به گزارش «سدید»، حمید رضا خاکسار طی یادداشتی به تبیین مفهوم پروپاگاندا و تاثیرات آن بر سطح اجتماع پرداخت، آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این یادداشت است. تاکنون ایرانیان مقیم کشورهای خارج را ملاقات کرده اید؟ معمولا دغدغهها و چالشهای ما را ندارند. درآرامش به درس و زندگی خود مشغولند، همانند مردم همان کشورها. انگارهمه اضطرابها و دغدغهها برای ساکنین ایران رقم خورده. چرا؟ چون ما ایرانیها فقیریم؟ چون اینجا قدر نخبگان را نمیدانند؟ چون ...؟ نخیر، حتی در کشورهایی که از ما فقیرتر و نخبه نشناس ترهستند زندگی آرامش بیشتری دارد، اما واقعا چرا؟ما در ایران دچار پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) شده ایم. فضای جامعه ما پروپاگاندایی ست. سیستمهای عریض و طویلی دراسرائیل، عربستان، امریکا و انگلیس به طور شبانه روزی با برنامههای پروپاگاندایی خود، سلامت فکری مردم ما را هدف گرفته اند. گروههای مرجع مثل دانشگاهیان و هنرمندان بیش ازدیگرگروهها آماج پروپاگاندا بوده اند. البته گروههای سیاسی داخلی نیزازاین دانش خطرناک بی بهره نبوده و بخصوص درایام انتخابات مردم کشور خود را تحت تاثیرقرار داده و دچار هیجانات شدید میکنند. شواهد نشان میدهد که درمواردی هم با بیگانگان هماهنگ شده و حتی از آنان پیشی میگیرند.پروپاگاندا چگونه طراحی و اجرا میشود؟ در طراحی یک پروپاگاندا، همیشه از زمینههای اجتماعی استفاده میشود. تضادها و آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، میدان مانور پروپاگانداست. مهاجم آسیبهای جامعه هدف را کشف میکند و بر اساس آن آسیب ها، سناریوی پروپاگاندا را تهیه میکند. در این سناریوها برای اقشار و طبقات مختلف از جمله اقشار آسیب دیده و گروههای مرجع، نقشهای متناسبی در نظر گرفته میشود.مطابق با تجارب پروپاگاندایی، اگر گروههای مرجع دچاراضطراب شوند، با فاصله زمانی نه چندان طولانی این اضطراب از گروههای مرجع به جامعه منتقل خواهد شد. مجریان رسانههای پروپاگاندایی ابتدا بعضی از اعضاء یک گروه مرجع را در فرآیندی منسجم به استخدام در میآورند این اعضاء، حلقه اتصال طراحان پروپاگاندا و گروه مرجع هستند. رسانههای دشمن به کمک این حلقه اتصال و با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی، ترس و اضطراب را در گروه مرجع دامن زده و سپس تودههای علاقهمند را تحت تاثیرقرار میدهند. با تکرار این فرآیند در چند گروه مرجع موفقیت مجریان پروپاگاندا برای بر هم زدن تعادل اجتماعی کشورهای هدف محقق میشود. معمولا دشمن مهاجم، فعالیتهای خود را با کشف و بزرگنمایی آسیبها و تضادهای موجود شروع میکند، ولی زنجیرهای از آسیبهای جدید را شکل میدهد و بر دامنه پروپاگاندای خود میافزایند تا آنجا که مخالفتهای مدنی، اعتراضات و شورشهای خیابانی شکل گرفته و سر انجام منجر به سقوط دولتها میگردد.
مثالهایی از برنامههای پروپاگاندایی علیه جمهوری اسلامی:
- پروپاگاندای بنی صدر و منافقین علیه قوه قضائیه، مجلس و نهادهای انقلابی در سالهای ۶۰- ۶۱ که منجر به خشونتهای خیابانی و ترورهای گسترده شد.
- پروپاگاندای بعضی از احزاب داخلی درانتخابات ۱۳۸۸ که موجب اعتراضهای شهری شد و با پروپاگاندای قویتر رسانههای غرب به شورشهای خشونت بار و ساختار شکنانه تبدیل شد.
- پروپاگاندای غرب برای تاثیر بر تصمیمات تیم هستهای از طریق القاء قدیمی و بی خاصیت بودن دانش هستهای ایران، القاء خطرات و تهدیدات هستهای شدن، القاء زیانهای تاخیر در تصمیم گیری، القاء اعتماد به تیم ۵+۱ و ... به گونهای که طرف غربی توانست امتیازات نقد بسیاری را به ازای وعدههای نسیه دریافت نماید.
- اعتراضات اقتصادی مردم درسال ۹۶ که بوسیله گروههای سیاسی تشدید شد و در انتها با دخالت رسانههای بیگانه به یک حرکت خشونت آمیزعلیه نظام تبدیل گشت.
- بازداشت یک فرد درویش به اتهام سرقت اتومبیل که مورد اعتراض هم کیشانش قرار گرفت و زمینه را برای انجام پروپاگاندای گروههای سیاسی داخل و خارج مهیا ساخت.
صدها مورد اقدامات پروپاگاندایی از این دست و اقداماتی مثل جنگ و تحریم همگی با هدف بر هم زدن آرامش و امید مردم و گسترش اضطراب و بی ثباتی در جامعه اسلامی ایران صورت گرفته است. هر چند تا کنون جمهوری اسلامی در این مبارزه پروپاگاندایی برنده میدان نبرد بوده، اما آسیبهای متعددی بر اقشار مختلف کشورما و بخصوص گروههای مرجع وارد شده است. از متخصصین ارتباطات، فرهنگی، روانشناسی و روانشناسی اجتماعی انتظار میرود با بررسی و تحلیل آسیبهای وارد شده به مردم، راهکارهای مناسبی را برای درمان و حفظ سلامت روانی جامعه ارائه کرده، با همکاری دستگاههای ذیربط توصیههای موثری برای کنترل رسانهها و احزاب داخلی پیشنهاد کنند و دررفع آسیبهای این حوزه اقدامات عملی وعاجل انجام دهند.
/انتهای پیام/