گروه هنر فرهنگ سدید؛ سینمایی «متری شیش و نیم» یکی از فیلمهای اکران شده در ایام نوروز است. این فیلم که نویسنده و کارگردانی آن را سعید روستایی، برعهده دارد توانسته رتبه دوم جدول فروش را نیز از آن خود کند. این فیلم که حاشیههای فراوانی را چه پیش از ساخت و چه پس از ساخت تجربه کرد سرانجام اولین اکران خود را در جشنواره فیلم فجر سی و هفتم تجربه کرد و بلافاصله پس از آن در ایام نوروز اکران شد.
اطلاعات بیشتر از نشان می دهد که تهیهکننده «متری شیش و نیم» را سیدجمال ساداتیان انجام داده و مجموعه بازیگران آن را پیمان معادی، پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، فرهاد اصلانی، مهدی حسینی نیا، مازیار سیدی، علی باقری، مرجان قمری، هومن کیایی، پیمان شریعتی تشکیل میدهند.
«متری شیش و نیم» فیلم قصه یک مأمور مبارزه با مواد مخدر به نام صمد (پیمان معادی)، است که به دنبال دستگیری یک سرباند تولید و توزیع شیشه میگردد. مردی به نام ناصر که هیچ اثری از او نیست، اما بیش از نیمی از خردهفروشهای تهران، از او صحبت میکنند. ناصر (نوید محمد زاده)، از قشر فقیر و آسیبپذیر جامعه بر خواسته است و اکنون فرمانروایی مطلقی برای خود دارد. درنهایت با پیگیرهای صمد، ناصر دستگیر میشود. ناصر سعی دارد تا با پیشنهاد اغواکنندهای صمد را متقاعد کند، اما صمد که میداند ناصر چقدر خطرناک است تا پای حلقهی دار با او همراه میشود.
آخرین ساختهی روستایی از همان ابتدای اعطای مجوز ساخت، کارش را با حاشیه و تأخیری ششماهه آغاز کرد و با رسیدن فیلم به جشنواره سیوهفتم هرروز بر این حواشی افزوده میشد تا جاییکه به گفتهی سازندگان احتمال آن میرفت تا فیلم توقیفشده و در جشنواره به نمایش درنیاید؛ اما مشخص بود که تمام این اتفاقات شانتاژهای رسانهای برای دیده شدن هر چه بهتر و پررنگتر فیلم است که خب نتیجه نیز داد و موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از منظر تماشاگران شد.
این فیلم اگرچه در همان گفتمان روستایی تعریف میشود، اما برخلاف اثر قبلیاش از خانه بیرون آمده به سطح شهر رفته است. فیلم تا جایی که صمد میخواهد ناصر را بیابد کاملاً منطقی و درست است، اما بهمحض یافتن او، گفتمان فیلم تغییر میکند. پلیسها از سبز به خاکستری تمایل پیداکرده و قاچاقچیان و خلافکاران نیز از قرمز به خاکستری! دیگر معلوم نیست که روستایی چه میخواهد بگوید و مسئله و دغدغه اصلی او چیست. او وقتی وارد این فضا میشود دیگر نمیتواند تا قهرمان و ضدقهرمان در فیلمش بسازد. فیلم با گذر از یکسوم میانی خود دچار ضعف بیشتر شده -اصطلاحاً ریپ میزند- و بهجز یک سری دیالوگهای شعاری با بازیهای خوب و موسیقی محزون چیزی ندارد. کاراکترهای جدیدی که به فیلم آورده میشود، هیچکدام جذابیتی ندارند و فیلم در این صحنهها افت میکند. با ورود به یکسوم پایانی هم فیلمساز باز نمیتواند کاری از پیش ببرد و یک سری سوژههای خوب را به خاطر سیاسیکاری و فاصلهگذاری با نظام به باد میدهد و با پایانبندی بدی، فیلمش را تمام میکند.
روستایی از منظر فنی کار خود را بهخوبی انجام داده و هرکجا که در داستان کم آورده جای آن را با گنجاندن صحنهها و لحظات چشمگیر، تکاندهنده و ملتهب پر کرده است. در چنین شرایطی که او نمیتواند مفاهیم و موضوعات مهم خود را در قالب درام و شخصیتپردازی بیان کند، به دادن شعار و بیانیههای سیاسی و کلیشهای روی میآورد. پس سوژهی مهم و آسیبشناسانهی فیلم -به ادعای سازندگان- تبدیل به عقدهگشاییهای شخصی و سیاسی میشود. جامعه تصویر شده در «متری شش و نیم» بهشدت تیرهوتار است. جامعهای است که یا پلیس و دادگاه دارد -که در آن نیز فساد موج میزند- یا مصرفکننده و توزیعکننده مواد مخدر. در این میان این جامعه و حکومت است که به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی کاری با فرد میکند که تبدیل به یکی از سرکردههای تولید و توزیع مواد مخدر شود و درنهایت نیز با قرار دادن سکانسهای احساسی، مخاطب باید دلش به حال او سوخته و از قصاص او بدش بیاید.
در این فیلم هیچیک از پایههای شناختی، ارزشی، رفتاری شکلی و... فیلم حاکی از سبک زندگی ایرانی اسلامی نیست. خانواده کارکرد مناسب خود را ندارد. درجایی خانواده همراه با معتادین تصویر شده و درجایی در مقابل ناصر، منفعل است. در طرف دیگر نیز میخواهد مانع ادامهی چرخه تولید و توزیع مواد توسط دیگر اعضا شود. خانواده پلیس مواد مخدر همخانوادهای آماده برای از هم گسیختن و فروپاشی است؛ اما شاید دیالوگ و گل فیلم صحنهای باشد که ناصر برای توجیه جنایاتش و بعد از توصیف فقر خانوادهاش -به این مضمون- به قاضی میگوید: «ما در دورهای بودیم که کفن متری چهارونیم بود و چادرمشکی متری شیش و نیم» که نام فیلم نیز از همین دیالوگ مهم گرفته شده که ارجاعات معناداری میتواند داشته باشد.