وضعیت سنجی پدیده حاشیه نشینی در ایران؛
مطالعه ابعاد مختلف زندگی در نواحی و مناطق حاشیه‌ای و سکونت گاه‌های غیررسمی که از آن تحت عنوان چالش شهری نیز نام می‌برند، از جمله مباحث و موضوعاتی است که در صدر مسایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار دارد. مسئله‌ای که در سالیان اخیر به اوج گرفتن ناگهانی، منشاء اثرات غالبا نامطلوبی در اطراف کلان شهر‌های ما شده است. دکتر اسدالله نقدی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان و استادیار رشته جامعه شناسی، در این نوشتار مروری بر وضعیت حاشیه نشینی، دلایل و زمینه‌های آن در ایران داشته اند.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دکتر اسدالله نقدی: ظهور و پیدایش حاشیه نشینی هم در ایران و هم در جهان، همزاد و همراه پدیده مهاجرت و تا حدی پیامد آن بوده است. حاشیه نشینی در مقیاس وسیع و معنای جدید به دوره پس از وقوع انقلاب صنعتی در اروپا و سپس سرایت آن به سایر نقاط جهان بر می‌گردد. در ایران نیز پس از آغاز نوسازی اقتصادی و اجتماعی و دسترسی روستا‌ها به خدمات جدید بهداشتی، آموزشی و نیز مکانیزه شدن کشاورزی و تغییر الگوی مدیریت روستائی از یک سو و ظهور اقتصاد نفتی و قطع وابستگی به کشاورزی از سوی دیگر مهاجرت‌های روستا- شهر آغاز و در پیامد آن پیدایش حاشیه نشینی پیرامون شهر‌های بزرگ نمایان گردید. بنابراین به تدریج اغلب شهر‌ها به ویژه شهر‌های بزرگ به مراکزی برای استقرار و اسکان مهاجرین تبدیل می‌شود. به این ترتیب، حاشیه نشینی و در جدیدترین بیان (اسکان غیر رسمی) بعنوان بافت آپاندیسی شهری در ایران با قدرت تاثیرگذاری بالا به دلیل حجم قابل توجه ساکنین و مسائلی، چون رشد سریع جمعیت، اشتغال غیر رسمی و آسیب‌های خاص، خود را بر شهر‌های کشور تحمیل کرده است. مهاجرت و حاشیه نشینی به دلیل تاثیرات عدیده از آن دسته موضوعات اجتماعی است که هیچوقت تاریخ مصرف کنکاش در باره آن‌ها پایان نمی‌پذیرد. در این نوشتار نگارنده با توجه به تجارب و تحقیقات میدانی به موضوع مهاجرت و رابطه آن با ظهور حاشیه نشینی در ایران پرداخته است.

چاره سازی برای حاشیه‌ها

حاشیه نشینی از ویژگی‌های جدائی ناپذیر رشد شهری ایران است که در سالیان اخیر به دلیل افزایش مطالبات اجتماعی در این مناطق و با توجه به تجربه چند دهه گذشته بیشتر مورد توجه محققان و کارشناسان واقع شده است. تجربه نشان می‌دهد که چاره ایی جز ادغام واقعی این نواحی در درون نظام‌های شهری نداریم، مدل‌های بهسازی مداخله در حاشیه باید بر به کارگیری ملاحظات مبتنی بر نیاز‌های اساسی اجتماعی و اقتصادی برای جذب حاشیه‌ها در سبک زندگی شهری تاکید نمایند. زیرا در گذشته نیز چنین بوده که محلات مذکور پس از مدتی در محدوده قانونی شهر‌ها جذب و حاشیه‌های جدیدی متولد شده اند. یکی از عمده‌ترین علل
دلیل گرایش افراطی به شهرنشینی در ایران برخورداری از امکانات و فرصت‌های بیشتر و بهتر برای زندگی است. در حال حاضر بیش از ۱۰ میلیون نفر از سکنه شهری کشور که اغلب مهاجران روستائی هستند، درحاشیه‌ها و پائین شهر‌ها به سر می‌برند. بجای چشم پوشی باید آنرا به رسمیت شناخت و مدیریت کرد
پیدایش حاشیه‌ها در اغلب کشور‌های جهان رشد شتابان شهری- بخصوص در جهان سوم- می‌باشد که این خود نیز معلول مهاجرت‌های افسارگسیخته است. بسیار طبیعی است که به دلیل سرعت زیاد رشد شهرنشینی در جوامع در حال توسعه در یک دوره نسبتا کوتاه (حدود پنجاه سال در نیمه اول قرن بیستم) در مقایسه با جهان اول (دوره دویست ساله ۱۷۵۰ تا ۱۹۵۰) رخ داده نتایج غیر قابل پیش بینی نیز به همراه داشته است: متوسط رشد شهرنشینی در دوره مورد بررسی ۴.۴ درصد بوده است در حالیکه رشد تولید ناخالص داخلی در همین دوره ۱.۴ بوده است. برای مثال در ایران شهرنشینی از حدود ۲۰ درصد در ۱۳۰۰، اکنون به بیش از دو سوم (۷۰ درصد) و رقم مطلق جمعیت شهرنشین با بیش از ششصد درصد رشد نسبت به سال پایه ۱۳۳۵ از حدود ۶ میلیون نفر به بیش از ۴۰ میلیون نفر رسیده است؛ و تعداد شهر‌ها نیز از ۱۹۹ به ۱۱۱۵ شهر بالغ شده است! اگرچه مهاجرت روستا شهری از دلایل مهم رشد شهری در ایران است و بین مهاجرت و حاشیه نشینی از یک سو و رونق اقتصادی شهر‌ها (تمرکز فرصت
ها) از سوی دیگر رابطه و جود دارد، به عبارت دیگر هرچه شهر از توان و رونق اقتصادی بیشتری برخوردار باشد جاذبه بیشتری برای مهاجران و در نتیجه شکل گیری مناطق حاشیه وجود دارد؛ اما دلایل اساسی‌تر برای حاشیه نشینی را باید در ساختار اقتصاد سیاسی والگوی برنامه ریزی توسعه کشور‌ها جستجو کرد که منجر به انواعی از عدم تعادل‌ها می‌شود؛ یکی از آثار عدم تعادل در بهره گیری از مواهب توسعه یافتگی، منجر به تحرکات ناموزون جمعیت در سطح استان‌ها مانند مهاجرت از مناطق کمتر توسعه یافته به مناطق در حال توسعه و یا توسعه یافته‌تر شده است.

ادوار مهاجرت در ایران

می‌توان مهاجرت از روستا به شهر را در ایران به سه دوره تقسیم کرد: دوره اول این دوره مربوط به قبل از اصلاحات ارضی است که مهاجرت به کندی انجام می‌شود.
دوره دوم این دوره از اوایل دهه ۱۳۴۰ به تدریج با آغاز برنامه‌های مربوط به تقسیم زمین و مشکلاتی که بر اثر دگرگون شدن نظام سنتی روستا‌ها پدید آمد، آغاز می‌شود.
دوره سوم؛ این دوره را با نام دوره انفجاری می‌خوانند. از اواخر سال ۱۳۴۹ آغاز شده و تا اواخر سال ۱۳۵۶ و اوایل سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. اما باید به این طبقه بندی مهاجرت‌های بعد از انقلاب نیز که خود قابل تقسیم به زیر دوره‌هایی است اضافه گردد. در دهه‌های اخیر مهاجرت یکی از مسائل عمده اجتماعی ایران بوده است. در فاصله سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ در ایران بیش از ۴۲ میلیون نفر جابجا شده اند و تنها در فاصله ۵۵ تا ۸۵ یک دوره ۳۰ ساله بیشتر از ۶ میلیون نفر از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و در آخرین سرشماری از ۱۲ میلیون نفر مهاجر بیش از ۲ میلیون نفر مستقیما از نقاط روستائی به شهر‌ها مهاجرت نموده اند. همچنین در همین دوره‌ها همواره بیش از یک سوم رشد شهری کشور ناشی از مهاجرت بوده است.
دلایل اساسی‌تر برای حاشیه نشینی را باید در ساختار اقتصاد سیاسی والگوی برنامه ریزی توسعه کشور‌ها جستجو کرد که منجر به انواعی از عدم تعادل‌ها می‌شود: یکی از آثار عدم تعادل در بهره گیری از مواهب توسعه یافتگی، منجر به تحرکات ناموزون جمعیت در سطح استان‌ها مانند مهاجرت از مناطق کمتر توسعه یافته به مناطق در حال توسعه و یا توسعه یافته‌تر شده است


اما نکته مهمی که درباره این حجم از مهاجرت در ایران می‌توان مورد بررسی و مداقه بیشتری قرار داد، آثار و پیامد‌های مهاجرت در مبداء و مقصد است. موارد مهمی که در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تاثیرات بسزائی داشته است؛ کمک به افزایش جمعیت شهری و شکل گیری حاشیه ها، تغییر کالبد فیزیکی شهرها، افزایش تقاضا برای خدمات شهری، تخلیه جمعیتی روستا‌ها (غلبه پیران و سالخوردگان در این نواحی)، ایجاد تنوع و آمیختگی فرهنگی در شهرها، تبدیل جمعیت تولید کننده به مصرف کننده در شهر و مهم‌ترین این پیامد‌های هستند.

اشکال مهاجرت در ایران

یکی از اشکال مهم مهاجرت در جهان مهاجرت‌های روستا-شهری هستند که به دلایل گوناگونی صورت می‌گیرد: گسترش خدمات بهداشتی، توسعه وسایل ارتباط جمعی و نیز ورود تکنولوژی جدید و مکانیزه شدن کشاورزی از علل تشدید مهاجرت روستائیان به نقاط شهری بوده است. اکثریت حاشیه نشینان منشأ روستایی دارند و در جریان سیر رشد شهر‌ها از زادگاه خویش کوچ کرده اند و به قطب‌های توسعه شهری آمده اند و در زاغه ها، آلونک‌ها و کپر‌ها سکنی گزیده اند. در کنار مهاجران روستائی در حاشیه، گروه جدیدی از خود شهر‌ها هم رانده می‌شوند: تحقیقات اخیر نشان می‌دهد سهم بالایی از ساکنان مناطق حاشیه‌ای به خصوص در مناطق کلان شهری گروه‌های کم درآمد این شهرهاست که به دلیل افزایش سطح اقتصادی زندگی که در کلان شهر‌ها دشوار است، آن‌ها به نقاط ارزان‌تر در نزدیکی شهر پناه می‌برند. در محدوده‌هایی مانند شهر‌های غرب و شرق کشور عواملی مانند جنگ، سیل، زلزله، خشکسالی، باعث مهاجرت روستائیان و اسکان در این نقاط شده است.

اما در یک جمع بندی کلی می‌توان اینطور ادعا کرد که مهم‌ترین علت مهاجرت‌های روستائی در ایران تفاوت سطح زندگی شهر و روستا است؛ کیفیت زندگی در مناطق شهری در مقایسه با سطح زندگی روستائیان بهتر و برخوردارتر است و همین امر یکی از دلایل گرایش تاریخی روستائیان به سکونت در شهر می‌باشد. هجوم روستائیان به شهر به علت وجود همین امکانات و برخورداری هاست و تا زمانی که این فاصله وجود داشته باشد، باید منتظر موج‌های مهاجرت از روستا به شهر بود.

در یک نظر سنجی از ۵۰ صاحب نظر مسائل شهری دلایل رشد شتابان شهرنشینی در ۲۰ سال اخیر در کشور بشرح زیر عنوان شده است: عدم برنامه ریزی مناسب، مهاجرت روستائیان، رشد جمعیت و بحران درکشاورزی، عدم تعادل منطقه ای. اشاره کرده اند مهاجران با هدف دریافت خدمات و فرصت‌های بهتر زندگی به کلان شهر‌ها مهاجرت می‌کنند. مهاجرت یک تصمیم عقلانی در سطح فردی و یک ضرورت یا پیامد شرایط ساختی در ابعاد کلان است و انتظار پایان آن عقلائی نیز وجود ندارد. بلکه موضوع اصلی باید کمیت و کیفیت و سرعت و اندازه مهاجرت و مدیریت کردن آن باشد. هنگامی که از مهاجرت بویژه از مبدا روستائی صحبت می‌شود، اغلب در مقصد شهری آن به پدیده حاشیه نشینی منجر می‌شود. بر اساس تحقیقات نگارنده ۷۶.۵ از حاشیه نشینان جعفرآباد کرمانشاه و ۸۲ درصد در حاشیه‌های همدان، مهاجران روستائی هستند. ۸۷ درصد مهاجرین حاشیه نشین در همدان و ۶۳ در جعفرآباد کرمانشاه هیچگونه قصدی برای بازگشت نداشتند و این به معنای تثبیت زندگی حاشیه‌ای در این مناطق است. تصمیم این مهاجران برای عدم بازگشت به روستا‌ها یا شهر‌های کوچکی که از آن‌ها آمده اند، بدان معنی است که مهاجران روستایی وضع خود را پس از مهاجرت، بهتر از زمان اقامت در روستا‌های خود ارزیابی کرده اند و این موضوعی است که حداقل باید آن را از دید روستائیان، عامل اصلی و برانگیزنده مهاجرت تلقی کرد.
در فاصله سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ در ایران بیش از ۴۲ میلیون نفر جابجا شده اند و تنها در فاصله ۵۵ تا ۸۵ یک دوره ۳۰ ساله بیشتر از ۶ میلیون نفر از روستا به شهر مهاجرت کرده اند و در آخرین سرشماری از ۱۲ میلیون نفر مهاجر بیش از ۲ میلیون نفر مستقیما از نقاط روستائی به شهر‌ها مهاجرت نموده اند


همانطور که پیشتر اشاره شد یافته‌های تحقیقات هم نشان می‌دهد علت اصلی مهاجرت‌های روستایی در ایران دلایل و انگیزه‌های اقتصادی و سپس اجتماعی می‌باشد که آن‌ها را به شهر‌ها کشانده است. همچنین یافته‌های محقق در حاشیه‌های همدان نیز نشان می‌دهد که حدود ۵۳ درصد پاسخگویان معتقدند که وضعیت مالی و اقتصادی آن‌ها نسبت به قبل از مهاجرت، یعنی زمانی که در روستا بوده اند، فرقی نکرده و حتی بدتر هم شده است. با این حال تنها ۱۳.۵ درصد از مهاجرین ساکن شده در مناطق حاشیه اظهار تمایل به بازگشت به روستا نموده اند و بیش از چهار پنجم آن‌ها هیچگونه تمایلی برای بازگشت به روستا ندارند. این عدم تمایل پیام رسان تحول بزرگی است که نیازمند مدیریت زندگی در نواحی حاشیه‌ای است.

بطورکلی می‌توان چنین نتیجه گیری نمود که مهاجرت یکی از علل اصلی گسترش شهرنشینی سریع در ایران بوده و پیامد آن ظهور شهر‌های بزرگ و حاشیه نشینی با بافت نابسامان و مسکن ناهنجار است که ساکنین آن اغلب مهاجرین روستایی یا اقشار کم درآمد شهری می‌باشند. همبستگی بالائی بین مهاجرت و شهرنشینی (۹۹ درصد) وجود دارد. حاشیه نشینی فضایی-کالبدی، مولود حاشیه نشینی اقتصادی-اجتماعی آن بخش از جمعیت است که از مشارکت اجتماعی و تعلق شهروندی پایینی برخوردارند و از خدمات ارائه شده در این محلات راضی نیستند. در نهایت، فقر فرهنگی و اقتصادی و حاشیه نشینی اجتماعی و کالبدی آن‌ها از یکسو و مشاهده و مقایسه زندگی شهرنشینانی که از امکانات زندگی امروزی بهره‌مند هستند از سوی دیگر، سبب ایجاد نارضایتی آنان از مدیریت شهری می‌شود. رشد حاشیه نشینی معلول عوامل بسیاری از جمله مهم‌ترین آنها، مهاجرت روستائیان به نقاط شهری در کشور‌های مختلف بویژه در جوامع در حال توسعه و در ایران است. در نتیجه اجرای برنامه‌های توسعه نیروی مازاد فراوانی در جامعه روستایی پدیدار شد و این جمعیت مازاد به دنبال فرصتی برای کار و سراب زندگی خوب راهی مناطق شهری شدند ولی، چون شهر‌ها آمادگی جذب میلیون‌ها میهمان و مهاجر را نداشت، در نتیجه این مناطق در کشور‌های در حال توسعه به آشفته بازار اجتماعی از مشاغل کاذب، ناهنجاری‌های اجتماعی، شکاف طبقاتی و ... تبدیل گردیده است. دلیل گرایش افراطی به شهرنشینی در ایران برخورداری از امکانات و فرصت‌های بیشتر و بهتر برای زندگی است. در حال حاضر بیش از ۱۰ میلیون نفر از سکنه شهری کشور که اغلب مهاجران روستائی هستند، درحاشیه‌ها و پائین شهر‌ها به سر می‌برند. بجای چشم پوشی باید آنرا به رسمیت شناخت و مدیریت کرد.

*استادیار جامعه شناسی دانشگاه بوعلی سینا

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha