گروه گفتمان فرهنگ سدید- مهدی جمشیدی: انقلاب، در معرکۀ سرنوشتسازِ «جنگِ ارادهها» قرار گرفته است. هر چه دشمن بیشتر میکوشد از طریقِ «متراکمکردنِ فشارها»، آیتالله خامنهای را «مرعوب» و «منفعل» کند تا ایشان از «مواضعِ انقلابی»اش عقبنشینی نماید و «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا گذارد، ایشان نه فقط قدمی به پس نمینهد، بلکه بر غلظتِ «لحنِ انقلابیِ» خویش میافزاید و با «اعتماد به نفس» و «اقتدارِ» بیشتری سخن میگوید و دشمن را بیشتر، «تحقیر» میکند. در واقع، رهبرِ انقلاب بهدرستی دریافته که انقلاب، در معرکۀ «جنگِ ارادهها» قرار گرفته است؛ معرکهای که در آن، طرفی کامیاب خواهد شد که نهراسد و عقبنشینی نکند و خویش را نبازد. جنگِ ارادهها یعنی نزاعِ میانِ «عزمها» و «خواستهها»ی دو طرف، و دراینمیان، آنکه از «قوّتِ روحیِ بیشتر»ی برخوردار باشد و با «غضب» و «تندی» و «رجزخوانیِ» طرفِ دیگر، صحنه را خالی نکند، برنده خواهد بود. امروز، جنگِ میانِ ما با ایالاتِ متحده، جنگی ازایندست است، نه چیزی که رسانههای دشمن از آن سخن میگویند.
[۲]. «قاطعیّت» و «امیدِ» مؤمنانه، همۀ وجودِ رهبرِ انقلاب را فراگرفته است. به کلمات و عبارات و لحنِ رهبرِ انقلاب در طولِ سالهای اخیر نگاه کنید: نهتنها کمترین سستی و تزلزلی احساس نمیکنید، بلکه گویا «قاطعیّت» و «روشنبینی» و «امید»، همۀ وجودِ ایشان را فراگرفته است. ایشان چهرهای از انقلاب و نظامِ اسلامی و مردمِ ایران و وضعِ اجتماعیِ آن ارائه میکند که بسیار، «دلانگیز» و «غرورآفرین» است؛ او ایران را سرشار از «ظرفیّتها و بضاعتهای خیرهکننده» معرفی میکند که حتّی در سختترین شرایطِ تحریمی، میتوانند ما را از گردنهها و پیچهای دشوار، عبور دهند و به سطوحِ عالیِ تمدّنی برسانند؛ و ازآنسو، هرچه زمان میگذرد، ایشان بیشتر زبان به «صراحت» میگشاید و از «باطنِ پوسیده و پوکِ دشمن»، پردهبرداری میکند و به «تحقیر» و «تمسخرِ» خاماندیشیها و نسنجیدهگوییها و محاسباتِ حماقتبارش میپردازد؛ دشمنی که سودای جهانِ تکقطبی را در سر میپروراند و هیچ رقیبی را برنمیتابد و با هیچ دولتی، مناسباتِ محترمانه و برابر ندارد. این گفته که امروز، «احمقهای درجۀ اوّل» بر ایالاتِ متحده حاکم هستند و این کشور، رو به «درّۀ انحطاط و سقوط» دارد و به «پایانِ» خویش نزدیک میشود، سخنی نیست که ایالاتِ متحده، آن را بیپاسخ بنهد، امّا در برابرِ رهبرِ انقلاب، اینچنین سردرگم و پریشانحال شده که نمیداند چه کند. این جسارت و شهامت، حاصلِ انقلابِ کبیرِ اسلامی است و درسآموزی از منطقِ متقن و ربّانیِ امام خمینی. آیتالله خامنهای، هم میداند ایران به کدامسو در حرکت است و چه آیندهای خواهد داشت، و هم میداند ایالاتِ متحده، گرفتارِ چه بحرانها و دشواریهایی است و در نهایت، به کجا خواهد رسید، و، چون چنین «درکِ راهبردی» از معادلات و متغیّرها دارد، با «اطمینانخاطر» و «مقتدرانه»، صحنۀ پیچیدۀ این بازیِ سیاسیِ تاریخی را، تدبیر میکند، و اگر تعجب نمیکنید، باید بگویم «بازیسازی» و «بازیگردانی» میکند.
[۳]. فشارهای حداکثری، «عزمِ مقاومتطلبانۀ» رهبرِ انقلاب را شدّت بخشیده است. در زمانهای که فشارها و خباثتهای ایالاتِ متحده، به اوجِ خود رسیده و راهبردپردازانِ سیاسی و امنیتیِ آن، به این نتیجه دست یافتهاند که چنانچه در سالِ نودوهشت، مسیرِ ایجاد و اعمالِ «فشارهای حداکثری» را در پیش گیرند، انقلاب زانو خواهد زد و کابوسِ چهلسالۀ ایالاتِ متحده، به پایان خواهد رسید، آیتالله خامنهای همچنان ایستاده است. پس «شدّتیافتنِ فشارها»، بر «استواری عزم و جزمیّتِ ارادۀ ایشان» افزوده و او بنا دارد تمامِ «ظرفیّتها» و «استعدادها»ی را در راستای «مقاومت» بهکار بگیرد. پس فشارهای حداکثری، نهتنها به «فروپاشیِ ارادۀ ایشان» نینجامید، بلکه فکرِ «مقاومت» را در ذهنِ وی، پُررنگتر کرد.
[۴]. زمانۀ زمینهسازی برای استقرارِ «دولتِ جوان و حزباللهی» فرارسیده است. رهبرِ انقلاب در دیدارِ اخیرِ خود با دانشجویان، بهصراحت از آنها خواست که زمینههای لازم برای مستقرشدنِ یک «دولتِ جوان و حزباللهی» را فراهم کنند! این بهمعنیِ آن است که ایشان نهتنها تصوّر نمیکند انقلاب، دچارِ «بنبست» شده و دیگر توانی برای «حرکت» و «ماندن» ندارد، بلکه در اندیشۀ تدارکِ بسترها و مقدّماتِ لازم برای «پیشرویها و تحرّکاتِ هرچه بیشترِ انقلاب» است. اگر انقلاب در لبۀ پرتگاه قرار گرفته و نفسهایش به شماره افتاده و امیدی به آیندۀ آن نیست، نباید اینچنین «بیپروا» و «جسور» بود، امّا ایشان، چنین برداشتی ندارد. از نظرِ ایشان، انقلاب، دچارِ ضعف و فتور نشده و مسألۀ مرگ و زندگیِ انقلاب، در میان نیست؛ انقلاب، «زنده» و «بانشاط» است و تاکنون، روندِ تکاملی داشته و معجزاتِ فراوانی خَلق کرده و برخلافِ القائاتِ پوچِ دشمن، این بار نیز از حادثه، جانِ سالم به در خواهد برد و دشمن، همانندِ گذشته، با سرافکندگی و خجلت، صحنه را ترک خواهد کرد. «واقعیّتها»، بهنفعِ انقلاب در حالِ شکلگیری هستند و نباید از «نوسانهای مقطعی» و «تکانههای موردی»، نتایجِ کلان گرفت و بر طبلِ ناامیدی کوفت. آیتالله خامنهای، چون خود را در محاصرۀ «جزئیّاتِ گمراهکننده» و «تلقینهای یأسآلود» قرار نداده و میتواند از «افقِ بلند»، به انقلاب بنگرد و صدای «واقعیّتهای تکاملی و درخشان» را بشنود، چنین هندسهای را ترسیم کرده و از چنین آیندهای خبر میدهد. آری، ما در آستانۀ فتوحاتِ عمده و معجزهآسای تاریخِ قُدسیِ انقلاب قرار گرفتهایم و در تقدیرِ ماست که شاهدِ اتّفاقاتِ بزرگی باشیم که بهتدریج، از راه میرسند و نظمِ دیگری را برپا میکنند.