توجه به «انسان» در منظومه فکری و سلوک عملی آیت‌الله ارباب چشمگیر است. او راز عمر طولانی خود را در این می‌دانست که هیچگاه برای کسی بد نخواست. در گذشته چنین شخصیت‌هایی مرجعیت اجتماعی داشتند.
به گزارش فرهنگ سدید؛ پس از پایان هشت سال دفاع مقدس، ضرورت بازسازی خرابی‌های جنگ و همچنین توسعه کشور پیش آمد. این توسعه نیاز به مبانی نظری داشت که متأسفانه چندان جدی گرفته نشد. روند توسعه بدون توجه به ضرورت‌های اسلامی اقتصاد وضعیت فرهنگی عجیبی را پیش آورد که مؤلفه اصلی آن کمرنگ شدن و زیر سوال رفتن همبستگی اجتماعی است.

در این سال‌ها مد شده که با کوچک‌ترین رخداد سیاسی یا اجتماعی، اربابان بازار آزاد معیشت مردم عادی را به خطر انداخته و اجناس و مایحتاج ضروری مردم را به قیمت‌هایی نجومی عرضه کنند. متأسفانه این رویه بدل به سنتی سیاه شد و به صورتی هرمی کل جامعه را در برگرفت. اگر تاجری سودجو در رخدادی کالای ضروری مردم را به چند برابر قیمت معمول عرضه می‌کند، متأسفانه کاسب خرده‌پای محلی نیز که همسایه مشتریان روزانه خود است،  انبارش را در این شرایط به روی مردم نمی‌گشاید. چند برابر شدن قیمت ماسک و خوراکی‌هایی،  چون زنجبیل، مرکبات و… در این هنگامه شیوع ویروس کرونا شاهدی بر این مدعاست. گران شدن اجناس و مایحتاجی که مصرفشان در این روز‌های شیوع ویروس کرونا در رژیم غذایی روزانه مردم،  ضروری است، جز بدخواهی برای هم‌نوع و کاسبی کردن با خون هم‌وطنان، همشهریان و همسایه‌ها، چه می‌تواند باشد؟

اما مردم ایران همیشه این‌گونه نبوده‌اند. تا چند دهه پیش علما و بزرگان فکری مرجعیت فرهنگی ایرانیان را بر عهده داشتند. طریق سیر و سلوک اجتماعی آن شخصیت‌ها، سبک زندگی طبقات مختلف مردم را تعیین می‌کرد و همین نکته باعث همبستگی اجتماعی عجیبی شده بود که نتایج مهمی داشت که حتی پیروزی بر رژیمی مانند پهلوی را می‌توان از جمله این نتایج دانست.

اربابان معرفتی که مرجعیت فکری و اجتماعی مردم ایران را بر عهده داشتند، به دلیل توجه خاصشان به «انسان» به مقامات بالای عرفان نیز رسیده بودند. مکتوبات مهمی پس از درگذشت آن‌ها در شرح این مقامات منتشر شده است. یکی از این بزرگان آقا رحیم ارباب است.  شخصیت برجسته‌ای که از معمرین بود و طول عمر ایشان برکات مهمی را برای فرهنگ ایران معاصر درپی داشت.

شخصیت علمی آقا رحیم ارباب

آیت‌الله العظمی آقا رحیم ارباب از جمله آخرین نسل از علمای مکتب فکری و فلسفی اصفهان است. او جامع علوم عقلی و نقلی بود، به‌گونه‌ای که حتی مراجع نجف از جمله مرحوم آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی اعتقاد داشتند که نظیر آیت‌الله ارباب در حوزه نجف پیدا نمی‌شود.» از میان اساتید آیت‌الله ارباب، چهار شخصیت بسیار مهم هستند: آیات میرزا جهانگیرخان قشقایی،  ملامحمد کاشانی (آخوند کاشی)،  سید محمدباقر درچه‌ای و حاج میرزا بدیع درب امامی.

آقا رحیم ارباب قوانین الاصول را نزد حاج میرزا بدیع درب امامی خواند و بعد‌ها متوجه دروس خارج فقه آیت‌الله العظمی سیدمحمد باقر درچه‌ای شد. آیت‌الله درچه‌ای معاصر آیت‌الله العظمی سیداسماعیل صدر بود و پس از درگذشت ایشان، مردم برای امور شرعی به آیت‌الله درچه‌ای رجوع کردند. ویژگی مهم آیت‌الله درچه‌ای فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی که بر اساس نظریات فقهی‌اش انجام می‌گرفت. نزد میرزا بدیع درب امامی هم مسائل اجتماعی اهمیت ویژه‌ای داشت.

آیت‌الله ارباب عمده علوم و حکمت اسلامی را نزد جهانگیر خان و آخوند کاشی به این شرح خواند: شرح اشارات محقق طوسی و شفای ابن‌سینا،  درس اخلاق استدلالی و درس نهج البلاغه نزد میرزا جهانگیرخان قشقایی و یک دوره حکمت مشا، علوم مختلفی مانند هیأت و ریاضیات و در ادامه حکمت متعالیه را نزد آخوند کاشی.

در طریق سیر و سلوک نیز آیت‌الله ارباب از جهانگیرخان و آخوند کاشی پیروی می‌کرد و بویژه در عرفان عملی از شاگردان خاصه آخوند کاشی بود. بیست سال شاگردی نزد آخوند کاشی از آقا رحیم ارباب شخصیت برجسته‌ای ساخت. آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، رفقای صمیمی همدیگر بودند و حضور آن‌ها رونق حوزه اصفهان را موجب شده بود. چهره‌های برجسته‌ای که از دل این حوزه بیرون آمده و اثرگذار شدند همگی از شاگردان این دو عارف و حکیم برجسته بودند. هرچند این دو از عرفای برجسته روزگار خود و از بزرگان حکمت متعالیه یا فلسفه صدرایی بودند،  اما تسلط آن‌ها در مکاتب دیگر علوم عقلی بویژه فلسفه مشا حیرت انگیز است.  ضرورت دارد که پژوهش‌های متعددی از زوایای گوناگون به مجالس درس این دو شخصیت برجسته و حکیم پرداخته شود.

این طریق شاگردی که باعث شد تا آیت الله ارباب جامع علوم مختلف شود، مهم‌ترین دلیلی بود که زندگی شخصی و همچنین فتاوای ایشان همه بر مدار عقل و توجه به انسان و کیفیت حضورش در اجتماع باشد.  حکایت کرده‌اند که آیت‌الله ارباب در فقه بسیار خوش سلیقه بود و استقلال فکری داشت.  ضرورت دارد که فتاوای ایشان در یک کتاب مجزایی جمع و روی آن پژوهش شود.

برخی ویژگی‌های اخلاقی و سلوک اجتماعی آقا رحیم ارباب

همه شاگردان و نزدیکان آیت‌الله ارباب نوشته‌اند که در طول سال‌ها درک محضر ایشان هیچگاه کوچک‌ترین تعبیری که خلاف ادب باشد و یا تعبیری که اشاعه داشته باشد و غیبت و یا تهمت از ایشان مشاهده نکرده‌اند.  تهمت زدن آثار سو اجتماعی بسیاری به همراه دارد و این بر کسی پوشیده نیست. ایشان در برخورد با نظر مخالف نظر علمی خودشان نیز بسیار متین و اخلاقی عمل می‌کردند.

یکی از کار‌های مهم آیت الله ارباب تاکید ویژه بر ترتیب نسل‌ها بود. ایشان نه تنها الگویی برای مردم زمانه خود به شمار می‌رفت و با رفتار‌های خود به صورت عملی تبلیغ سبک زندگی اسلامی را می‌کرد،  اهتمام ویژه‌ای نیز داشت به ترتیب کودکان و برنامه‌های خاصی را برای پرورش نسل آینده پیشنهاد می‌کرد.

آیت الله ارباب در سال ۱۳۵۵ در حالی که نزدیک به یک قرن سن داشتند،  وفات کردند. درباره علت طول عمرشان به کسی بیان کردند که: این بدان علت است که در زندگی ابداً بدخواه کسی نبوده‌ام مخصوصاً نسبت به خویشان و نزدیکان خود که همیشه خیر خواه آن‌ها بوده‌ام، لذا خداوند متعال طول عمر به من عنایت فرموده.» البته این خیرخواهی محدود به نزدیکان و ایرانیان نبود. در تاریخ ثبت است که آیت الله ارباب در جریان استقلال الجزایر در سال ۱۳۴۲ شمسی، فتوایی برای کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و علیه دولت فرانسه صادر کرد.

یکی از مهم‌ترین و بهترین کتاب‌ها در شرح حال، طریق سیر و سلوک و خاطرات آیت الله ارباب «ارباب معرفت» نام دارد که به کوشش و قلم محمدحسین ریاحی تدوین شده است. این کتاب را ابتدا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان منتشر کرد و بعد‌ها با ویراستی جدید توسط انتشارات جنگل و جاودانه بازنشر شد.

روایت‌هایی که در این کتاب از سلوک اجتماعی آیت الله ارباب در قالب خاطرات نزدیکان ثبت شده بسیار حیرت انگیز است. کاش بشود فرصتی را فراهم کرد تا همه مردم فرصت مطالعه این خاطرات را داشته باشند. خاطراتی که از یک سبک زندگی خاص حکایت‌ می‌کنند؛ سبکی از زندگی و طریقی در سیر و سلوک اجتماعی که عنصر مفقود شده فرهنگ امروز ماست. چند روایت از این کتاب را بخوانیم:

نخست؛ حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ اسدالله جوادی نقل کرده که: «سالی بود که در اصفهان بارندگی بسیار شد و خانه‌های زیادی خراب یا در شرف خراب شدن بود. آقا همسایه‌ای داشتند که آنقدر هم مذهبی نبود و چند بچه داشت. آقا به عیالشان فرموده بودند بروید در خانه همسایه و ببینید در چه وضعی هستند، همسرشان آمده و دیده بود که زن و بچه همسایه گریه می‌کنند و اتاق آن‌ها مشرف به خراب شدن بود و موضوع را برای آقا نقل کرده بود.

آیت‌الله ارباب فوراً آن‌ها را به منزل خود برده بودند. نکته‌ای که جالب توجه است اینکه آقا یک اتاق و یک پس اتاق بیشتر نداشتند و فرموده بودند که شما در اتاق زندگی کنید من و همسرم در پس اتاق. پس از قطع بارندگی و مرمت خانه، همسایه قصد رفتن به منزل خود را کرد. در آن حال آقا فرموده بودند من باید ببینم که اتاق قابل زندگی هست یا نه و بعد از آن باید بروید. پس از تحقیق دیده بودند که منزل او قابل سکونت است سپس فرموده بودند حالا مختارید می‌خواهید بمانید یا بروید. اختیار با شماست.»

روایت دوم؛ محمدباقر کتابی نیز روایت کرده است که: «وقتی که عازم سفر بیت‌الله بودم و جهت خداحافظی منزل آقای ارباب رفتم به ایشان عرض کردم آقا آمده‌ام خداحافظی، ضمناً یک مقداری پول درآورده و گفتم که این پول‌ها بر ذمه من است که آمده‌ام خدمت شما بدهم. آقا دست در جیبشان کردند.  مقداری پول درآورده و به من دادند و فرمودند: آقا چرا از فلان همسایه‌تان غافلید. این پول‌ها را با پول‌های خودتان روی هم گذاشته و به او بدهید.»
 
 
منبع: مهر
ارسال نظر
captcha