در این مدت اما معضل، دخلوخرج بهروز و جاری سینماها و آدمهای متصل به این اقتصاد نبود. سینماها، فیلمهایی را اکران کرده بودند که باید طی یک زمان حدودا مشخص، نسبت به پرداخت سهم خود به تهیهکننده و پخشکننده اقدام میکردند. این سهم فروش که شامل 50 درصد قیمت هر بلیت میشد، در روزگار بسته بودن سینما، خرج حقوق پرسنل و دیگر هزینههای جاری سینماهای بسته شده بود و دیگر عملا پولی نماند که سینماها به صاحبان آثار بدهند. از اینرو درکنار تمامی معضلاتی که کرونا با خودش بههمراه آورد، یک بحران بزرگ بهنام «بدهی سینمادارها به صاحبان فیلمهای اکرانشده» شکل گرفت؛ بحرانی که چیزی حدود 16 میلیارد و 500 میلیون تومان را شامل میشد.
طی سهماه نخست امسال، این بحث تنها روی کاغذ، محلی برای جدل تهیهکنندگان و پخشکنندگان با سینمادارها بود. سینمادارهایی که یا ورشکست شده بودند و بعضا سینماهای خود را از اسفندماه تا امروز بازگشایی نکردهاند یا بخشی از پرسنل خود را تعدیل کرده بودند.
از اوایل تابستان بود که زمزمههایی ازسوی سازمان سینمایی مبنیبر مساعدت درجهت رفع این بحران شنیده شد. اوایل مرداد بود که محمدمهدی طباطبایینژاد بهعنوان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، خروجی جلسه ششم مرداد را اعطای وام با سود 4 درصد به سینمادارها برای پرداخت بدهی خود عنوان کرد و اینکه لیست نهاییشده در همان روز برای صندوق اعتباری هنر ارسال شده است.
چند روز بعد از این اتفاق، چهار تهیهکننده (مصطفی کیایی، محمدرضا تختکشیان، مرتضی شایسته و امیر آشتیانیپور) که گویا اعطای این وام را چندان جدی نگرفته بودند، طی نامهای به سازمان سینمایی، از تاراج سرمایههای سینما نوشتند و خواستار حل فوری این بحران شدند.
پیگیری خبرگزاریها تا پایان مرداد حاکی از آن بود که هیچ اتفاق مثبتی در این رابطه رخ نداده و در روی همان پاشنه قبلی درحال چرخش است. برای مدتی این موضوع مسکوت ماند تا اینکه چند روز پیش اعلام شد سینمادارها برای ثبتنام وام 4 درصدی میتوانند از دهم تا بیستم شهریور به صندوق اعتباری هنر مراجعه کنند. در همین کشوقوس، سازمان سینمایی لیستی از سینماهای بدهکار و فیلمهای طرف قرارداد با آن سینماها که هنوز بدهی خود را وصول نکردهاند، منتشر کرد.
در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به اصل این اتفاق و البته آماری که سازمان سینمایی منتشر کرده است.
بدهکارترین سینماها کداماند؟
طبیعتا پردیسهای چندسالنه که فیلمهای بیشتری را در سانسبندیهای متنوعشان نمایش میدهند در سرلیست این فهرست قرار دارند: پردیس کورش با 2 میلیارد و 100 میلیون تومان در راس این جدول قرار دارد. پردیس باغ کتاب با یکمیلیارد و 300 میلیون تومان در رتبه دوم و پردیس آزادی با یکمیلیارد و 100 میلیون تومان در رده سوم قرار دارند. پردیس اطلس مشهد با 870 میلیون، پردیس هویزه مشهد با 750 میلیون، پردیس مگامال با 780 میلیون و شهرآفتاب شیراز با 620 میلیون تومان در رتبههای بعدی قرار دارند.
موسسه تصویرشهر که 4 سینمای زیرمجموعه به نامهای پردیس ملت، راگا، تماشا و رازی دراختیار اوست، درمجموع حدود یکمیلیارد تومان بدهی دارد.
سینماهای حوزه هنری در سراسر کشور (به استثنای پردیس آزادی و سینما پیروزی تهران)، در 38 سینما چیزی حدود 3 میلیارد و 300 میلیون تومان بدهی دارند که یکپنجم کلی بدهی سینماداران را شامل میشود. اگر بخواهیم بدهی پردیس آزادی و سینما پیروزی تهران را هم به این آمار اضافه کنیم به رقمی حدود 4 میلیارد و 500 میلیون تومان میرسیم.
برخی سوالات مشکوک درباره آمار سازمان سینمایی
در این فهرست، اسامی برخی پردیسهای بزرگ نظیر ایرانمال و چارسو و البته برخی سینماهای تک یا دوسالنه نیامده که احتمالا بهمعنای نداشتن بدهی بوده که این اتفاق با توجه به فعالیت محدود این سینماها طی سال جاری، بسیار عجیب بهنظر میرسد.
ازسوی دیگر برخی تناقضهای جالب نیز در این آمار به چشم میخورد، بهعنوان مثال پردیس سینمایی کورش که با مدیریت علی سرتیپی اداره میشود برای فیلمهای «مطرب»، «سونامی» و «23 نفر» به دفتر فیلمیران که متعلق به سرتیپی است، بدهکار است که رقم این بدهی بیش از 2 میلیارد تومان است. این اتفاق برای چند دفتر پخش دیگر که مدیرانش صاحبان سینما هستند نیز تکرار شده. جالب آنکه شخصی مانند علی سرتیپی در فیلم «سونامی»، هم تهیهکننده است و هم پخشکننده و از آنسو، دفترش نتوانسته پول این فیلم را از سهم اکران پردیس کورش که در مدیریت سرتیپی است، فراهم کند !
اینکه مدیر یک سینما، خودش به خودش بدهکار میشود را باید درنتیجه چه اتفاقی بدانیم؟ اینکه دخل یک سینما بهاندازهای نبوده که مدیر سینما بتواند سهم دفتر پخش خود را بردارد؟ اینکه مدیر یک سینما ترجیح داده با درآمد سینما، ابتدا بدهی قبلی خود به آثار دیگر را پرداخته و سپس به پولش برسد؟ اینکه مدیر سینما ترجیح داده پیش از اکران عید، بدهی خود به دیگر فیلمها را پرداخت کند و سهم خود را از اکران نوروز که گمان میبرد نقدتر است، بپردازد؟ یا آنکه اصلا پولی بابت پرداخت بدهی به هیچ فیلمی باقینمانده و پول به دستآمده از این فیلمها، صرف حقوق پرسنل و دیگر امور جاری سینماها شده است.
برای یافتن این پرسش بهسراغ علی سرتیپی رفتیم. این سینمادار و پخشکننده موفق سالهای اخیر سینمای ایران به «فرهیختگان» گفت: «پولی که از بابت فروش فیلمها به دست آمده را در دو حوزه خرج کردیم؛ بخشی از این پول صرف شارژ و هزینههای جاری و حقوق پرسنل ما شد که رقمی در حدود 5 میلیارد تومان را شامل میشود. اگر این کار را نمیکردیم مجبور به تعدیل نیرو بودیم که تصمیم گرفتیم راه دوم را انتخاب کرده و با حفظ پرسنل، این خرجها را بپردازیم. مابقی پولی هم که باقی ماند را به فیلمهای دیگر داده و ترجیح دادم ابتدا به حساب فیلمهای دیگر بپردازم و فعلا از فیلمهای خودم منفعت نبرم و به این ترتیب، خودم به خودم بدهکار شدم.»
در این فهرست، برخی اسامی سینمادارها به چشم میخورد که طی سالهای گذشته عنوان کردهاند هیچ سهمی از وامها و مساعدتهای دولتی نبردهاند و حال آنکه احتمالا برای دریافت وام 4 درصدی سازمان سینمایی به صندوق اعتباری هنر مراجعه میکنند. برای یافتن فهرست این سینماگران، باید تا بیستم شهریور منتظر بمانیم تا آنگاه اگر سازمان سینمایی در راستای شفافیت، لیست سینماگرانی که برای دریافت وام مراجعه کردند را منتشر کرد، کمی جدیتر درمورد آنها سخن بگوییم.
سازمان سینمایی در این فهرست، اسامی حدود 100 سینما را بهعنوان سینماهای بدهکار منتشر کرده، حالا آنکه تعداد سینماهای کشور حدود 250 سینماست که اطلاعات مربوط به 150 سینمای دیگر در این فهرست نیامده است. یعنی بپذیریم از جمع حدود 250 سینما در کشور، بیش از 150 سینما تمام بدهی خود به صاحبان فیلمها را پرداخت کردهاند؟!
چه تضمینی برای ثبتنام سینمادارها وجود دارد؟
سازمان سینمایی اعلام کرده این 100 سینمای بدهکار، میتوانند در بازهای 10 روزه به صندوق اعتباری هنر مراجعه کرده و برای دریافت وام 4 درصدی تقاضا دهند. یعنی عملا بازی را به زمین سینمادارها برده و انتظار دارد سینمادارها از این اتفاق استقبال کنند.
سازمان سینمایی چندماه پیش در نخستین قدمهایش برای حمایت از سالنهای سینما، مصوب کرد به هر پرده (البته طبق شرایطی) 10 میلیون تومان وام کمبهره پرداخت کند. وامهایی که چندان ازسوی صاحبان سینماها جدی گرفته نشد و درنتیجه استقبالی هم از آن به عمل نیامد؛ حال در این مورد هم شرایط بهگونهای، مشابه همان پیشنهاد است.
سازمان سینمایی درحالی توپ را به زمین سینمادارها انداخته که آنها در دخلوخرج ابتدایی و روزمره خود نیز عاجز هستند و برخی از آنها اصلا سینماهای خود را طی امسال بازگشایی نکردهاند؛ آنوقت چگونه قادر خواهند بود اقساط خود را با سود به صندوق اعتباری هنر پرداخت کنند؟ آنهم در روزگاری که همان تعداد سینماهایی که اقدام به بازگشایی کردهاند نیز با حداقل امکانات به جریان اکران بازگشتهاند. مثلا همین پردیس آزادی بهعنوان یکی از قدرتمندترین مراکز اکران فیلم در ایران، طی هفتههای گذشته حدود 50 پرسنل خود را تعدیل کرده است آنوقت چه انتظاری از دیگر سینماهای کوچک یا سینماهای شهرستانها میتوان داشت که بخواهند از این وام استقبال کرده و اصل وام را بههمراه سود آن به صندوق اعتباری هنر پرداخت کنند؟ سینمادارها اگر این امکان را داشتند، از همان وام 10 میلیونی برای هر پرده استقبال میکردند ولی وقتی آنها استطاعت پرداخت وام چندده میلیونی را ندارند، چگونه میتوانند اقساط وامهای سنگینتر را پرداخت کنند؟
همان زمان سینماگران اعلام کردند پرداخت وام 10 میلیونی، دردی از آنها دوا نمیکند و درنتیجه اصلا بهسراغ آن وام نرفتند. آن وام 10 میلیونی قرار بود به خود آنها برسد حال آنکه این وام جدید قرار نیست به آنها برسد و قرار است بدهی گذشته آنها را صاف کند، درنتیجه این سینماهایی که در خرج روزانه خود نیز ماندهاند، به چه دلیل باید برای تسویه بدهی گذشته خود پیشقدم شده و خود را به خرج بیندازند که پولش در جیب صاحبان فیلمهای سال گذشته برود؟
البته با نگاهی به فیلمهای طلبکار متوجه میشویم این آمار تا انتهای سال 98 تنظیم شده و فیلمهایی که از امسال روی پرده رفتهاند، مشمول این طرح نمیشوند. این اتفاق زمانی مهم نشان داده میشود که سمفا، تنها روی کاغذ اجرایی شده و بسیاری از سینمادارها تا اواسط تابستان به این حقیقت معترف بودند که سازوکار عملی سمفا هنوز اجرایی نشده. در همان زمان بخشنامهای منتشر شد که طی آن به سینمادارها گفته شده بود سیستم تسویهحساب با صاحبان آثار، فعلا مانند قبل است. بنابراین با توجه به وضعیت بغرنج سینماها طی ماههای گذشته، بدهی آنها به چند فیلم نمایش داده شده امسال که رفتهرفته به تعدادشان هم افزوده شده گرفتار مصائبی خواهد شد که طی ماههای پیشرو دامن آنها و البته سازمان سینمایی را خواهد گرفت.
باید توجه داشته باشیم بخش عمدهای از این 16 میلیارد و 500 میلیون تومان قرار است به «مطرب» برسد. فیلم مصطفی کیایی سال گذشته حدود 40 میلیارد تومان فروخت که نیمی از این مبلغ، به تهیهکننده و پخشکننده میرسد یعنی حدود 20 میلیارد. حال آنکه بیش از نیمی از این مبلغ قرار است هماکنون و درصورت استقبال تمامی سینمادارها از این وام، به پخشکننده و تهیهکننده «مطرب» برسد. خودتان قضاوت کنید ارزش این پول را در زمستان 98 با ارزش آن در پاییز 99. با کنار هم گذاشتن تمام این مسائل به یک مطالبه اصولی و منطقی میرسیم: اگر با میزان کیفیت طرحهای سازمان سینمایی برای نجات سینمادارها کاری نداشته باشیم باید اذعان کنیم بیشترین میزان حمایت این سازمان، بهظاهر از سالنهای سینما بوده. هماکنون قرار است بیش از 16 میلیارد تومان در قالب وام به آنها تعلق بگیرد آنوقت تکلیف معیشت اهالی سینما چه میشود؟ خانه سینما بهعنوان اصلیترین کانون تجمع اهالی سینما در این 7 ماهی که از شیوع کرونا میگذرد چه اقدامی برای اهالی خود انجام داده است؟ آنوقت سازمان سینمایی چرا باید میان اهالی سینما دچار این تبعیض شود که از یک صنف حمایت گستردهتری به عمل بیاورد و از دیگر اصناف خیلیخیلی کمتر؟!
یا سازمان سینمایی با این طرحها تنها بهدنبال پرکردن رزومه حمایتگرانه خودش است و به کیفیت این طرحها و سرانجام آنها و البته نتیجهای که بههمراه میآورد، کاری ندارد یا از مشاورانی برخوردار است که آدرس اشتباه را به مدیران سازمان نشان داده و بهجای اعمال طرحهای کلیدی که چندان هم پیچیده نیستند، به چنین طرحهای عجیبی روی آورده و به این ترتیب سبب فاصله عجیب جامعه سینمایی کشور از مدیران خدمتگزار خود میشوند. آیا تاریخی را به یاد میآورید که اهالی سینما تا این میزان از مدیران سینمایی فاصله گرفته و آنها را به احوالشان غریبه بدانند؟
انتهای پیام/