فرزاد جهان بین در همایش استادان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور؛
سیزدهمین همایش استادان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور هفته گذشته به‌همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری با سخنرانی دکتر فرزاد جهان‌بین، عضو هیأت‌علمی دانشگاه شاهد، با موضوع «بینش تمدنی» در مشهد مقدس برگزار شد. جهان‌بین، پژوهشگر درزمینه مطالعات تمدنی است و تألیفاتی با عناوین «زمانه ما و نهج‌البلاغه»، «آینده انقلاب اسلامی ایران و مؤلفه قدرت فرهنگی»، «باغبانی فرهنگ» و... دارد.
به گزارش فرهنگ سدید؛ سیزدهمین همایش استادان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور هفته گذشته به‌همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری با سخنرانی دکتر فرزاد جهان‌بین، عضو هیأت‌علمی دانشگاه شاهد، با موضوع «بینش تمدنی» در مشهد مقدس برگزار شد. جهان‌بین، پژوهشگر درزمینه مطالعات تمدنی است و تألیفاتی با عناوین «زمانه ما و نهج‌البلاغه»، «آینده انقلاب اسلامی ایران و مؤلفه قدرت فرهنگی»، «باغبانی فرهنگ» و... دارد.

ضرورت طرح تمدن نوین اسلامی

جهان‌بین ابتدا گفت: مقام معظم رهبری تمدن نوین اسلامی را بار‌ها مطرح کردند و اوج این طرح در بیانیه گام دوم، خود را نشان داده است. ممکن است این سوال پیش بیاید چه لزومی برای طرح تمدن نوین اسلامی وجود دارد؟؛ خصوصا اینکه برخی ممکن است آن را خیال‌پردازانه بدانند یا بعضی مطرح کنند که برای فرار از مشکلات موجود، تمدن نوین اسلامی را مطرح می‌کنید.
او درباره ضرورت طرح بحث تمدن نوین اسلامی سه محور را طرح کرد. جهان‌بین ابتدا به ضرورت داشتن افق و چشم‌انداز اشاره کرد و گفت: مطالعات آینده اصولا به دو شکل است. یکی از حال به آینده که یکی از روش‌های برجسته آن می‌شود «برنامه‌ریزی مبتنی‌بر سناریو یا اصطلاحا سناریوپردازی» و انواع آینده‌ها در این ادبیات مطرح است؛ مانند ممکن، مطلوب و.... یکی از روش‌ها، از سمت آینده به حال است که به آن اصطلاحا «پس‌نگری» گفته می‌شود؛ چون نقطه عزیمت آن از آینده مطلوب است و از حال نیست و درواقع، مدیریت حال برای رسیدن به آن تصویر مطلوب ترسیم شده است.

چالش تصویر از آینده
او افزود: در روشی که در آینده‌پژوهی تحت عنوان «پس‌نگری یا Back casting» مطرح است، ابتدا آینده مطلوب را تصور می‌کنیم و سپس از آینده به حال برمی‌گردیم. این بار برای بازسازی آن آینده مطلوب مراحل و اقدامات مورد نظر برای تحقق آینده مطلوب در نظر گرفته شده را گام‌به‌گام مدنظر قرار می‌دهیم. الآن یکی از چالش‌های بزرگ در جمهوری اسلامی، «چالش تصاویر از آینده» است. گروه‌های مختلف نخبگانی تلاش می‌کنند تصویر مطلوب خود از آینده را جا بیندازند و درنتیجه حرکت جامعه را به آن سمت سوق دهند.
جهان‌بین با بیان اینکه تاکنون بیش از ۵۰ گونه «اتوپیا یا آرمان‌شهر» اندیشمندان مختلف بیان کرده‌اند، گفت: نمونه‌ای از آن، اثر جرج اورول با عنوان «کتاب ۱۹۸۴» که در زمان خودش سی، چهل سال بعد را تصور کرده بود یا کار‌های ژول‌ورن و بسیار موارد دیگر که موجود و همچنان در حال تولید و بازنمایی در تمامی حوزه‌های ادبی و هنری و رسانه‌ای است. «جامعه چهارم صنعتی» که در اروپا و آمریکا به‌عنوان تصویر مطلوب پذیرفته شده و در حال گفتمان‌سازی، فرهنگ‌سازی، ادبیات‌سازی و عملیاتی‌کردن است، در همین راستاست. به‌همین‌منوال، چین هم برای آینده تمدنی خود، مدت‌هاست که به این طرح‌ریزی‌ها پرداخته است.
او قوت «تصویرسازی تمدن اسلامی» را مبتنی‌بودن بر «فطرت انسانی-الهی» دانست و گفت: این تصویر صرفا ابعاد مادی ندارد. تصویرسازی در تمدن مادی غربی بر‌اساس اندوخته‌های تجربی، سعی و خطا، تکامل تدریجی و تخیلی فراهم آمده است؛ ولی ما علاوه‌بر آن‌ها، از امکان وحی و تعالیم اسلامی نیز برخورداریم که با همت و پشتکار امکان تولید این تصویرسازی‌ها به‌نظر فراهم‌تر است و تصاویری نیز نه تقلیل‌گرایانه، بلکه ناظر به تمام ابعاد وجودی انسان خواهد بود. برای مثال، درباره جامعه تراز مهدوی کلی ما احادیث و روایات داریم که می‌تواند در تصویرپردازی و سرعت تولید آن بسیار کمک‌کننده باشد. البته نکته مهمی که نباید فراموش کرد، این است که در راه تصویرسازی «اجماع نخبگانی» را لازم داریم.

الله اکبر دربرابر انا الاکبر و نحن الاکبر
جهان‌بین به ضرورتِ داشتن بینش تمدنی اشاره کرد و گفت: ما دو نوع انقلاب داریم: انقلاب سیاسی و انقلاب کبیر. انقلاب سیاسی، یعنی تغییر نظام سیاسی به نظام سیاسی دیگر؛ اما در انقلاب کبیر، به‌دنبال درانداختن طرحی نو برای حیات هستیم؛ بنابراین، تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، هنر و معماری، علم و فناوری و ... درگیر می‌شوند. این انقلاب‌ها در درون مرز‌های خود متوقف نمی‌شوند.
او درادامه گفت: براساس منطق ارائه‌شده، از سه انقلاب کبیر یاد می‌شود: فرانسه، روسیه و انقلاب اسلامی. البته، برخی مثل استاد ابوالحسنی منذر با‌توجه‌به روح حاکم در انقلاب‌های مدرن که فربه‌کردن انسان درمقابل خدا و تکیه بر تجربه و نیز عقل خود بنیاد درمقابل وحی است، از دو انقلاب کبیر یاد می‌کنند: رنسانس و انقلاب اسلامی. رنسانس مبدأ تحولات زنجیره‌ای غرب جدید است. ذیل همین گفتمان، انقلاب فرانسه با تأکید بر فردگرایی، شعار «انا الاکبر» سر می‌دهد و انقلاب کمونیستی روسیه، شعار «نحن الاکبر».
جهان‌بین درباره انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی شعار بازگشت دین به حیات سیاسی اجتماعی را مطرح می‌کند و شعار الله اکبر سرمی‌دهد. انقلاب اسلامی به‌دنبال تحقق حیات طیبه است که روی چهار پایه استوار است:
۱. توحید: حکومت، حکومت توحیدی است. باید راهی را برای حکومت طی کرد که معنایش حکومت الله و عبودیت پیش خدای متعال باشد؛
۲. عبودیت انسان: انسان، محور است؛ اما انسانی که عبد خداست؛
۳. کرامت انسان؛
۴. سبک زندگی.
صف‌آرایی محافظه‌کاران دربرابر انقلاب اسلامی
او با این تحلیل از انقلاب اسلامی و جایگاه تمدنی آن، چند مسأله را شایسته توجه دانست:
۱. تولید مسائل و بالتبع سوالات جدید: چنانکه در بخش قبلی گفتم، این طراحی جدید سوالات جدیدی مطرح می‌کند که نیازمند پاسخ است. جنس سوالات و تحولات اجتماعی و نیز حتی سرخط‌آمدن نخبگان برای فهم و پاسخ این سوالات، زمان طولانی می‌خواهد؛
۲. راهی طولانی از فرهنگ تا تمدن (قریب به ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال): امتداد مبانی و طراحی نظام‌های اقتصادی، سیاسی و... منوط به ده‌ها و صد‌ها متغیر است. یکی از این متغیرها، همسوشدن اراده و هدف خصوصا نخبگان و مولدان فکر با این سطح از فهم است. بعد از طراحی، عینی‌شدن و قرارگرفتن در مجاری امور و ریل‌شدن در جامعه، منوط به ده‌ها متغیر است؛
۳. صف‌آرایی حاملان دنیای قدیم درمقابل دنیای جدید: محافظه‌کاران یا کسانی که حافظ نظم قدیم‌اند، درمقابل تحول‌خواهان می‌ایستند. نمونه‌اش انقلاب فرانسه است که با‌توجه‌به شعار‌های انقلاب فرانسه همچون آزادی، برابری و برادری، اروپایی‌ها به فرانسه حمله‌ور شدند تا این شعار‌ها را خفه کنند و نگذارند الگو شود. نمونه دیگرش مربوط به انقلاب اسلامی خودمان است و صف‌آرایی مستکبران را در‌همین‌راستا می‌توان تحلیل کرد. او افزود: درواقع، «بینش تمدنی، یعنی نگاه بلندمدت داشتن و افزایش مقیاس‌های دید در افق تمدنی و نگاه بشر و انسانی داشتن». در فرمایش‌های امیرالمؤمنین است که تا وقتی مردم از مشرکان در خوردن و پوشیدن تقلید نکنند، در عزت زندگی خواهند کرد. این، یعنی نوعی «رویکرد یا افق دید» دربرابر مسائل داشتن. یکی از راهکار‌های دشمن و ایادی آن در جنگ روانی، «گیرانداختن فهم عموم در مشکلات کنونی» است که افراد جامعه را «روزمره‌نگر» می‌کند که از عواقب نداشتن افق دید و بصیرت، حل‌نشدن همان مشکلات هم خواهد بود. علاوه‌بر‌این، وقتی ما بینش تمدنی داشته‌باشیم، می‌فهمیم «هیچ جامعه بدون مشکل وجود ندارد».

تمدن‌سازی؛ شرط تحقق کامل احکام اسلام
جهان‌بین تمدن‌سازی را شرط تحقق کامل احکام اسلامی دانست و گفت: همان‌طورکه حضرت امام می‌فرمودند: ۹۹ درصد احکام اسلام، احکام اجتماعی است و به‌قولی احکام اجتماعی اسلام به احکام فردی آن ۹۹ به ۱ است. به‌بیان‌دیگر، بدون تمدن‌سازی می‌توان گفت: اصلا اسلام محقق نمی‌شود؛ بنابراین، ناگزیر از این مسیر هستیم و رسالت نظریه‌پردازی و گفتمان‌سازی آن برعهده حوزه و دانشگاه است. گفتیم وقتی جامعه ساخته شد، خود الگو و تکثیر می‌شود؛ بنابراین، دغدغه اصلی ادامه مسیر دولت‌سازی و سپس، جامعه‌سازی است.
او با بیان اینکه سه گروه از افراد با تمدن نوین زاویه دارند، گفت: یکی گروهی که افق دیدشان بلند نیست و دچار روزمرگی‌ها هستند؛ گروه دیگر کسانی که به اسلام فردی یا سکولار قائل هستند؛ چون تمدن‌خواهی، یعنی شأن اجتماعی برای اسلام قائل‌شدن و گروه آخر کسانی که به‌عنوان رقیب خودشان تمدن نوین اسلامی را می‌بینند یا مدافع تمدن غربی هستند؛ به‌عبارت‌دیگر، ما یا باید در مسیر تمدن‌سازی برویم (ایجاد جامعه طیبه) یا انحطاط و پذیرش تمدن غربی را بپذیریم. در این راه، با قسمت عمده‌ای از مشکلات روبه‌رو هستیم که می‌توان آن‌ها را به انواع «مشکلات ساختاری، پارادایمی، مدیریتی، وضعیتی (ناشی از فرهنگ پیچیده) و موقعیتی (جغرافیایی)» تقسیم کرد.
 
منبع : صبح نو
ارسال نظر
captcha