در این مدت که کشور و جهان دچار نوعی تعلیق شده است، من غیر از تعطیلات نوروز، هر روز به پژوهشگاه رفتم، ولی پرسشی فکر مرا شدیداً به خود مشغول کرده بود و آن این است که دانشگاه در کجای این بحران ایستاده و چگونه عمل کرده است؟
به گزارش «سدید»؛ دکتر سیدجواد میری عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی نوشت: یکی از مسائلی که در این چهار ماه فکر مرا به خود مشغول کرده است "جایگاه" دانشگاه در وضعیت بحران در ایران است. در این مدت که کشور و جهان دچار نوعی تعلیق شده است، من غیر از تعطیلات نوروز، هر روز به پژوهشگاه رفتم، ولی پرسشی فکر مرا شدیداً به خود مشغول کرده بود و آن این است که دانشگاه در کجای این بحران ایستاده و چگونه عمل کرده است؟  آیا خود جزیی از بحران است یا توانسته گوشه‌ای از بحران‌ها را مدیریت کند؟
 
نکته اینجاست که بود و نبود دانشگاه، به‌ویژه علوم انسانی و اجتماعی، در میانه این بحران عظیم تفاوت چندانی نمی‌کند و ظهور و بروزی از این ساخت دانشگاه در تحولات بنیادین و جدی کشور به چشم نمی‌آید. چرا؟
 
 دلایل زیادی برای این وضع می‌توان برشمرد، ولی یکی از مهمترین آن دلایل این است که بدنه اصلی دانشگاه موجود "کارمند دولت" هستند و برای روز‌های سخت تربیت نشده‌ایم و اغلب دانشگاه را به‌عنوان "منبع ارتزاق" می‌بینیم تا امورات زندگیمان را بگذرانیم. این نوع نیرو و این نوع نگاه به کار وضعیت تاریخی کشوری همچون ایران در چنین موقعیتی که در آن قرار گرفته است، نمی‌آید و این سخن را چند گونه می‌توان تفسیر کرد. اما تفسیر ایجابی که می‌توان از "مشاهدات میدانی" من که در طی ۴ ماه اندوخته شده است، گرفت این است که کشور نیازمند "مراکز علمی استراتژیک" با "نیرو‌های خودآگاه استراتژیک" است که اساساً درکشان از علوم انسانی و علوم اجتماعی مبتنی بر "بینش کارمندوارانه" نیست بل با توجه به خطرات موجود و تهدید‌های جهانی فزاینده دل در گرو "کار خلاقانه" دارند. اما این نوع مراکز استراتژیک را نمی‌توان با "مدیریت غیراستراتژیک" اداره کرد.
 
 به‌عبارت دیگر، تعطیلی ۴ ماهه در دانشگاه نشان داد که این نوع از آموزش عالی که در دوران پیشاکرونا به دلیل اقتصاد نفتی-رانتی جایگاهی داست تا بخشی از تحصیل کردگان را "سرکار" بگذارد در دوران پساکرونا جایگاهش متزلزل خواهد شد و بسا از بین برود. البته این که این بخش از دانشگاه باشد یا برود ثقل بحث من نیست بل محور صحبت من این است که چگونه می‌توان پروهشگاهی با مدیریت استراتژیک داشت که مفهوم "استراتژیک" بازیچه مدیران و کارمندان نشود بلکه مفهوم استراتژیک ناظر به مجموعه استراتژی‌هایی باشد که هم دغدغه‌های ایران و هم منطبق بر منطق درونی علوم اجتماعی و هم ناظر بر تحولات تاریخی و عصر جدیدی که در حال زایش است باشد.
 
روی سخن من با آموزش عالی کشور نیست؛ زیرا ساخت کنونی این نهاد متعلق به "دوران نرمال" است و اکنون ما در "دوران انقلابی" -به معنای کوهنی این مفهوم- به سر می‌بریم و برای عبور از این دوران نیازمند مدیریت تحول‌خواه هستیم تا بتواند از میان نیرو‌های موجود در کشور زبده‌ها را گلچین کند و در پژوهشگاه اجتماع علمی متمرکز بنیان نهد تا با التفات به نیاز‌های استراتژیک نقشه راهی پی‌ریزی کنند تا "مجتمع مقاوم" در کشور شکل بگیرد و استراتژی واقع‌بینانه‌ای برای ایجاد "منطقه مقاوم" شکل دهند.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha