فرهنگ مبتنی بر عقلانیت علمی می‌تواند جهت‌گیری‌های اصلی اجتماع را سامان دهد و همه ابعاد زندگی بشر را در حوزه فلسفه زندگی مشخص سازد؛ چنانکه اقتصاد به‌عنوان ستون جامعه می‌تواند این اهداف را در قالب تمدنی به منصه ظهور برساند و سعادت اجتماع را تامین کند.
به گزارش «سدید»؛ یکی از مشکلات جوامع بشری وجود انواع و اقسام فقر از اقتصادی تا فرهنگی است. این مجموعه مشکلات که چالش‌های اصلی هر اجتماعی است، اگر به وسیله مال، یا عقاید و افکار سازنده یا علم و دانش پر نشود، می‌تواند اجتماع را از کار اندازد و به تباهی بکشاند؛ زیرا هر جامعه‌ای دست‌کم نیازمند رهایی از دو دسته فقر فرهنگی و اقتصادی است؛ فرهنگ مبتنی بر عقلانیت علمی می‌تواند جهت‌گیری‌های اصلی اجتماع را سامان دهد و همه ابعاد زندگی بشر را در حوزه فلسفه زندگی مشخص سازد؛ چنانکه اقتصاد به‌عنوان ستون جامعه می‌تواند این اهداف را در قالب تمدنی به منصه ظهور برساند و سعادت اجتماع را تامین کند. بر همین اساس است که فقر فرهنگی و اقتصادی به عنوان دو معضل بزرگ اجتماعات بشری مطرح شده است.

در نوشتار حاضر چیستی فقر و فقر هویتی انسان‌ها و مخلوقات و ارتباط میان فقر فرهنگی و فقر اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته و به برخی آثار زیانبار آنها اشاره شده است.

حُفره‌های فرهنگی و اقتصادی
واژه فقر به معنای سوراخ، حُفره و شکسته است. البته در فرهنگ عربی، به هر سوراخ و حفره‌ای، فقر گفته نمی‌شود، بلکه فقر، سوراخ‌هایی است که به طور منظم ایجاد می‌شود تا بتوان چیزی را در یک رشته‌ای در آورد. از همین رو به سوراخ‌هایی که در استخوان‌های ستون فقرات بدن انسان وجود دارد تا عصب و مانند آن، این استخوان‌ها را به هم متصل کند، فقرات گفته می‌شود.

به طور طبیعی هر انسانی، یک رشته نیاز‌های فرهنگی و اقتصادی دارد که به وسیله علم و مال بر طرف می‌شود؛ زیرا فلسفه زندگی را علم تعیین می‌کند و سبک زندگی در سایه مال می‌تواند آن علم را به تمدن سعادت آفرین تبدیل کند. بر این اساس اگر جامعه‌ای گرفتار فقر فکری- فرهنگی باشد نمی‌تواند با جهالت عقلی و عملی خویش سعادتی را موجب شود؛ چنانکه فقر مالی نیز موجب می‌شود تا اهداف فکری و فرهنگی قابلیت تحقق خارجی نداشته باشد.

جوامع پیش از اسلام در حجاز و نجد، گرفتار چنین فقر فرهنگی و اقتصادی بود؛ زیرا جهالت عقلی و علمی، نوعی توحش را موجب می‌شود که مال در آن بیهوده تباه می‌شود، بی‌آنکه تمدن و مدنیتی را به دنبال داشته باشد. بر همین اساس می‌بینیم که هیچ تمدنی پیش از اسلام در این منطقه به مدت دست‌کم هفتصد سال شکل نگرفته است؛ زیرا غلبه با جهالت عقلی و علمی‌بود که از آن به جهالت فرهنگی تعبیر می‌کنیم.

شاخص جهالت فرهنگی آن است که افراد آن اجتماع بر اساس ظنون، فلسفه و فرهنگی را می‌سازند که هیچ پایه برهانی و عقلانی ندارد؛ چنانکه آنان در سبک زندگی نیز بر پایه همان فلسفه ظنی خویش، در حوزه‌های تمدنی از جمله اقتصاد عمل می‌کنند و هیچ برنامه بلندمدت و متعالی برای فعالیت‌های زندگی از جمله فعالیت‌های اقتصادی ندارند. این‌گونه است که نهایت بلوغ علمی آنان، اطلاعات و دانش‌های ظنی (نجم، آیات ۲۹ و ۳۰) و نهایت فعالیت‌های آنان در سبک زندگی، شهوترانی است. (نجم، آیات ۲۳ و ۲۸)

امیرمومنان علی (ع) درباره فقر فرهنگی به این نکته توجه می‌دهد که فقر فرهنگی بدترین مصادیق فقر در زندگی دنیوی بشر است. ایشان می‌فرماید: هیچ فقری مانند جهل و نادانی نیست (غررالحکم، ج. ۶، ص. ۳۵۲)

بر اساس آموزه‌های اسلامی، هرکسی که توانایی علمی و عقلی بهینه‌سازی شرایط محیطی خود را بر اساس عقل و علم در بعد فردی و اجتماعی نداشته باشد، دچار فقر فرهنگی است؛ چرا که شخص یا اجتماع تا زمانی که قوه عاقله خویش را بر اساس تفکر صحیح و علمی تقویت نکرده و به علم حقیقی و قطعی دست نیافته است، توان تاثیرگذاری بر محیط پیرامونی خود را نخواهد داشت. پس چنین شخص یا اجتماعی به سبب فقر فرهنگی، در عمل در سبک زندگی خویش به سمت و سویی می‌رود که تباهی و نیستی برای آن رقم خواهد خورد؛ بنابراین مبارزه با جهل و نادانی، در واقع مبارزه با فقر فرهنگی به حساب می‌آید که آثار آن در همه ابعاد زندگی از جمله اقتصادی نیز نمایان می‌شود. جامعه جاهلی پیش از اسلام از چنین ویژگی رنج می‌برد و نتوانست تمدنی را ایجاد کند؛ زیرا جامعه‌ای که فاقد فرهنگ متعالی مبتنی بر عقلانیت علمی و حکمت متعالی الهی- انسانی باشد، در حقیقت فاقد ابزار‌های تمدنی است.

این در حالی است که یک اجتماع و امت بالغ و رشید، امتی است که فلسفه زندگی او بر محور علوم قطعی و یقینی، و سبک زندگی‌اش نیز برهمان مدار و محور سامان می‌یابد و تمام تلاش انجام می‌شود تا به دور از هرگونه سفاهت و جهالتی، اموال برای مواردی به کار گرفته شود که شکوفایی اقتصادی و در نهایت آرامش و آسایش را پدید آورد. پس امت تلاش می‌کند تا خود را از هوا‌های نفسانی و شهوانی دور نگه دارد (نازعات، آیه ۴۰) و اقتصاد را به دست عاقل عالم رشید امین بسپارد، نه به دست جاهل عقلی و علمی و شهوتران و سفیه. (نساء، آیه ۵)

هر انسان و امتی نیاز‌هایی فرهنگی و اقتصادی دارد که باید آن را بشناسد و برای برآوردن آن تلاش کند.

اگر شخص یا امتی، از نظر سطح فرهنگی به سطح رشد نرسیده باشد یا به اندازه کافی مال نداشته باشد که نیاز‌های دائمی‌و همیشگی خویش را برطرف کند، آن امت و شخص گرفتار فقر بوده و او را فقیر می‌گویند؛ زیرا سوراخ نیاز‌های طبیعی چنین شخص یا امتی به وسیله رشته‌های علمی عقلانی و مال کافی پر نشده است تا به زندگی آن شخص قوام و استحکام لازم را ببخشد.

فقر هویتی و ذاتی بشر از نظر قرآن
بر اساس تعالیم قرآن، همه موجودات هستی از جمله انسان دارای حفره‌های بسیاری است که بیانگر فقر هویتی و ذاتی اوست؛ زیرا هیچ چیزی را نمی‌توان در هستی جز خدا یافت که غنی بالذات و بالاستقلال باشد، بلکه همه مخلوقات فقراتی دارد که این سوراخ‌ها و حفره‌ها تنها با وجود الهی و نور الله پر می‌شود؛ زیرا این خدا است که همه هستی را که دارای جوف است، پر کرده و خود به سبب آنکه صمد است و جوفی ندارد، غنی است. بنابراین، نمی‌توان از مخلوقی سخن گفت که فقیر نباشد، بلکه همه مخلوقات به جز خدا از فقر ذاتی و هویتی رنج می‌برند تا جایی که اگر خدا را حذف کنیم، آن چیز نیست و نابود است؛ در حقیقت همه هستی از هست او نام هستی برند.

بر همین اساس، معرفت نفس به معنای معرفت الله است، چنانکه فراموشی و نسیان نسبت به خدا عین فراموشی و خودبیگانگی انسان است؛ زیرا آنچه به انسان معنا و هویت می‌بخشد، انوار الله است که تمام حفره‌های وجودی انسان را پر کرده و او را معنا و مفهوم بخشیده است. (فاطر، آیه ۱۵؛ نور، آیه ۳۵)

پس به یک معنا فقر فرهنگی و فقر علمی وعملی آن است که انسان خدا را در ذات خود و مخلوقات نبیند و بر اساس آن بخواهد وجود و موجود را معنی کند و برای آن برنامه‌ریزی داشته باشد. تنها مردم یا امتی از چنین فقر رهایی یافته است که در همه وجود خویش و هستی، خدا را به‌عنوان رشته‌ای ایجادی و بقایی موجودات ببیند و به این باور قطعی برسد که همه چیزی جز همان وجه الله که رشته ایجاد و بقای موجودات است، باقی و برقرار است:
کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ؛ همه چیز جز وجه‌الله هم اینک نابود و نیست است. (قصص، آیه ۸۸) یا: کل من علی‌ها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام؛ هر چه بر زمین است اینک فانی است؛ و وجه با شکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند. (الرحمن، آیات ۲۶ و ۲۷)

آثار زیانبار فقر فرهنگی و فقر اقتصادی
فقر فرهنگی تأثیرات بدی بر اجتماع به جا می‌گذارد و فقر اقتصادی را به دنبال دارد؛ زیرا اگر شخصی از نظر فرهنگی دچار فقر باشد، این جهالت عقلی، علمی، سفاهت و فقدان رشد موجب می‌شود تا مال و ثروت خویش را تباه سازد (نساء، آیه ۵)؛ چنانکه اگر مدیریت اقتصادی جامعه در دستان انسان‌های بی‌فرهنگی باشد که گرفتار سفاهت و بلاهت هستند و از علم و عقل برخوردار نبوده یا به کار نمی‌گیرند، سلطه شهوت و هوا‌های نفسانی موجب می‌شود تا اقتصاد اجتماع را به تباهی برند. براین اساس لازم است تا انسان‌های رشید، مسائل اقتصادی را در دست گیرند که بر پایه ایمان و به دور از کفر و فسق و فجور (حجرات، آیه ۷) عمل می‌کنند و می‌توانند چالش‌ها و حفره‌های اقتصادی را برطرف کنند و آن را با تدبیر خویش حل نمایند. (یوسف، آیات ۴۵ تا ۵۵)

شرط اینکه شخص بتواند در اموال خویش تصرفات داشته باشد، داشتن عقلانیتی در سطح حلم است که عقل و صبر را با هم جمع می‌کند. البته این به تنهایی کفایت نمی‌کند؛ زیرا افزون بر حلیم بودن لازم است تا شخص رشید نیز باشد. (نساء، آیه ۵؛ هود، آیه ۸۷) مراد از این رشید همان تفسیری است که خدا در آیاتی از جمله ۷ سوره حجرات بیان کرده است.

فقر فرهنگی موجب می‌شود که کسانی به سبب عدم توجه به پروردگاری الهی، گرفتار‌ترس موهوم شده و فرزندکشی را ایجاد و سقط جنین را افزایش دهند و کار‌های زشت را ترویج نمایند. (انعام، آیه ۱۵۱؛ اسراء، آیه ۳۱) در حالی که اگر فقر فرهنگی وجود نداشته باشد، مردم بر اساس حکمت‌های متعالی الهی رفتاری خوب و نیک در پیش می‌گیرند و هرگز دنبال کار‌های خلافی از این دست نمی‌روند. (همان)

بر اساس آموزه‌های قرآن، فقر فرهنگی خطرناک‌تر از فقر اقتصادی است؛ زیرا جامعه‌ای که دچار فقر فرهنگی است، رفتاری را انجام می‌دهد که فقر اقتصادی را به دنبال دارد؛ کسانی که دچار فقر فرهنگی هستند هر چند ممکن است از نظر اقتصادی غنی و ثروتمند باشند، ولی با تبذیر و ریخت و پاش، یا اسراف و زیاده‌روی (اسراء، آیه ۲۷؛ یونس، آیه ۸۳؛ غافر، آیه ۳۱؛ انبیاء، آیه ۹) موجب می‌شوند که اقتصاد، این مایه قوام اجتماع سست شود و افراد بسیاری گرفتار فقر شوند. همچنین این افراد که جزو اشراف و ثروتمندان جامعه به شمار می‌آیند گرفتار توهماتی می‌شوند که از جمله آن‌ها گمان نادرست به اکرام از سوی خدا به سبب ثروتمندی (فجر، آیه ۱۷)، خیالبافی کسب ثروت به علم و دانش به جای تقدیر الهی و همچنین فخرفروشی و تکبر اجتماعی و استکبار رفتاری است. (قصص، آیه ۷۸؛ حدید، آیه ۲۳؛ نساء، آیه ۳۶؛ لقمان، آیه ۱۸؛ زمر، آیه ۴۹)

بسیاری از ثروتمندان به سبب فقر فرهنگی، هنجار‌های اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی و الهی و انسانی را نادیده می‌گیرند و این‌گونه خود و اجتماع را در خطر غضب و عذاب الهی قرار می‌دهند. (اسراء، آیه ۱۶)

بخشی از حکمت‌های علمی قرآن که حکمت متعالیه حقیقی است، به حوزه فرهنگ توجه دارد و به ساماندهی عقاید، افکار و رفتار فردی و اجتماعی پرداخته است. این حکمت‌ها اگر مورد توجه قرار گیرد جامعه به کمال سعادت می‌رسد و حتی فقر اقتصادی نیز از میان می‌رود؛ در حالی که عدم اهتمام به حکمت متعالیه الهی بیان شده در این آیات، می‌تواند اجتماع را به تباهی بکشاند و فقر اقتصادی و مانند آن را تقویت کند. (اسراء، آیات ۲۲ تا ۲۷؛ لقمان، آیات ۱۳ تا ۲۷)

با اینکه فقر فرهنگی، عاملی برای تشدید فقر اقتصادی است؛ اما بیشترین چالشی که یک اجتماع با آن مواجه است، وجود فقر اقتصادی است که می‌تواند توده‌های مردم را به فقر فرهنگی بکشاند. از نظر قرآن، فقر اقتصادی موجب می‌شود تا مردم نسبت به خدا بدگمان شوند، خدا در قرآن می‌فرماید که فقر و تهى دستى، زمینه‌ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او می‌شود تا جایی که شخص می‌گوید خدا به جای اکرام نسبت به من، به من اهانت و توهین روا داشته و کرامت مرا از میان برده است (فجر، آیه ۱۶).

به سخن دیگر، فقر اقتصادی موجب می‌شود تا شخص به کفر و کفرگویی کشیده شود و ایمان فقیران از دست برود؛ از همین رو از پیامبر (ص) نقل شده که فرموده است: کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر بینجامد. (الکافی، ثقهًْ الاسلام کلینى‏، ج. ‏۲، ص. ۳۰۷؛ خصال، شیخ صدوق، ج‏ ۱، ص. ۱۲؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ ۷۰، ص. ۲۴۶.)

از دیگر آثار زیانبار فقر اقتصادی این است که اجتماع فقیر گرایش به نابهنجار‌ها و بی‌عفتی پیدا می‌کند و فقیران، عفت و حیای خویش را به دست فراموشی می‌سپارند و برای یک لقمه نان دنبال هر زشتی و فحشاء می‌روند و هنجار‌ها و ارزش‌های اساسی و اخلاقی را زیر پا می‌گذارند. این‌گونه است که فساد جنسی در اجتماع و امت افزایش یافته و زنا و فرزندان زنا زیاد می‌شود و خانواده‌ها فرو می‌پاشد و به جای آن فرزندان زنا افزایش یافته و هنجارشکنی و رفتار‌های ضد ارزشی زیاد می‌شود. (نور، آیه ۳۳)

خدا به مردمان هشدار می‌دهد که تحت تأثیر القائات و وحی شیطانی نباشند؛ زیرا شیطان جز ایجاد فضای مسموم فکری و فرهنگی و توهمات ضد ارزشی اقدامی نمی‌کند؛ از همین رو خدا می‌فرماید: شیطان کسی است که به شما وعده فقر می‌دهد و امر می‌کند شما را به فحشاء؛ در حالی که خدا به شما وعده آمرزش و فزونی می‌دهد؛ و خداوند قدرتش وسیع و به همه چیز داناست. (بقره، آیه ۲۶۸)

انسان برای رهایی از فقر اقتصادی خویش و حتی دیگران باید تلاش کند؛ زیرا انفاق زمانی امکان‌پذیر است که انسان دارایی داشته باشد و با کوشش و مجاهدت ثروتی را فراهم آورده باشد تا بتواند به دیگران انفاق کند و محرومیت و فقر‌زدایی کند. حضرت امیرمومنان علی (ع) خطاب به امام حسن (ع) می‌فرماید: (ای فرزندم) انسانی را که به دنبال به‌دست آوردن غذای خویش است سرزنش مکن؛ زیرا کسی که قوت و غذایش فراهم نباشد، خطا و لغزشش زیاد است. (بحار‌الانوار، ج۷۲، حدیث ۵۸) و در جای دیگر آمده است: کسی که به فقر مبتلا شد به کمی‌حیا و آبرو نیز مبتلا می‌شود. (همان، ج۷۳، حدیث ۵۸)
انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha