گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ سید عباس نبوی، روحانیِ مکانیک خوانده و حوزوی است که در پنجمین ترم لیسانس، دانشکده فنی دانشگاه تهران را رها کرد و برای ادامه تحصیلات به قم رفت. در فقه و اصول از محضر اساتیدی، چون آیات عظام فاضل لنکرانی، شیخ جواد تبریزی و آیت الله منتظری بهره برده است و پس از چندی برای تدریس در حوزه و دانشگاه به تهران آمد. معاونت پژوهشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاون فرهنگی و پژوهشی نهاد نمایندگی رهبری، عضویت در شورای فرهنگ عمومی کشور و مسئولیت نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تربیت مدرس از مهمترین مسئولیتهای اجرائی وی در عرصه فرهنگ بوده است. در گفتگو با سید عباس نبوی موضوع جایگاه دولت در سیاستگذاری فرهنگی را بررسی کرده ایم که در ادامه می آید:
ملزومات لازم و کافی برای ساماندهی اوضاع فرهنگ در حال حاضر از دیدگاه شما چیست؟!
اصل سیاستگذاری فرهنگی، گفتمان درست فرهنگی است. گفتمانی که هم به لحاظ تعداد، کثیر باشد و هم به لحاظ قوت در سطح مناسبی قرار داشته باشد. متاسفانه، اما نه در دولت و نه در مجلس گفتمان فهیم و چند جانبهای در این باره وجود ندارد. دولتها در این زمینه توانائی لازم را نداشته اند و مجلس نیز در قانونگذاری نتوانسته توانمند در این عرصهها وارد شود. درحال حاضر هم با فقدان توانائی در گفتمان سازی فرهنگی مواجه هستیم.
گفتمان فرهنگی باید بتواند میان نیازها و مبانی و روش ها، هماهنگی و سازگاری برقرار کند. بحث بر سر این نیست که در عرصه فرهنگی دائما الزامات و فشارها را در عرصه فرهنگی مطرح کنند و پیاپی بر آن تاکید بورزند. باید همزمان با درک نیازها و شاخصهایی که در جامعه باید مدنظر باشد، درباره آنها بحث شود و رویه سازی درباره گفتمان در جامعه صورت گیرد.
یکی از شعارهای اصلی دولت در حوزه فرهنگ، سپردن کارِ فرهنگ به دست اهالی فرهنگ بود! شما این شعار دولت را تا چه میزان با جایگاهی که در مسیر فرهنگ سازی و سیاستگذاری فرهنگی دارد، مرتبط میدانید؟! جایگاه دولت کجای این پازل است؟
آقای روحانی در هر بخشی این شعار را مطرح کرد! اینکه باید کار را به دست اهالی هر بخش سپرد! این یعنی دولت و هدفگذاری کلی حکومت و نظام یک امر تماشاچی گونه و تشریفاتی یا کم اثر و بی خاصیت است! کار اصلی و تاثیر واقعی را اهالی فرهنگ میگذارند و پیش برد نهایی بر عهده آنان است. اما آن حرکت کلان و سیاست فراگیر را باید حکومت دنبال کند. دولت و مجلس باید در این راستا تقسیم کار کنند و این راستا را شکل بدهند. این راه را باید با برنامه و روش درستی ایجاد و مدیریت کنند تا فعال فرهنگی بتواند کار خود را به درستی انجام دهد. یا اگر بنا به این باشد که جهت فرهنگ، وابسته به میل فیلم ساز باشد، میل او به این سمت که فیلمهای بیشتر گیشهای بسازد و هنرمند را نیز در همین مسیر همراه خود کند. اما در اینجا دیگر تحول فرهنگی اتفاق نمیافتد. این مسیر را باید دولت با خصلتهای فرهنگی و نه سیاسی ریل گذاری کند تا افراد فعال در این حوزه بتوانند در این مسیر به درستی حرکت کنند.
به نظر شما؛ دولت در سالهای فعالیتش تا چه میزان در این راستا قدم برداشته است؟
این نیازی به نظر من ندارد! غیر از بخشهای اقتصاد و سیاست داخلی و احزاب و ...، بیش از نود درصد کل عملکرد جناب روحانی در عرصه فرهنگ را ناموفق میدانم!
مهمترین پاشنه آشیل دولت در فرهنگ چیست؟!
همینکه مسائل فرهنگی را نمیفهمد! دولت مسائل فرهنگی را در قاب برجام و آنهم با قاب و امضای خودش میبیند! فلذا اصلا به فهم این مسائل هم نزدیک نمیشود! من نمیگویم که در این راستا بودجه و اعتبار صرف نمیکند! خیر؛ سازمان مدیریت و برنامه و مجلس در این زمینه بودجه صرف میکنند، اما دولت در حیطه فرهنگ فاقد گفتمان غالب است. نمیداند که در حوزه فرهنگ چه میخواهد انجام دهد. فکر میکند که همین وضعیتی که هست را ادامه دهد و کار خاص و بیشتری هم انجام نمیدهد.
دلیل انتقادات رهبری بر عملکرد دولت در حوزه فرهنگ نیز به دلیل همین بی برنامگی است؟!
بله! ولی در اینجا سخن دیگری دارم که از شما میخواهم شجاعت به خرج دهید و این صحبتم را منتشر کنید. به همان اندازه که دولت درکی از مسائل فرهنگی ندارد، شهرداری تهران هم هیچ درکی از مسائل فرهنگی ندارد! فکر میکند اگر دستی به سر و روی چند فرهنگسرا بکشد، مراکز فرهنگی ایجاد کرده است. ولی وقتی که در شهر جهت گیری و گفتمان فرهنگی نسبت به موضوعات مختلفی مثل جوانان و اوقات فراغت و ... وجود ندارد حرکتی همپوشاننده در این راستا شکل نگرفته و گامهای موثری در این راستا برداشته نشده است، این اقدامات تبدیل به تکههای بریده بریده از یک پازل میشوند که در نهایت نتیجهای نخواهند داشت. شهرداری در فرهنگسراها بر آن است که از هر هنر و حرفه ای، به قدری کم! به نوجوانان و جوانان بیاموزد، اندکی موسیقی و اندکی خطاطی و اندکی نقاشی و ... و اسم اینها را هم فرهنگ میگذارند!
آقای نبوی! مسئولیت پیوند دادن این بخشهای بریده و جدا از هم در نظام با چه نهادی است؟
افرادی که دارای فکر و برنامه ریزی راهبردی درباره فرهنگ هستند! من از نهاد خاصی نام نمیبرم. اما تا جائیکه که ما در برنامه ریزی برای الگوی پیشرفت مشغول هستیم، بسیاری از این مسائل مشخص هست. اما نهادهای مرتبط نه توانائی و نه روحیه و نه عزم همراهی ما را در این زمینه دارند.
من در این باره یک مثال ساده میزنم؛ اگر چند دانشجوی فرهنگی را کنار هم بگذاریم و از آنها بخواهیم که در باره یک سری از مسائل نظر بدهند و بحث کنند، شما پس از چندی شاهد هستید که چند روزنامه دیواری از همین بحثها بیرون میآید! این یعنی یک کار فرهنگی! این یعنی یک تلاش و تعامل فکری و فرهنگی که در ادامه راه برای بهبود عملکردشان، حتما به سراغ افرادی از جنس اندیشمندان میروند و کار را بهتر پیش میبرند. اما اگر مدیر مربوطه در این باره به صورتی دیگر فکر کند و مانع تفکر و تعامل آنها شود، نتیجه به گونهای رقم میخورد که امروز در عملکرد دولت و شهرداری تهران شاهد مشابه آن هستیم!
نقش مجلس را در این رویه چطور میبینید؟!
مجلس اینجا نقش بسیار محوری دارد. اتفاقا من در هفتههای اخیر با نمایندگان مجلس جلساتی داشتم و مسائلی را برای آنها توضیح دادم که اتفاقا دغدغه آنها نیز بود. در این باره نیز من یک مثال ساده میزنم؛ اگر مجلس در جریان قانونگذاری بتواند قوانین حمایتی در بخش سینما را به سمتی ببرد که هنرمندانی که از جوانی گذر کرده اند، مورد حمایت باشند، میتوانند بسیاری از آسیبهای فرهنگی را کاهش دهد. در حال حاضر یک خانم هنرمند پنجاه یا شصت ساله به سمت مدلینگ آمده و تصاویری از خود منتشر کرده که برخلاف خواست وجدانی و دینی و طبیعی وی است! او مجبور است که خود را در این کسوت نگاه دارد تا در معرض انتخاب شدن برای نقشها قرار داشته باشد! اگر او خود را در این فضا نگاه ندارد، حذف میشود. پس به طور طبیعی میبینید که ما به طور عجیبی به یک ولنگاری در میان هنرمندان دامن میزنیم. یک دلیل آن هم نبود قوانین حمایتی از آنان است. بازیگران پس از گذر از یک سن خاص، نگرانیای دارند که البته قابل درک است، به همین دلیل هم خود را در معرض نمایشگاهی شدن قرار میدهند.
همین افراد در خلوت به ما انتقادات فراوانی وارد میکنند که این وضعیت نامطلوب را نظام سیاسی برای ما ایجاد کرده است. آنها ناراضی اند از اینکه در سنین و شرایط این چنینی، به جای اینکه در موقعیت الگو قرار داشته باشند، باید روی به مدلینگ بیاورند. این تنها یک نمونه از این مسائل پشت پرده ایست که در بطن خود با قانونگذاری نادرست و نظام حمایتی ارتباط دارد.
در همین شرایط است که پشت و پناه همه کار و پول و کارآفرین خواهد بود و فردی میتواند در میدان کار باقی بماند که بتواند کارآفرین را تامین کند! فردی که بتواند موج سواری کند و بقیه را کنار براند. در همین فضا شما دوباره شاهد این خواهید بود که هرازچندگاهی نام چند کارگردان و تهیه کننده در فضای عمومی جامعه مطرح میشود. افرادی که آسیبهای شخصی و معنوی زیادی به این بازیگران و کارجویان برای ادامه راه وارد آورده اند. در نهایت هم اینها راهی بازداشت و دادگاه و ... میشوند که آنهم در نهایت بی فایده است.
/انتهای پیام/