گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ به مناسبت رونمایی از ترجمه کتاب «بزرگ زیباست (اسطورهزدایی از کسب و کارهای کوچک)» نوشته رابرت اتکینسون و مایکل لیند، جلسهای تحت عنوان اقتصاد سیاسی صنعتی شدن برگزار شد که در آن دکتر حمید پاداش به عنوان یکی از مترجمان، مهندس سیدمحمد بحرینیان پژوهشگر مطالعات توسعه و صنعت، دکتر فرشاد مؤمنی به ایراد سخنرانی پرداختند.
این کتاب توسط حمید پاداش، علی نیکونسبتی و بهمن خداپناه ترجمه شده است. پاداش در رابطه با موضوع اصلی کتاب «بزرگ زیباست» عنوان کرد: این کتاب در سال ۲۰۱۸ توسط انتشارات دانشگاه MIT چاپ شد و ریشه اصلی این کتاب ایده معروف شوماخر در کتاب «کوچک زیباست» است که نقدی بنیادین و ریشهای به ایده و افسانه کوچک زیباست، وارد میکند. ایده کوچک زیباست از دهه ۸۰ میلادی به بعد همانطوری که شواهد نشان میدهد تنها موضوع مورد توافق همه رؤسای جمهور تمام دوران آمریکا از کارتر، ریگان، بوش و حتی فصل آخر کتاب به دوره ترامپ اختصاص دارد.
تفاوت ذهنیت جامعه آمریکا با واقعیتهای ساختار اقتصادی
مترجم کتاب «بزرگ زیباست» گفت: نکته اصلی نویسندگان این است که اگر کوچک زیباست پس بزرگ، زشت است. یعنی همه کسانی که از ایده حمایت از کسب و کار کوچک دفاع کردند را معادل این گرفتند که پس بزرگ، زشت است. حتی کسانی مثل لوئیس برندیس به عنوان جمهوریخواه مدافع کسب و کار کوچک به عنوان نفرین بزرگی از او یاد میکنند. از زمان انتشار این کتاب تا زمانی که دیوید برنز در سال ۱۹۷۹ افسانه اشتغالزا بودن کسب و کار کوچک را بعد از کتاب «کوچک زیباست» را منتشر کرد، انتقادهای بسیاری به او شد.
پاداش با اشاره به اینکه میل به خوداشتغالی در بین آمریکاییان با واقعیتهای ساختار اقتصادی آن تفاوت دارد گفت: تنها ۱۰ درصد آمریکاییها در حال حاضر خوداشتغالی دارند و ۹۰ درصد مزدبگیر هستند. بیش از ۵۰ درصد جمعیت مزدبگیران برای شرکتهای متوسط، بزرگ و سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی کار میکنند. براین اساس نویسندگان استدلال میکنند این محبوبیت دو دلیل اصلی دارد یکی سیاستهایی که به این کسب و کارها پرداختند و از منظر روانشناختی از دوره شوماخر و تأکید دیوید برنز باعث شده سیاستهای اقتصادی دولتهای آمریکا به سمت حمایت از کسب و کار کوچک سوق پیدا کند.
وی افزود: بنابراین خودِ سیاست، چون گرایش به محلات، مناطق، ایالتها و کوچکگرایی دارد، جذابیت ایجاد کرده است. دلیل دوم این است که از قدیم همیشه حمایت از کسب و کار کوچک با ارزشهای محوری آمریکاییها و سنت جمهوریخواهی، پیوند ناگسستنی دارد. تاریخ اقتصادهای توسعهیافته، تاریخ کوچکها و بزرگها نیست بلکه تاریخ امواج متوالی نوآوریهایی است که شومپیتر از آن با عنوان "پارادایمهای فنی اقتصادی" یاد میکرد.
کاهش نرخ استارتاپها
این عضو هیأت علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران عنوان کرد: نکته دیگر این است که نویسندگان برآورد کردند که نرخ استارتاپها -کسب و کارهایی که کمتر از یکسال عمر کردند، ولی واقعیت رشد نه به معنای بزرگ شدن را دارند- به طرز عجیبی کاهش یافته است. دلایل متعددی مانند نرخ رشد جمعیت، افزایش اندازه شرکتها، افزایش تعداد مهاجرین به عنوان نیروی کار غیرماهر، از بین رفتن موانع قانونی، ساده کردن نظام مالیاتی، افزایش سطح تحصیلات و انحصارطلبیهایی که از طریق گرایش به تمرکز اقتصادی در اقتصاد آمریکا رخ داده است. استارتاپها کوچکتر از کوچکها هستند و هنوز خاصیت شرکتی هم پیدا نکردند.
وی افزود:، اما نویسندگان به سه دلیل اصلی برای کاهش این نرخ استارتاپها اشاره دارند، عامل اصلی، عملکرد کل اقتصاد است. شرکتهای کوچک در اثر عملکرد کلی اقتصاد بسته به این که در رکود باشند یا رونق هم ظهور میکنند و بر اساس این خط سیر، استدلال میکنند که اقتصادهای توسعهیافته بهخاطر عملکرد خوبشان در افزایش اندازه سرمایه، بازار و درآمد سرانه است که شرکتهای بزرگ را در خودشان پرورش میدهند.
وی در ادامه گفت: دلیل دوم و سوم اینکه رقابت نابرابر بینالمللی بهویژه در مواجه با جنگ رقابتی با چین و عدم وجود سیاست رقابتی ملی است. به این معنا که اساساً در این کشورها، سیاست رقابتی برای شرکتهای بزرگ و کوچک وجود نداشته است.
تولید، عامل بنیادین اقتصادهای پیشرفته
این استادیار دانشگاه تصریح کرد: در اقتصادهای پیشرفته، اندازه بنگاهها تابعی از عملکرد اقتصاد آنهاست. عملکرد اقتصادهای پیشرفته، تابع تغییرات در فناوری آنهاست. تغییرات در فناوری، تابع تغییرات در ساختار تولید آن کشورهاست؛ بنابراین اگر تولید در این کشورها ضعیف باشد اندازه بنگاهها هم کوچکتر خواهد شد، به این دلیل که تحولات فناورانه و نوآوری کمتر است. از طرفی هر چقدر به سمت اقتصاد ضعیف میل میکنیم، ساختار تولید ضعیفتر است و ساختار غیررسمی اقتصاد، قویتر و همچنین ساختار غیرتولیدی و غیرمولد اقتصاد، قویتر است و به همین نسبت کسب و کارها به جای بزرگتر شدن به سمت کوچکتر شدن میل میکنند و سیاستهای دولتها هم در جهت حمایت از کوچکگرایی میل پیدا کرده است.
مناقشه بنگاهها و اندازه شرکتها
پاداش خاطر نشان کرد: در مورد کسب و کارهای کوچک، مهمترین روایت، داستان اشتغالزا و مولد بودن اینهاست. کسب و کار کوچک به همان اندازه که اشتغالزا میباشند به همان میزان هم اشتغالزدا هستند. بدین معنا که تعداد زیادی کسب و کارهای کوچکی داریم که از گردش اقتصاد خارج میشوند بیآنکه ما آنها را ببینیم. چون این کسب و کارها دیده نمیشوند اشتغالزدایی آنها هم دیده نمیشود.
مزایای شرکتهای بزرگ
مترجم کتاب عنوان کرد: بنابراین مزایای بیشتری برای بزرگ زیباست گفته شده است از جمله دستمزد بیشتر، آموزش بهتر، امنیت شغلی بالاتر، بهرهوری بالاتر، صادرات بالاتر، تمکین مالیاتی بهتر. آمارهای نشان میدهد ۸۰ درصد بنگاههای متوسط و بزرگ درآمد خود را اعلام میکنند، اما بنگاههای کوچک غالباً میل به افشای درآمد ندارند.
همچنین افزود: چالشیترین مزیت برای اندازه شرکت بزرگ، بحث نابرابری است. نویسندگان استدلال میکنند این نابرابریهای درآمدی ناشی از تفاوت حقوق بین مدیران و کارگران نیست بلکه ناشی از تفاوت درآمدی بین شرکتهای مختلف است.
مکاتب فکری ساختار و سیاست اندازهای بنگاهها
این عضو هیأت علمی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران ضمن اشاره به اینکه پنج مکتب فکری در مورد ساختار و سیاست اندازه بنگاهها وجود دارد، تصریح کرد: اولین مکتب، مکتب لیبرتاریانیسم که مدافعان جدی و پروپاقرص آزادی کسب و کار متأثر از فریدمن هستند. دومین مکتب، مکتب نئولیبرالیسم جهانی که برای اینها اندازه بنگاه اهمیت ندارد. البته نمیتوان گفت: برای لیبرتارینها میل به کسب و کار کوچک الزاماً وجود دارد، اما نظریه سرمایهداری رفاقتی را اینها مطرح کردند.
همچنین افزود: مکتب سوم، رویکرد محلیگرایی یا محلیگرایی پیشرونده است که بهشدت اعتقاد به کنترل شدید بنگاهها دارند و بر این نظر هستند که ما در حدود فعالیتهایمان به شرکتهای بزرگ نیازی نداریم. مکتب چهارم، مکتب محافظهکاری و حمایتگرایی ملی است که ایده ترامپ از این مکتب نشأت میگیرد.
وی در ادامه گفت: مکتب پنجم مکتبی است که تحت عنوان مکتب توسعهگرایی ملی است. دولت آمریکا را دولت ایالات متحده و نه دولت ملل متحد را مبنای مخاطب قرار میدهند. در سیاست توسعهگرایی ملی نیاز به دولت توسعهگرای فعال برای ایجاد رقابت و همکاری بین بنگاههای بزرگ احساس میشود. هدف اساسی این سیاست توسعهگرایی ملی این است که یگانه هدف سیاست را حداکثر کردن رشد نوآوری و بهرهوری ملی میداند؛ بنابراین اگر این هدف، یگانه هدف اصلی سیاستِ اقتصادی باشد پس باید بتوانیم بازارهای بینالمللی را تصاحب کنیم و برای صادرات کالاهای با ارزش افزوده بالاتر و بنگاههای بزرگ را در خدمت نوآوری، بهرهوری صادرات و رقابتپذیری مدیریت کنیم.
استفاده منفعتطلبانه از واژهها به دلیل ضعف بنیادین در عقبماندگی
در ادامه این نشست سیدمحمد بحرینیان مدیر دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه عنوان کرد: ما به دلیل ضعفهای بنیادین که در عقبماندگی با آن روبرو هستیم از واژهها در جهت خواستههای خاص و یا در جهت حرکت ذینفعان استفاده میکنیم. شوماخر در کتاب «کوچک زیباست» میگوید: «این نکته کاملاً آشکار است که در موضوع مالکیت خصوصی مسأله مقیاس و وسعت بسیار مهم و تعیینکننده است. هنگامی که ما از کوچک مقیاس به میان مقیاس حرکت میکنیم ارتباط بین مالکیت و کار رفتهرفته سستتر میشود. تشکیلات خصوصی مستعد آن میشود که غیرشخصی گردد؛ و بهصورت یک عامل مهم اجتماعی در منطقه خود در آید. حتی ممکن است اهمیتاش از حد منطقهای بودن درگذرد». شوماخر هم این قضیه را قبول داشته که شما باید واحد بزرگ داشته باشید تا بتواند واحد کوچک در کنار قرار گرفتن با واحد بزرگ، اقتصاد را بالا ببرد.
گرفتار شدن اقتصاد ایران در باتلاق واژهها
وی در ادامه افزود: ما گرفتار شدیم در باتلاق واژهها که کاربرد درست در این اقتصاد ندارند و به نوعی با ما بازی میکنند. به دلیل اینکه این واژهها برای ما تعریف نشدهاند، نتوانستیم جایگاه آنها را که اکنون در مراحل تکامل دانش هستند را پیدا کنیم و تنها درصدد بودیم که از آخرین علم دنیا بدون اینکه بدانیم آیا زمینه علم مورد نظر را در کشور داریم یا خیر، از این واژهها استفاده کنیم.
اقتصاد ما نیازمند: اهلیت حرفهای، عقل سلیم و تجربه
بحرینیان یادآور شد: ما شاهد افرادی که دارای اهلیت حرفهای در زمینه تصمیمگیری اقتصادی باشند، نیستیم. دولتهای ما از علم اقتصاد خیلی از مطالب را متوجه نشدند به جز چند دوره که در این دورهها افرادی بودند که میتوانستند مذاکرات اقتصادی را انجام و طرحهایی را ارائه دهند، چون به صورت موج در کشور بوده و فرایند نبوده است.
وی در ادامه ضمن اشاره به اینکه ما باید چشمانداز کشورمان را مشخص کنیم، عنوان کرد: مثلاً کره جنوبی و چین چشمانداز اصلیشان تغییر کشور از استخوانبندی کشاورزی عقبمانده به استخوانبندی صنعت مدرن بوده و ۵۰ سال همین چشمانداز را دارند و مطابق آن عمل میکنند. در سال ۲۰۱۰ کره جنوبی این چشمانداز را تغییر داد، چون به سطحی از توسعه دست یافته بود و برنامه دیگری را مد نظر قرار داد.
این پژوهشگر اقتصاد و صنعت خاطر نشان کرد: واژهها عمداً یا سهواً به دلیل ناآگاهی از علم که داریم به نفع ذینفعان دگردیسی پیدا میکند. در مورد کوچک زیباست هم باید عقل سلیم و تجربه کنار هم قرار گیرند که چه کوچکی کنار چه بزرگی قرار گیرد یا کجا اصلاً باید کوچک باشد. ما در این کشور فقط از واژهها استفاده کردیم و فقط خواستیم از آخرین علم دنیا استفاده کنیم و گرفتار شدیم.
موفقیت حکومت ملی منوط به موفقیت رقبای داخل و خارج
فرشاد مؤمنی رئیس موسسه دین و اقتصاد در ادامه نشست مجازی گفت: مفهوم اقتصاد سیاسی صنعتی شدن نشان میدهد که واحد تحلیل، اقتصادهای ملی است و متفکران بزرگ در دانش توسعه این بحث را مطرح کردند که در جریان اداره هر اقتصاد ملی دو رقیب عمده رویاروی حکومتها قرار دارند که به تعبیر "داگلاس نورث" رقبای خارجی و رقبای داخلی گفته میشود و میگوید: «سطح موفقیت حکومت ملی دقیقاً رابطه معکوس با سطح موفقیت رقبای خارجی و داخلی حکومت دارد. یعنی هر قدر حکومتی قابلیت و شایستگی بیشتری نشان دهد فرصتهای رقبای داخلی و خارجی خود را کاهش میدهد».
فصل مشترک دورهای باطل توسعه نیافتگی
رئیس مؤسسه دین و اقتصاد تصریح کرد: با توجه به بحثهای بسیاری عمیقی که بین متفکران توسعه وجود دارد که بعضی منشأ اصلی را وجه فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی میدانند بهعنوان جمعبندی از کل این نظریات گفته میشود که فصل مشترک تمام دورهای باطل توسعهنیافتگی به دو عنصر بنیه ضعیف تولیدی و بهرهوری اندک بر میگردد؛ بنابراین از نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز، هر متفکری که در زمینه توسعه و رمزگشایی چرایی موفقیتها وشکستها، بحث کردیم تمرکز اصلی خود را روی صورتبندی و ریشهیابی اینکه چرا دورهای باطل به واسطه دو مؤلفه کلیدی بازتولید میشوند و ماجرای توسعه نیافتگی تشدید میشود.
منشأ اصلی توسعه، وجوه فرهنگی و اقتصادی است
وی همچنین افزود: در کتاب «تحول فرهنگی در جوامع پیشرفته صنعتی» نویسنده به صراحت این بحث را مطرح میکند که «سرچشمههای ظهور جلوههای متعالی رفتارهای فرهنگی، ریشه در امنیت اقتصادی دارد و امنیت اقتصادی هم تابع بنیه تولیدی است». از نظر شواهد تجربی هم متفکران بزرگ کل تاریخ جهان را به دوره پیشاصنعتی و پساصنعتی تقسیم کردند. در کار مدیسون، رشد تولید سرانه از پیشاتاریخ تا ربع پایانی قرن ۱۸ تقریباً صفر است و بعد از آن با شیب صعودی مواجه هستیم و فاصله معنیدار بین کشورها اتفاق میافتد. والت روستو در کتاب «نظریهپردازان بزرگ اقتصاد رشد» عنوان کرده: از پیشاتاریخ تا ربع پایانی قرن ۱۸ اندازه تولید سرانه سه برابر شده و درحالیکه از ربع پایانی قرن ۱۸ تا ربع پایانی قرن ۲۰، ۱۷۳۰ برابر شده است.
کوس رسوایی خصوصیسازی
مؤمنی ادامه داد: شواهد تجربی که متفکران بزرگ جمعآوری کردند میگوید بزرگترین تلاش رقبای خارجی این است که کشورهای دیر آمده صنعتی نشوند. اینکه اینها صنعتی نشوند هم به اعتبار انگیزههایی که برای فتح و تسخیر سرزمینهای جدید قابل توجیه است و هم به اعتبار حل و فصل مسائل خودشان. اینها برای اینکه جلوی صنعتی شدن کشورهایی که بالقوه استعداد صنعتی شدن را بگیرند از بیآبرویی هم پروایی ندارند و حمله نظامی میکنند و اسم آن را استعمار گذاشتهاند. اگر آزادسازی اقتصادی برای کشور عقبافتاده خیری دارد چرا استعمارگران کار فرهنگی نکردند و حمله نظامی میکنند و بعد از فتح قراردادهای ننگین میبندند که مهمترین رکن آن این است که از ما تضمین میگیرند کنترل گمرک را به صفر برسانیم تا کالاهای ساخته شده آنها آزادانه وارد شود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: دولتهای بزرگ بهطور مشخص روس و انگلیس به گونههای مختلف ما را اغوا میکنند مثلاً سازمانهای اقتصاد بینالمللی هر بار حکومتها در ایران به سمت سیاستهای کلیشهای و ترجمهای شوک درمانی و فسادآفرین بنیه تولیدی حرکت کردند، شروع به تقدیس سیاستگذاران ایران نمودند. کسانی که ژست رادیکال دارند بهخاطر ضعف در بنیه فکری و نداشتن اهلیت و صلاحیت فکری به آنها استناد میکنند. چیزی که حیاتیتر از طراحیها و تمهیدات رقبای خارجی یک حکومت ملی است، رقبای داخلی و ترفندهایشان است.
ارجحیت اقتصاد فناورانه در دنیای امروز
مؤمنی اظهار داشت:ها جون چانگ در کتاب «۲۳ گفتار درباره سرمایهداری» یک دوره پنجاه ساله که منتهی به سال ۲۰۱۰ است بررسی کرده و میگوید بازدهی خالص بخش مولد بهطور متوسط در دنیا بین ۳-۷ درصد بوده است؛ بنابراین وقتی بازدهی غیرعادی برای تجارت، دلالی و واردات در نظر گرفته میشود در آن صورت این کشور زمینگیر، پسافتاده و با فقر روبه افزایش و احساس پوچی و فقدان اعتماد به نفس و نظم فکری و رفتاری مواجه است. تولید فناورانه فقط میتواند دافع فقر و عقبماندگی باشد و امنیت اقتصادی از دل آن رخ میدهد. فرشاد مومنی اضافه کرد: تولید یک فعالیت انتزاعی در سوله نیست. تولید صنعتی مدرن یک نظام حیات جمعی است.
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه گفت: مسأله بعدی این است که در ساخت سیاسی باشعور برای اینکه تولید فناورانه شکل بگیرد باید سیاست آموزشی مبتنی بر بنیه تولید باشد. سیاست اشتغال و تجارت، پولی و مالی. در مورد ساخت اجتماعی هم تولید به همان اندازهای که جنبه سیاسی و فرهنگی دارد جنبه اجتماعی هم دارد.
وی همچنین درباره نظریه تعمیمیافته ربا که مرحوم شهید بهشتی درباره آن میگوید "هر نوع برخورداری که از دل صلاحیت و تلاش حاصل نشده باشد از نظر اسلام حکم ربا است" گفت: این تلقی از مسلمانی و تلقی دیگر که نرخ پاداش به سپردههای پولی ۵-۱۰ برابر میانگین جهانی است چه نسبتی با یکدیگر دارد!. آنچه در ایران جریان دارد ضدتوسعه و پشت به تولید و مشوق رانت، ربا و فساد است. براساس جدول داده-ستانده کشور در سال ۹۰ بازدهی فعالیت غیرمولد بهطور ۵ برابر بازده تولید صنعتی و ۸ برابر بازده تولید کشاورزی است. تولید صنعت کارخانهای در ایران بار مالیاتیاش سه برابر سهمی است که فعایتهای غیر مولد از GDP کشور دارد.
اهمیت سازمان در تولید توسعه فناورانه
عضو مؤسسه تنظیم و نشر آثار شهید بهشتی اظهار داشت: ما در عنصر سازمان در تولید توسعه فناورانه به طرز فجیعی ضعیف هستیم. در فرهنگ منحط پشت به تولید و ضد توسعهای میگویند همکاری را باید کنار گذاشت. ما باید این فرهنگ را کنار بگذاریم و بفهمیم که ترکیب خردمندانه رقابت و همکاری توسعه ایجاد میکند و اگر جامعهای همکاری را بلد نباشد محال است که توسعه یابد. همکاریهایی که انباشت ظرفیت سازمانی در آن اتفاق میافتد در درجه اول در سازمانهای تولیدی است.
ایدئولوژیزدایی از مقیاس و اندازه
مؤمنی در ادامه پیرامون کتاب "بزرگ زیباست" خاطر نشان کرد: بزرگترین حسن این کتاب این است که از مقیاس ایدئولوژیزدایی میکند و عقل سلیم را مبنا قرار میدهد. بهصورت کلیشهای نه بزرگ زیباست نه کوچک، ترکیب خردمندانه که از دل بلوغ اندیشهای دولت توسعهگرا بیرون میآید.
بازار رانتخواری در عرصه تولید ایران
وی همچنین افزود: یک اتفاق فاجعهآور در ایران این است که تولید محمل برای کسب رانت شده است و سهم بنگاههای رانتی معدنی از کل بخش ارزش افزوده صنعت ما از ۳۰ درصد در سال ۱۳۷۰ به حدود ۷۰ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. این نشاندهنده فاجعه بزرگ در ایران است که ۱۰ مدل برای دفورمه شدن را پدیدار کرده است. از کل دانش آموختگان کشور فقط ۱۱ درصد در تخصص خود کار میکنند. در ماتریس نیروی انسانی بر حسب شغل و تخصص، ۷۵ درصد کسانی که در ایران مهندس میشوند عملاً در حیطه خدماتی فعالیت دارند و تبدیل کردن تولید به محمل برای توزیع رانت انبوهی از پدیده ریختیافتگی به اقتصاد ایران تحمیل کرده است. وقتی تولید فناورانه حاشیهای شود آمیزهای از فساد فزاینده و مونتاژکاری فزاینده در ایران افزایش یافته و اینها برانگیزاننده تحریمکنندگان بوده است.
مؤمنی در پایان اشاره کرد: مطالعات وزارت صمت نشان میدهد تولید ایران از نظر ارزبَری در حالیکه از سالهای اولیه دهه ۱۳۸۰ با حدود ۱۰ میلیارد دلار واردات در سال اداره میشد در سالهای نیمه اول ۱۳۹۰ با ۶۰ میلیارد دلار به زحمت اداره میشود. گزارشهای رسمی بانک جهانی میگوید طی ۵-۶ دهه گذشته اندازه تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ماشینآلات در ایران ده برابر شده است و همین مقیاس برای کره جنوبی ۶۴۱ برابر شده و برای چین از ۷۹۰ برابر هم بیشتر شده است. اینها نشان میدهد این حواشی رانتی و فضاسازی باید با هوشیاری در حوزه تصمیمسازی صورت گیرد و تولید به اقتصاد برگردد و متر و معیار برخورداری باید سقف تولید فناورانه باشد نه پایین ترین.
انتهای پیام/