نگاهی به زمینه های فساد در جامعه پذیری به سبک ایرانی؛
سیستم‌های بوروکراتیک به دلیل بهره مندی از مواهب عمومی و بودجه‌های سرشار که مردم نزد آن‌ها به امانت نهاده اند، همواره از شفافیت در «کیفیت» و «کمّیت» هزینه کرد منابع خود بیزارند و در بهترین حالت، تمایلی به این شفاف سازی‌ها ندارند

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دکتر مرضیه ابراهیمی[1]: «به خدا سوگند اگر شب را تا بامداد بر بستری از خار سخت بیدار بمانم و بسته به زنجیرم بر روی زمین کشانند، مرا دوست داشتنی‌تر از آن است تا روز رستاخیز به دیدار خدا و پیامبرش روم، در حالی که به یکی از بندگانش ستمی کرده یا پشیزی از مال مردم را به غصب گرفته باشم؛ و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که پیوسته رو به فنا دارد و سالیان سال زیر خاک خواهد آرمید.» -امام علی (علیه السلام) -نهج البلاغه-خطبه ۲۲۴

فساد، در تمام جوامع امری است مذموم و همواره «جذاب‌ترین شعار» برای پیروزی در رقابت‌های سیاسی محسوب می‌شود. شعاری که زودتر از هر برنامه دیگری، معمولا به حاشیه می‌رود و انبوهی از ناامیدی و یأس را برای مردم به عنوان «انتخاب کنندگان» جریان پیروز در رقابت‌های سیاسی، به ارمغان می‌آورد.

فساد، از دالان‌های پر پیچ و خم و تاریک نظام‌های بوروکراتیک (دیوان سالار) تغذیه می‌کند و عجب آن که برای مبارزه با این پدیده مذموم، سازمان‌ها و ستاد‌های بسیار عریض و طویل و بوروکراتیک تاسیس می‌شود که همین دستگاه ها، در بلندمدت پدیده فساد را مجددا تغذیه و فربه می‌کنند.

با بررسی برنامه‌ها و سیاست‌های موفق در جهان، می‌توان دشمنان بالفطره «فساد» را به شرح ذیل معرفی کرد:

۱- قانون مداری برای همه اقشار و بدون استثنا:
قانونی که در خلاصه‌ترین شکل ممکن و بدون تبصره‌های امتیازی یا استثناکردن اقشار و با حداکثر صراحت و روانی نگارش و با بیشترین ضمانت اجرا همراه باشد، به نوبه خود، دشمن ذاتی فساد خواهد بود. اما قانونی که از فیلتر‌های «خواست‌های منطقه‌ای و غیرملی قانونگذاران»، «میل دائمی بخش دولتی به فرار از خصوصی سازی واقعی» عبور کند، ناگزیر مملو می‌شود از تبصره‌های متعدد و استثنا‌های عجیب و غریب و عمداً به واژگان «غیرصریح» و «لغات پیچیده قانونی» مجهز می‌شود تا همیشه راه برون رفت دولت‌ها یا سایر نهاد‌ها را از «بازخواست افکار عمومی» فراهم سازند. در این قوانین، راه‌های فرار مهندسی شده قرار می‌گیرد تا نجات بخش مجریان و سیاستگذاران باشد برای شانه خالی کردن از مسئولیت در موقعیت‌ها بحرانی و پاسکاری افکار عمومی با ادبیات غیرصریح و متکلّف (پیچیده) که عمداً در متن قوانین تعبیه می‌شود. با چنین قوانینی نمی‌توان به جنگ فساد رفت و از همه بدتر زمانی است که «مفسدان خُرد» یا همان افرادی از اقشار معمولی جامعه، بدون داشتن ارتباطات خاص با نهاد‌های دولتی یا غیر آن، به این راه‌های فرار آگاه شوند و از این نقاط ضعف قانونی، برای خود ثروت‌های هنگفت دست و پا کنند؛ بنابراین «شفافیت»، «نگارش روان و همه فهم»، «شمول قانون برای همه»، «مصادیق شفاف جرم» و «ضمانت اجرای قوی» می‌تواند ما را به مجموعه قوانینی برساند که به صورت خودکار، «صد فساد» خواهند بود.

۲- شفافیت در تمامی عملکرد‌های اداری و تصمیم سازی و سیاست ورزی (با رعایت اصل امنیت ملی):
سیستم‌های بوروکراتیک به دلیل بهره مندی از مواهب عمومی و بودجه‌های سرشار که مردم نزد آن‌ها به امانت نهاده اند، همواره از شفافیت در «کیفیت» و «کمّیت» هزینه کرد منابع خود بیزارند و در بهترین حالت، تمایلی به این شفاف سازی‌ها ندارند. در تمام جهان، ملاحظات «امنیت ملی» در «کمّیت» و «کیفیت» شفاف سازی، به دقت لحاظ می‌شود، اما سیستم‌های بیمار اداری، با افراط و تفریط عمدی در سوء استفاده از ملاحظات امنیت ملی، «محرمانه سازی غیرقانی و افراطی» را چنان تعمیم می‌دهند که حتی حقوق مدیران میانی دستگاه‌هایی که از «بیت المال» ارتزاق می‌کنند، برای مردم به عنوان صاحبان اصلی و اصیل این اموال، محرمانه و دور از دسترس می‌شود. آن زمانی که با لحاظ دقیق و «بدون افراط و تفریط» «ملاحظات امنیت ملی»، نهایت «شفاف سازی» در معاملات، هزینه کرد، هدررفت و در یک کلمه، «شفافیت قانونی» را شاهد باشیم، «فسادزدایی» به صورت سیستمی امکان پذیر خواهد بود.

۳- نزدیک شدن دولت و مردم (حکومت و مردم) و کاستن از دوقطبی‌های آسیب زای دولت-مردم و حکومت-مردم که میراث قرن‌ها حکمرانی سلسله‌های پادشاهی و طاغوت است.
کشور ایران، از این سلسله‌های پادشاهی، زخم‌های بی شماری خورده و در دوران پهلوی اول و دوم، به دلیل عادی سازی نوع خاصی از فساد سازمان یافته و حاکمیتی، عادات عجیب و غریبی به روابط انسانی مردم ایران راه یافته است. ورود و رسوب واژگانی مانند «پارتی بازی»، «پول چایی دادن»، «دَمِ فلانی را دیدن برای حل مشکل اداری»، «فلانی آدم زرنگیه که به همه چیز رسیده»، «صف یکی و صف چندتایی» به فرهنگ عامه و به روزرسانی آن‌ها در روزگار کنونی به واژگان «آقازادگی»، «یقه سفیدها»، «رانت خواری»، «چاقو دسته‌ی خودش را که نمی‌بُرد»، «شهروندان درجه یک و دو»، «امضا‌های طلایی»، «ماجرا‌های خصوصی سازی»، «سود‌های یک شبه»، «دور زدن قانون»، «حقوق‌های غیرمتعارف یا نجومی» و ... همه و همه نشان از عمیق شدن برخی عادات و ریشه دواندن برخی «اصول پذیرفته و عُرفی» در جامعه ایرانی شده است. نزدیک شدن دولت‌ها به مردم، ارائه گزارش‌های غیرشعاری و صریح به مردم در تمام امور از جمله هزینه کردن بودجه‌ها و عوارض و مالیات‌ها و ...، برخورد قانونی و بدون استثنا با مفسدان خُرد و کلان در یک بستر اطلاع رسانی شفاف و صرفاً منطبق بر امنیت ملی، حذف تمامی امضا‌های طلایی و پیاده سازی حداکثری دولت الکترونیک، مواجهه مصلحانه با نهاد‌های مردمی و رسانه‌های ضدفساد توسط دستگاه‌های حاکمیتی و دولتی، برخورد قانونی و بدون استثنا با رسانه‌های حامی و در اختیار مفسدان بزرگ که قبح فساد را تقلیل می‌دهند، جداکردن حساب مردم از دشمنان در محرمانه سازی‌ها تا جایی که منافع ملی اقتضا می‌کند، کاهش لودادن «خبر طلایی» یا همان «رانت اطلاعاتی» به اقشار خاص قبل از آگاهی عمومی مردم که سبب کاهش قدرت رانت خواران حرفه‌ای برای تولید بازار‌های کاذب و کسب سود‌های بی حساب و کتاب می‌شود، اصلاح نظام آسیب زای مالیات سنتی به نحوی که بیشترین امتیازات را برای کارآفرینان و اقشار کم درآمد داشته باشد و نهایت قاطعیت را نسبت به «فراریان دائمی و سنتی از مالیات» اجرا کند، بخشی از راهکار‌های حقیقی و عملی مبارزه با فساد خواهد بود.

دو قطبی «قانون خوب» و «قانون بد» به یکی از سنت‌های مخرّب در عُرف جامعه ایرانی تبدیل شده است. هرجا که بتوانیم قانون را دور می‌زنیم (و برای هر کدام هم انواع بهانه‌ها را داریم)، اما در جایی که در قانونی حق خود را به صراحت می‌بینیم و اصطلاحاً قانون به نفع ماست، با صدای بلند می‌گوییم «مملکت قانون دارد»!

یا وقتی که با تمام گوشت و پوستمان در حال لمس دشواری‌های «کسب حلال» هستیم، ثروت یک شبه و نجومی و غیرشرعی یک فرد از فامیل یا بستگانمان را در مقابل دیدگان فرزندانمان (همان نسل آینده ایران) به «زرنگی» تعبیر می‌کنیم! که همین تقلیل هیولای فساد به مفهوم زرنگی، فرزندانمان را به مهلکه «پذیرش و کُرنش در مقابل فساد» یا «فسادزایی» می‌اندازیم.

یا وقتی برای دور زدن اطاله دادرسی یا اطاله رسیدگی یک درخواست اداری، به سراغ انواع «کارچاق کن»‌های رسمی و غیررسمی می‌رویم و اصطلاحاً «پول چایی» می‌دهیم (به جای رشوه که از بدترین منکَرات دین و آیین ماست) فراموش می‌کنیم که این چرخه اهریمنی که با «رشوه»‌های ما روز به روز بزرگ‌تر و هولناک‌تر می‌شود، به زودی ما و تمام فرزندان و دودمانمان را به درون خود خواهد کشید. مگر نه آن که «رشوه دهنده» و «رشوه گیرنده» و حتی آن که «زمینه رشوه دادن و رشوه خواری را فراهم می‌کند»، در آتش دوزخ در دنیا و عُقبی گرفتار خواهند شد؟!

و یا وقتی آن قدر صف نان «یکی» طولانی می‌شود که رسماً حق صف «چندتایی»‌ها زیر پا گذاشته می‌شود و تازه چند نفر از یک خانه، با حضور در صف «یکی»‌ها، «چند نان» می‌خرند و در راه خانه در تعجبند که چرا دیگران مانند آن‌ها «این قدر زرنگ نیستند»! و باز هم صف حاضران که با زنبیل‌های «غایبان مثلاً زرنگ» زمینه زیرپاگذاشتن حق حاضران در این صف‌های کذایی را فراهم می‌آورد. راستی چرا فقط افراد زرنگ می‌توانند در چندین صف حضور داشته باشند و بقیه عقلشان به این موضوع نمی‌رسد؟ و راستی چقدر از آموزه‌های «فسادزایی» یا «فسادپذیری» را در این «صف‌های کذایی» می‌بینیم و «تمرین می‌کنیم»؟ و این «صف»‌ها با اخلاق میهنی و آیینی ما چه خواهند کرد؟ فقط کافی است «صف»‌های متنوع جامعه ایرانی را از دید جامعه شناسی، بررسی کنید تا ببینید چه آسیب‌های ریز و درشتی به ما در ماجرا‌های این صف‌ها به ارث می‌رسد. حالا کافی است داستان‌های عجیب و غریب صف عابربانک، صف معاینه فنی، صف یارانه غذایی (حمایت غذایی)، صف دریافت کمک در حوادث طبیعی و هزاران صف رنگارنگ دیگر را هم با نگاهی عمیق و موشکافانه بررسی کنیم؛ و یا وقتی از داشتن یک پارتی، کالا، یا تخفیف یا امتیازی را به دست می‌آوریم، در نهایت لذت هستیم و این لذت و کامرانی را حق خود می‌دانیم، و بعد وقتی از شکست‌ها و ناکامی‌های زندگی مان حرف می‌زنیم، دلیل ۹۹ درصد آن‌ها را «پارتی بازی دیگران» می‌دانیم!

کاش به یاد بیاوریم این توصیه قیمتی مولای متقیان، حضرت علی (ع) که به فرزند گرامیش فرمود:: آن چه را برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند و آن چه را برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم نپسند.

زدودن انواع عادات فسادزا یا فسادپذیر در جامعه ایرانی فقط زمانی ممکن است که این توصیه عملی امام علی (ع) را یک بار برای همیشه و با کمال باورمندی، به کار ببندیم و از مجریان و سیاستگذاران و قانونگذاران گرفته تا یکایک اقشار جامعه، به نهادینه سازی این اصل در زندگی امروز و فردایمان همت گماریم. آن وقت است که یک مواجهه حقیقی در جامعه داریم میان «مبازره کنندگان با فساد» و «فاسدان و فسادپذیران».

به برخی از کارمندان ادارات هم باید یادآوری کنیم که سال هاست به برکت نهضت بی بدیل مردم ایران در انقلاب اسلامی، دیگر داستان «ارباب-رعیتی» به خاطره پیوسته است و رفتار‌هایی از این دست با «ارباب رجوع»، حرکت بر مسیر «مهلکه» در دنیا و عُقبی است. بد نیست به مدیران و کارمندان برخی از ادارات، چند واحد «تاریخ معاصر» ضمن خدمت؟! آموزش دهیم تا به آن‌ها دلایل انقراض برخی فرایند‌ها و روابط در ایران را یادآوری کنیم تا دیگر با این همه غرور و خودبرتربینی، مردم و مراجعان را بازیچه خود نسازند و آنان را برای فرار از این رفتار‌های رنج آور، به دام «کارچاق کن ها» نیندازند.

امیدواریم که رایانه‌ها و شبکه‌های رایانه‌ای و فناوری‌های بر بستر هوشمندسازی، بتوانند علاج این امضا‌های طلایی و بوروکراسی «فسادزا» و «فسادپذیر» شوند و در میدان «دولت الکترونیک»، پیش از آن که رایانه‌ها هم از برخی رفتار‌های مفسدانه آلوده شوند، رایحه‌ای از شفافیت و صراحت به مشام جامعه ایرانی برسد.

در مطلب فوق کوشیدیم تا با زبانی انتقادی، مفاهیم و مبادی جامعه شناسانه فساد در جامعه ایرانی را مورد بررسی صریح قرار دهیم و با تمرکز بر مصادیق عینی، آسیب فسادزایی و فسادپذیری را به مخاطبان این مقاله یادآوری کنیم و همه صاحبنظران و جامعه شناسان و غیرجامعه شناسان را به چاره اندیشی عالمانه و فوری در این حوزه دعوت کنیم. بدیهی است که تحلیل نظری بسیاری از مفاهیم فشرده‌ای که در این مطلب ارائه شد، زمان و مجالی وسیع و مجزا می‌طلبد، اما کوشیدیم تا با زبانی صریح، بخش‌های تاریک و سیستماتیک یا عرُفی شده فساد در جامعه ایرانی را زیر ذره بین قرار دهیم.

به زینت آن چه در مقدمه مقاله آمد، مقاله را به کلام دیگری از مولا علی (علیه السلام) خاتمه می‌دهیم که سرشار از حقایقی است که در این مقاله به دنبال اشاره بدان‌ها بوده ایم:

  • «ای کسی که در نزد من از خردمندان بودی، چگونه آشامیدن و خوردن بر تو گواراست، در حالی که می‌دانی آن چه می‌خوری و می‌آشامی از حرام است. کنیزان خواهی خرید و زنان خواهی گرفت آن هم از مال یتیمان و مسکینان و مؤمنان و مجاهدانی که خدا این مال‌ها را برای آن‌ها قرار داده و شهر‌ها را به دست آنان محافظت نموده است. پس از خدای بترس و اموال این قوم را به آنان بازگردان که اگر چنین نکنی و خداوند مرا بر تو پیروزی دهد، با تو کاری خواهم کرد که در نزد خداوند عذر خواه من باشد و با این شمشیر که هرکس را ضربتی زده ام به دوزخش فرستاده ام تو را نیز خواهم زد.
    به خدا سوگند! اگر از حسن و حسین چنین عملی سرمی زد، نه با ایشان مدارا و مصالحه می‌نمودم و نه هیچ یک از خواهش هایشان را برمی آوردم، تا آن که حق را از ایشان بستانم و باطلی را که از ستم ایشان پاگرفته، نابود گردانم. به خدای دو جهان سوگند که آن چه تو به حرام از اموال مسلمانان برده ای، اگر به حلال به دست من می‌رسید، دلم نمی‌خواست برای بازماندگانم به میراث گذارم. پس شتاب مکن! گویا به پایان راه رسیده‌ای و در زیر خاک مدفون شده‌ای و اعمالت را بر تو عرضه کرده اند و اکنون جایی هستی که ستمگر فریاد حسرت برمی آورد و تباه کننده عمر آرزوی بازگشت به دنیا می‌کند و البته جای گریز نیست.» - نهج البلاغه، نامه ۴۱

 

[1] عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

ارسال نظر
captcha