به گزارش «سدید»؛ مسعود صادقی: کیست که نداند سیاست، تنها در ملاقات، مذاکرات و تشریفات سیاسی خلاصه نمیشود. سیاست، یک علم است؛ علمی عملی و مهارتی. چنانکه گذشتگان، سیاست را شاخهای از حکمت عملی میدانستند. اما موضوع این علم چیست؟ قدرت. قدرت، موضوع اصلی سیاست است. اما پرسش عمیقتر آن است که قدرت چیست؟ من با کسانی همدلم که قدرت را با مفهوم تاثیر و نفوذ پیوند زده و معتقدند هر چیزی که سبب میشود بر دیگری (به معنای عام کلمه، از طبیعت بیجان گرفته تا آدمیان و دیگر جانداران) اثر نهاد و در آن تغییر ایجاد کرد از سنخ قدرت است. با این تعریف موسع از قدرت، خواهیم دید که طیف گستردهای از پدیدهها، بخشی از قدرت و در نتیجه، بخشی از سیاست خواهند بود. با این نگاه، خواهیم دید که زبان، طبیعت، تاریخ، فرهنگ، جغرافیا، آب و هوا و هزار و یک عامل ریز و کلان دیگر، میتوانند بخشی از قدرت یک کشور باشند.
تا وقتی که چین، ناگزیر است که نام خود و تعبیر Made In China را به انگلیسی بر روی تولیدات خود حک کند یعنی رقیب اصلی و انگلیسیزبانش هنوز دست بالا را دارد. چرا؟ چون زبان قَدَر و صاحباثر، بخشی از قدرت است که هنوز در دست آمریکا است. تا وقتی که آمریکا نیز مجبور است محصولات اپل را در چین بسازد یعنی محتاج نیروی انسانی عظیم و ارزان این کشور است. چرا؟ چون جمعیت و سرمایه انسانی، بخشی از قدرت است که کان و معدن بزرگ آن در چین است. قدرت، فقط در اسلحه خلاصه نمیشود؛ حتی فقط در قدرت سیاسی به معنای خاص کلمه (از قبیل: داشتن حق وتو، جایگاه ویژه دیپلماتیک و نظایر آن). آلمان بدون حق وتو قدرتی دارد که بسیاری دیگر به آن غبطه میخورند، زیرا اقتصاد قوی و غنی آن، منشا تاثیر است.
قدرت سایبری (Cyber power)، ساحت مهم و مغفولی است از اصناف قدرت که باید بیش از پیش مورد توجه اهل سیاست قرار گیرد. برخی بر این گمانند که قدرت سایبری یعنی میزان هکرهای آموزشدیده و آماده. حال آنکه قدرت سایبری، میزان امکانات واقعی و اختیارات بالفعلی است که میتواند در خدمت اهداف کلان سیاسی قرار گیرد. این مقوله را نباید حتی به تواناییهای ناظر بر حفاظت از زیرساختهای حیاتی موسوم به CIP (critical infrastructure protection) تقلیل داد. بخش وسیعی از قدرت سایبری، در نگرشهای تازه، اساسا در اختیار دولتها نبوده و تحت فرمان مستقیم حاکمیتهای سیاسی نیست. بنابراین، نباید این مفهوم وسیع را در امنیت سایبری (Cybersecurity) و جنگ سایبری (Cyberwarfare) خلاصه کرد.
قدرت سایبری، ابعادی فرهنگی و فکری دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به گمان این قلم، تا وقتی که مردم یک کشور، به پیامرسانهای بومی خود اعتماد ندارند؛ تا وقتی که منبع خبری اصلی در فضای مجازی، خارج از مرزهای یک کشور باشد و تا وقتی که فیلترینگ، اصلیترین راهبرد مدیریت اینترنت و دور زدن فیلترینگ، آسانترین کار برای کاربران یک کشور باشد، یعنی هنوز تا دستیابی به یک قدرت سایبری پایا و چندجانبه، فاصله زیادی باقی مانده است. ایمنترین زیرساختهای حیاتی در حوزه اینترنت، اگرچه مقدمهای بسیار ضروری، بدیهی و لازم هستند، اما اگر به تحکیم زیرساختهای فرهنگی کشور و کاربران منجر نگردد یعنی در خدمت هدف اصلی از قدرت سایبری قرار نگرفتهاند و سترون ماندهاند.
بگذارید کار را با یک تقسیمبندی راهگشا به نقطه پایان برسانم. قدرت سایبری را میتوان همانند مفهوم کلی قدرت، بر دو گونه سخت و نرم تقسیم کرد. قدرت سایبری سخت، چیزی نیست جز زیرساختهای امن، توان دفاع سایبری بالا و.. اما قدرت سایبری نرم چیست؟ میزان اثرگزاری فرهنگی، همگرایی ملی، قانونپذیری، اعتماد عمومی و توان همزیستی در فضای مجازی یک کشور یا منطقه.
قدرت سایبری سخت، پشتوانهای حیاتی برای روزهای سخت و شرایط بحرانی و شرط لازم برای اِعمال حاکمیت در قلمرو فضای مجازی است. اما آیا این کافی است؟ نه! سرمایه اصلی برای جریان معمول و روزهای عادی زندگی، قدرت سایبری نرم است. قدرتی که اگرچه مستلزم توان فنی بالا است، اما ذاتا از جنس فکر و فرهنگ است. قدرت سایبری نرم، سختافزاری نیست که بتوان آن را خرید، ساخت و به یک چشم برهم زدن، نصب کرد. این قدرت نرم، نرمنرمک و بطئی به دست میآید و مستلزم حکمت است و مدیریت فرهیخته و فیلسوفانه.
قدرت سایبری نرم را از کجا به دست بیاوریم؟ این قدرت، بر خلاف قدرت سایبری سخت، طراح و نصاب فنی ندارد و خارج از حیطه متخصصان فناوریهای سایبری است. این قدرت، در دستها نیست؛ در ذهنها و نگرشها است. قدرت سایبری نرم را نمیتوان فقط در یک اتاق مرکزی اداره یا رصد کرد. این قدرت، محتاج تفکر است و عمل به تاملات اندیشمندان و فیلسوفان.
/انتهای پیام/