ایجاد تمدن نوین اسلامی، همان آرمانی است که رهبری معظم انقلاب، مکرراً در سخنرانی‌های مختلف به عنوان هدف ملت ایران آن را گوشزد کرده و قوی شدن در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از الزاماتِ اساسیِ آن خوانده‌اند؛ بنابراین قوی شدن در بخشِ فرهنگی و اجتماعی را باید قوی شدنِ متن تمدن دانست که اساس تمدن نوین اسلامی است.
به گزارش «سدید»؛ فرشاد کرمی: ایجاد تمدن نوین اسلامی، همان آرمانی است که رهبری معظم انقلاب، مکرراً در سخنرانی‌های مختلف به عنوان هدف ملت ایران آن را گوشزد کرده و قوی شدن در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از الزاماتِ اساسیِ آن خوانده‌اند. معظم له با تقسیم ابعاد تمدن نوین اسلامی به دو بخش ابزاری و متنی، بیان داشته‌اند که «بخش ابزاری عبارت است از همین ارزش‌هائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح می‌کنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزار‌های تبلیغ؛ این‌ها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است... اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می‌دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات و ... این‌ها آن بخش‌های اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است» (بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳/۷/۱۳۹۱)؛ بنابراین قوی شدن در بخشِ فرهنگی و اجتماعی را باید قوی شدنِ متن تمدن دانست که اساس تمدن نوین اسلامی است.

معنای قوی شدن در بعد فرهنگی و اجتماعی
قوی شدن در ابعاد فرهنگی و اجتماعی را می‌توان به دو معنا در نظر گرفت که البته هر دو درهم تنیده و متصل به یکدیگرند؛ اولاً به معنای «ایجاد بازدارندگی» است. همانطور که در بخش نظامی و امنیتی، کشور ایران به نحوی پیشرفت کرده است که دشمن توان نزدیک شدن به مرز‌های آن را ندارد؛ قوی شدن در بخش‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی نیز باید به گونه‌ای باشد که تهاجمات فرهنگی و اجتماعیِ دشمن نتواند در آن نفوذ کند.
معنای دومِ قوی شدن در حوزه فرهنگی و اجتماعی، «نهادینه کردنِ فرهنگ اسلامی و ایرانی» است. رهبری در سال ۱۳۹۳ با بیان اینکه «فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است» فرمودند: «فرهنگ به معنای هوایی است که ما تنفس می‌کنیم، شما ناچار هوا را تنفس می‌کنید چه بخواهید و چه نخواهید، اگر تمیز باشد آثاری دارد و اگر تمیز نباشد آثاری دیگر»؛ بنابراین مادامی که مردم در هوای مسمومِ غرب‌زدگی و ارزش‌های تمدنِ پوشالیِ غرب نفس می‌کشند، نمی‌توان خروجیِ مطلوبی از آن دریافت کرد.

الزامات قوی شدن در بعد فرهنگی و اجتماعی
۱- شناسایی وضعیت موجودِ اجتماعی و فرهنگی کشور و رصد دائمی آن در بازه‌های زمانی مشخص:
قبل از هر اقدامی در زمینه فرهنگی و اجتماعی، یکی از الزامات اصلی آن است که وضعیت موجود را به خوبی شناسایی کنیم. تهیه اطلس‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در کشور و به روزرسانی آن‌ها در بازه‌هایِ زمانی مشخص و به صورت نظام‌مند، می‌تواند در این زمینه موثر باشد. این موضوع، مهمترین اصل برای نزدیک شدن به کف جامعه و واقعیات آن است.

۲- پاسخ به چرایی‌ها و تبیین وضعیت موجود:
رهبری معظم انقلاب همواره بر خصوص فهم درست مسائل کشور تاکید کرده و گاهاً عدم فهم درست مسائل کشور را یک مسئله خوانده‌اند. رهبری ده‌ها مسئله در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی برای تبیین مطرح کرده‌اند که سوالات زیر بخشی از آنهاست: «چرا فرهنگ کار جمعی در جامعه‌ی ما ضعیف است؟ چرا در برخی از بخش‌های کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخی از بخش‌های کشورمان روی آوردن جوان‌ها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا صله‌ی رحم در بین ما ضعیف است؟ چرا در زمینه‌ی فرهنگ رانندگی در خیابان، ما مردمان منضبطی به طور کامل نیستیم؟ چقدر نوع معماری کنونی ما متناسب با نیاز‌های ماست؟ چقدر عقلانی و منطقی است؟ طراحی لباسمان چطور؟ مسئله‌ی آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضی‌ها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزی چیست؟ در محیط اجتماعی، برخی‌ها پرخاشگری‌های بی‌مورد میکنند؛ علت پرخاشگری و بی‌صبری و نابردباری در میان بعضی از ما‌ها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانون‌گریزی - که یک بیماری خطرناکی است - در برخی از مردم چیست؟ وجدان کاری در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعی در جامعه چقدر وجود دارد؟ چرا برخی از حرف‌های خوب، نظر‌های خوب، ایده‌های خوب، در حد رؤیا و حرف باقی میماند؟ چرا به ما میگویند که ساعات مفید کار در دستگاه‌های اداری ما کم است؟ هشت ساعت کار باید به قدر هشت ساعت فایده داشته باشد؛ چرا به قدر یک ساعت یا نیم ساعت یا دو ساعت؟ مشکل کجاست؟ چرا در بین بسیاری از مردم ما مصرف‌گرائی رواج دارد؟ آیا مصرف‌گرائی افتخار است؟ چه کنیم که ریشه‌ی ربا در جامعه قطع شود؟ چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که طلاق و فروپاشی خانواده، آنچنان که در غرب رائج است، در بین ما رواج پیدا نکند؟ چه کنیم که زن در جامعه‌ی ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگی‌اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعی‌اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگی‌اش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکی‌اش را انتخاب کند؟ حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضی از شهر‌های بزرگ، خانه‌های مجردی وجود دارد؟ این بیماری غربی چگونه در جامعه‌ی ما نفوذ کرده است؟ تجمل‌گرائی چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟».

۳- پیش گرفتن سیاست‌های ایجابی و نه صرفاً سلبی:
در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی، وضعیت به گونه‌ای پیش رفته است که معمولاً ابتدا هجومی از طرف دشمن اتفاق افتاده و ما به صورت دفاعی درصدد دفع ضرر برآمده‌ایم در حالی که چنانکه گفته شد، یکی از مصداق‌های اصلی قوی شدن، بازدارندگی است. در این زمینه می‌توان به موارد زیر توجه کرد:
- توجه به فرهنگ بومی مناطق مختلف کشور
- کار رسانه‌ای جدی برای نهادینه‌سازی فرهنگ ایرانی و اسلامی
- تقویت هویت اسلامی ایرانی به خصوص در قشر نوجوان و جوان کشور
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha