گروه تعلیم و تربیت «سدید»؛ مصطفی کوچکزائی: در بحثهای تربیتی یکی از دعواهای قدیمی بین اندیشمندان تربیتی بحث وراثت و محیط برای برنامه ریزی تربیتی افراد است. مطالعات علمی نشان میدهد که محیط بیشترین اثر را در تربیت کودکان دارد نباید نقش محیط را در تربیت کودکان و نونهالان نادیده گرفت. محیط در شکلگیری شاکله تربیتی و شخصیتی فرزندان بسیار مؤثر است.
کودک تحت تأثیر عوامل و شرایطی است که محیط بر او غلبه دارد کودک در اتمسفری نفس میکشد که محیط برای او به وجود آورده است هر چقد این اتمسفر اکسیژنش آلوده باشد به همان میزان برای سلامت جسمی و روانی و روحی اثر مخرب میگذارد و برعکس آن هر چقد اتمسفر اکسیژن مطلوب داشته باشد باعث تامین سلامت جسمی و روانی و روحی کودک میشود. در تعبیر دیگری تربیت کودک در دوران کودکی اولیه به مثابه نقاشی کردن روی بوم نقاشی هست. فرض بگیرید که بومی که قرار است نقاشی کشیده شود یک بوم خراب یه کج و معوج باشه یقینا نمایی قشنگی نخواهد داشت. حالا فرض کنید که نقاش یک فردی باشد که نقاشی کردن را بلد نیست یا خیلی بد سلیقه و یا فردی باشد که به لحاظ ذهنی مشوش باشد. بی گمان نقاشی که این فرد به شما تحویل خواهد داد یک نقاشی زشت و زننده خواهد بود. حال سوال این است مشکل از نگاره نقاشی هست یا نقاش یا بوم؟
برخی از روان شناسان و دانشمندان تربیت عقیده دارند که انبوهی از اصول شخصیتی کودک تا سن هفت سالگی او تکوین مییابد. اسلام نیز برای این دوره اهمیّت خاصی قائل شده و در برخی از روایات اسلامی این طور آمده:إنّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأرضِ الخالِیَة ما أُلقِیَ فیها مِن شَیء إلّا قَبِلَتهُ قلب نوجوان چنان زمین کاشته نشده آمادۀ پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود (قمی، سفینه البحار، ج. ۲، ۱۲۲).
پرورش ذهنی کودک در سنین ۳ تا ۶ سالگی در اثر تقلید و پیروی رفتار دیگران، به تدریج و به طور نامحسوس تکمیل میگردد. بسترهای تربیتی کود که در اثر سهل انگاری، از تربیت کودکان سرباز میزنند، خسارتهای جبران ناپذیری را برای خانواده، جامعه و دولتها به وجود میآورد.
بستریهای تربیتی امر بسیار مهم برای تربیت کودکان است. اگر با نگاه کلی به مفهوم بستر بپردازیم مشاهده میکنیم که هر عاملی که اثر بر روی فرد بگذارد برگرفته از بستری است. بستر در فرهنگ معین به معنای زمینه و امکان برای انجام کاری است؛ بنابراین برای کودک بستر به معنای عوامل تربیتی که در اتمسفر او درگیر هستن و ذهن او را شکل میدهد. این بسترهای تربیتی یکبار میشود عوامل انسانی نظیر والدین، مربیان و خواهرها و برادرها، بار دیگر میشود عوامل غیر انسانی نظیر محیطهای تربیتی نظیر مهد کودک ها، مراکز عبادی و معنوی و... این عوامل باعث میشود که کودک در دوران خود به مفهوم سازی و شاکل گیری شخصیت خود بپردازد یکی از روانشناسان شناختی به نام اتکینسون معتقد است که مخزن حافظه انسان دارای سه قسمت است:۱) مخازن دریافت حسی، ۲) حافظه کوتاه مدت و ۳) حافظه بلند مدت، که اطلاعات را اخذ، پردازش و حفظ میکند، تشکیل شده است. او بیان میکنند که اطلاعات در ثبت حسی ۱ الی ۳ ثانیه حفظ میشود و در حافظه کوتاه مدت بین پانزده تا سی ثانیه بیشتر دوام نمیآورند و محو میگردند، مگر آنکه فرایندهای کنترل مانند تمرین (مرور ذهنی) وارد عمل شوند و بیان میکنند که علاوه بر تمرین، راهبردهای دیگر مانند سازمان دهی و پرورش موضوع میتوانند سهولت بیشتری را در جهت نگهداری اطلاعات فراهم آورند.
اتکینسون بر این باور است که وقتی اطلاعات به حافظه بلندمدت انتقال یابند، اثر آنها پا برجا خواهد ماند. پژوهشگران پردازش اطلاعات باور دارند که ساختار اساسی سیستم ذهنی در سرتاسر زندگی، مشابه است. گنجایش سیستم (مقدار اطلاعاتی که یک دفعه میتواند نگهداری و پردازش شود و سرعت پردازش آن) با افزایش سن بیشتر میشود و تفکر پیچیدهتر را ممکن میسازد. همچنین، گرچه افزایش توانایی پردازش اطلاعات تا اندازهای به علت رشد مغز است، ولی بهبود راهبردها (مانند توجه کردن به اطلاعات و طبقه بندی بهتر آن) به مقدار زیاد در آن دخالت دارد. پرورش این راهبردها در ۲ سال اول زندگی، در حال شکل گیری است. چیزی که باعث میشود کودک در دوران کودکی به ذخیره اطلاعات خوشایند یا ناخوشایند از طریق محیط خود بپردازد و زمینههای شخصیتی خود را به وجود بیاورند. همچین طبق نظریه ژان پیاژه که مراحل رشدی کودک را طراحی کرده است در دوره عملیات عینی کودکان استفاده از سمبلها را آغاز میکنند. کلمات سمبل هستند و میتوانند معرف اشیا یا گروههایی از اشیا باشند. کودک سه ساله سوار یک تکه چوب میشود و گمان میکند که اسب است و با آن دور اتاق اسب سواری میکند. کودکان سه و چهار ساله میتوانند از کلمات استفاده کنند، اما کلمات و تصاویر ذهنی ان هابه شیوهٔ منطقی مرتب نشدهاست. در مرحلهٔ پیش عملیاتی، کودک هنوز برخی قوانین یا عملیات ذهنی را بلد نیست. عملیات یعنی، روشی ذهنی برای تجزیه، ترکیب، ویا تبدیل اطلاعات به شیوهای منطقی. مرحله عملیات عینی کودک تنها بر اساس آنچه که مشاهده میکند و میتواند موضوعات را لمس کند پاسخ صحیحی میدهد، اما در خصوص موضوعاتی که عینیت ندارند و ملموس نیستند یعنی موضوعات مجرد و انتزاعی توانایی ارائه پاسخ صحیح را ندارد.. مطلوبترین پیامد در این مرحله آن است که کودک به گونهای سالم به قواعد احترام بگذارد و البته این را هم بداند که هر قاعده ممکن است استثنایی موجه داشته باشد.
کودک در دیدگاه مکتب ما از ابتدای زندگی برای «مسئولیت پذیری» و «خود مدیری» و «خود فرماندهی» آماده میشود، پس باید که از همان ابتدا خود را برای حرکت، آماده نماید؛ و «بسترهای تربیتی خوب» همیشه مددکار کودکان هستند تا او خود را بسازند، و هرگز اینگونه مربیان نمیخواهند که به جای «دست او» و مبادا که به جای «چشم او» و هرگز مباد که به جای «قلب و عقل او» بنشینند؛ و به همین لحاظ است که طرح تربیتی ما بدانگونه نیست که افراد را «عادتی» یا «تصنعی» و «اتیکتی» بار آورد.
طرح تربیت از بیرون بر انسان، اگر مناسب باشد، برای «کودکی» خوبست و باعث فعال سازی زمینههای استعدادی فرد میشود.
/انتهای پیام/