تحلیلی بر نقش چرایی تشریع طلاق در اسلام؛
با توجه به روایات مکرر درباره توصیه به ازدواج و نهی از طلاق، ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا اسلام، قانون طلاق را تشریع کرده و دست زوجین را در گسستن پیوند زناشویی بازگذاشته! آیا بهتر نبود اسلام نیز همانند مسیحیت، طلاق را منع می‌کرد و همچون سدی پولادین، در برابر آن می‌ایستاد و جلو بیوه شدن زنان شوهردار و بی‌سرپرست شدن کودکان را از رهگذر طلاق می‌گرفت.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ زندگی مشترک برای ما همیشه با تصویرسازی‌های ذهنی رومانتیک و عاشقانه تعریف شده است. این حالت که بیشتر به واسطه تاثیرپذیری از مفاهیم عشق در یونان باستان و همچنین ادب فارسی شکل گرفته است در قالب رسانه‌های دیداری و شنیداری به راحتی تصویری غیر واقعی از زندگی مشترک زناشویی برای بسیاری از ما آفریده است. زندگی در این نگاه گرچه با تکانه‌هایی مواجه می‌شود، ولی آن شور چشمان معشوق و گرمای تن عاشق عموما پایه‌های به ظاهر لرزان رابطه را مستحکم می‌کند. به همین دلیل است که در سال‌های نخستین آغاز زندگی مشترک و مواجهه مستقیم با واقعیت زمخت زندگی، بسیاری از این ذهنیت‌ها برای زن و مرد فرومی‌ریزد و به تبع آن سلسه‌ای از ناهمگونی‌ها و اختلافات ظهور خواهند کرد.

در این میان چگونگی مدیریت شرایط جدید و گذار از بحران بسیار اهمیت دارد. در اولین گام باید در نظر داشت که مفهوم گذار دال مرکزی این دوران است یعنی قرار نیست برای همیشه در همین حالت ناهمگونی باقی بمانیم. در نگاه دینی تشکیل خانواده بدون انگیزه و هدف نیست در حقیقت ازدواج نوعی ابزار برای رسیدن به اهدافی مشترک و فردی برای زوج می‌باشد. یکی از مهمترین این اهداف رسیدن به آرامش درونی در کنار مهندسی زندگی برای رشد همه جانبه است. به بیانی دیگر انسان برای رشد فردی (روحی، جسمی) و رشد اجتماعی (فرهنگی، علمی و...) نیاز به همراهی دارد گه در طول مسیر بتوانند با یکدیگر و در تعاملی دوطرفه به اهداف خود نزدیک شوند.

حالت گذار در زندگی مشترک یعنی زندگی در حال شدن، یعنی از حالی به حالی منتقل شدن، از موقعیتی دانی به موقعیت عالی رفتن. این حالت گذار گرچه همیشه با فراز و فرود‌هایی گا‌ها طولانی همراه هست، ولی برآیند آن نباید حالت گذار را خالی از مفهوم کند.

برای گذار در زندگی مشترک دو حالت عمده متصور است. گذار به سمت بهتر شدن و آرامش بیشتر و گذار به سمت بدتر شدن و ناآرامش.

روند زندگی مشترک اگر گذار به هرکدام از دو طرف بیان شده باشد می‌توان فهمی نسبی در خصوص کیفیت آن زندگی یافت. از نظر اسلام اگر زندگی در حال گذار به موقعیت آرامش (روحی، معنوی، جسمی) است به هیچ وجه زن و مرد نباید به دنبال گسست پیوند ازدواج باشند و به هرترتیب ممکت باید رشته زوجیت را حفظ کنند گرچه ناملایمات زندگی روزمره گریبانگیر آن‌ها باشد و کژبرخوردی‌های دو طرف نیز باید با مدارا و گذشت و تعامل دوجانبه حل و فصل شود. به همین دلیل در قرآن و روایات زیادی از مذموم بودن طلاق و جدایی سخن به میان آمده است برای مثال پیامبر (ص) در اینباره می‌فرمایند:
  • ...هیچ چیز، در پیشگاه خدا منفورتر از خانه‌ای که در اسلام، به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست. (وسائل الشیعه، ج. ۱۶، ص. ۲۶۶)؛

و امام صادق (ع) نیز در حدیثی به همین نکته اشاره مستقیم می‌کنند:

  • خداوند... خانه‌ای را که در آن طلاق باشد، دشمن می‌دارد و هیچ چیزی در پیشگاه خداوند، منفورتر از طلاق نیست. (همان، ص. ۲۶۷)؛

و نیز فرمود:

  • هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از طلاق نیست ... (همان).
ممکن است با توجه به روایات بالا و یا روایتی که ضمن توصیه به ازدواج و نهی از طلاق، می‌فرماید: (طلاق عرش خدا را می‌لرزاند.) (همان، ص. ۲۶۸) این سؤال مطرح شود که پس چرا اسلام، قانون طلاق را تشریع کرده و حداقل، دست زوجین را در گسستن پیوند زناشویی بازگذاشته است! آیا بهتر نبود اسلام نیز همانند مسیحیت، طلاق را منع می‌کرد و همچون سدی پولادین، در برابر آن می‌ایستاد و جلو بیوه شدن زنان شوهردار و بی سرپرست شدن کودکان را از رهگذر طلاق می‌گرفت.
در اینجا باید به همان حالت گذار توجه داشته باشیم همانطور که بیان شد در حالت طبیعی زندگی و هنگامی که برآیند آن روبسوی ساخت آرامش است دستور اسلام حفظ پیوند زناشویی با همه سختی‌ها و مرارت‌های آن است به همین دلیل نیز دستورات بسیاری در خصوص تحمل و مدارا با همسر و رفتار‌ها و ناملایمات طرف مقابل بیان شده است و در برابر چنین صبر‌هایی در صورتی که منجر به ادامه مسیر گذار مثبت باشد ثواب‌های زیادی در نظر گرفته شده است برای مثال امام علی علیه السلام می‌فرمایند:
  • «فدار‌ها علی کل حال واحسن الصحبة لها فیصفو عیشک (مکارم الاخلاق، ص. ۲۱۸) همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود.»

یا در جایی دیگر پیامبر (ص) می‌فرمایند:

  • «هر مردی که بداخلاقی همسرش را برای خدا تحمل کند، خدا برای صبر او در هربار، پاداشی همانند پاداش صبر ایوب نبی – علیه السلام- در برابر بلای او به وی دهد.»

و از آن طرف هم درباره زنانی که شوهران شان دارای صفات بدی، چون بدبینی و شکاکیت، بداخلاقی یا بسیار تنگ روزی هستند فرمود:

  • «خداوند عذاب قبر را از سه دسته از زنان برمی دارد و در روز قیامت با فاطمه دخترم -سلام الله علیها- محشورشان خواهد کرد. زنی که بر غیرت شوهرش شکیبایی کند؛ زنی که در برابر بداخلاقی شوهرش صبوری کند و زنی که مهریه اش را به همسرش ببخشد، خدا به هریک از آن‌ها ثواب هزار شهید می‌دهد.»

همه این‌ها برای حفظ مسیر پیشرفت و گذار به موقعیت آرامش در زندگی که هدف از زندگی مشترک می‌باشد بیان شده است اما نباید از نظر دور بماند که اسلام دین واقعیت هاست. یعنی ضمن بیان ارزش‌ها و اهداف والای زندگی برای انسان هیچ گاه از واقعیت را قربانی نمی‌کند. دقیقا به همین دلیل است که در اسلام طلاق نیز دارای جایگاهی خاص می‌باشد. در دسته بندی‌های شرعی طلاق در گروه محرمات یا مکروهات قرار نگرفته است بلکه در دسته امور حلال قرار گرفته است.
طبق تحلیلی که در خصوص گذار در زندگی بیان کردیم اگر برآیند گذار زندگی زناشویی، به سمت ساخت موقعیت ناآرامش باشد و روز به زور سرعت حرکت در این مسیر سراشیبی بیشتر شود در این موقعیت اسلام دست زن و مرد را برای گسستن پیوندی که باعث انحطاط یکی یا هر دو آن‌ها می‌شود باز گذاشته است تا در یک مسیر اشتباه به راه خود ادامه نداده و در نهایت دچار معضلات و مشکلات و آسیب‌های بیشتری نشوند. در روایات نیز به این موقعیت‌ها اشاراتی شده است برای مثال، خطاب بن مسلمه می‌گوید:

  • خدمت امام کاظم (ع) رفتم و می‌خواستم از بدخلقی زنم شکایت کنم. حضرت فرمود: پدرم زنی برایم گرفته بود که بدخلق بود و من پیش او شکوه بردم. فرمود:
    ما یَمْنَعُکَ مِنْ فِراقِها قَدْ جَعَلَ اللّهُ ذلِکَ إلَیْکَ، چه چیز مانع تو می‌شود که از او جدا شوی این کار را خداوند به دست تو گذاشته است.
    پیش خودم گفتم: گره از مشکل من گشودی. (وسائل الشیعه، ج. ۱۶، ص. ۲۷۰).

در روایتی دیگر آمده است:

  • خَمسَة لایُستَجابُ لَهُم: رَجُل جُعِلَ بِیَدِهِ طَلاقُ امرأتِهِ فَهِیَ تُؤذِیهِ وَعِنْدَهُ ما یُعطِیها وَلَم یُخلِّ سَبِیلَها...؛ دعای پنج کس مستجاب نمی‌شود: مردی که طلاق زن به دست اوست و آن زن او را اذیت می‌کند و او می‌تواند مهرش را بدهد و رهایش کند... (همان، ص. ۲۷۱) 

در این احادیث به مواردی اشاره شده است که احتمال زیاد حاکی از روند منفی زندگی بوده است که برای جلوگیری از سقوط بیشتر، امر طلاق به رسمیت شناخته شده است و از حالت مذموم خارج شده و انری پسندیده تلقی شده است.
علاوه بر این‌ها از نظر اسلام در هر دو حالت یعنی زندگی و طلاق باید به صورت پسندیده و معروف رفتار نمود یعنی نباید خارج از حیطه اخلاق و عدالت رفتار کرد در این همین خصوص در قرآن آمده است:

  • وَإذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أجَلَهُنَّ فَأمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ...؛ هنگامی که همسر خود را طلاق دادید و در آستان پایان گرفتن عده قرار گرفتند، یا رجوع کنید و آن‌ها را به گونه متعارف و معروف نگاه داری نمایید، یا رجوع نکنید و آن‌ها را به طور متعارف، رها و آزاد سازید. (بقره، آیه ۲۳۱)
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha