چگونه ابزارهای بازی مناسبات تربیتی کودکان را تغییر می‌دهند؛
کودکان همانگونه که به «اسباب‌بازی» نیازمندند به «ابزار بازی» هم احتیاج دارند. امروزه با کوچکتر شدن خانه‌ها، نبودن فضای بازی در محله‌ها، بازی‌های انفرادی جایگزین بازی‌های گروهی قدیمی شده و این موضوع موجب می‌شود انتخاب اسباب‌بازی مناسب برای کودک بیش از پیش اهمیت پیدا کند. در نتیجه اسباب‌بازی‌ها یا ابزار‌هایی که کودکان برای بازی‌های مختلف از آن‌ها کمک می‌گیرند نیز به اندازه بازی برای کودک اهمیت دارند.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ مصطفی کوچکزائی: یکی از مهم‌ترین ابزار‌ها برای انتقال مفاهیم به کودکان و تربیت آنها، استفاده از بستر بازی‌هاست. برای انتقال مفاهیم و تربیت کودکان متناسب با سن، جنسیت و اقلیم زندگی، به اسباب‌بازی‌های مختص به شرایط آن‌ها نیازمندیم. بازی بهترین مکانیسم تربیت کودک است و مجهز به ویژگی‌های تربیتی نظیر شکل‌دهنده هویت و شخصیت کودک، هدایت شده و هدفمند، آزاد، پرورش‌دهنده خلاقیت، خردورز و تناسب‌گر است؛ که کودک را در جهت ظهور عواطف و احساسات، توانایی‌ها و استعدادها، حفظ کرامت، شناخت و افزایش آگاهی و معرفت کودک و رشد فردی و اجتماعی او یاری می‌دهد.

امروزه با کوچکتر شدن خانه‌ها، نبودن فضای بازی در محله‌ها، بازی‌های انفرادی جایگزین بازی‌های گروهی قدیمی شده و این موضوع موجب می‌شود انتخاب اسباب‌بازی مناسب برای کودک بیش از پیش اهمیت پیدا کند. در نتیجه اسباب‌بازی‌ها یا ابزار‌هایی که کودکان برای بازی‌های مختلف از آن‌ها کمک می‌گیرند نیز به اندازه بازی برای کودک اهمیت دارند. در این میان شهربازی‌های مدرن و عظیم که بی‌تردید برآمده از تفکر سرمایه‌داری است، برمبنای تولید پول بیشتر، فرهنگ کشور را نشانه رفته‌است.

کودکان همانگونه که به «اسباب‌بازی» نیازمندند به «ابزار بازی» هم احتیاج دارند. مربیان و والدین با آگاهی از این امر می‌توانند به این پدیده، خالقانه دامن بزنند و اطمینان داشته‌باشند که با استفاده غیرمتعارف از ابزار‌های پیرامونی، زمینه پرورش خلاقیت فرزندشان را فراهم می‌کنند.

امروزه اثرات طراحی غربی خلوت‌گریز در تولید و طراحی اسباب بازی‌ها نمود فراوانی دارد، در روش و ابزار نمود یافته و انسان جامعه اسلامی را در جهت فرهنگ خود سوق می‌دهد و در یک عبارت می‌توان گفت که «تهاجم طراحی» همه جانبه‌تر و خاموش‌تر از «تهاجم فرهنگی» ما را احاطه کرده است و به سوی خود می‌کشد.

راه چاره این است که ابعاد و عمق وضیعت موجود را درک کرده و بدانیم فرآیندی که امروز اندیشه و ایده را عینیت می‌دهد و آن را تبدیل به فرهنگ و ابزار می‌کند فرآیندی است که برگرفته از اندیشه و جهان‌بینی غربی است و متناسب با همان ایده طراحی می‌کند. اگر چه تمدن غربی رو به افول است، اما سیطره خود را با ابزار تکنولوژی و علم به شیوه زندگی ما دیکته می‌کند و خارج شدن از دایره تاثیر آن در کوتاه مدت و میان مدت ممکن نیست، اما می‌توان برای عبور از آن در بلند مدت برنامه داشت.

عبور از سیطره غرب بدون تجربه آن در راستای اهداف انقلاب اسلامی ممکن نیست؛ بنابراین شکلی که امروز «طراحی» غربی در شیوه‌های تفکر دارد را ابتدا باید شناخت و سپس با پرسش‌های حکمی و فسلفی به چالش کشید تا در اجرا بتوان با تکیه بر نیروی انسانی تربیت یافته متناسب با این هدف بر ذات غربی آن غلبه کرد و از تکنیک آن عبور کرده تا خروجی مناسب خود را در این عرصه رقم زده و «طراحی غربی» را برای «طراحی ملی» به خدمت بگیریم.

به این معنا که در کوتاه مدت و میان مدت نه به صورت تقلیدی بلکه عالمانه از ابزار تفکر غربی برای اهداف خود بهره بجوییم تا در بلند مدت بتوان آن را به کلی کنار زد و نظام نیاز‌های کودک ایرانی مسلمان از پس فرآیند پرسش، پژوهش و ارائه راهکار به نظامی مستقل که برگرفته از افق معنوی زندگی اوست برسد. نظامی که در آن به جای عقل خودبنیاد، معنویت ستیز، حساب گرانه و خلوت گریز، محتوای معنوی خداجو را عینیت بدهد.

اگر سیاستگذاران فرهنگی کشور، به موضوع اسباب‌بازی کودکان کمی عمیق‌تر بنگرند، خواهند توانست با پژوهش و با به‌کارگیری طراحان مبتکر، هماهنگ با فرهنگ ایرانی، طرح‌های جذابی را ارائه دهند. لازمه این کار، به‌کارگیری استعدادها، شناخت و آگاهی از نیاز‌ها و ویژگی‌های روحی کودکان و نوجوانان و پژوهش‌های علمی گسترده در این زمینه است. از جمله غفلت‌هایی که در زمینه تولید اسباب‌بازی در کشور ما باعث معطل ماندن این منبع مهم تربیت کودک شده‌است می‌توان به این عناوین اشاره کرد:
۱- بهره نگرفتن از پژوهش‌های علمی در ساخت و تولید اسباب‌بازی
۲- نبودن سازمانی برای نظارت بر تولید اسباب‌بازی و پشتیبانی از آن
۳- نبود نظارت بر واردات اسباب‌بازی
۴- پشتیبانی نکردن از تولیدکنندگان داخلی
۵- نبود استاندارد و معیار‌های تعریف شده در تولید و ساخت اسباب‌بازی

همچنین غفلت از ایجاد محیط و فضا‌های بازی‌هایی که ریشه در فرهنگ کشور دارد باعث سرگردانی بیشتر خانواده‌ها در امر تربیت مبتنی بر تفریح کودکان شده‌است. متولیان امر نتوانسته‌اند پیوندی میان اسباب‌بازی‌های برگرفته از فرهنگ ایرانی-اسلامی و رسانه‌های دیداری و شنیداری، که از عوامل مهم جذب کودکان و جلب توجه آنان است؛ برقرار کنند. کشور ما تقریباً نه جایگاهی مطلوب در صنعت اسباب‌بازی دارد، نه برنامه‌ی مدونی برای این امر و نه حتی راهبردی برای پر کردن خلاء بوجود آمده در این زمینه.

با توجه به تغییرات بنیادی در زندگی روزمره مردم و ساختار خانواده در دوران معاصر به‌نظر می‌رسد نیازمند نگاهی تحولی و بنیادین به موضوع تربیت کودک بوسیله استفاده از ابزار‌های مخصوص این کار هستیم. تربیت کودک در روزگار ما گره خورده به تحولات پیچیده‌ای شده‌است. توجه به شرایط اقتصادی خانواده‌ها، تغییر سبک زندگی، تغییر آداب و مناسبات اجتماعی خانوادگی، تغییر در تجمعات و روابط خانوادگی و نیز تغییرات سریع و عمیق در مدل بازی کودکان، لزوم پرداختن به موضوع تربیت کودکان با شرایط موجود را دو چندان می‌کند.
 
/انتهای پیام/
 
 
ارسال نظر
captcha