گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ زهرا مشکین قلم: تغییر سبک زندگی به فرزند سالاری و غلبه عمده تمایلات فرزند در خانوادهها باعث شده است پدر و مادر نیز لاجرم مشتری بخشی این مطالبات فرزند محور شوند. محصولات فرهنگی یکی از محوریترین موضوعات است که طبیعتا غفلت از آن از غذای مسموم برای کودک خطرناکتر خواهد بود در این میان، انیمیشن سهم اصلی را در سبد تمایلات کودک و نوجوان به خود اختصاص داده است. همانطور که اشاره شد با توجه به شرایط امروز خانواده ها، پدر و مادر نیز مشتری تماشای انیمشین همراه با کودکان خود شده اند و این موضوع از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. اگرچه در تلویزیون شبکهای برای کودک و نوجوان اختصاص یافته که طبیعتا ضمن برخورداری از نقاط قوت، خالی از ضعف هم نیست، اما بی ضابطه بودن شبکههای اجتماعی در داخل، استفاده برخی از خانوادهها از شبکههای ماهوارهای در حوزه کودک و همچنین عدم نظارت دقیق بر «وی او دی ها» و کم دقتی و یا غفلت گردانندگان آنها از موضوعات فرهنگی، باعث شده است تا حجم وسیعی از انیمیشنهای خارجی که هیچ نسبتی با فرهنگ ملی و فرهنگ دینی ما ندارند بدون پاکسازی مناسب، رایگان و یا با کمترین هزینه در اختیار خانوادهها و طبیعتا کودکان بی دفاع ایرانی قرار گیرد. ناگفته نماند که در این میان، کم توجهی به حوزه انیمیشن در داخل نیز این معضل را تشدید کرده است یعنی نه تنها بستر انتشار محتوا، نامتوازن است بلکه فضای رقابت تولیدات داخل در حوزه انیمیشن با خارج از کشور نیز از منظر عده و عُده قابل مقایسه نیست.
اما در میان سیل انیمیشنهایی که در میان انبوه تولیدات استودیوهای انیمیشن سازی در سراسر دنیا فراگیری خاصی پیدا کرده، انیمیشن باب اسفنجی قابل توجه است.
نگاهی به گفتار حاکم بر این انیمیشن نشان میدهد نه تنها بستر نشر فرهنگ غربی است بلکه دقیقا لایههای مختلف سبک زندگی ایرانی اسلامی را با تمرکز بر تخریب نقاط قوت آن، هدف قرار داده است.
از سوی دیگر همانطور که اشاره شد، همراهی پدر و مادر با کودکان در مشاهدههای انیمیشن، میتواند هم یک فرصت بزرگ محسوب شود و هم یک تهدید؛ فرصت از این منظر که با حضور والدین در صورت فهم مساله و تسلط نسبی نسبت به محتوای هر انیمیشن، میتوان محتوای مناسب را صرفا برای کودک پخش کرد و مانع مشاهده انیمیشنهای مساله داری، چون همین باب اسفنجی برای کودک شد، اما از سوی دیگر در صورتی که آگاهی کامل و سواد رسانهای وجود نداشته باشد، همین حضور مستمر باعث عادی سازی برای خود والدین میشود به گونهای که از نگاه کودک وقتی پدر و مادر نیز با او در حال تماشای این انیمیشن هستند حتما مورد تایید است.
یک مرور کلی بر محتوای انیمیشن باب اسفنجی به عنوان یک نمونه از دریای پر تلاطم این حوزه نشان میدهد باب اسفنجی بر حذف نهاد خانواده و ترویج فرد گرایی و سبک زندگی مجردی تمرکز دارد. در این انیمیشن مشروعیت بخشی به تمسخر و سر کار گذاشتن دیگران به وضوح دیده میشود آزار حیوانات به صورت عادی وجود دارد و به محیط زیست بی توجهی میشود؛ این انیمیشن حتی از نکات بهداشتی نیز نمیگذرد و آن را تخریب میکند یعنی یک مساله عادی که در همه جای دنیا به ویژه در این روزهای کرونایی به عنوان یک هنجار اجتماعی پذیرفته شده است.
باب اسفنجی در ادامه تلاش میکند تا کلیشههای جنسیتی را کاملا تغییر داده و مرز بین زن و مرد را بردارد. اما همه این موارد چه زمانی به بحران اصلی تبدیل میشود؟ آنجا که باب اسفنجی به عنوان شخصیت محوری و اصلی داستان به عنوان یک کارکتر مثبت به فکر کودک معرفی میشود و در نتیجه تمام افعال او نیز در جای جای داستان برای کودک و البته نوجوان قابل الگو برداری خواهد بود.
حالا سوال اینجاست که آیا باب اسفنجی صرفا در قاب تصویر محدود میشود؟ قطعا خیر آنچه الان به وضوح قابل لمس است شارش این شخصیت به همه ابزارها و وسائلی است که یک کودک به آن نیاز دارد یعنی ابتدا انیمیشن ساخته میشود و بعد از اینکه به خوبی در ذهن مخاطب خود که جامعه کودک و نوجوان است جا افتاد بعدا در ادامه شاهد تولید لوازم التحریر با همین شمایل و بعدا لباس و الی اخر هستیم. یعنی نه تنها در منزل بلکه در تمام ساعات روز در مدرسه و مهمانی و حتی موقع خواب کودک با عکس این شخصیت و دیگر نمادهای مشابه سر و کار دارد. تصور کنید یک روند چند ساله با این وضعیت چه بلایی بر سر کودک میآورد؟
و البته سوالی که از دستگاههای متولی و نظارتی باید پرسید این است که اگر امکان مدیریت شبکههای اجتماعی و ماهوادهها را ندارید آیا کنترل بازار لوازم التحریر و پوشاک هم سخت است.
البته ناگفته نماند که صرف حذف و مقابله با کارکترهای غربی راهگشا نیست قطعا بازار لوازم التحریر از یک سو و همچنین بازار انیمیشن حتما باید در حوزه تولید محصولات جایگزین، ویژهتر عمل کند؛ اگرچه طی دو سال گذشته اتفاقات متفاوتی در حوزه تولید انیمیشن به ویژه بومی در کشور افتاده، اما این موضوع حتما نیاز به جهش چند برابری دارد.
نکته مهم دیگر توجه به زنجیره تاثیر گذاری اقدامات و محصولات فرهنگی بر یکدیگر است. همانطور که اشاره شد درباره کارکتر باب اسفنجی ابتدا انیمیشن آن با محتوای مورد نظر سازندگان تولید و بعد از تبدیل شدن به یک شخصیت جذاب و عمومی چرخه موجود با لوازم التحریر، لباس و... تکمیل میشود، این موضوع درباره تولیدات داخلی گاهی برعکس و یا ناقص اتفاق میافتد.
طبیعتا الگوسازی نمیتواند ابتدا از تولید لوازم التحریر اتفاق افتاده و سپس وارد حوزههای دیگر شود. این همان تجربهای است که در شخصیتهای «دارا» و «سارا» شاهد بودیم؛ حتما باید توجه داشت که شروع این چرخه از حوزه تولیدات رسانهای خواهد بود؛ کودک ابتدا باید با برنامه تصویری مطلوب خود انس بگیرد تا قهرمانش را بشناسد و بعدا تصویر آن را در همه لوازم مورد نیازش انتخاب کند؛ ما قهرمان کم نداریم، اما سوال اینجاست چقدر از این ظرفیت موجود بهره برده ایم؟ بیاییم باب اسفنجیها را به خانه راه ندهیم تا مسیر برای قهرمانان واقعی هموار شود.
/انتهای پیام/