گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ سازمان صدا و سیما در کشورمان سالهاست که در عرصههای مختلف از قبیل: تولید و پخش سریال، آگهیهای بازرگانی، فیلم، ویدئو و هر آنچه کارشناسان فن، اصطلاحاً «صوت و تصویر فراگیر» مینامند را «انحصاراً» در اختیار خود دارد و با استفاده از قانونی که در این زمینه به تصویب رسیده، با مخالفان خود برخورد کرده است.
مطابق نصّ صریح اصل چهل و چهارم قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران رادیو و تلویزیون دولتی است و تأسیس و راهاندازی شبکههای خصوصی رادیوئی و تلویزیونی به هر نحو، مغایر این اصل است. بدین جهت انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهواره، فرستنده، فیبر نوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیوئی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خلاف اصل مذکور است.
با راهاندازی تلویزیون اینترنتی IPTV و بعدها که مؤسسه رسانههای تصویری (از زیرمجموعههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) مدعی راهاندازی پروژه ویدئوی تقاضامحور یا سامانه نمایش درخواستی فیلمهای سینمایی و نمایش خانگی در بستر اینترنت شد (vod)، این دعوای صدور مجوز و نظارت بر محتوای موجود در فضای مجازی رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت.
تمام سریالهای شبکه نمایش خانگی بر بستر پخش همان vodها و اخیراً برنامههای ترکیبی مجوز تولید و پخش خود را از معاونت سینمایی وزارت ارشاد دریافت میکردند و صداوسیما با ورود جدی به این ماجرا و با استناد به همان مادهقانونی، مدعی است که باید همه سریالها و برنامههای تولیدی در فضای مجازی نیز از این سازمان کسب تکلیف و مجوز مربوطه را دریافت کنند و این کشمکشها در این سالهای اخیر بین وزارت ارشاد و صداوسیما روزبهروز جدیتر شده است.
موضوعی که ارشادیها مطرح میکنند این است که تعریف کامل، جامع و شفافی از «صوت و تصویر فراگیر» در قانون ارائه نشده؛ به همین دلیل صدا و سیما حق ندارد در حوزه ساخت سریال و برنامه در بستر شبکه نمایش خانگی و vodها اظهارنظر کرده و خواهان مرجعیت صدور مجوز و نظارت بر این حوزه باشد.
آنگونه که خبرگزاری مجلس شورای اسلامی گزارش داده، بر اساس ماده ۲ طرح اداره و نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در کمیسیون فرهنگی مجلس نیز تصویب شده، صوت و تصویر فراگیر چنین تعریفشده است: «صوت و تصویر فراگیر عبارت است از محتوای صوتی و تصویری که به صورت گسترده و یک سویه و بدون الزام به شناسایی مخاطب از طریق فرستندههای امواج رادیویی یا شبکههای کابلی ماهوارهای و اینترنتی توزیع میشود و یا قابلیت توزیع دارد و همچنین محتوای مربوطه زنده بوده و یا دارای جدول پخش زمانی است.»
از سوی دیگر مرتضی موسویان، معاون وزیر ارشاد و رئیس مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال گفته بود: «در حال حاضر تعریفی که از صوت و تصویر در مرکز ملی فضای مجازی وجود دارد و باید به صحن شورای عالی فضای مجازی بیاید، با آنچه به آن اشاره کردند، متفاوت است؛ یعنی این تعریف معتقد است که صوت و تصویر فراگیر، صدا و تصویری است که بدون شناخت مخاطب، او را در بربگیرد و دارای کنداکتور پخش و زنده و دارای یک تعداد مخاطب خاص به بالا باشد. این تعریفی است که کارشناسان مرکز ملی فضای مجازی به آن رسیدهاند؛ اما نمیدانم تعریفی که مصوب خواهد شد، چیست.»
پس از کشمکشهای فراوان بین صدا و سیما و وزارت ارشاد بر سر متولی و مرجع اصلی نظارت و ارائه مجوز برای محتوای صوت و تصویر در فضای مجازی، بالاخره با دستور رئیس سازمان صداوسیما، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) بهمنظور استانداردسازی خدمات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی، هدایت و نظارت برای تولید و انتشار محتوا و خدمات، صدور مجوز و ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر راهاندازی شد. درنتیجه صدا و سیما توانست کنترل سرویسهای VOD را هم که پیش از این در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، بهدست خود بگیرد و سامانههای ارائهکننده این سرویس به دستور نهادهای قضایی مجبور به دریافت مجوز از صدا و سیما شدند.
برخی معتقدند که این نزاع بین صدا و سیما و ارشاد ناشی از ترس جام جم نشینها از رقیب تازهای به نام شبکه نمایش خانگی است که با تولید و پخش سریالها و برنامههایی فراتر از محدودیتها و سانسورهای تلویزیونی، برای خود مخاطبان فراوانی دست و پا کرده و همین زنگ خطری جدی برای مدیران صدا و سیما شده است. مدیرانی که در این سالها به استناد همان قانون حق انحصاری، فربه، تنبل و بی ذوق شدهاند و احساس میکردند مخاطبانی همیشگی برای خود دارند.
این انحصار طلبی صدا و سیما فقط در حوزه برنامه و سریال خلاصه نشده است. سالهاست در مورد حق پخش تلویزیونی رویدادهای ورزشی بین اهالی ورزش و مسئولان صداوسیما چالش وجود دارد که این امر در حوزه فوتبال چشمگیرتر و تأثیرگذارتر است، اما هنوز این مشکل حل نشده و سازمان صداوسیما حاضر نیست به خاطر درآمدی که از این بخش دارد، سهم فوتبال و ورزش را بدهد.
در مورد آگهیهای بازرگانی صدا و سیما نیز همین قصه انحصار طلبی تکرار شده است و چند شرکت بزرگ تبلیغاتی، در این سالها با حمایت مستقیم اداره کل بازرگانی صدا و سیما، صاحبان اصلی ساخت تیزرهای تبلیغاتی شدهاند و عملاً با این کار جرات و اجازه ورود سایر شرکتهای کوچک تبلیغاتی را به این حوزه قطع کردهاند.
«رضا درستکار» منتقد و کارشناس رسانه در این خصوص میگوید: «پوشش هزینههای سازمان صداوسیما در انحصار چند شرکت بزرگ است و بده و بستانی پشت پرده وجود دارد. درصدی از قرارداد آگهیها به سمتی میرود که تعیینکننده مسائلی است که در اختیار ما و شاید سازمان صداوسیما هم نباشد. چرخه مالی در همه جا بخصوص در آگهی گرفتن وجود دارد. زمانی که آگهی گرفته میشود، چک آن متعلق به حساب سازمان صداوسیما است و وقتی که آگهی از تلویزیون پخش میشود، صداوسیما درصدی که تعیین شده را به سفارشدهنده آگهی یا شرکتی که طرف حساب است، برمیگرداند. البته به نظرم این درصد شفاف نیست. همچنین رقابت زیادی هم میان شرکتهای تبلیغاتی وجود دارد. به نظرم جای بهبود، بازنگری و نوسازی در آگهیهای تبلیغاتی است، زیرا ارتباط آن فقط تبلیغ یک کالا نیست بلکه منوط به فرهنگسازی، امنیت، فراوانی و … است.»
محمد حسن حائری شیرازی، کارشناس فرهنگی در یادداشتی این چنین میگوید: «همانگونه که در بخش اقتصادی، ضرورت افزایش تولید، کاهش بیکاری، افزایش بهره وری و ... بدون اصلاح زیر ساخت آن و ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ که به کاهش دخالت دولت و از بین بردن حضور انحصاری دولت در معادن و کارخانجات و صنایع بزرگ میانجامد، در عرصهی فرهنگ هم تا زمانی که صداوسیما به عنوان موثرترین ابزار در دست حاکمیت جهت بهبود وضعیت فرهنگی، بی رقیب باشد و احساس کند هر غذایی به دست مردم دهد، مجبورند مصرف کنند، تا زمانی که حاکمیت به این نتیجه نرسیده که انحصار همان گونه که در اقتصاد به ناکارامدی میانجامد، در فرهنگ هم صداوسیمای دولتی تنبل، پرهزینه، پرادعا و کم تاثیر میشود، بهبود وضعیت فرهنگی، شعاری دست نیافتنی است.
حاکمیت همان گونه که به مدیر مسئول یک روزنامه مجوز میدهد و سعی مینماید از تولید فرهنگی آن روزنامه تحت نظارت و اشراف خودش برای بهبود فرهنگ کمک بگیرد، باید به یک فرد و یا مجموعه که دارای صلاحیت است و خواهان شبکه خصوصی، اعتماد کند و مجوز دهد و خود به نظارت بر حسن عملکرد آن شبکه تلوزیونی بپردازد. در این صورت است که صدا وسیمای دولتی در کنار رقبای خود از بخش خصوصی به جذب مخاطب بیشتر و فعالیت موثرتر خواهد پرداخت. این تحرک، صداوسیمای کنونی را که بیش از حد فربه شده و با امراض مختلفی دست به گریبان است به موجودی متناسب و جذاب تبدیل خواهد کرد.»
بی شک انحصارگرایی در هر زمینهای به مرور زمینههای فساد را در آن حوزه افزایش میدهد؛ به خصوص در زمینه فرهنگ و رسانه که وجود رقیبانی تازه، باعث شکوفایی خلاقیت و شنیدن صداهای تازه است.
/انتهای پیام/