گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ شاید این روزها و در شرایط کنونی، بیش از هر زمان احساس نیاز به یک مجموعه روشی برای اولویت بندی مسائل نیاز داشت. مجموعه ای که هم به لحاظ قرابت موضوع با فضای مسائل کشور همخوان باشد و هم از سوی دیگر، تجربه اقبال خوبی از سوی مردم را در کارنامه اش داشته باشد. اندیشه شهید دکترسید محمد بهشتی یکی از مصادیق این مجموعه هاست. از دیدگاه شهید بهشتی پیوندی تمام عیار بین عدالت و همه وجوه حیات جمعی انسان ها وجود دارد و از این حیث، عدالت در اولویت نظام بندی مسائل اجتماعی، سیاسی و... مورد توجه ایشان بوده است. در این نوشتار مروری کوتاه بر جایگاه عدالت در اندیشه شهید بهشتی خواهیم داشت.
نقش عدالت اقتصادی در زندگی انسان
چاشنی تفکرات شهید بهشتی چه در حوزه اقتصاد و چه در اجتماع و فرهنگ و غیر از آن، مفهومی به نام عدالت است. عدالتی که در پس تمام اقدامات انقلابی او و همراهانش بوده، از سال های دور پیش از پیروزی انقلاب با آنها آمده و تا روز انفجار دفتر نخست وزیری، در تمام مطالبات، همراه شان مانده است. مرور سخنرانی ها و آثار مکتوب شهید بهشتی نیز به روشنی بیانگر همین نکته است. ایشان همواره و در طی سالیان کوتاه حیات شان در جمهوری اسلامی، نه تنها بر لزوم مطالبه عدالت از سوی مردم تاکید داشتند که بیشترین نگرانی شان درباره انقلاب نیز از ناحیه همین مفهوم والا بود!
ایشان در تبیین جایگاه اقتصاد در اجتماع دینی می گویند:« اسلام به نقش اقتصاد و عدالت اقتصادی در زندگی انسان اهمیت فراوان میدهد. دین زهد و پارسایی است اما نه زهد مرتاضانه و صوفیگرانه که زهد انقلابی. زهد انقلابی کدام است؟ زهد صوفیگرانه کدام است؟ زهد صوفیگرانه این است که درویش آدم قانعی است. یک لقمه نان از هر جا به او بدهند با همان شکمش را سیر میکند و به دنیا بیاعتنا است. این ضداسلام است. پس چه زهدی؟ زهد علی. چهکار میکند؟ کار اقتصادی میکند. قنات و چاه آب درست میکند و مزرعه به وجود میآورد و نخلستان میسازد و بعد این دستاورد اقتصادی را بهجای آنکه صرفاً در مصرف خود و خانواده قرار بدهد در خدمت محرومان قرار میدهد و این را عبادت میداند. اسلام به نقش اقتصاد اهمیت میدهد، اما اقتصادی که زیربنای شخصیت انسان نشود، خیلی متزلزل، نازل، فروافتاده و سقوطکرده است؛ انسانی که زیربنای شخصیتش روابط اقتصادی باشد.[1]»
در ادامه همین سخن و شهید بهشتی جامعه بی توجه به معیشت مردم را محکوم کرده و می گوید: «پوستکنده و صریح میگویم که انقلاب اسلامی ما با روند و مناسبات اقتصادی موجود در جامعه ما در معرض خطر و آسیب قطعی است، چرا؟ برای اینکه در این بعدش اسلامی نشده است. مردان و زنان و جوانان و نوجوانان انقلابی ما امروز با چشم خودشان میبینند که نزدیک به ۱۵ ماه از پیروزی انقلاب میگذرد، ولی هنوز در جامعه ما سیرها و خیلی سیرها با گرسنهها و خیلی گرسنهها با هم در جامعه دیده میشوند تا وقتی چنین است جامعه ما اسلامی نیست.[2]»
/انتهای پیام/
[1] نظام اقتصادی در اسلام، شهید بهشتی
[2] همان