آشنایی كودكان با هنر از این حیث قیمت پیدا میكند. سراغ سركار خانم سیدهزهرا محمدی، كارشناس حوزه كودكان رفتهایم تا در این باره بیشتر بدانیم.
یكی از مهمترین سؤالات برای خانوادههای اهل هنر این است كه چطور كودكمان را از خردسالی با مفهومی به نام هنر آشنا كنیم. شما برای این سؤال چه پاسخی دارید؟
این دغدغه از سؤالهای آشنایی است كه معمولا خانوادهها میپرسند كه البته این دغدغه برای خانوادههای امروزی فقط شامل هنر نمیشود و خانوادهها سؤالهایی درباره زمان شروع یادگیری مهارتهایی مانند رشتههای ورزشی، یادگیری زبانهای غیرمادری و... هم میپرسند. شاید لازم باشد برای دقیقتر جواب دادن به این سؤال گروه سنی كودكان را به دو گروه زیر 12 سال و بالای 12 سال تقسیم كنیم. چرا كه از نظر تعاریف جهانی موجود، انسان تا 18 سالگی كودك محسوب میشود و شامل حقوق كودكان میباشد.
بهطور مشخص تحقیقات و تلاشهای ما در بازه سنی صفر تا 7 سال است. در نتیجه اگر بخواهم پاسخ دقیق سؤال شما را بدهم باید عرض كنم: كودكان بهطور ذاتی از ظرفیت و استعداد آفرینش هنری برخوردارند كه همتراز ظرفیت و استعداد ذاتی هنری اكثر هنرمندان است و به گفته پیكاسو همه كودكان هنرمند به دنیا میآیند.
و اما مساله مهم این است كه از آنجا كه هنر كودكان از منبع درونی و فردی سرچشمه میگیرد دخالت بزرگسالان مانعی بر سر راه شكوفایی طبیعی و بیان هنری خلاق كودك تلقی میشود. و همانطور كه میبینیم و همچنین نتیجه تحقیقات نشان میدهد كودكان در مسیر بزرگ شدن كمكم خلاقیتشان از بین میرود و تا به بزرگسالی میرسند چیزی از هنرمند درونشان باقی نمیماند.
آیا اساسا مقولهای به نام هنر در سنین پایین قابل آموختن است؟
هنر برای كودكان بخشی از كشف دنیای پیرامونشان است و لزوما وقتی در دنیای هنر هستند در فضایی جدا از كشف و خلق محیط پیرامون خود نیستند. هنر برای كودكان راهی است تا احساسات خود و دنیای خود را فارغ از ملاحظات واقعگرایانه ابراز كنند. كودكان سرشار از حس شگفتی و كنجكاوی هستند و از تجربه كردن و اشتباه كردن، نمیترسد.
توانایی ارزشمندی (ترس از اشتباه نكردن) كه احتمالا در بزرگسالی مانند بیشتر انسانها از دست میدهند و اساس هنر نترسیدن از اشتباه و خلق تجربههای منحصر بهفردی است كه از درون فرد به دنیای بیرون راه پیدا میكند.
در جواب سؤال شما میتوانم بگویم هنر در سنین پایین در كودكان بالقوه قابل مشاهده بوده و برای حفظ آن نیاز است كه بزرگسالان از سر راه تجربه بیواسطه و مستقیم كودك با دنیای پیرامونش كنار بروند و برای تقویت آن كافی است محیط و تجربههای كودك پر بار و غنی باشد. گاه شاید برای خانوادهها منظور از محیط و ابزار غنی به اشتباه وسایل و اسباببازیهای متنوعی كه لزوما كاركردشان از پیش تعریف شدهاست تلقی بشود. در صورتی كه شاید بتوان از طبیعت بهعنوان یكی از الهامبخشترین و متنوعترین محیطها برای رشد ذوق و استعداد هنری كودكان یاد كرد. حضور رهای كودك در طبیعت و ارتباط مستقیم با طبیعت بسیار به یادگیری هنر از طریق حواس و همچنین بیشترین تحریك سلولهای مغزی و رشد مهارتهای ظریف كودك كمك میكند.
بازی در طبیعت برای كودكان صرفا یك منظر یا پسزمینه نیست، بلكه آن چیزی است كه باید آن را لمس كنند، بكاوند، چیزی فرو كنند، تكان دهند، بكوبند، بریزند، ببویند، مزه كنند و با آن ور بروند. در قبال این تجربههاست كه كودكان در مجاورت تنوع رنگها، گونهها، تغییرات فصلی و آب و هوایی، بوهای مختلف و... خلاقیت روح و ذهنشان زنده میماند و مانند گنجینهای از حواس و ایده برای الهام گرفتن در دنیای بزرگسالی و هنرمند ماندنشان در زمینه تخصصی خودشان كمك خواهد كرد.
برخی والدین از خردسالی كودك را با كلاسهای مختلف هنری اشباع میكنند. شما چقدر این كار را در تقویت روحیه هنری در كودك مفید میدانید؟
از نگاه ما هرگونه آموزش مستقیم در تمام زمینهها از جمله هنر برای كودكان زیر هفت سال غیر سازنده و حتی مخرب میباشد. شاید مجاورت غیرمستقیم كودك به افزایش توانمندی او كمك كند، ولی آموزش و كلاسهای مختلف خیر. بهطور مثال در محیطی كه موسیقی خوب و متنوع بیشتری كودك میشنود احتمالا درك شنیداری و رشد هوش موسیقایی بهتری را تجربه خواهد كرد كه شاید لزوما نیازی به كلاسهای مشخص در ساعت و فضای خاص نباشد. بهطور كلی آموزش هنر به كودك باید بر فعالیت عملی و تجربی متمركز باشد و آموزشدهنده نباید بهطور مستقیم در فرآیند یادگیری و فعالیت كودك دخالت كند، بلكه باید نقش همراه و انگیزشی داشته باشد.
در مجموعهای كه من مؤسس آن هستم، ما برای اینكه بتوانیم ترس از عملكرد ناقص را از والدین بگیریم و به آنها كمك كنیم كه در این بازار داغ ماركتینگ روی كودكان درست عمل كنند، پروژهای را شكل دادیم تحت عنوان اینكه كودكی بزرگان و انسانهای موفق به چه صورت گذشته است؟ بهطور مثال ما زندگی هنرمندان و انسانهای موفق نزدیك به عصر خودمان مانند استاد كلهر، استاد كیارستمی یا دیگر عزیزان را مورد بررسی قرار بدهیم و ببینیم چه عواملی در كودكی یا زندگی آنها در جهت زنده ماندن خلاقیت و بروز هنری این عزیزان اثرگذار بوده است. آیا واقعا این حجم از آموزش آنهم از سنین پایین سازنده است؟ و خب این محتوای را در اختیار والدین قرار میدهیم تا آگاهانهتر بتوانند تصمیم بگیرند.
در حال حاضر تولیدات فرهنگی و هنری كه در كشورمان برای كودكان عرضه شده در چه سطح كیفی قرار دارد؟ آیا قابل رقابت با نمونههای خارجی است؟
طبیعتا جواب قطعی نمیتوان داد، چون تولیدات فرهنگی و هنری بخشهای مختلفی را شامل میشود. بهطور مثال در حوزه تألیف و ترجمه كتاب و تصویرگری كتابهای كودك در سالهای اخیر ما با تنوع و كیفیت خوبی مواجه بودیم و در حوزه ساخت اسباببازیهای داخلی تمایل به تولیدات اسباببازیهای چوبی و دوستدار محیطزیست بهمراتب بیشتر شده است كه جای خوشحالی دارد، ولی فكر میكنم در زمینه ساخت انیمیشن و حتی اپلیكیشنها و نرمافزارهای حوزه كودك هنوز راه بسیار دراز است.
انتهای پیام/