یادداشت / دکتر حسین امانلو
اگر ما بتوانیم تاثیر تمدن غربی و جهانی سازی را در سبک زندگی مردم و به ویژه جوانان کنترل و مدیریت نماییم و اگر قادر باشیم تاثیرات مخرب فضای مجازی را هدایت نموده و کم کنیم و اگر همت کنیم با تولیدات علوم دینی مانع ورود و تاثیر علوم انسانی غربی بشویم اما آنچه در شرایط فعلی پاشنه آشیل سبک زندگی ایرانیان می باشد دوگانگی در قول و فعل کارگزاران می باشد که امیدی به اصلاح آن نیست مگرآنکه یک دولت اسلامی با کارگزارانی مومن به مبانی و مسائل انقلاب اسلامی بر سر کار آید

به گزارش فرهنگ سدید، دکتر امانلو در یادداشتی به تبیین مفهوم سبک زندگی اسلامی پرداخته است، متن کامل یادداشت در ادامه می آید:انقلاب اسلامی ایران در حالی ظهور کرد که سیطره و سبک جهانی لیبرال دموکراسی غرب بر پیکره فرهنگ، اقتصاد، سیاست و رفتار و منش ملت ها سایه افکنده و رشد، توسعه، پیشرفت و تمدن خود را به رخ می کشید  سبک زندگی و عمل ملتها در سایه سبک زندگی غربی به محک گذاشته می شد. در حالی که تمدن 1400 ساله اسلام و عظمت و مجد مسلمانان مورد تهدید جدی قرار گرفته بود. انقلاب اسلامی ایران که با شعار اسلامیت و هدایت مردم به راه الهی – انسانی و صراط مستقیم بر اساس فطرت و شالوده اسلامی و همچنین شعار جمهوریت و جایگاه مردمی در ساختن تمدن اسلامی بنیان نهاده شده، داعیه دار احیاء حکومت اسلامی و استقرار نظام مردم سالاری دینی برآمده از ارزشهای اسلامی برای بازگرداندن مجد و عظمت مسلمانان و ایجاد خودآگاهی و باورسازی در احیاء سبک زندگی اسلامی در برابر هیمنه و سلطه سبک زندگی غرب، برای رسیدن به جامعه و تمدن بزرگ اسلامی است. اما موانع، چالشها و آسیب هایی متوجه سبک زندگی مردم متدین، نجیب و با بصیرت ایران اسلامی است که غفلت از آنها هزینه های سنگینی را به بار می آورد.

1- تاثیر تمدن غربی بر سبک زندگی مسلمانان و جامعه ایران تا حدی پیش رفته که در برخی موارد به صورت الگو های نسبتا ثابت و پایدار و عادات روزمره در آمده است. در ایران گسترش شهرنشینی، موج صنعتی شدن، گسترش کمی و کیفی رسانه های جمعی، افزایش سواد و... گرایش ها و نگرش های فرهنگی ایرانیان را به سمت الگوهای غربی سوق داده است. گسترش رسانه های جمعی و گرایش روزافزون به اینترنت و فضای مجازی، ورود شبکه های ماهواه ای به فرهنگ عمومی کشور و گرایش روزافزون خانواده ها به استفاده از آن باعث تغییراتی در سبک زندگی جامعه ایرانی شده است. این امر علاوه بر عموم مردم رهبران سیاسی و کارگزاران را نیز تحت تاثیر قرارداده است.

2- جهانی شدن و جهانی سازی تهدیدهای بسیارجدی در سبک زندگی جامعه ایران بوجود آورده است. تاثیرات منفی جهان شدن در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و نگرشی بر جهان اسلام و جامعه ایران بیش تر از تاثیرات منفی در حوزه های علمی و تکنولوژیکی است. لذا تعارض اسلام و جهانی شدن در بعد ایدئولوژیک بیشتراز تعامل و سازگاری است. تاثیر تغییر الگوهای مصرف، اقتصاد وحوزه های زبان شناختی ناشی از جهانی شدن بر سبک زندگی آنقدر چالش برانگیز است که اگر تغییرات فرهنگی حاصل از جهانی شدن را به آن بیفزاییم محصولی جز تغییر در سبک زندگی جامعه ایرانی مشاهده نخواهیم کرد به خصوص در سال های اخیر با گسترش ابزار های مختلف فرهنگی، سبک زندگی ایرانی- اسلامی به شدت مورد هجوم و تغییر واقع شده است.

3- علوم انسانی غربی و وارداتی با ایجاد تغییر در بینش و دانش بومی و اسلامی یکی از چالشها و آفت های جدی در تغییر ذائقه و سبک زندگی به شمار می رود.  ورود اندیشه های غربی در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، روانشناسی، هنر ومعماری، نظام اقتصادی، نظام تعلیم وتربیت و بنیادهای خانواده باعث تغییر در ارزشها و نظام ارزشی جامعه ایران شده و هویت اسلامی و ایرانی  ما را دچار خدشه نموده است. تزلزل در نظام خانواده و دوری فرزندان از چارچوب تعلیم وتربیت اسلامی ، افزایش طلاق، اشتغال مفرط زنان در جامعه و بیرون از خانه مسائلی هستند که نظام تعلیم و تربیت وارداتی در نوع نگرش و سبک زندگی جامعه ایران وارد کرده است.

4- ساختارها و مناسبات خشک و بی روح بر جا مانده از رژیم فاسد گذشته و سیستم بوروکراتیک غربی در بخش های عمده جامعه باعث تغییر سبک های زندگی و ارتباطات انسانی شده است. این ساختار غیر منعطف در درون خود فساد اداری(قانون گریزی، رشوه خواری، باندبازی و رابطه سالاری) را به دنبال داشته است. این نوع اشکال ریشه در تکالیف و وظایف کارگزارانی دارد که در نظام اسلامی عهده دار مسئولیت خطیر مدیریت و اداره جامعه بوده ولی وظایف خود را در قانونگذاری، اجرا و قضا در طراز نظام دینی انجام نداده اند.  

5- هجمه به دین به بهانه مقابله با خرافات از یک طرف و ورود بدعت ها و کجی ها به دین مبین اسلام از طرف دیگر، از جانب دشمنان اسلام موجب دوری مسلمانان از اسلام ناب و کم اعتبار کردن اسلام شده است تا ضمن ایجاد انحراف در دین با تبلیغات دروغین به عدم توانایی اسلام در پاسخگویی به اقتضائات و نیازهای روز و جوانان دامن بزنند و اسلام را مانع پیشرفت معرفی نمایند و تاثیر اسلام را در زندگی و سبک زندگی مردم از بین ببرند. این در حالی است که اسلام دارای برنامه و روش برای پیشرفت و تمدن سازی است و یکی از راههای نیل به پیشرفت در مسیر تمدن سازی اسلامی، اصلاح سبک زندگی در تمام ابعاد وشئون زندگی مسلمانان وصدور مدل "سبک زندگی اسلامی" است.

 مقام معظم رهبری در دهه چهارم انقلاب سبک زندگی را یکی از سازه های بسیار مهم و اساسی برای تمدن سازی و پیشرفت مطرح کرده و فرمودند:" اگر پيشرفت همه‌جانبه را به معناى تمدن‌سازى نوين اسلامى بگيريم، بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد. هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است، اين محاسبه‌درستى است. اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى و اصلى و اساسى است. به هر دو بخش بايد رسيد. آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزشهائى كه ما امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بين‌المللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ. اينها همه بخش ابزارى تمدن و وسيله است. اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل مي دهد، همان سبك زندگى است. اين بخش حقيقى و اصلى تمدن است كه متن زندگى انسان است"(بيانات مقام معظم رهبری در دیدار جوانان استان خراسان شمالی1391/7/23).

ایشان از دو منظر معنویت و زندگی راحت به سبک زندگی پرداخته و آن را به شیوه و روش زیستن و اجتماعی رفتار کردن معنی می کنند:" يكى از ابعاد پيشرفت با مفهوم اسلامى عبارت است از سبك زندگى كردن، رفتار اجتماعى، شيوه‌ى زيستن. ما اگر از منظر معنويت نگاه كنيم - كه هدف انسان، رستگارى و فلاح و نجاح است - بايد به سبك زندگى اهميت دهيم، اگر به معنويت و رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است. بنابراين مسئله، مسئله‌ اساسى و مهمى است"(همان ). بنابراین سبک زندگی اسلامی ملاک پیشرفت و تمدن سازی در نظام مردم سالاری دینی محسوب می شود.

انقلاب اسلامی ایران توانسته است الگوی منحصر به فرد حکومتی با عنوان مردم سالاری دینی و مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه (نظام سازی اسلامی) براساس انتخاب و ترجیح مردم در برابر مکاتب مادی و انسانی ارائه نماید، ولی نظام زندگی مبتنی بر منظومه معرفتی و رفتاری اسلام، در راستای تامین حیات طیبه ترسیم نکرده است. لذا ارائه الگوی جدیدی از نظام زندگی در برابر نظامهای غیر الهی و مادی لیبرالیسم، مارکسیسم و ناسیونالیسم از ضروریات اولیه برای پیشرفت نظام مردم سالاری دینی می باشد. یکی از راههای این اثرگذاری و پیشرفت و صدور سبک زندگی اسلامی، وجود کارگزارانی لایق(دولت سازی اسلامی)، در طراز انقلاب اسلامی و نظام مردم سالاری دینی است.

 بر اساس مبانی دین اسلام و سیره عملی معصومین(ع):

1- رفتار یک مسئول در نظام اسلامی باید با سایر نظامهای سیاسی متفاوت باشد.

2- یک مسئول در نظام اسلامی باید طوری رفتار نماید که مردم او و رفتارش را الگو و سرمشق خود در زندگی شخصی نیز قرار بدهند.

3- بر اساس نقل معروف " الناس بامرائهم اشبه من ابائهم " حاکم و کارگزار اسلامی می تواند الگوی یک جامعه بوده و بر سبک زندگی و رفتار مردم آن جامعه تاثیر بگذارد. مردم نیز معمولا در زندگی شان به رهبران و بزرگتر های جامعه نگاه می کنند.

4- رفتار و سبک زندگی رهبران و کارگزاران یک جامعه می تواند بیانگر سبک زندگی جامعه خود نیز باشد.

سوال اساسی اینجاست که آیا رفتار و سیره عملی دولتمردان و کارگزاران کشورمان منطبق بر دین و فرهنگ اسلامی است یا نه؟ آیا رفتار فردی و اجتماعی و حتی مدیریتی آنها با رفتار مسئولان و کارگزاران سایر کشورهای غربی و شرقی تفاوت دارد یا همان کارهایی که الان در کسوت مدیر نظام اسلامی انجام می دهند در آن کشورها هم انجام می شود؟ آیا مسئولان ما سرمشق و الگوی مردم هستند؟ آیا میزان حقوق و درآمد مسئولان دولت با طبقات جامعه همگونی دارد یا عده ای از آنها نجومی ساز و نجومی بگیرند؟

اگر ما بتوانیم تاثیر تمدن غربی و جهانی سازی را در سبک زندگی مردم و به ویژه جوانان کنترل و مدیریت نماییم و اگر قادر باشیم تاثیرات مخرب فضای مجازی را هدایت نموده و کم کنیم و اگر همت کنیم با تولیدات علوم دینی مانع ورود و تاثیر علوم انسانی غربی بشویم و اگر ساختارهای فاسد و منحط به جا مانده از رژیم سابق را از بین برده و جلوی هجمه به دین و مبانی ارزشی را سد نماییم، می توانیم سبک زندگی خودمان را اصلاح نماییم. اما آنچه در شرایط فعلی پاشنه آشیل سبک زندگی ایرانیان می باشد دوگانگی در قول و فعل کارگزاران می باشد که امیدی به اصلاح آن نیست مگرآنکه یک دولت اسلامی با کارگزارانی مومن به مبانی و مسائل انقلاب اسلامی بر سر کار آید و این میسور نخواهد شد مگر با هوشیاری و بصیرت و انتخاب هایی شایسته و بایسته نظام اسلامی ایران.

 بنابراین اگر هجمه ها و تهدیدهای بیرونی را اصلاح و پالایش کنیم قطعا در شرایط فعلی کار سختی خواهد که بتوانیم سبک زندگی مسئولان و دولتمردان را اصلاح کنیم به طوری که قول اخلاقی و فعل اخلاقی شان همسان شود و خود را با پایین ترین قشر جامعه انطباق دهند و رفتار و سبک زندگی شان بیانگر سبک زندگی جامعه باشد.

تنها راهکار در اصلاح سبک زندگی کارگزاران سفارش به کلام ارزشمند حضرت علی(ع) است که می فرماید:

 مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إماما فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ و ليَكُن تأديبُهُ بسِيرَتِهِ قَبلَ تأديبِهِ بلِسانِهِ و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِم. هر كه خود را در مقام پيشوايى مردم قرار دهد بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد و پيش از آنكه به زبانش تربيت كند، با رفتار خود تربيت نمايد و كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد بيشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن كه آموزگار و مربى ديگران است.

ارسال نظر
captcha