در این حال ناشایست اداری و لب‌ریز از ناکسان که نه خبر چندانی از تخصص می‌توان یافت و نه از تعهد و تدین، از امام خمینی (ره) بنویسم. امامی که، چون در حیات نیست، این قلم به عشق او زندگی می‌کند.
گروه راهبرد «سدید»؛ محسن سلگی: در این حال ناشایست اداری و لب‌ریز از ناکسان که نه خبر چندانی از تخصص می‌توان یافت و نه از تعهد و تدین، از امام خمینی (ره) بنویسم. امامی که، چون در حیات نیست، این قلم به عشق او زندگی می‌کند.
-در بازگشت از پاریس از امام پرسیدند چه احساسی دارد. ایشان پاسخ دادند که هیچ احساسی ندارد.
این گفته او کبوتر احساس است، آن هم در شرایطی که ایشان به همراهان هشدار داده بودند که احتمال رسیدن به تهران بسیار کم است و عزل نظر از این هشدار، همراهان مملو از نگرانی بودند.
-اگر احساس شادخوارانه به پیروزان انتخابات دست داد، اگر از پیروزی‌شان غمگین نشدند و تن شان نلرزید از مسئولیت، آن‌ها نه رویین‌روح و نه رویین‌تن‌اند. تنها کسی رویین‌تن است که رویین‌روح باشد. او که به تعبیر امام علی علیه‌السلام روح‌اش از سنگ خارا سخت‌تر است. هموست که تنی سخت‌تر از صخره دارد گرچه تن‌اش نحیف و شکم‌اش به تعبیر حضرت امیر به پشت‌اش چسبیده باشد.
-امام خمینی را اگر برای کشته‌شدن هم می‌بردند، هیچ احساسی نداشت. چراکه او لبریز بود و جز با خدا به وجد نمی‌آمد. او روح الله بود. او قلبی بسان کبوتر و کودک داشت.

«چه چیز است که روح را سخت می‌کند، سخت‌تر از صخره‌ای صما؟
چه چیز است که روح را نرم می‌کند، نرم‌تر از موم؟
آن چیز عشق است.»

امام می‌گفت: زمین و ماده هم خداست.
او دریا را بیشتر می‌دید تا موج را.
بیش از ماهی و ماهیات، وجود را می‌دید.
سیاست پدر سوختگی محصول غلبه قوه واهمه است، اما امام قوه عاقله‌اش را مسلط کرده بود.
چه حدیث حادثه‌سازی که «شیطان در جزییات لانه گزیده است.».
اما امام عزم و علم کلی داشت.
کسی او را فریب نمی‌داد چراکه او کسی را فریب نمی‌داد.
او چنان ساده بود که آن دهقان پیر پرکار در دهکده‌ای فراموش‌شده؛ همان دهکده‌ای که حافظ و حافظه زمین است، اما می‌بخشد و بخشش‌اش را فراموش می‌کند.
همان دهکده‌ی دور از دولت؛ همان آزادی. همانجایی که امام از آنجا ندای طبیعت و فطرت، صدای انسانیت و آنسانیت را در گوش جهان سر داد.
امام سر داد، اما خدا از او سر (رازش) را گرفت. امام به دنیا پشت کرد پس دنیا عاشق او شد. گرچه او زمین را، چون مولای جوانمردان و دل‌آوران مسجد خدا می‌دانست. او بس دور بود از ریا و زهد منزوی و بی‌آزار و بیکار و بی‌تفاوت.
او تفاوت داشت.
او ساده و عمیق و خلاق بود.

تکمله
کاش نظام از افراد متخصص و توانمند و متعهد در حد رعایت حق مردم و وظیفه استفاده حداکثری کند.
کسی که متدین است و تخصص و توانمندی ندارد، اگر در یک منصب و جایگاهی به کار مشغول شد، دیگر متدین هم نیست.
انسان متعهد اگر متخصص نباشد، جایگاه اداری و رسمی‌اش را به دیگری می‌سپارد.
امروز کسی را دیدم با لیسانس روانشناسی که مدیر یک نهاد اقتصادی مهم دولت بود. ایشان بسیار علیه نظام سخن گفت و حتی مدعی امریکایی‌بودن امام! بود. اینجا بود که یاد سخن مرحوم پدربزرگ رزمنده و مکانیک‌ام افتادم که می‌گفت: یک علت مهم ناکارآمدی اقتصادی همین استفاده حداکثری از افرادی است که نه تخصص دارند و نه تعلق خاطری به نظام.
Iran (Islamic Republic of)
محمدزاده
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۴
به نظر من که ی بازاری هستم گزینش های ما بسیار سخت گیرانه هستش منو بخاطر سوپیشینه بابام اونم بخاطر بدهی رفته بود زندان استخدام نکردن و الان با فوق لیسانس بازاری هستم! مگر امام نگفت معیار حال فعلی افراد است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۵
هر کسی رو در گور خودش می خوابونن و خدا کسی رو بخاطر فرزند یا پدرش محاسبه نمی کنه. باید دید خود فرد دلسوز نظام و مردم هست و سالم یا نه همین و بس
Iran (Islamic Republic of)
ولی الله عطار
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۸/۱۲/۰۸
سلام علیکم فرمایشات شما بنظرحقیر دلنشین است،لکن اگر زیر نظر اساتیدی همچون استاد محمدی ایراد میشداز استحکام وسندیت،ونفوذ بسیاربالاتری برخورداربود
ای کاش منبعد شاهد چنین عملی باشیم.
و من الله التوفیق
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۲/۱۰
سلام جناب عطار.. استادمحمد ی را لطف می فرمایید بیشتر معرفی کنید
ارسال نظر
captcha