پژوهش مذکور توسط عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تیلبرگ هلند و پویان تمیمی عرب، استادیار انسانشناسی دین در دانشگاه اوترخت هلند انجام شده و پشتیبانی مالی آن را لادن برومند از موسسان بنیاد عبدالرحمان برومند برعهده داشته که توسط موسسه «گمان» با نام کامل آن «گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان» به عمل آمده است.
علمینمایی در ادعاهای سیاسی
برخی محورهای این گزارش از این قرارند که حدود نیمی از جامعه از دینداری به بیدینی رسیدهاند و فقط 32درصد جامعه خود را مسلمان شیعه میدانند. طبق این گزارش 60درصد شرکتکنندگان گفتهاند نماز نمیخوانند و 68درصد هم معتقدند که احکام دینی نباید معیار قانونگذاری قرار گیرد. این گزارش اذعان میکند که این كار طی 15 روز از
17 خرداد تا اول تیر 99 انجام گرفته و ادعا میکند بیش از
50 هزار شرکتکننده داشته است که 90درصد آنها ساکن ایران بودهاند. دسترسی یک موسسه مستقر در هلند به این تعداد افراد مشارکتکننده در نظرسنجی، اولین موضوعی است که تردیدها را نسبت به صحت دادههای آن افزایش داده است.
انتخاب غلط روش نمونهگیری
اما اشکالات این كار فقط به جامعه آماری مدنظر و شیوه دسترسی به آنها بازنمیگردد. بسیاری از کارشناسان، روش نظرسنجی این پژوهش را غلط دانسته و آن را نقد کردهاند. این گزارش، روش انجام نظرسنجی را «نمونهگیری گلولهبرفی» معرفی کرده است که از جمله روشهای ناکارآمد و بحثبرانگیز در مجامع علمی در روشهای آمارگیری به حساب میآید. این روش نمونهگیری به این صورت انجام میشود که افراد شرکتکننده در نظرسنجی توسط اعضای اولیه انتخاب و معرفی میشوند و بدینصورت نمونه مانند گلوله برف در حرکت مداوم، بزرگ و بزرگتر میشود. مساله اول آن است که این روش نمونهگیری، یک روش غیراحتمالی است و اغلب در مواردی کاربرد دارد که پژوهشگر به دلیل پنهانبودن جامعه مورد مطالعه مانند معتادان، مجرمان، متعرضان جنسی، سوءاستفادهکنندگان از کودکان و از این قبیل موارد نتواند دسترسی آزادی به افراد آن داشته باشد.
گلولهبرفی؛ غیراحتمالی و جهتدار
بنابراین کاهش احتمال ورود عموم شرکتکنندگان در این روش نمونهگیری آن را برای مطالعاتی از این دست با موضع «نگرش ایرانیان نسبت دین» کاملا غیرموثق و غیر قابل اتکا میکند؛ خصوصا که نمونهگیری عملا از طریق شبکههای اجتماعی انجام شده و آغاز زنجیره آن هم طبعا در هلند بوده است. به علاوه اطلاعداشتن اعضای سابق از سوالات و هدف نظرسنجی باعث میشود که در روش گلولهبرفی، خودآگاه و ناخودآگاه، اعضای آینده با غرض انتخاب شوند و نمونهگیری عملا حتی در صورت عدمتمایل پژوهشگر به شکل جهتدار اتفاق بیفتد.
توجیه عجیب استفاده از روش غلط
اما گزارش این پژوهش صرفنظر از ایرادات وارد بر این روش، برای علمینمایی از توضیحاتی عجیب استفاده میکند؛ «طبق آمار رسمی کشور در خرداد 99 در ایران بیش از 78 میلیون نفر کاربر اینترنت وجود دارند (یعنی 94درصد کل جمعیت) که حدود 69 میلیون آنها مشترک اینترنت موبایل هستند. از سوی دیگر نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در اسفند 98 نشان میدهد که حدود 70درصد مردم ایران حداقل از یک شبکه اجتماعی استفاده میکنند. این امکانات باعث میشود که بتوان از طریق اینترنت با بخش بزرگی از جامعه ایران ارتباط برقرار کرد.»
روشن است که وجود 78میلیون کاربر اینترنت نمیتوانند معادل 94درصد جمعیت کشور باشند چرا که تناظر یکبهیک میان شهروندان با اشتراک اینترنت وجود ندارد. اشاره به آمار 70درصدی ایسپا از کاربران شبکههای اجتماعی هم نشان میدهد که نویسندگان گزارش درصدد توجیه عملکرد خود در نمونهگیری و علمینمایی آن بودهاند. از یکسو دسترسی پژوهشگران به نمونهای قابل اتکا از طریق شبکههای اجتماعی زیر سوال است و از سوی دیگر حتی در صورت صحت این فرض، باز هم روش گلولهبرفی به شکلی جهتدار آنها را از میان افراد خاصی برمیگزیند.
جلاییپور: پژوهش گمان، شیادی علمی است
جالب آنکه فارغ از موضوع پژوهش، نقد این روش موسسه گمان در سایر موارد هم سابقه داشته است. دی 98 محمدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب در نقد یکی دیگر از پژوهشهای این موسسه، استفاده از نمونهگیری گلولهبرفی را روشی اشتباه و نامناسب دانست و شیوه این موسسه بهاصطلاح تحقیقاتی را «شیادی علمی» نامید و نوشت: «نظرسنجیهای گمان از این روشِ مطلقا نامناسبِ نمونهگیری و پاسخگویانی که به هیچ عنوان نمونه نمایا و تصادفیای از کل جمعیت ایران نیستند، برای گزارش وضعیت افکار عمومی استفاده میکند و فریبکارانه نتایج آن را قابل تعمیم به کل جمعیت ایران میداند.»
گذشته از ایرادهایی که به روش علمی آمارگیری این پژوهش وارد است، گزارش این موسسه هم اصرار جدی به ابراز اغراض سیاسی خود داشته. در خلاصه گزارش و همچنین در فایل پیدیافی که در کانال تلگرامی این موسسه به همراه خلاصه گزارش منتشر شده بر بخشهایی از یافتههای آن که موضوعاتی جهتدار را نشان میدهند، تاکید و سعی شده تا با پررنگکردن نوشته، مورد توجه قرار گیرند.
پررنگکردن سویههای ایدئولوژیک در گزارش علمی!
برای مثال در یکی از محورها آمده است: «بر طبق نتایج این نظرسنجی، ۶۸درصد جامعه معتقدند که احکام دینی نباید معیار قانونگذاری قرار گیرد؛ حتی اگر دینداران اکثریت مجلس را داشته باشند. در مقابل حدود ۱۵درصد جامعه معتقدند که قوانین باید در هر حال منطبق با احکام دینی باشند»؛ اما فقط جمله اول در این پاراگراف پررنگ شده است. در مثالی دیگر «نتایج نظرسنجی نشان میدهد بیش از ۷۳درصد جامعه مخالف حجاب اجباری هستند. در مقابل، حدود ۱۲درصد جامعه بر الزامی بودن رعایت حجاب (پوشش موی سر) در عرصه عمومی تاکید دارند. از سوی دیگر ۵۸درصد جامعه اساسا به حجاب اعتقاد ندارند كه دو بخش «مخالفان حجاب اجباری» و «کسانی که اساسا اعتقادی به حجاب ندارند» پررنگ شده است. این دست سوگیریها نشان میدهد که پژوهش گمان از آغاز روند تحقیقی و نمونهگیری آماری تا پایان ارائه گزارش، مملو از اغراض سیاسی و ایدئولوژیک بوده است و این اغراض عملا علمی بودن پژوهش را زیر سوال میبرد و نتایج آن را نامعتبر میكند.
افکارسنجی داخلی، علمی و صادقانه
این درحالی است که مشابه داخلی چنین پژوهشی که تیر سال گذشته توسط ایسپا انجام گرفته، واقعیتهایی را -هرچند با تصویر مطلوب برخی سویههای ایدئولوژیک همجهت نباشد- بازگو کرده است. برای مثال مهدی رفیعی، رییس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) همان زمان در برنامه زنده افق رادیوقرآن اظهار کرد: «در ارتباط با شاخص روزهداری، آمارها و پیمایشها نشان میدهد با شیب ملایمی میزان روزهداری در جامعه ما کاسته میشود. در سال ۹۷، از مردم کل کشور در روز هفدهم ماه رمضان پرسیدیم آیا روزه هستید؟ ۵۲ درصد مردم گفتند بله روزه هستیم. این رقم برای شهر تهران کمتر است.»
این شیوه گزارشدهی نشان میدهد که صداقت و جدیت علمی، پژوهشهای ایسپا را معتبرتر میکند. همین پژوهش اما طبق شاخصههای دیگر دینداری در جامعه اذعان میکند: «نتایج نظرسنجی و پیمایشها در بعد اعتقادات نشان میدهد كه در بعد اعتقادات، میزان اعتقادات مردم ما وضعیت مناسبی داشته و در نقطه بالای ۹۰ درصد قرار دارد. طبق همه پیمایشها عدد اعتقادات کمتر از ۹۰ درصد نبوده و میزان اعتقاد مردم ما از اول خوب بوده و الان هم خوب است و تفاوتی ایجاد نشده. در بعد اعتقادات؛ اعتقاد به خداوند، اعتقاد به معاد، اعتقاد به بهشت و جهنم، اعتقاد به عصمت پیامبر ؟ص؟ و ائمه ؟عهم؟ و... وجود دارد. در بررسی دو شاخص اعتقاد به خدا و اعتقاد به معاد، عددی که به دست آمده این است که در سال ۷۹ به میزان ۹۵/۹ درصد مردم گفتهاند که به معاد اعتقاد دارند و در سال ۹۵ هم ۹۱/۲ درصد مردم این اعتقاد را داشتهاند. در بحث اعتقاد به خدا هم در سال ۷۹، ۹۷ درصد مردم اعتقاد به خدا را داشتند و در سال ۹۵ هم ۹۵ درصد مردم اعتقاد خود به خدا را اعلام کردهاند.»
به هرحال باید پرسید چه کسانی احساس میکنند نیاز دارند که در پوشش موسسات علمی و تحقیقاتی، استفاده از روشهای نامناسب آمارگیری و شیوههای گزارشدهی سوگیرانه، به مردم ایران از خودشان تصویری غیرواقعی ارائه دهند تا آنان را وادار به پذیرش واقعیتهای برساخته و دروغینی درباره خودشان کنند؟ چه کسی از اینکه به مردم بگوید آنان بیدینتر از قبل شدهاند سود میبرد؟ این سوالی است که بیش از آنکه نهادهای دینی و علمی باید به آن پاسخ دهند، درواقع باید در بسترهای سیاسی به دنبال جوابش بگردیم.
انتهای پیام/
"...به هرحال باید پرسید چه کسانی احساس میکنند نیاز دارند که در پوشش موسسات علمی و تحقیقاتی، استفاده از روشهای نامناسب آمارگیری و شیوههای گزارشدهی سوگیرانه، به مردم ایران از خودشان تصویری غیرواقعی ارائه دهند تا آنان را وادار به پذیرش واقعیتهای برساخته و دروغینی درباره خودشان کنند؟ چه کسی از اینکه به مردم بگوید آنان بیدینتر از قبل شدهاند سود میبرد؟ "
مشاهدات خودمون هم از جامعه مهر تاییدیه به این نتیجه
و این امار برای افراد بالای 19 ساله
اکثریت قاطع دهه هشتاد توی این امار نیست
تغییر عقاید در نسل دهه هشتادی خیلی تکان دهنده تر است
به جای پاک کردن صورت مسئله حقیقت رو قبول کنید
با علم نمیشه لجبازی کرد
که برای تمدید اقامت و هزینه زندگی باید خوراک بسازند
وقتی شما در صفحه موسسه گمان و صفحات و مجتمع همسو لینک نظر سنجاب بگذاری میخای آدمای حوزه علمیه لیان شرکت کنند
امثال ربع پهلوی و نوری زاده دلقک و فخرآور و اراذل و اوباش منوتو همجنسباز میرن شرکت میکنن
و نتیجه میشه لی نمازی و ... هزار مرض دیگه