بررسی گزارش مالی۲سال اخیر معاونت هنری؛
چرا دولت به‌جای تعطیلی جشنواره‌ها و حیف و میل کردند بودجه کشور در شرایط سخت کنونی، بر سرمایه‌گذاری هدفمند در تولید تئاتر و تخصیص بودجه عادلانه استانی برحسب وضعیت فرهنگی و قدرت هنری و استقبال عمومی روی نمی‌آورد؟
به گزارش «سدید»؛ پس از انقلاب شرایط فرهنگی و هنری کشور به‌نحوی بود که نیاز به موتور محرکی برای فعال کردن هنرمندان درسراسر کشور احساس می‌شد. درشرایطی که انقلاب و بلافاصله جنگ شرایط کشور را استثنایی می‌کند، میل به تولید فرهنگ و هنر نیز دچار تغییر می‌شود. توجه جامعه سیاسی درمقام سیاستگذار به سمت تمرکز فرهنگ بر آثار متناسب با شرایط است. از همین رو عجیب نیست با شعله‌ور شدن آتش جنگ در سال ۱۳۵۹، بخشی از اولین نمایش‌های پس از انقلاب با موضوعیت جنگ و در پشت جبهه‌های جنگ شکل می‌گیرد و با رشد کمی این آثار، جشنواره‌های متعددی درسراسر کشور ظهور می‌کنند. جشنواره‌ها مسکنی می‌شوند برای جبران کمبود فرهنگی و هنری کشور. در دهه ۶۰ بخش مهمی از فعالیت‌های دولت به برگزاری جشنواره خلاصه می‌شود، اما با پایان یافتن جنگ رویکرد تغییر می‌کند. دولت تلاش می‌کند هنر را به کالا بدل و مردم را مجاب کند آن را خریداری کنند. مفهوم گیشه در سینما و تئاتر یا کالای فرهنگی درحوزه کتاب و تجسمی در یادداشت‌ها، مقالات و سخنرانی‌ها پدیدار می‌شود، اما بخش هنری به‌جشنواره‌ها اعتیاد پیدا کرده است. دستگاه دولت مملو از جشنواره‌های ریز و درشت می‌شود که متولی همه آن‌ها هم خود دولت است.

کافی است در یک استان رویدادی رخ دهد تا مدیرفرهنگی آن استان دستاویزی برای زایش خلق‌الساعه جشنواره‌ای به‌دست آورد و برایش بودجه‌ای مستقل دریافت کند. چنین رویکردی البته بدون داشتن شفافیت مالی امکان تحلیل ندارد، یعنی شما باید بدانید چه اتفاقی ازمنظر مالی درحال رخ دادن است تا دریابید که آیا سیاست دولت در برگزاری جشنواره‌ها درست بوده است یا خیر. همواره این نقد بر جشنواره‌ها بوده که این رویداد‌ها اتفاقاتی آنی و پرهزینه‌اند که خروجی‌شان صرف یک بیلان کاری برای یک دستگاه دولتی است. حال که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به‌انتشار گزارش مالی معاونت هنری در دوسال اخیر خود، آن هم درحوزه استانی کرده است، می‌شود به یک‌تحلیل جامع در این «سیاست ناشفاف» دست یافت؛ «سیاست» از این رو که می‌شود در دل ارقام به سیاست دولت در تخصیص بودجه پی برد و «ناشفاف» از آن رو که این فهرست شفاف‌سازی فاقد هرگونه جزئیاتی است و فقدان جزئیات از عدم‌انتشار فهرست نیز ناشفاف‌تر است، چراکه قضاوت را مخدوش می‌کند و هنرمندان را به‌جان هم می‌اندازد.

فارغ از این‌ها فهرست منتشرشده نکات جالبی دارد. دولت در سال ۱۳۹۷ رقمی حدود ۱۱ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان در استان‌ها هزینه کرده است. این بودجه در ۶ بخش انجمن موسیقی ایران، انجمن هنر‌های نمایشی، موسسه توسعه هنر‌های تجسمی، جشنواره رضوی، بنیاد مدولباس و دفتر آموزش اختصاص پیدا کرده است. با اینکه مشخص نیست این ارقام بر چه اساسی تخصیص یافته، اما می‌توان فهمید بخش مهمی از این بودجه‌ها متعلق به‌جشنواره‌هاست. در این نوشتار قصد داریم به‌ارقام و اعداد حوزه تئاتر تمرکز داشته باشیم تا دریابیم در استان‌ها توزیع ثروت در بخش تئاتر به چه نحوی بوده است.

در سال ۹۷ رقم اختصاصی تئاتر برای هر استان بین ۲۵ تا ۱۰۰ میلیون تومان بوده است، اما در استان همدان به‌رقم ۹۶۸ میلیون تومان می‌رسیم که مشخصا اشاره به یک جشنواره پنج‌روزه با عنوان جشنواره تئاتر کودک‌ونوجوان دارد. نکته جالب‌تر آنکه شاید این رقم برابر با رقم اختصاص‌یافته با بودجه تئاتر ۱۳ استان اول این فهرست برابری می‌کند. محل ایراد اینجاست که اساسا جشنواره‌های برگزارشده در استان‌ها عدالت توزیع ندارند. به‌عبارتی میزبان سهم ویژه‌ای برای هنرمندان استان خود درنظر می‌گیرد. برای مثال در همدان بخشی از داوری به هنرمندان همدان اختصاص داده می‌شود و به‌واسطه کار ستادی عظیم، بودجه جشنواره بیشتر صرف هزینه‌های ستادی کارمندان محلی می‌شود، یعنی بودجه‌ای که می‌توانست برابر با تولید یک سال ۱۳ استان شود، در پنج‌روز صرف هزینه کارمندان محلی و هتل و رستوران می‌شود.

در سال ۱۳۹۸ بودجه اختصاصی معاونت هنری به‌رقم ۱۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان می‌رسد. به‌عبارتی بودجه استان‌ها با کاهش ۱۱ درصدی مواجه می‌شود. بند‌ها همانی است که در سال ۱۳۹۷ آمده، اما ارقام دچار تغییر و تحول اساسی شده است. برای مثال درحالی‌که استان خوزستان بودجه تئاتر اندکی در ۹۷ داشته، ناگهان با رقم ۷۰۰ میلیون کمک‌هزینه در سال ۹۸ روبه‌رو می‌شود. می‌توان حدس زد این پول بودجه جشنواره تئاتر فتح خرمشهر است که در منطقه آزاد اروند برگزار شده است. فقدان جزئیات ما را با چند، اما و اگر روبه‌رو می‌کند؛ نخست آنکه اگر جشنواره در منطقه اروند برگزارشده است، چرا بودجه آن را به‌خوزستان داده‌اند؟ دوم اینکه تا آنجا که می‌دانیم متولی این جشنواره نهاد ثروتمند منطقه آزاد اروند است و ابعاد جشنواره آنچنان هم بزرگ نبوده است که به‌فرض به‌ارقام ۷۰۰ میلیون تومان تنه بزند؛ پس باید پرسید سهم منطقه آزاد در جشنواره چقدر و جزئیات هزینه آن چه بوده است؟

درحالی‌که در سال ۹۸ به هر استان مبلغ ۲۵ میلیون اختصاص یافته است، در همدان با رقم عجیب یک‌میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان می‌رسیم. رشد این رقم نسبت به سال‌گذشته‌اش تقریبا ۳۰ درصد است و این درحالی است که در مشهد به‌عنوان مهم‌ترین تولیدکننده تئاتر کشور– منهای تهران – بودجه تئاتر ۳۰ درصد کاهش داشته است. به‌عبارتی در وضعیت معیشتی بد سال ۹۸ دولت به‌جای مدیریت منابع و توزیع عادلانه، گرفتار مرداب جشنواره‌ها بوده است. جالب آن است که بودجه ۲۵ میلیون تومانی به استان‌ها دربخش تئاتر با فرمول ۱۵ میلیون جشنواره استانی و ۱۰ میلیون کم‌هزینه توزیع شده است. به‌عبارتی کف ترازو جشنواره حتی در عدد کوچک ۲۵ میلیون تومان نیز خودنمایی می‌کند.

در سال ۹۸ رقم بودجه اختصاصی به کل کشور درحوزه تئاتر عددی در حدود سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان است که ۳۵ درصد کل بودجه را شامل می‌شود، اما قضیه زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم هزینه جشنواره‌ها– منهای جشنواره‌های استانی – از این بودجه رقم دومیلیارد و ۸۲۴ میلیون تومان بوده است، یعنی ۸۰ درصد بودجه تخصیصی تئاتر صرف جشنواره‌های چند روزه شده است. کل جشنواره‌های قابل‌تشخیص پنج‌رویداد در استان‌های همدان، کردستان، خوزستان، سیستان‌وبلوچستان و گیلان است. با اغماض می‌شود گفت: ۸۰ درصد بودجه تئاتر در پنج هفته به‌پایان رسیده، نه خروجی مالی‌ای در کار بوده و نه اثرات ویژه‌ای از منظر فرهنگی صورت گرفته است. صرفا یک راه‌حل ساده به‌مدیران فرهنگی نشان می‌دهد برای داشتن بودجه بیشتر جشنواره تولید کنید. مصداق بارز این ماجرا را می‌توان در استان سیستان‌وبلوچستان یافت که تا پیش از حضور یک مدیر تئاتری بودجه تئاتر ناچیز است؛ اما با برگزاری یک جشنواره با عنوان جشنواره ملی تئاتر خیابانی ایرانشهر، موفق به‌جذب بودجه بیشتری می‌شود. به‌عبارتی مدیر مربوطه به‌جای تمرکز بر تولید سالیانه، مجاب می‌شود ترفندی جشنواره‌ای فراهم کند تا کمی پول بیشتری در استان محرومش داشته باشد. البته باید خاطرنشان کرد این تنها یکی از مسیر‌های مالی در استان‌هاست و هر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی دارای ردیف بودجه مجزایی است که در این مورد شفافیتی وجود ندارد. برای مثال ما نمی‌دانیم در استان آذربایجان شرقی بابت تئاتر چه بودجه‌ای وارد اداره کل استان شده و پول مذکور صرف چه شده است. این درحالی است که می‌دانیم رقم ۱۰ میلیون تومان صرفا برای تولید در سال ۹۸ پرداخته شده و این شفاف‌ترین رقم موجود است.

یکی از مسائل غیرشفاف عواید حاصل از واگذاری عرصه‌های فرهنگی در استان‌هاست. برای مثال در اصفهان، کرمانشاه یا خوزستان فضای فرهنگی مورد استفاده هنرمندان تئاتر به‌بخش خصوصی داده می‌شود تا درصورت نیاز هنرمند برای اجرا، اقدام به‌پرداخت اجاره‌بها کند. اینکه رقم اجاره‌بهای سالن در اصفهان به چه میزان است بماند، نکته این است که بخش خصوصی حاضر در این سالن‌ها اقدام به‌اجاره فضای فرهنگی به برنامه‌های نامرتبط می‌کنند تا درآمدزایی داشته باشند و درنهایت درمورد درآمدزایی این سالن‌ها هیچ‌شفافیتی در کار نیست. نکته دردناک‌تر آنکه نقش موسسات خصولتی در این فرآیند بیش از پیش دیده می‌شود، برای مثال بیشتر عرصه‌های تئاتری در استان‌ها در اختیار انجمن هنر‌های نمایشی قرار گرفته که اسما موسسه‌ای خصوصی است، اما عملا یک موسسه خصولتی است. در انتصاب رضا بصیرت، دخالت معاونت هنری در نصب و عزل مشهود بوده است. طبق اساسنامه انجمن این هیات‌موسس است که باید اقدام به‌تعیین مدیرعامل کند. در تصاویر منتشرشده از انتصاب بصیرت نکته جالب عدم‌حضور حسین مسافرآستانه عضو موسس انجمن بود. جالب‌تر آنکه در تغییرات اخیر انجمن حمید قبادی معاون اجرایی معاونت هنری ارشاد جایگزین سعید کشن‌فلاح می‌شود، یعنی یک نیروی حقوقی و دولتی جایگاه خصوصی بودن یک موسسه را مخدوش می‌کند. درنظر داشته باشید طبق قانون منع مداخله کارمندان دولت در معاملات دولتی، امکان نقش‌آفرینی مالی آقای قبادی وجود نداشته است.

به‌بودجه بازگردیم و این پرسش را مطرح کنیم، چرا دولت به‌جای تعطیلی جشنواره‌ها و حیف و میل کردند  بودجه کشور در شرایط سخت کنونی، بر سرمایه‌گذاری هدفمند در تولید تئاتر و تخصیص بودجه عادلانه استانی برحسب وضعیت فرهنگی و قدرت هنری و استقبال عمومی روی نمی‌آورد؟ پاسخ برای نگارنده ساده است، چنین رویکردی سخت است و مدیران دولتی توانایی چنین فرآیندی را ندارند. کافی است قوانین خصوصی‌سازی را مطالعه کنیم تا دریابیم چگونه دولت در بخش فرهنگی راه به‌خطا رفته است.


انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha