گزارش«فرهنگ سدید»از چگونگی فراگیرسازی گفتمان جهاد و شهادت در بیانات رهبر معظم انقلاب (1)
در مقاله پيش‌رو قصد داريم به چگونگی فراگيرسازي فرهنگ جهاد و گفتمان شهادت و ترسیم الگوی مطلوب این فراگیر شدن در بیانات امام خامنه ای، بپردازيم.

به گزارش فرهنگ سدید، در مقاله پيش‌رو قصد داريم به چگونگی فراگيرسازي فرهنگ جهاد و گفتمان شهادت و ترسیم الگوی مطلوب این فراگیر شدن در بیانات امام خامنه ای، بپردازيم؛ لازم است ابتدا روش استنباط خود از متن و بيانات ايشان را ارائه نمائيم.
مبناي اين مقاله در تفسير متن، کاملاً «مؤلّف‌مدار» است و به‌دنبال «کشف مراد جدّي گوينده» در متون منتسب به او هستيم، در عين‌حال که به ويژگي‌هاي مؤلّفِ متن و مؤلّفه‌هاي هويّت متن و زبان در شرايط تحليل و تفسير متن توجّه مي‌کنيم. همچنين ذکر اين نکته مفيد است که بايد به‌صورت سلبي، مراقب تأثير، نفوذ و ورود پيش‌فرضهاي هرمنوتيکي متن‌مدار و مفسّرمدار و رويکردهاي زبان‌شناختي نظير رويکرد پوزيتيويستي (بي‌معنا انگاري زبان)، رويکرد کارکردگرايي (عدم واقع‌نمايي زبان) و رويکرد نمادين‌انگاري (تأکيد بر رمزپنداري، عدم واقع‌نمايي و مجازي‌انگاري زبان) بود.
همچنين عالمان مسلمان به عيني‌گرايي در تفسير معتقدند. عيني‌گرايي تفسيري بر اين مبنا استوار است که «معنا»، مستقل از جهت‌گيري و دنياي ذهني خواننده‌ي متن است و مفسّر موظّف است که با رعايت ضوابط روش صحيح تفسيري و با پرهيز از داوري و با رعايت بي‌طرفي علمي، در تلاش براي وصول به اين معناي معيّن و عيني باشد.

در متن سخنان گوينده‌اي که قصد کرده است يک موضوع معيّن را طرح کند و آن را بسط دهد، معاني موردنظر گوينده در قالب الفاظ و جملات و گزاره‌ها و بر اساس يک «طرح‌ مفهومي» ارائه مي‌شوند؛ چنين متني را «متن هدفمند» نام مي‌نهيم و طرح‌واره‌ي مفهومي که مي‌گوييم منظور «ساختار معرفتي» از پيش موجود نزد گوينده است؛ هرچند جملات و گزاره‌ها – خصوصاً در جايگاه خطابه – هميشه از پيش نزد گوينده موجود نيست و ممکن است بنا به اقتضاء مقام و مقال، جملاتي ارتکازي بر زبان گوينده جاري شود؛ اي‌بسا طرح نکات نغز و نو و متناسب با مخاطب، خود هنر و سطح هنرمندي خطيب را نمايان کند.
بر اين اساس پرسشهاي مهمّي قابل طرح است:
روش فهم و تفسير صحيح چگونه است و ضابطه‌هاي آن چيست؟ آيا بايد مبناي فهم و تحليل سخنان را بر واژگان بنا نهاد يا گزاره‌ها؟ دلالت‌هاي متناسب با هر واژه يا گزاره در چه سطوحي و با چه ضابطه‌هايي قابل تحقق‌اند؟ انواع قرائن لفظي و غيرلفظي سخن کدامند و و سازوکار تأثير انواع اين قرائن بر فهم چگونه است؟ اگر بخواهيم جملات و گزاره‌هاي يک متن هدفمند را با «موضوعات خود» و «موضوع اصلي سخن در يک مقال» بازشناسيم و نسبتهاي آنها را بسنجيم - براي وصول به اين غايت که آن «طرح‌واره‌ِ‌ي مفهومي» را کشف و استخراج کنيم - اين نسبت‌ها را چگونه‌ بايد شناخت؟ روابط بين گزاره‌ها را به چه نحو مي‌توان فهم کرد و تشخيص داد و آنها را دسته‌بندي نمود و نهايتاً نسبت‌هاي آنها را با موضوعات گزاره‍ها و موضوع اصلي سخن مشخص نمود؟

تعاریف مولفه های الگوی مطلوب
1. ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز
آﯾﻨﺪه اي ﻣﻄﻠﻮب و ﻣﻤﮑﻦ و ﻗﺎﺑﻞ دﺳﺘﺮس، دورﻧﻤﺎﯾﯽ روﺷﻦ و اﻣﯿﺪآﻓﺮﯾﻦ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ي ﻫﻤﻪ ي ﺟﻬﺎت، وﺿﻌّﯿﺘﯽ آرﻣﺎﻧﯽ، اﻓﺘﺨﺎرآﻣﯿﺰ، ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧﯿﺎزﻫﺎ و در ﺷﺄن ﮐﺸﻮر اﯾﺮان، ﺑﺎ ﻫﻮﯾّﺘﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻨﻄﻖ دﯾﻦ اﺳﻼم، ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺟﻬﺖ دﻫﻨﺪه ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ي ﺗﺪاﺑﯿﺮ ﮐﺸﻮر، ﻣﻮرد ﺗﺄﯾﯿﺪ و ﺗﺄﮐﯿﺪ وﻟّﯽ ﻓﻘﯿﻪ و ﻧﻘﻄﻪ ي اوج و ﻗﻠّﻪ اي اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ ﻣﯿﺨﻮاﻫﺪ ﺑﺪان دﺳﺖ ﯾﺎﺑﺪ.
2. آرﻣﺎﻧﻬﺎ
ارزﺷﻬﺎي اﺳﺎﺳﯽ، ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ و ﺗﻐﯿﯿﺮﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﮐﻪ ﺗﻌّﯿﻦ آﻧﻬﺎ در »ﺣﯿﺎت ﻃّﯿﺒﻪ« ﺻﻮرت ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮد. ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﭼﻮن اﯾﺠﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪ ي اﺳﻼﻣﯽ و ﺗﻤ ّﺪن اﺳﻼﻣﯽ ، اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ، ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻧﻈﺎم ﺳﻠﻄﻪ و اﺳﺘﮑﺒﺎر، ﻋﺪاﻟﺖ ﺧﻮاﻫﯽ آزادي ﺧﻮاﻫﯽ، اﺳﺘﻘﻼل ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ و رﺷﺪ ﻋﻠﻤﯽ، از زﻣﺮه ي ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ آرﻣﺎﻧﻬﺎي ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ اﺳﺖ.
ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ آرﻣﺎﻧﻬﺎي اﻟﮕﻮي اﺳﻼﻣﯽ- اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از:
آرﻣﺎﻧﻬﺎي اﻟﮕﻮي اﺳﻼﻣﯽ- اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ، ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ارزﺷﻬﺎي ﻓﺮازﻣﺎﻧﯽ، ﻓﺮاﻣﮑﺎﻧﯽ و ﺟﻬﺖ دﻫﻨﺪه ي ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ اﺳﺖ. ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ارزش آرﻣﺎﻧﯽ اﻧﺴﺎن ﻧﯿﻞ ﺑﻪ »ﺧﻼﻓﺖ اﻟﻬﯽ« اﺳﺖ. ارزﺷﻬﺎي زﻧﺪﮔﯽ اﻧﺴﺎﻧﯽ ذﯾﻞِ اﯾﻦ ارزش ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: اﯾﻤﺎن ﺑﻪ ﻏﯿﺐ و ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺪا، ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ و روﺣﯽ، ﭘﺬﯾﺮش رﻫﺒﺮي اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺪارا و ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﺎن، رﺣﻤﺖ و اﺧّﻮت ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن، ﻣﻘﺎوﻣﺖ در ﺑﺮاﺑﺮ دﺷﻤﻨﺎن و ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري ﻋﺪاﻻﻧﻪ از ﻃﺒﯿﻌﺖ. ارزﺷﻬﺎي آرﻣﺎﻧﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ، ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ارزﺷﻬﺎي ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ، اﯾﻤﺎن، آزادي، ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪاري، رﻫﺒﺮي اﺳﻼﻣﯽ، ﻋﺪاﻟﺖ، ﺗﻮازن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺗﻌﺎون، ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮي، اﻧﻀﺒﺎط، ﺻﺪاﻗﺖ ﻣﺪﻧﯽ، ﻧﯿﻞ ﺑﻪ ﮐﻔﺎف، ﺧﻮدﮐﻔﺎﯾﯽ و ﻋﺪاﻟﺖ اﻗﺘﺼﺎدي.
3. رﺳﺎﻟﺘﻬﺎ
رﺳﺎﻟﺖ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺗﻌﻬﺪ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻋﻘﻼﻧﯽ در ﺟﻬﺖ آرﻣﺎﻧﻬﺎ و ﺗﺤّﻘﻖ اﻫﺪاف.
ﻣﺜﻼً رﺳﺎﻟﺖ ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﯽ و ﻣﻠّﺖ اﯾﺮان ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: ﺗﻌﻬﺪ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻋﻘﻼﻧﯽ ﻣﻠﺖ و ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ در ﺟﻬﺖ آرﻣﺎﻧﻬﺎ ﺑﺮاي ﺗﺠﺪﯾﺪ و ﮔﺴﺘﺮش ﺗﻤ ّﺪن اﺳﻼﻣﯽ- اﯾﺮاﻧﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﺒﺎﻧﯽ اﺳﻼم و آﻣﻮزه ﻫﺎي ﻗﺮآن و اﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻋﻠﯿﻬﻢ اﻟﺴﻼم) ﺑﺎ اﻟﺘﺰام ﺑﻪ:
- ﻣﻌﺎرف اﻟﻬﯽ و اﯾﻤﺎن دﯾﻨﯽ
- داﻧﺶ روز و ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﻼﻣﯽ و زﻧﺪﮔﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﺑﻨﯿﺎن ﺣﻘﻮق و اﺣﮑﺎم (دﺳﺘﻮرﻫﺎي) اﺳﻼم
- ﻋﺪاﻟﺖ و آﺑﺎداﻧﯽ در ﭘﺮﺗﻮ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﻣﺤﺮوﻣﺎن و ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎن ﺟﻬﺎن اﺧّﻮت و اﺧﻼق اﺳﻼﻣﯽ
4. ﻣﺄﻣوريت ها
ﻣﻨﻈﻮر وﻇﺎﯾﻒ و ﻣﺴﺌﻮﻟّﯿﺘﻬﺎي اﺻﻠﯽ و ﮐﻠﯿﺪي و آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﻓﻠﺴﻔﻪ ي وﺟﻮدي ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز و آرﻣﺎﻧﻬﺎ اﺳﺖ، ﻣﺜﻼً «ﻫﺪاﯾﺖ و ﻣﺪﯾﺮ ّﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ» ﻣﺄﻣﻮرﯾّﺖ اﺻﻠﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﺻﺪاوﺳﯿﻤﺎ اﺳﺖ.

 

1. چشم انداز
1.1. در حوزه سياست داخلي
1.1.1. تشخيص وظايف با توجه به نياز کشور و الگوگيري از دفاع مقدس در هرعصر و دوران
گذشتگانى كه با ايمان، آگاهى و شجاعت و فداكارى خود ما را در پيمودن اين راه بسيار پُرافتخار، راه عظمت اسلام و ايران، يارى كردند، براى ما درسهاى فراموش‏نشدنى از خود به يادگار گذاشته‏اند. وظيفه‏ى ما اين است كه از اين درسها بهره بگيريم. ما بايد با توجه به موقعيت خودمان، با توجه به نيازهاى كشور، با توجه به تهديدهايى كه عليه ما و منافع كشور در هر دوره‏يى وجود دارد، وظيفه‏ى‏ خودمان را تشخيص بدهيم و با تقويت روحى و جسمى، خودمان را آماده‏ى ادامه‏ى آن راه پرافتخارى بكنيم كه شهيدان‏ عزيز ما به قيمت جان خودشان به روى ما گشودند.

1.1.2. تکريم و زنده نگاه داشتن ياد شهدا با تاکيد بر دو مولفه ي «عقلانيت» و «از خود گذشتي»
اعتقاد من اين است که فرزندان شهدا بايد به پدران خود افتخار کنند؛ هم از اين جهت که اينها نشانه‌هاي ايثار و فداکاري و سربلندي و افتخار يک ملتند، هم از اين جهت که چشمه‌هاي گشوده و جاري شده معرفت و شناختِ حقيقتند. نبايد خيال کرد که جوان و دلاور ميدان نبرد و رزم ما از شهر و روستا خود را به ميدان جنگ ميرسانيد و زحمات را تحمّل ميکرد، فقط به خاطر غلبه احساسات. اين‌طور نيست. البته احساسات الهي و اسلامي و انقلابي و معنوي، بسيار مبارک و مغتنم است؛ اما فقط احساسات نبود؛ هدايت عقلاني بود؛ مي فهميدند چه کار مي کنند.
::
تا ملت ما از چنين روحيه‏ى تكريم و احترامى نسبت به فداكاران‏ صفوف‏ مقدم‏ برخوردار است، علم سرافرازى اين ملت در اهتزاز خواهد بود.
::
من عقيده راسخ دارم بر اينکه يکي از نيازهاي اساسي کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ اين يک نيازي است که ما - چه آدمهاي مقدّسمآب و متديني باشيم؛ چه آدمهايي باشيم که خيلي هم مقدّسمآب نيستيم، امّا به سرنوشت اين کشور و به سرنوشت اين مردم علاقهمنديم - هرجور که فکر بکنيد، بزرگداشت شهدا براي آيندهي اين کشور، حياتي و ضروري است. فرهنگ شهادت يعني فرهنگ تلاش کردن با سرمايهگذاري از خود براي اهداف بلندمدّت مشترک بين همهي مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ايران هم نيست، براي دنياي اسلام بلکه براي جهان بشريت است. اين فرهنگ در جامعهاي اگر جا افتاد، درست نقطه مقابل فرهنگ فردگرايي غربي امروز [است] که همهچيز را براي خود و با محاسبهي شخصي ميسنجند؛ براي همهچيز يک قيمت اسکناسي و پولي قائلند و آن، به دست اوردن آن پول است؛ اين درست نقطه مقابل آن فرهنگ است؛ يعني «وَ يؤثِرونَ عَلي اَنفُسِهِم»؛ سوره‌ي حشر، بخشي از آيه‌ي 9؛ «...آنها را بر خودشان مقدّم ميدارند...»- ا ينها کساني هستند که ايثار ميکنند؛ فرهنگ ايثار، فرهنگ گذشت، فرهنگ مايه گذاشتن از خود براي سرنوشت جامعه و براي سرنوشت مردم. اين فرهنگ اگر عمومي شد، اين کشور و هر جامعهاي که اين فرهنگ را داشته باشد، هرگز متوقّف نخواهد شد؛ به عقب بر نخواهد گشت و پيش خواهد رفت. اين کار شما اين فرهنگ را زنده ميکند.
::
اگر من از شهدا احترام ميکنم، اگر اظهار اخلاص به خانواده‌هاي شهدا ميکنم، اين صِرف يک احساسات خشک و خالي نيست؛ به معناي اين است که اين يک راهبرد حقيقي براي ملت ماست؛ ياد شهدا بايد گرامي داشته شود... دشمن ميفهمد چه کار ميکند؛ آن کساني که سعي ميکنند نام ايثارگري، نام جهاد، نام شهادت، نام صبر و پايداري را در کشور ما از ذهنها ببرند، اينها به دشمن ملت ايران خدمت ميکنند. آن کساني که ياد شهيدان را گرامي ميدارند، اينها هستند که به ملت ايران خدمت ميکنند. همين روحيه‌ي صبر شهيدان عزيز شماست که توانسته است اين ملت را پيش ببرد... من به همه‌ي گويندگان، نويسندگان و کساني که تريبوني در اختيار دارند، توصيه ميکنم: اگر صلاح اين کشور و اين ملت را ميخواهند، ياد شهيدان، نام شهيدان، خاطره‌ي شهيدان و بازماندگان آنها و جانبازان را گرامي بدارند.

1.1.3. «اسلامي» و «انقلابي» شدن جهت گيري ها در محيط هاي دانشگاهي و مراکز اداري کشور
آنچه براى ما اهميت دارد، اين است كه در دانشگاه و محيطهاى تحصيلى و همچنين در همه‏ى فضاى كشور، جهت‏گيرى، همان جهت‏گيرى‏اى باشد كه شهداى فداكار و شجاع و ايثارگر ما در آن مسير رفتند و با شور و شوق جان دادند. هركس در هر قسمتى، در هر سطحى‏ و هرجا از اين كشور هست، بايد به‏شدت پرهيز كند از اينكه كارى بشود برخلاف جهت‏گيرى انقلابى و اسلامى‏اى كه شهداى ما در آن جهت حركت كردند. دانشگاه هم بايستى در اين جهت باشد، مراكز اداره‏ى كشور در سطوح مختلف هم بايستى در اين جهت باشند.

1.2. در حوزه ي سياست خارجي
1.2.1. برافراشته نگاه داشتن پرچم هدايت به سوي اهداف متعالي اسلام
اين که ميبينيد بعضي با سخن، قلم و حرکات خود، نگاهي به ايثار و شهادت مياندازند که آن نگاه منفي و ناسپاسانه است، بر اثر غفلت آنهاست؛ نميفهمند پاسداري از حرمت شهيدان و ايثارگران چقدر براي يک جامعه و ملت و کشور داراي اهميت است. شما ببينيد خون مطهر حسين‌بن‌علي (عليه‌السلام) در کربلا در غربت بر زمين ريخته شد؛ اما بزرگترين مسؤوليتي که بر عهده‌ي امام سجاد (عليه‌الصلاةوالسلام) و زينب کبري (سلام‌اللَّه‌عليها) قرار گرفت، از همان لحظه‌ي اول اين بود که اين پيام را روي دست بگيرند و به سرتاسر دنياي اسلام آن را، به شکلهاي گوناگون، منتقل کنند. اين حرکت براي احياء دين حقيقي و دين حسين‌بن‌علي و آن هدفي که امام حسين براي آن شهيد شد، يک امر ضروري و لازم بود. البته اجر الهي براي امام حسين محفوظ بود؛ ميتوانستند او را در بوته‌ي سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (عليه‌السلام) تا آخر عمر - سي سال بعد از او، امام سجاد زندگي کردند - در هر مناسبتي نام حسين، خون حسين و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به ياد مردم آوردند؟ اين تلاش براي چه بود؟ بعضي خيال ميکنند اين کار براي انتقام گرفتن از بني اميه بود؛ در حاليکه بني اميه بعدها از بين رفتند. امام رضا (عليه‌السلام) که بعد از آمدن بني عباس است، چرا به ريّان‌بن‌شبيب دستور ميدهد مصيبت‌نامه‌ي اباعبداللَّه را در ميان خودتان بخوانيد؟ آن وقت که بني اميه نبودند؛ تارومار شده بودند. اين کار براي اين است که راه حسين‌بن‌علي و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظيم امت اسلام به سوي هدفهاي اسلامي است؛ اين پرچم بايد سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدايت کرده است.

1.2.2. محافظت از اعتبار وجايگاه شهادت بعنوان دليل شکست ناپذيري ملت ايران
عزيزان من! تا وقتى در قاموس ما، در فرهنگ ما، در منطق ما، شهادت‏ بر همين سطح از اعتبار وجود داشته باشد، بدانيد هيچ قدرتى- چه قدرتهاى مستكبر كنونى، و چه بمراتب قوى‏تر از اينها- نخواهد توانست بر جمهورى اسلامى و ملت ايران فائق بيايد.
جنگ نظامي با چنين ملتي براي امريکا و غيرامريکا صرفه‌اي ندارد. ما را در ميدان جنگ آزمايش کرده‌اند و ميدانند که چطور مبارزه ميکنيم. روح فداکاري، شهادت‌طلبي و نترسيدن از مرگ را در ما شاهد بوده‌اند... ويژگي نترسيدن از مرگ، در محاسبات امريکايي مثل انداختن يک قلوه سنگ در يک دستگاه است؛ يک قلوه‌سنگ بزرگ را در ماشيني بيندازيد و ببينيد چطور از کار ميافتد! صخره‌اي در مقابل يک مشت است. با ملتي که مردم آن از مرگ نميترسند و در مقابل آن شجاعت دارند، نميتوان درافتاد.

1.2.3. پرهيز از انظلام و تسليم نشدن در برابر دشمن
تکريم‌ شهيدان‌ به‌ آن‌ است‌ که‌ اين‌ ملت‌ هرگز در برابر سلطه‌گران‌ مستکبر سر خم‌ نکند و به‌ وسوسه‌ي‌ دشمنان‌ عظمت‌ اسلام‌، تسليم نگردد. پيمودن‌ اين‌ راه‌ است‌ که‌ عزت‌ و کاميابي‌ دنيا و فلاح‌ و سربلندي‌ آخرت‌ را نصيب‌ ملت‌ ما و همه‌ي‌ مسلمين‌ خواهد ساخت‌ و دست‌ شيطانهاي‌ گوناگون‌ خواهد بريد.
::
شهيدان، دو موضعگيري و دو حرکت زيبا و باشکوه از خودشان نشان دادند که هر کدام پيامي دارد. اين دو موضعگيري، يکي در قبال ذات مقدّس ربوبي، در قبال اراده الهي، در قبال دين خدا، در قبال بندگان خدا و مصالح آنهاست؛ يک موضعگيري هم در مقابل دشمنان خداست.... پيام دوم، در مقابل دشمنان خداست؛ يعني استقامت، ايستادگي مطلق، از دشمن نترسيدن، از دشمن حساب نبردن، در مقابل دشمن به انفعال دچار نشدن. اين خيلي مهمّ است که انسان در مقابل دشمن، دچار انفعال نشود. تمام سعي امروز دنياي مادّىِ مستکبر - يعني همين دولتهاي استکباري که زمام مسائل اقتصاد و تسليحات عالم و حتّي در موارد بسياري، فرهنگ خيلي از کشورها را هم در دست دارند - اين است که هر جا مقاومتي هست، آن را از طريق منفعل کردن خُرد کنند. انفعال در مقابل دشمن، غلطترين کار و بزرگترين اشتباه است. دشمن را از لحاظ دشمني، بايد به حساب آورد؛ يعني در مقابل او، او را حقير نشمرد و در برابرش آماده بود و دفاع کرد؛ اما از دشمن نبايد حساب برد، نبايد تحت تأثير قرار گرفت و نبايد در مقابلش منفعل شد. دشمن ميخواهد جوامع را منفعل کند.

2. آرمان ها
2.1. امادگي جهت بزل جان و ساير تعلقات در راه دفاع از حاکميت اسلام
درس بزرگ شهيدان عزيز كه لحظه‏يى نبايد از آن غفلت شود آن است كه جان را و همه‏ى آنچه را كه براى ما عزيز است، بايد هرگاه كه لازم شود، سپر بلاى‏ ارزشهاى اسلامى كنيم و با همه‏ى وجود از حاكميت اسلام كه مايه‏ى عزت و شرف و آزادگى است دفاع نماييم.

2.2. فرهنگ جهاد و شهادت ؛شاخصي جهت معرفي نظام جمهوري اسلامي
ارزش مجاهدت، مقام والاى شهادت‏، از جمله‏ى چيزهائى بود كه به وسيله‏ى عناصرى- كسانى، دست‏هائى- زير سؤال رفت. جهاد را زير سؤال بردند، شهادت‏ را زير سؤال بردند. اين، يكى از شاخصهاست؛ بايد برجسته شود. احترام به شهيدان‏، احترام به جهاد و مجاهدان بايستى جزو بخشهاى برجسته‏ى پرچم جمهورى اسلامى قرار بگيرد. جمهورى اسلامى به جهاد و شهادت‏ شناخته مى‏شود.

3. رسالت ها
3.1. زنده نگاه داشتن ياد شهدا ؛ فريضه‌ي عيني بر مسئولين کشور و عموم مردم
شهداي گرانقدر ما، جانبازان عزيز ما، آزادگان سرافراز ما، خانواده‌هاي اينها... قدرتِ حقيقي کشور مربوط به اينهاست. توانايىِ کشور ناشي از اينهاست. هر کشور و ملتي که چنين جواناني داشته باشد، هيچ قدرت جهاني نميتواند به او زور بگويد، او را تحت سيطره درآورد؛ اوضاع او را به دست گيرد. در واقع چنين کشور و ملتي سرافراز خواهد بود. همه ملت ايران وظيفه دارند که از عناصر فداکار و ايثارگر، قلباً و لساناً متشکّر باشند. ما همه زير بار منّت اين ايثارگران هستيم.
آنچه که مهم است، حفظ راه شهداست؛ يعني پاسداري از خون شهدا. اين، وظيفه اوّلِ ماست. در قبال شهدا، همه هم موظّفيم. نه اين که بعضي وظيفه دارند و بعضي ندارند. البته کساني که مسؤوليتي دارند و شانه‌هاي آنها زير بار مسؤوليتهاي بزرگ يا کوچک قرار گرفته است، وظيفه بيشتري دارند.
::
وظيفه‏ى قدردانى از ايثارگران به ويژه شهيدان، فريضه‏يى عينى‏ و تعيينى‏ و هميشگى است.
::
...همه‏ى مردم بايد قدر اين عزيزان را بدانند و دستگاه‏هاى دولتى و مردم معمولى بايد آگاه باشند كه شهيد و خانواده اش و جانباز و خانواده‏اش و اسير و خانواده‏اش، جزو برجسته‏ترين انسانها و شريفترين و عزيزترين آن‏ها هستند و بايد همان‏گونه هم با آن‏ها معامله شود.
::
ياد شهيدان نبايد در جامعه‌ي ما از ذهنيتها خارج شود. شهيدان را بايد زنده نگه داشت. ياد شهيدان را بايد گرامي بداريد و زنده نگه داريد؛ ...نگذاريد غبارهاي فراموشي - که عمداً گاهي اين غبارها را ميخواهند بر روي اين خاطره‌هاي گرامي بپاشند و قرار بدهند - روي اين خاطره‌هاي گرامي را بگيرد؛ زنده نگه داريد. مسئولان هم بايستي اين کار را بکنند؛ مسئولان بنياد شهيد هم موظفند؛ مسئولان دستگاههاي ديگر دولتي و عمومي هم وظيفه دارند. خود خانواده‌ها هم در محيطهائي که شعاع نفوذ و سلطه‌ي آنهاست، اين کار را انجام بدهند.

3.2. حفاظت از خون شهيد با حفظ جهت‏گيريها و اهداف شهيدان
عزيزان! اگر شهيدان عزيزند - که عزيزترينند - اگر براي ما گراميند - که گراميترينند - گراميداشت آنها به معناي اين است که ما راهشان را ادامه بدهيم و اهدافشان را دنبال کنيم. دنبال کردن راه آنها يعني بايستي اهداف جمهوري اسلامي و ارزشهاي اسلامي - اين پايه‌هاي مستحکم و اين شاخصهاي نمايان که ميتواند اين ملت را به اوج افتخار دنيوي و اخروي برساند - در نظر داشته باشيم و دنبال کنيم. زن و مرد در اين جهت يکسانند؛ پسران و دختران شهيد، برادران و خواهران شهيد و آنهائي که نسبتي با شهيد دارند در اين جهت يکسانند. هر چه به شهيد نزديکتريد، افتخارتان بيشتر و مسئوليت‌تان سنگين‌تر است. کشور مال شماست؛ کشور مال جوانهاست؛ آينده مال شماست. آنهائي که رفتند، رفتند و راهها را گشودند؛ من و شما که مانديم بايد از اين راههاي گشوده حرکت کنيم و پيش برويم. والّا اگر آنها راه را باز کنند و ما بنشينيم و دست روي دست بگذاريم و تماشا کنيم، اين قدرنشناسي و نمکنشناسي است. نمکشناسىِ در قبال شهدا اين است که وقتي آنها راه را باز کردند، ما از اين راه حرکت کنيم و پيش برويم. اين امروز وظيفه‌ي ماست.

ادامه دارد ....

ارسال نظر
captcha