گروه اجتماعی فرهنگ سدید؛ لیگ ملتها از ترکیب، ادغام، یکسانسازی قوانین و مقررات، نحوۀ برگزاری، فرصت تبلیغاتی و جوایز دلاری دو تورنمنت سالانه (لیگ جهانی در بخش مردان و جایزه بزرگ در بخش زنان) شکل یافته است.تا دو سال پیش لیگ جهانی و جایزه بزرگ با فاصله زمانی، قوانین و مقررات، نحوه برگزاری و جوایز متفاوت برگزار میشد، ولی با اتخاذ تصمیمات تازه مبتنی بر پروتکلهای حقوق بشری، یکسانسازی این دو مسابقه جهت رعایت تساوی حقوق زن و مرد، تحت عنوان «لیگ ملتها» در دو بخش زنان و مردان انجام شد.
اینک لیگ ملتها در دو بخش زنان و مردان همزمان و با یک قوانین و مقررات، نحوه برگزاری و جوایز دلاری برگزار میشود.
در آینده نزدیک علاوه بر همسانی نحوه برگزاری و جوایز دلاری (که اکنون صورت گرفته) دو بخش زنان و مردان از نظر زمان و محل برگزاری نیز ادغام خواهد شد. مدل اولیه این طرح، سالجاری در لیگ قهرمانان اروپا با موفقیت (به زعم سیاستگزاران جهانی) اجرا شد. به طوری که بازیهای فینال بخش زنان و مردان در یک روز (۲۸ اردیبهشت)، یک شهر (برلین) و یک سالن (مکس اشملینگ) پشت سر هم برگزار شد نهایتا دو تیم قهرمان زنان و مردان در دو سکوی کنار هم قهرمانی را جشن گرفتند.
* آیندهای که سیاستپردازان والیبال برای این رشته در نظر گرفتهاند کنار هم (در قالب یک تیم) بازی کردن زن و مرد است. این گفتۀ رئیس فدراسیون جهانی (آری گراسا) به خبرگزاری شینهوا است. در واقع یکی از اهداف اصلی فدراسیون جهانی، تبدیل کردن والیبال به ورزش اول خانوادهها هست. با این تحلیل که والیبال ورزش صلح است و به دلیل این که هیچ درگیری و برخوردی بین دو تیم و همتیمیها در آن وجود ندارد، زن و مرد، کودک و بزرگسال، پیر و جوان میتوانند در کنار هم به بازی والیبال بپردازند و لازم نیست به عنوان مثال مرد بازی کند و زن تماشا کند بلکه او هم میتواند به بازی وارد شود.
به همین دلیل زن به اندازه مرد برای والیبال مهم است و باید تساوی بین آنها برقرار باشد. درست برخلاف فوتبال، بسکتبال یا رشتههای دیگر که مرد برایشان مهم است، ولی زن چندان اهمیت ندارد، چون در آن ورزشها درگیری و برخورد وجود دارد.
تمرکز فدراسیون جهانی بر توجه به خانوادهها مشخصاً به قاره آسیا اختصاص دارد؛ چراکه در آمریکای جنوبی، اروپا و آفریقا نمیتوان حریف فوتبال شد، همچنین در آمریکای شمالی اولویت با بسکتبال، بیسبال، راگبی و هاکی روی یخ است، ولی آسیا با توجه جمعیت میلیاردیاش و طیفهای وسیع فرهنگی و خردهفرهنگها هنوز در برآوردهای جهانی «ورزش اول» ندارد و به همین دلیل سیاستپردازیها برای به زیر چتر والیبال درآوردن این قاره (با مرکزیت شرق آسیا) با سرعت و وسعت انجام میگیرد. نمونه، همین لیگ ملتهاست که امسال ۱۳ میزبانی (۶ چین، ۲ ژاپن، ۱ تایلند، ۱ استرالیا، ۱ کره، ۲ ایران) و برگزاری جمعاً ۱۰۶ بازی (از ۲۶۰ بازی) به آسیا اختصاص یافت.
با برنامههای اخیر فدراسیون جهانی در حال حاضر والیبال به ورزش اول کشورهای اندونزی و فیلیپین بدل شده است. همچنان که ژاپن و چین دو طرف قراردادهای کلان تجاری فدراسیون جهانی و برگزارکننده تورنمنتهای بینالمللی والیبال (از جمله جام جهانی، جام قهرمانان قارهها، فینال لیگ ملتها و...) هستند.
اما در مرکز و غرب آسیا جامعۀ هدف فدراسیون جهانی «ایران» است. افزون بر اعطاء میزبانیهای متعدد به ایران (علیرغم اینکه گزارشهای جهانی از عدم برخورداری زیرساختهای استاندارد حکایت دارد) به قصد بالا گرفتن تب والیبال در ایران صورت میپذیرد. همچنانکه از این رهگذر میتوان نگاهِ صرفاً مردانۀ ایران به به بخش زنان نیز سوق داد. نمونه؛ قضاوت داور ایرانی (محمد شاهمیری) در سه هفته از لیگ ملتها در بخش زنان است. او یکی از بهترین داوران حال حاضر دنیاست، ولی به جای بخش مردان، از سوی جهانی به قضاوت در بخش زنان مأمور میشود! این یعنی به سادگی نگاه جامعه ایرانی با داور ایرانی به میان والیبال زنان معطوف شود و پوششی از افتخار نیز همراه داشته باشد که داور ایرانی قاضی بازی بزرگانی همچون برزیل – ایتالیا و... است.
از کشاندن نگاه جامعه ایرانی به میان والیبال زنان، نمونه دیگر این است که والیبال زنان ایران در دنیا جایگاهی ندارد، ولی دو دختر ایرانی به لیگ ترکیه دعوت شده و فیالحال مشغول به بازیاند. این یعنی نگاه ایرانی به والیبال زنان خیره شد. سیاستی که جواب مثبت گرفته و انتظار میرود از این به بعد، شاهد حضور پررنگتر دختران ایران در لیگهای خارجی زنان باشیم.
در واقع جبهه فرهنگیای که با دیدگاه انتقادی و فعال به حضور زنان در ورزشگاهها و تماشای بازی مردان میپردازد، از این سوی میدان نبرد غافل است که برنامههای جهانی بسیاری پیشروتر و وسیعتر؛ جامعه ایرانی را به میان زنان سوق داده به طوری که مشغول تماشای والیبال زنان است.
همچنان که این جبهه به دلیل معذوریت و محذوریت دینی، اخلاقی، عرفی و فرهنگی، همچنین ناآگاهی از مناسبتهای وسیع جهانی؛ از فلسفه شکلگیری لیگ ملتها (ادغام و ترکیب زنان و مردان) ناآگاه مانده و ۵۰ درصد ماجرا (از نظر سیاست جهانی) که به زنان اختصاص دارد را نمیبیند، یعنی چشمانداز صحیحی به چنین مسابقاتی ندارد.
* اینجا ضرورت تربیت نیروهای متعهد و کارآمد (از بین خانمها) در حوزۀ والیبال بیگفتگوست تا هستۀ مرکزی فرهنگی ایران در حوزه ورزش و رسانه نسبت به رویدادهای کلان والیبال که به داخل سالن و بازی والیبال میرسد، دیدگاه فعال (و نه منفعل) داشته باشد. مشخصاً باید مهرۀ صحیحی مقابل این حرکت جهانی نهاد و آن جز خانمهای پرورشیافته نیستند؛ چراکه رفتهرفته با ترکیب و از کنار هم قرار گرفتن مردان و زنان، نمیتوان میدان را برای جنبوجوش اغیار خالی گذاشت.
فدراسیون جهانی چطور میتواند اهداف بالا را با لیگ ملتها در دنیا نهادینه کند؟ دلار!
فدراسیون جهانی برای رسیدن هدفش، با محوریت قرار دادن «جوایز کلان دلاری» و «ایجاد فرصت تبلیغاتی و درآمدزایی»، کشورها را مجاب به حضور در مسابقات میکند.
الف: فدراسیون جهانی رأساً برای تمام جزئیات به کشورها پاداش دلاری میپردازد، تا جایی که حتی تیم بازنده هم پاداش دارد:
برای مثال: در هر بازی ۱۳ هزار دلار پاداش دارد. ۹ هزار دلار برای برنده، ۴ هزار دلار برای بازنده که جمع ۱۳۰۰۰ دلار می شود. در مجموع ۲۶۰ بازی ۳ میلیون ۳۸۰ هزار دلار جایزه نقدی اهداء میشود.
* با جمع همین اعداد درمییابیم که خودِ فدراسیون جهانی برای انجام این مسابقات رأساً ۷ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار جایزه نقدی پرداخت میکند.
* از نحوه تخصیص درآمد کلان دلاری ایران از این مسابقات، هیچ اطلاعی در دسترس نیست؛ اینکه دلارها به کدام حساب واریز میشود، چگونه منتقل میشود، بر اساس کدام معیار یا دستورالعمل و اصلا میان چه کسانی تقسیم میشود.
ب: همانطور که اشاره شد، افزون بر جوایز دلاری، فدراسیون جهانی برای کشورها فرصت تبلیغاتی جهت درآمدزایی ایجاد میکند تا مجاب به حضور در مسابقات شوند:
* بابت اخذ اسپانسر از سوی تیمها هزینهای دریافت نمیکند.
* همچنین به کشورها اجازه میدهد در درآمدزایی از طریق تبلیغات دور زمین سهم قابل توجهی داشته باشند.
در ماکتِ زمین مسابقه، تمام جایگاههای سبز رنگ اطراف زمین برای تبلیغات کشور میزبان در نظر گرفته شده تا درآمدزایی کند.
* ایران علاوه بر اسپانسر سابقش (بانک گردشگری) موفق شد از هفته دوم این مسابقات اسپانسر دوم (فروشگاه رفاه) را هم جذب کند.
* از نحوه و میزان قرارداد فدراسیون ایران با اسپانسرها و درآمد تبلیغاتیاش از این مسابقات، هیچ اطلاعی در دست نیست.
۳- مسابقات معتبر بینالمللی والیبال «بازیهای المپیک» و «مسابقات قهرمانی جهان» (معادل جام جهانی فوتبال) است.
لیگ ملتها برای فدراسیون جهانی در راستای اهدافی که در بخش اول این گزارش مختصر ذکر شد، برگزار میشود و از نقطه نظر فنی برای کشورها (غیر از ایران) از جایگاهی عبوری و تمرینی برخوردار است؛ چراکه سرمایهگذاری و نتیجهگیری را به آن دو مسابقۀ اصلی (المپیک و جهانی) منوط میکنند و از محمل لیگ ملتها برای کشف و پرورش استعداد، و تمرین و آمادهسازی بهره میبرند.
اینکه فدراسیون ایران خواسته یا ناخواسته به برق دلار بیحساب و درآمدهای کلان اسپانسرینگ با سیاستهای جهانی همسو شده باشد، جای سؤال است.
اما اینکه رسانه ملی و در صف اول آن شبکه سوم سیما (خواسته یا ناخواسته) در هیمنه دلار و اسپانسرینگ در زمین فدراسیون بازی کند و در حقیقت سردمدار رسانهای حرکت به سوی آیندۀ ادغام شده والیبال زنان و مردان باشد، جای سؤال و تعجب فراوان است.
چطور ممکن است مسابقاتی که از ارزش جهانی برخوردار نیست و صرفاً (در ظاهر) ارزش دلاری و (در باطن) کارکرد همسو با پروتکلهای حقوق بشری و تساوی حقوق زن و مرد و... دارد، تحت عنوان یک مسابقۀ مهم و معتبر جهانی از آنتن رسانۀ ملی در ذهن و زندگی جامعه ایران نهادینه شود؟
مسابقاتی که در دنیای والیبال، رسانههای اصلی بیشتر از هفتهای یک بار به آن نمیپردازند و اخبار و جزئیات آن را باید در وبلاگهای والیبالی جست، چطور در رسانه ملی (شبکه سوم و شبکه ورزش) به عنوان یک رویداد مهم و معتبر جهانی فریاد زده میشود؟
ایجاد نشاط کاذب در جامعه با پر رنگ کردن نتیجۀ تیم ایران در تورنمنتی که هدف هیچ تیمی در آن نتیجهگرفتن نیست، در وجه ظاهری آن صرفاً بازی کردن در زمین اسپانسرینگ و مغلوب نتیجه و اسپانسر شدن است.
تیم ایران که عیار واقعیاش در حذف از گردونه مسابقات اصلی (قهرمانی جهان – المپیک) مشخص شده، در لیگ ملتها از طریق رسانه ملی و تحت اسپانسرشیپ؛ به قدرت والیبال دنیا (برای جامعه ایران) خورانده شده است!
اکنون برنامه اصلی والیبال شبکه سوم سیما (توپ و تور) که پخش مستقیم مسابقات ایران را بر عهده گرفته، درست در حالی که میلیونها ایرانی پای گیرنده و منتظر مسابقه ایران هستند، بدون پرداختن به حقیقت پنهان و واقعیت موجود، وظیفه رسانهای (حتی رسالت فرهنگی و انقلابی) خود را به باد اسپانسرینگ داده و با اسپانسرهای فدراسیون (بانک گردشگری – فروشگاه رفاه) در راستای اهداف آنان روی آنتن میرود که نتایج تیم ایران را غلوآمیز، بالاتر از حد تصور و به طور کلی بیش از آنچه هست، برای جامعه نهادینه میکند.
این در حالی است که کار اسپانسرینگ در سیمای جمهوری اسلامی به همینجا هم ختم نمیشود بلکه با پایان برنامه والیبال، تازه نوبت به دیگر اسپانسر فدراسیون (فروشگاه رفاه) میرسد که به بهانه قرعهکشی؛ آنتن زندۀ شبکه سوم سیما را به والیبال، بالابردن نتایج تیم ایران و اهمیت لیگ ملتها اختصاص بدهد و به جای قرعهکشی در راستای اهداف و منافع مالی خودش با مهمانان والیبالی (همکار فدراسیون) برنامۀ والیبالی پخش کند!
اینجا بیش و پیش از هر چیز، ضرورت نگاه انتقادی و فعال رسانه ملی به عنوان پایگاه انقلاب نسبت به تورنمنتی با این باطن و ظاهر احساس میشود؛ یعنی درست برخلاف آنچه اکنون جریان دارد.