بررسی مخارطرات سوئیت هوم‌ها در گفتگو با لیلا وصالی؛
معاون انجمن سواد رسانه ای گفت: والدینی که در سوئیت‌هوم ها فعال هستند، گاهی کودکان شان را قربانی آمال و آرزوهای‌شان می‌کنند که از این کودکان به عنوان کودکان کار یاد می‌شود.
به گزارش «سدید»؛ زمانی که صفحات اینستاگرام را جستجو می کنیم، در میان آنها شاهد ست پوشیدن های مادر و دختری و یا کودکانی با لباس نوعی آرایش خاص مقابل دوربین های والدین شان قرار گرفته اند تا سهمی در افزایش فالوعرهای صفحات آنها داشته باشند.

نکته جالب توجهی که لیلا وصالی معاون انجمن سواد رسانه ای از این کودکان عنوان کرد این بود که او از این کودکان به عنوان کودکان کار یاد برد. کودکانی که از دنیای کودکی خود دور افتاده اند و به نوعی در راستای اهداف والدین در دنیای خاص قدم گذاشته اند.

این کارشناس حوزه رسانه معتقد است: کودک کار با تعریفی که وجود دارد، تنها به کودک گل فروش سر چهارراه یا کودک چسب فروش مترو نیست. زمانی که به سوءاستفاده کودک می پردازیم، یعنی او را از دنیای کودکانه اش دور می کنیم. دائما لباس های جذاب و اتوکشیده به او می پوشانیم و گاهی کودک مان را مجبور می کنیم تا ساعت ها در آتلیه و مقابل دوربین بنشیند تا تا عکس جذاب و دلخواه والدینش را بگیرد. حتی روزانه چندین ساعت در حال آرایش سروصورت و چهره باشد تا آنگونه که والدینش می خواهد، بتواند در فضای مجازی عرض اندام کند.

 

در خصوص فعالیت سوئیت هوم ها و خطراتی که این گروه ها در فضای مجازی می توانند داشته باشند، ساعتی با وی به طور خاص در قالب لایو اینستاگرامی به بحث و گفت و گو نشستیم. آنچه از نظر می گذرانید، حاصل گفت و گوی ما با وی است.

**سابقه سوئیت هوم ها به چه زمانی بر می گردد، در این خصوص برای مان توضیح می دهید؟

- سابقه استفاده از سوئیت هوم به فضای مجازی بر نمی گردد بلکه ما پیش از این شاهد سوئیت هوم در سینما و تلویزیون بودیم. البته قرار نبود اینچنین باشد و ما اینطور پیش بینی شده بود که ما ساده زیستی مورد تأکید اسلام و همبستگی مرسوم در خانواده های ایرانی را در سینما و تلویزیون شاهد باشیم.

البته شاهد سریال های خوبی همچون پدرسالار، پایتخت و پادری بودیم که به نوع آن ساده زیستی و همبستگی را به نمایش گذاشتند، اما اخیرا سریال های نمایش خارجی به این سمت و سوی لاکچری بودن رفته است و شاهد هستیم که مردم نسبت به این نوع از سریال ها استقبال بیشتری نشان می دهند. همچنین تجمل گرایی در بسیاری از سریال های ترکیه ای شاهد هستیم. حامیان مالی به طور غیرمستقیم در این سریال ها مشارکت دارند، بدون آنکه مخاطبان از این موضوع متوجه شوند. مارک و مدل کفش ها و لباس هایی که در بازیگران این سریال ها هستیم، مصداق این موضوع است.

رد پای سوئیت هوم ها در سینما و تلویزیون

اساس این نوع از زندگی ها به نوعی تجمل گرا بوده و شبیه داستان های شاهزاده و گداست. یعنی یا دختری فقیر وارد خانواده ثروتمند می شود و یا پسری فقیر دلباخته دختر ثروتمند شده و در نهایت داستان این سریال ها و فیلم ها به سمت زندگی تجمل گرایی سوق یافته است.

 

این جذابیت های بصری برای مخاطب است که او در همه آن لحظات همذات پنداری می کند.همچنین فرد چند ساعت پس از مشاهده آن زندگی های تجملاتی، دچار افسردگی مفرط و احساس ناامیدی در زندگی اش می کند.

بنابراین سوئیت هوم ها پدیده ای نیست که بگوییم با فضای مجازی آغاز شده اما در این فضا رونق بسیاری یافته است و گروهی در این فضا بازار گرمی می کنند. یعنی هر کاربری که امکان اشتراک گذاری محتوا داشته باشد، در این حوزه وارد می شوند.

در فضای مجازی افراد به ویژه سوئیت هوم ها، پیامی که به اشتراک می گذارند، الزاما تفکرش اسلامی و ارزشی نیست. ما باید دقت داشته باشیم که او با چه تفکری صحبت می کند.گاهی اوقات تفکراتش لذت گرا، اومانیستی، سرمایه داری و یا حتی ارزشی است. این تفکرات نوع فعالیت های آنها را مشخص می کند.

 

البته باید فعالیت این گروه از کاربران را دسته بندی کنیم؛ چراکه اهداف هر یک از آنها با یکدیگر متفاوت است و هر کدام با هدف مورد نظر در این فضا فالیت می کنند.

**اشاره درستی به دسته بندی کاربران سوئیت هوم داشتید،  اگر بخواهیم دسته بندی برای کاربران داشته باشیم، بنظر شما  آنها را به چند دسته می توانیم دسته بندی کنیم؟

- گروهی از کاربران هستند که به طور متنوع در این فضا حضور دارند. از آنجا که این فضا یک نوع فضای بصری تصویری است، رنگ و لعاب دارد، یعنی ما در هیچ تبلیغی نمی بینیم که فضای به هم ریخته و کثیف باشد، بلکه در آن شاهد تصاویر ایده آل و خیالی هستیم. 

جذابیت بصری محتوای سوئیت هوم ها

فضای بصری تصویری جذابیت های بسیاری برای افراد دارد، البته ما هم باید ساختار تبلیغات را بشناسیم و بدانیم با چه مواردی مواجه  هستیم و سطح سواد رسانه ای مخاطبان آگاه بسیار مهم است، یعنی این مسأله مهم است که مخاطبان بدانند پیام را از کجا دریافت می کنند تا نسبت به آن پیام آگاه باشند.

بنابراین شناخت ساختار تبلیغات امری بسیار مهم است. همچنین در تبلیغات الزاما قرار نیست واقعیت را مشاهده کنیم. برای مثال در تبلیغ بستنی، اگر آن بستنی واقعی باشد، مقابل پروژکتورها و زمان طولانی فیلمبردی، آن بستنی آب می شود، بنابراین برای تبلیغ آن بستنی، از الگو و سازه ای شبه بستنی استفاده می کنند، الگویی که بسیار رنگ و لعاب دارد و مخاطب با مشاهده تبلیغ هوس بستنی می کند.

همه ما تمایل داریم که لحظات جذاب مان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ممکن است فردی هر چند ماه یکبار بتواند در رستوران به همراه خانواده اش غذایی بخورد، اما از همان عکس و فیلم می گیرد و در صفحه اش به اشتراک می گذارد و از آنجا که آن محتواها در صفحه اش ثابت است، هر کاربری با مشاهده صفحه این فرد فکر می کند که او هر روز در رستوران است و به تفریح می پردازد.

همچنین آنچه که ما مشاهده می کنیم، با آنچه که در واقعیت وجود دارد، متفاوت از یکدیگر است، زیرا این تصاویر دارای جاذبه بصری بوده و دروغی است که در باطن پیام تبلیغاتی پنهان است و با فرهنگ ما مغایرت دارد و به نوعی یک فرهنگ وارداتی است. ما همه این موارد را در سوئیت هوم های فضای مجازی شاهد هستیم.

**بنظر شما چرا برخی از کاربران خصوصی ترین لحظه زندگی شان را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند؟ 

- ابتدا باید ببینیم که با چه هدفی این پیام ها به اشتراک گذاشته می شود و تا چه اندازه اثرگذار است.این گروه ها را به دو دسته تقسیم می کنم، گروه هایی که آگاهانه وارد بازی شده اند و گروهی دیگر که ناآگاهانه در این فضا فعالیت می کنند.

گروهی افراد پولداری هستند که همواره به دنبال دیده شدن هستند و حال آنکه فضای گسترده تری یافته اند تا جاذبه های پولداری شان را به رخ دیگران بکشند، در این فضا و در قالب سوئیت هوم فعالیت می کنند.

 

البته این موضوع بحث روانشناسی دارد، عقده های حقارت و شخصیتی که خود را در تجمل بیش از اندازه در زندگی نشان می دهد و حال می تواند دلایل متعدد داشته باشد.

اگر هدف رفاه خانواده باشد، نیازی به نمایش نیست

موضوعی که برای رفاه فرد و خانواده باشد، نیازی ندارد آن را برای دیگران نمایش دهد؛ بنابراین این نوع نمایش دادن نوعی بزرگی طلبی بوده که نشان از حقارت های درونی است. آنها به نوعی به دنبال طلب کردن این بزرگی به واسطه نمایش این جلوه ثروت در فضای مجازی هستند.

این گروه از ثروتمندان دارای مشکلات شخصیتی هستند، اما فراموش نکنیم که ما بخشی از زندگی فرد را مشاهده می کنیم و از مشکلات شان خبر نداریم و حتی نمی دانیم آیا واقعا از این همه ثروت لذت می برند و یا این ثروت باعث می شود که در زندگی احساس آرامش داشته باشند؟؛ بنابراین ما از بسیاری از اتفاقات زندگی آنها اطلاعی نداریم و تنها بخش ظاهری و جذاب شان را مشاده می کنیم.

گروهی دیگر در آن حد از ثروتمندی نیستند، اما تنها تصاویری از زندگی را بازنشر می کنند و در فضای مجاز ی به نمایش می گذارند. این افراد کسانی هستند که معمولا به دنبال جذب لایک و کامنت هستند تا صفحه شان پربیننده باشند و به واسطه افزایش فالوعرهای شان، تبلیغات دریافت کنند و در نهایت به درآمد بیشتری برسند.

گروه دیگر هم کسانی هستند که به نوعی عادت کرده اند تا از روزانه های زندگی شان، فیلم و عکس بگذارند. البته این موضوع چندین مسأله به همراه دارد؛ اول آنکه شما آنچه که در زندگی دارید، اطلاعاتش را بطور کامل در اختیار دیگران قرار می دهید که همین امر ضریب امنیتی خانواده را به شدت پایین می آورد و ناایمن می کند و حتی می تواند مستعد سوءاستفاده و دزدی باشد.

بنابراین هر اندازه افراد از خود در فضای مجازی به اشتراک بگذارند، آنها را از نظر امنیتی به شدت ضعیف تر می شود و ضریب ایمنی زندگی شان کاهش می یابند.

 

گروهی دیگر هم هستند که به نوعی به افراد «پرچونه» معروف هستند، یعنی افرادی که وقت بسیار دارند و دوست دارند از هرچیزی سخن بگویند و به دنبال همدم در فضای مجازی هستند. آنها شروع به اشتراک گذاری پیام هایی در این باره می کنند.

بنابراین ابتدا ما باید بدانیم پشت پرده آن فردی که محتوایی را به اشتراک می گذارد، چیست. گاهی اوقات افراد خود را به عنوان تحصیلکرده و فرهیخته معرفی می کنند و راهکارها و توصیه هایی را به ما ارائه می دهند، اما الزاما ممکن است برای مان مفید و قابل استفاده نباشد.

همچنین گروهی هم هستند که به نوعی سعی دارند با زندگی دیگران پز دهند و با تصاویری که جمع آوری کرده اند، دیگران را به چالش می کشند. همه ها برشی از مقطع شاد و مثبت شاد زندگی های آنهاست و زندگی هیچ فردی امکان پذیر نیست که پستی و بلندی نداشته باشد.

فریب مخاطب با نمایش زندگی کاذب

همه ما تمایل داریم که لحظات جذاب مان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ممکن است فردی هر چند ماه یکبار بتواند در رستوران به همراه خانواده اش غذایی بخورد، اما از همان عکس و فیلم می گیرد و در صفحه اش به اشتراک می گذارد و از آنجا که آن محتواها در صفحه اش ثابت است، هر کاربری با مشاهده صفحه این فرد فکر می کند که او هر روز در رستوران است و به تفریح می پردازد.

در واقع ما با برشی از زندگی فرد آشنا هستیم که یک بازنمایی مثبت و شادی از زندگی آن فرد است و بخش های تیره و غیر جذاب زندگی آن فرد خط خورده و به نوعی کات شده است و ما نمی توانیم این بخش از زندگی او را مشاهده کنیم.

**مخاطبان سوئیت هوم ها چه کسانی هستند؟

- گاهی گروهی ممکن است هدف شان این باشد که اتفاقات مثبت زندگی شان را به اشتراک بگذارند، این هدف، نیت خوبی است، اما خیلی اوقات باعث می شود که مخاطبان با مشاهده این محتواها انرژی منفی دریافت کنند. کسانی که زندگی شان در این سطح نباشد و یک نوع آه حسرت و انرژی منفی را دریافت می کنند.


گروهی دیگر هم صفحه شان دائما مملو از آه و ناله، سوز و غم است که سعی داریم به واسطه تحریک عواطف و احساسات مخاطبان، تعداد فالوعرهای شان را بالا ببرند و این امر نوعی استراتژی است که از طریق غم و اندوه و یا نمایش جاذبه های بصری، به افرایش تعداد فالوعرهای شان بپردازند.

**البته در برخی از فعالیت های سوئیت هوم ها شاهد هستیم که آنها فرزندان کوچک شان را هم دخیل فعالیت های شان می کنند که می توان به ست پوشیدن لباس ها و عکاسی از ژست و نوع پوشش فرزندان شان اشاره کرد. در این خصوص بیشتر توضیح می دهید؟

گاهی اوقات خانواده ها در بسیاری از اوقات بدون آنکه بدانند فرزندان شان را قربانی می کنند و به نوعی از آنها یک کودک کار در فضای مجازی می سازند.

فرزندان سوئیت هوم ها تبدیل به کودکان کار شده اند

کودک کار با تعریفی که وجود دارد، تنها به کودک گل فروش سرچهارراه یا کودک چسب فروش مترو نیست. زمانی که به سوءاستفاده کودک می پردازیم، یعنی او را از دنیای کودکانه اش دور می کنیم. دائما لباس های جذاب و اتوکشیده به او می پوشانیم و گاهی کودک مان را مجبور می کنیم تا ساعت ها در آتلیه و مقابل دوربین بنشیند تا تا عکس جذاب و دلخواه والدینش را بگیرد. حتی روزانه چندین ساعت در حال آرایش سروصورت و چهره باشد تا آنگونه که والدینش می خواهد، بتواند در فضای مجازی عرض اندام کند.

اولا آنکه این کودک از دنیای کودکی اش دور نگهداشته شده است و دوم آنکه آینده این کودک جهت دهی می شود و او اگر تصمیم به جهت گیری به سمت دیگری باشد، احساس ترس و نگرانی خواهد کرد. در این شرایط به کودک در شدیدترین حالش ظلم می شود، بدون آنکه والدین متوجه باشد که اثرات منفی می تواند در آینده فرزندش بگذارد.

کودکی که شغلی را تجربه می کند، الزاما کودک کار نیست. در زمان گذشته فرزندان در تابستان کار می کردند تا در شغلی مهارت داشته باشند. آنها با تجربه شغل های مختلف، به نوعی آینده روشنی را برای خود رقم می زدند. بنظر می رسد کودک کار یعنی کودکی است که دچار خشونت درونی شود و می توان به فرزندان گروه های سوئیت هوم اشاره کرد که فرزندان شان را هم در فعالیت های سوئیت هومی خود دخیل کرده اند.

**گروه های سوییت هوم تا چه اندازه دانش و آگاهی دارند و می توانند توصیه های درست به مردم معمولی بدهند؟

-  توصیه ها به واسطه این است که فضای مجازی تریبونی برای کسانی است که می خواهند پیامی را انتقال دهند و با دیگران به اشتراک بگذارند. خبرگزاری های رسمی پیش از آنکه مطلبی را منتشر کنند، به تأیید دبیر و سردبیر می رسانند، اما در فضای مجازی اینطور نیست و هر کسی که امروز محتوایی را تولید کرده باشد، چه آن محتوا درست و حتی غلط باشد، آن را به اشتراک می گذارد. این موضوع به مانند درد و دل کردن با همسایه ای می ماند که گاهی با او درباره مشکلات تان صحبت می کنید، در عین حال که می دانید او روانشناس نیست. این همسایه هم به نوعی براساس تجربیات شخصی اش با شما صحبت می کند، تجربیات شخصی هر فرد بستگی به سطح سواد و اجتماعی آن فرد است.

 

ما در این فضا امکان تعامل یافته ایم و به نوعی با نظرات مختلف آشنا می شویم و در نهایت بهترین آن را انتخاب می کنیم، اما نمی توان گفت که همه این توصیه ها تأیید شده اند و یا حتی بگوییم غلط است.

**تا چه اندازه زندگی سوئیت هوم هایی که در فضای مجازی شاهد هستیم، واقعی است؟

- درصدی نمی توان گرفت، زیرا تعداد سوئیت هوم ها متنوع و با اهداف مختلف است.ما امروز در جنگ رسانه ای قرار داریم و یکی از اهداف گسترده آنها القای حس ناامیدی به مردم است. ایران از هر جهت در تهدید قرار دارد.

ایجاد ناامیدی در مردم ایران از سوی رسانه‌های معاند

گاهی آمارهای جهانی توسط ایرانیان در فضای مجازی منتشر می شود که براساس پژوهش هایی ایران به لحاظ شادی در رتبه های اخر و به لحاظ افسردگی در رتبه های اول قرار دارد.این پژوهش ها کجا انجام شده است؟ اکثر این موارد با اهداف سیاسی انجام می شود تا به نوعی مردم ایران را ناامید و حکومت ایران را سرکوب کنند.

همه این موارد می تواند در میان کاربران اثرات منفی داشته باشد؛ بنابراین ما باید در این زمینه آگاهی داشته باشیم تا واقعیت ها را کشف کنیم.

 

هرچیزی که تکرار شود، تبدیل به کلیشه زندگی ما می شود. زمانی که دائما جلوه های ثروت و تجمل گرایی را مشاهده می کنیم و این موضوع برای مان تکرار می شود، تبدیل به ملکه ذهن و هدف ما خواهد شد و همین امر می تواند در زندگی افراد خلل و شکست ایجاد کند؛ چراکه نمی تواند به آن زندگی دست یابد، در نهایت افسردگی می گیرد و احساس شکست می کند.

بر اساس الگوریتم اینستاگرام، بطور خودکار این اتفاق با استفاده از هوش مصنوعی رخ می دهد. زمانی که فرد پستی را مشاهده و یا لایک می کند، مجددا پست هایی با همان موضوع در صفحه جستجوی اینستاگرام شما به نمایش در می آید و به نوعی به شما پیشنهاد داده می شود.

بنابراین اگر فرد محتوایی با موضوع سوئیت هوم را مشاهده و یا لایک کند، اینستاگرام براساس هوش مصنوعی دائما مطالب سوئیت هوم را در صفحه جستجوی فرد قرار می دهد و همین امر سبب می شود تا فرد دائما به صفحات این گروه از افراد مراجعه کند که همین امر باعث می شود که فرد احساس بدی پیدا کند.

در این شرایط تفکر افراد تغییر می کند و به نوعی به سمت زندگی تجملاتی و نمایشی زندگی کردن می رود. این امر الگوی نامناسبی است که ما باید با حواس جمع و دقت زیاد حرکت کنیم و هرچیزی را در فضای مجازی تأیید نکنیم.

**سوئیت هوم ها تا چه اندازه ممکن است سبب ایجاد آسیب های روحی و روانی در کاربران معمولی شود؟

-  اگر مروری بر فعالیت های سوئیت هوم ها و زندگی های لاکچری های شان نگاهی بیندازید، متوجه می شوید که چند درصد از مردم قدرت خرید چنین جهیزیه ها و سیسمونی ها را دارند. این موارد سبب می شود تا جوانی که در آستانه ازدواج است، به جای توجه به ضروریات زندگی، به مواردی همچون جهیزیه آنچنانی دقت می کند. این موارد باعث می شود تا تفکرات غلط در نحوه زندگی کردن برای فرد ایجاد شود. 

ابتدا ما باید بدانیم پشت پرده آن فردی که محتوایی را به اشتراک می گذارد، چیست. گاهی اوقات افراد خود را به عنوان تحصیلکرده و فرهیخته معرفی می کنند و راهکارها و توصیه هایی را به ما ارائه می دهند، اما الزاما ممکن است برای مان مفید و قابل استفاده نباشد.

 

در فضای مجازی افراد به ویژه سوئیت هوم ها، پیامی که به اشتراک می گذارند، الزاما تفکرش اسلامی و ارزشی نیست. ما باید دقت داشته باشیم که او با چه تفکری صحبت می کند.گاهی اوقات تفکراتش لذت گرا، اومانیستی، سرمایه داری و یا حتی ارزشی است. این تفکرات نوع فعالیت های آنها را مشخص می کند؛ بنابراین بدانیم هر فردی که به زبان فارسی پیام می گذارد، الزاما یک ایرانی و دارای ارزش های ایرانی نیست. گاهی ممکن است که فرد فارسی زبان است، اما با قصد اثرگذاری منفی در فضای مجازی فعالیت می کند. اگر بتوانیم این موارد را از یکدیگر تشخیص دهیم،کمتر تحت تأثیر قرار می گیریم و از فعالیت های آنها دچار افسردگی نمی شویم.

 

اگر نوع نگاه مان برگرفته از تفکر ارزشی باشد، به ما کمک می کند تا درگیر فکر و عاطفی این مسائل نشویم که چرا فردی آنهمه ثروت دارد و من ندارم. ما در این دنیا در مسابقه با هیچ کس جز خودمان نیستیم و البته باید برای ایجاد رفاه خود و دیگران تلاش کنیم.

** آیا می توان سوئیت هوم را سروسامان داد و در مسیر درستی هدایت کرد؟

- این امکان وجود ندارد؛ چراکه هر کسی براساس هدف گذاری که دارد، در این فضای گسترده به اشتراک گذاری مطالبش می پردازد. از طرفی هم هوش مصنوعی فضای مجازی و به ویژه اینستاگرام مسیر خودش را می رود و براساس علائق کاربرانش، خوراک مورد نظر را در اختیارشان قرار می دهد. حتی این هوش مصنوعی سریعا هشتگ هایی را به فرد در خصوص مطلب مورد نظر پیشنهاد می دهد.

تجمل گرایی با آموزه های دینی مغایرت دارد

به هرحال ما باید موضوعی را از نظر فرهنگی می پذیریم و یا رد می کنیم. آن موضوع یا قابل استفاده و پذیرش است یا اینکه آن را مفید نمی دانیم.گاهی آنچه را که شاهد هستیم همچون تجمل گرایی ها با آموزه های دینی ما مغایرت دارد و البته از طرفی هم نمی دانیم چه کسانی پشت این تصاویر هستند. هر فردی می تواند باشد و با هدف شخصی اش در این فضا فعالیت می کند. از خانم خانه دار گرفته تا فردی که اهداف سیاسی و اقتصادی دارد.

در این فضا شاهد گروه های متنوعی هستیم، بنابراین امکان برنامه ریزی دقیق و منسجم روی آنها نیست، اما در بحث سواد رسانه ای با مخاطب سروکار داریم که در مواجه با این مباحث چگونه رفتار کنند و به ارزیابی فعالیت های این گروه ها بپردازند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha