به بهانه جشنواره فیلم فجر
سینمای پس از انقلاب، از نقطه صفری شروع شد که بر بستر همان مسیر قبل از انقلاب (البته با شتاب و سرعت بسیار کمتر) قرار داشت. به بیانی دیگر، سینمای اکنون ایران، تولیدات مناسب و خوب فراوانی دارد اما کلیت آن طراز انقلاب اسلامی نبوده و نیست.
به گزارش فرهنگ سدید؛  وقتی صفحات تاریخ معاصر را ورق می‌زنیم، این نکته به‌روشنی، خودنمایی می‌کند که انقلاب اسلامی مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نقطه عطف تاریخ ایران و بلکه جهان است. نقطه عطفی که همه شئون جامعه ایرانی را (از جمله: اقتصاد، سیاست و فرهنگ) تحت‌الشعاع خود قرارداد. البته شاید درست‌تر این باشد که بگوییم تغییر سیاست و اقتصاد محصول تغییر فرهنگ بود؛ یا به عبارتی فرهنگ، بسترساز به ثمر نشستن انقلاب اسلامی بود. بسترسازی‌ای که امام خمینی (ره) حدود بیست سال قبل از ۵۷ با خوانش متفاوت و متقنی که از اسلام ارائه داد، شروع آن را رقم زد؛ بنابراین اگر عامل اصلی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را، تغییر ارزش‌ها و باور‌های جامعه (فرهنگ) بدانیم بیراه نگفته‌ایم. از آن گذشته، باید به این نکته توجه داشته باشیم که همان‌طور که کارکرد تغییر در نگرش جامعه قبل از انقلاب، پیروزی انقلاب اسلامی بود؛ آبیاری این نهال زیبا (که اکنون به درختی شکوهمند تبدیل شده است) جز با رشد فرهنگ دینی جامعه میسور نخواهد بود. ازاین‌رو، رشد فرهنگی جامعه، همواره جزو مهم‌ترین دغدغه‌های امامین جمهوری اسلامی بوده و هست.
 
سینما عنصری شکوهمند
یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عناصر در فرهنگ جامعه، عنصر پر طمطراقی به نام سینماست. عنصری که امام خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) در بیان اهمیت، از آن به عنوان کلید پیشرفت کشور یاد کرده‌اند. [۱]بنابراین؛ بدیهی است که غفلت از عنصر سینما، می‌تواند ضربات جبران‌ناپذیری را به بدنه فرهنگ جامعه وارد آورد؛ و شاید به همین خاطر بوده است که حضرت امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، به محض ورودشان به میهن اسلامی‌مان، نظر تاریخی معروفشان درباره سینما را بیان کردند که «ما با سینما مخالف نیستیم، با مراکز فحشا مخالفیم» [۲]. سخنی که برخی از آن به عنوان نجات‌دهنده سینما یاد کرده‌اند [۳]. چراکه سینمای ورشکسته قبل از انقلاب، بعد از انقلاب در لبه پرتگاه نابودی قرار داشت، زیرا یک پندار غلط وجود داشت که انقلاب اسلامی مخالف تمامی مظاهر تجدد (از جمله سینماست) و امام خمینی (ره) با این جمله،  هدف را روشن و مسیر را برای تشکیل سینمایی با هویت اسلامی بازنمودند. مسیری که بعد از گذشت چهل و یک سال از عمر انقلاب اسلامی، هنوز به آن نتیجه مطلوبی که باید نرسیده است.
سینمای پس از انقلاب، از نقطه صفری شروع شد که بر بستر همان مسیر قبل از انقلاب (البته با شتاب و سرعت بسیار کمتر) قرار داشت. به بیانی دیگر، سینمای اکنون ایران، تولیدات مناسب و خوب فراوانی دارد، اما کلیت آن طراز انقلاب اسلامی نبوده و نیست. چرا که به بیان رهبری معظم انقلاب، سینما و به‌طورکلی هنر، نباید در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله‌ی هویت انسان و جامعه باشد. [۴]اتفاقی که بعد از گذشت این سال‌ها، گاه و بیگاه شاهد آن بوده و هستیم.
البته نباید از حق بگذریم که در طول سال‌های پس از انقلاب، محصولات نسبتاً مطلوبی (در راستای پیشبرد اهداف انقلاب) تولید شده است. محصولاتی چون: آژانس شیشه‌ای، بچه‌های آسمان، قلاده‌های طلا، یتیم‌خانه ایران، به وقت‌شام، بیست‌وسه نفر و... که همواره موردتمجید و تعریف علاقه‌مندان به انقلاب بوده و هست؛ اما حقیقت آن است که کمیّت این محصولات، نسبت به محصولات مروج فکر و اندیشه لیبرال، بسیار اندک است. از آن گذشته، مشکل حائز اهمیت دیگر این است که به دلایلی، چون بایکوت شدن بازیگران تولیدات به اصطلاح ارزشی سینما، از سوی دیگر فعالان این عرصه، تعداد این تولیدات در سال‌های اخیر در روند نزولی قرار گرفته است و آنچه که معلوم است، این است که خروجی این وضعیت، چیزی جز سینمای تراز انقلاب اسلامی خواهد بود.
از این روست که وقتی بیانات امام راحل و رهبری را درباره سینمای تراز انقلاب اسلامی مرور می‌کنیم، به‌وضوح می‌یابیم که محصولات امروز سینمای ایران با آنچه که باید باشد [۵]فرسنگ‌ها فاصله دارد. اصلاً شاید گزافه نباشد اگر بگوییم،  سینمای امروز (در خیلی از موارد) هدفی جز شکستن تابو‌های فرهنگ ایرانی-اسلامی جامعه ما را ندارد. به‌عنوان‌مثال: بسیار شاهد این بوده‌ایم که یک محصول سینمایی (محصولاتی، چون عرق سرد، رحمان ۱۴۰۰، چهارانگشت و...) اصلی‌ترین و مهم‌ترین ارزش‌های انقلاب اسلامی را به چالش بکشد و آن‌ها را بی‌ارزش تلقی کند. تولیداتی که به بهانه طنز و کمدی، مملو از صحنه‌های زننده با محتوای جنسی پنهان (که آثاری به مراتب مخرب‌تر از محتوای جنسی عیان دارد) هستند. این اتفاق، استفاده از ابزار سینما در نقطه مقابل اهداف انقلاب اسلامی است. نقطه اوج این ناهنجاری به حدی است که جشنواره سینمایی فجر را (که می‌بایست مظهر تام تولیدات سینمای تراز اسلام و انقلاب می‌بود) به مکانی برای بیان و ترویج گفتار‌ها و رفتار‌های هنجار شکنانه فرهنگی تبدیل نموده است.
شاید بتوان علت این اتفاق ناخوشایند را در این بیت جستجو کرد که از کوزه همان برون تراود که در اوست. وقتی تولیدکننده محصول سینمایی باوری به ارزش‌های دینی نداشته باشد؛ و یا (از آن بالاتر) وقتی درخت سینما در لجن‌زار علومی، چون لیبرالیسم و ماتریالیسم ریشه دوانده باشد، میوه‌ای جز دین ستیزی از آن به ثمر نخواهد نشست. چرا که نگاه این علوم به عالم هستی، فراتر از ماده و اقتضائات آن نرفته و نمی‌رود. به همین خاطر است که آزاد نبودن مظاهر تبرج و لااُبالی‌گری در همین سینمای نیم‌بند ایران، همواره مورد اعتراض سینماگران ما بوده است. سینماگرانی که چشم ایده آل نگرشان به سینمای دنیازده غرب است و تمام دغدغه‌شان رها کردن سینما از قیود دینی و رساندن سطح سینمای کشور به هالیوود (از حیث بی‌قید و بندی) است.
همین امر موجب شده است که سینمای امروز جامعه ما، بیش از آنکه در خدمت «تحویل تربیت طاغوتی به تربیت انسانی-اسلامی» [۶]باشد، مروج فرهنگ لیبرال غرب باشد. البته این ترویج را با روکش و پوشش شیک طنز، نقد اعمال کرده و می‌کنند؛ اما اتفاقی که در عمل شاهد آن هستیم، این است که سینما درحال پیمودن همان مسیر سقوطی است که قبل از انقلاب اسلامی، با فیلم‌فارسی به قعر ورشکستگی رسید اگرچه این روند بعد از انقلاب (به واسطه نظارت و مطالبه عناصر فرهنگی و مردم) به کندترین شکل ممکن درحال پیشرفت است، اما این کافی نیست؛ زیرا نتیجه حاصله (هرچند کند) به نفع اصلاح ملت و کشور نیست. [۷]بر همین اساس، شاید بتوان گفت، تنها راه رهانیدن عرصه فرهنگ از این دام و جلوگیری از عدم تکرار ورشکستگی فرهنگی سینما در سال‌های آینده و به خدمت گرفتن رسانه ارزشمند و پرظرفیت سینما «در راستای تقویت ارزش‌های دینی و ملی» [۸]باید سینمایی با الزامات دین مبین اسلام و درعین‌حال غنی از جذابیت‌های عینی ملموس تعریف نمود. اتفاقی که تلاش بالایی در جهت هماهنگ نمودن دو عنصر دین و رسانه را می‌طلبد. البته برای اصلاح وضعیت موجود سینما نیز؛ می‌توان از نقد گفتمانی محصولات سینمایی، به آن صورت بهره برد که تولیدات ناهمخوان باارزش‌های ناب جامعه، با ادبیاتی منتقدانه به چالش کشیده شده و از کیفیت اثرگذاری این تولیدات بر جسم واگن فرهنگ جامعه تا حد زیادی کم نمود. اگرچه نظارت دقیق مسئولان سینمایی بر تولیدات این رسانه پر مخاطب، می‌تواند تا حد زیادی از نشر این نوع تفکرات در جامعه جلوگیری کنند؛ اما متأسفانه، در عمل نه تنها رفتار برخی از این مسئولین از اکران فیلم‌های داعیه‌دار فرهنگ غرب جلوگیری نمی‌کنند بلکه موجب می‌شود مخاطب به دیدن آن‌ها حریص شده و با دقت بیشتری جریان فیلم را دنبال نماید. اتفاقی که شاید به دلیل باورمند نبودن سیاست‌گذاران سینمایی به ارزش‌های والای انسانی دین مبین اسلام و در نگاهی دقیق‌تر، غرب‌زده بودن دست‌اندرکاران اجرایی عرصه فرهنگ کشور است. عدم باوری که محصولش رشد روزافزون تولیدات سینمایی مغایر با شئون فرهنگی ایرانی-اسلامی جامعه ماست.
 
 
 پینوشت:
[۱]دیدار مقام معظم رهبری با سینما گران ۲۳ خرداد ۱۳۸۵
[۲]سخنرانی در بهشت زهرا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به محض بازگشت به میهن اسلامی
[۳]داریوش مهرجویی (کارگردان فیلم گاو): نه تنها نظر من، بلکه نظر تمامی مورخین این است که حضرت امام خمینی (س)، خط مشی سینمای ایران را مشخص کرد که چگونه باشد، ایشان دلیل وجودی سینما را مشخص کرد که عامل تعیین‌کننده مهمی بود. در آن زمان، همه مانده بودند که چه کار کنند.
[۴]بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر ۱ مرداد ۱۳۸۰
[۵]مضمون سینما باید در جهت اصلاح کشور و جامعه باشد؛ اگر انتقاد هم انجام میگیرد، این انتقاد با این نگاه باشد و آن وقت من تصور میکنم اختلافات بر سر اینکه «آیا انتقاد بکنیم؟ اسم این انتقاد سیاه‌نمایی است یا نق‌نقوگری است یا نیست؟» کم خواهد شد؛ به خاطر اینکه وقتی نیت، نیت اصلاح و پیشرفت بود، این نیت خودش را در اثر نشان خواهد داد. بنابراین، این فاصله کم خواهد شد. (دیدار با سینما گران ۲۳ خرداد ۱۳۸۵)
[۶]صحیفه امام ج. ۹  ص. ۱۳۷
[۷]امام خمینی ره: سینما باید در خدمت اصلاح ملت و کشور باشد (صحیفه امام ج. ۸ ص. ۴۹۶)
[۸]دیدار مقام معظم رهبری با سینما گران ۲۳ خرداد ۱۳۸۵
 
 
منبع: راسخون
ارسال نظر
captcha