گروه هنر فرهنگ سدید؛ عباد محمدی: جشنواره فیلم فجر در حالی سی و هفتمین دوره خود را پشت سر گذاشت که بر اساس آنچه انتظار میرفت باید هدف اصلی آن به تصویر کشیدن سینمای انقلاب اسلامی در دهه مبارک فجر باشد. امری که تا به امروز شکل نگرفته و در این جشنواره نیز محقق نشد.
آنچه در ادامه به آن خواهیم پرداخت مهمترین نکات مطرحشده در فیلمها و جشنواره فجر ذکر شده است:
مهمترین پیام مطرحشده در جشنواره فیلم فجر سیوهفت، پیام ضمنی و خطرناکی، چون تضعیف هدفمند نیروهای قضایی، امنیتی و انتظامی کشور بود. این تخریب نمیتواند بدون برنامهریزی قبلی عملی باشد. در برخی فیلمها این پیام بهصورت واضح و نمایان مطرح بود و در برخی از آنها بهصورت ضمنی وجود داشت. در برخی نیز در متن فیلم حاضر بود که با حاشیههایی که در اختتامیهی جشنواره به وجود آمد این پیام پررنگ شد. نکته دیگر که در این راستا تعریف میشود کاشتن بذر تردید در میان این نیروهاست. تردیدی که در زمان درگیری در فتنههای دیگر -که مورداشاره رهبری نیز است- بسیار مهم قابلتأمل و تأثیرگذار است. فیلمهای «متری شیش و نیم»، «دیدن این فیلم جرم است»، «قصرشیرین»، «قسم»، «جمشیدیه» و... آثاری بودند که در این راستا تعریف میشوند.
حضور پررنگ سفارتخانهها و بودجههای نامعلوم خارجی در جشنوارهی امسال کاملاً محسوس بود. افرادی، چون «پیمان معادی» و «علی مصفا» با توجه به روابط خوبشان با کشورهای غربی علیرغم مشکلات فراوان اقتصادی و حتی سیاسی کشور، موفق به جذب سرمایهی خارجی برای ساخت فیلمهای مسئلهدار خود شدند. دراینبین میتوان به نقش پررنگ کشورهای آلمان، فرانسه و حتی سوئیس نیز در سرمایهگذاری بر روی برخی فیلمها، چون «یلدا»، «آخرین داستان» و... و حضور ۲۴ شرکت خارجی در سرمایهگذاری و تولید فیلمها نیز اشاره کرد.
از مجموعه فیلمهای مسابقهی سینمای ایران، سودای سیمرغ، انیمیشن و نگاه نو با اغماض میتوان پنج فیلم را در جریان سینمای انقلاب تعریف کرد و بقیه مختص به جریان غیر انقلابی سینما بود. در این میان میتوان از فیلمهای «۲۳ نفر»، «ماجرای نیمروز؛ ردخون» و «شبی که ماه کامل شد» بهعنوان فیلمهای برتر جریان انقلاب نام برد. ضمن اینکه به همت مدیریت جشنواره دو فیلم انقلابی «وکیل مدافع» و «مدیترانه» نیز در جشنواره حضور پیدا نکرد و فقط در یک تک سانس به نمایش درآمد. فیلم «دیدن این فیلم جرم است» نیز با توجه به اشکالات فراوانی که دارد به سبب تهیهکنندگی حوزه هنری در فهرست فیلمهای این جریان قرار میگیرد که به فراخور در خصوص آن بحث خواهد شد. پویانمایی «بنیامین» نیز در برآیند کلی در جبههی فرهنگی انقلاب تعریف میشود هرچند جشنواره به آن اقبالی نشان نداد.
به چالش کشیدن نظام با برجسته کردن تمهایی، چون خیانت، ناکارآمدی دستگاه قضا، جرم و جنایت، سقط جنین، ازدواج سفید و هم باشیهای غیر شرعی، غیرت زدایی، اعتیاد، مهاجرت و فرار از کشور، به زیر سئوال بردن مذهب به مثابه سنت و خرافه، تقابل سنت و مدرنیته، القای خفقان، فمنیست و ... سعی در سیاه نمایی فضای نظام جمهوری اسلامی را دارند.
فیلمهایی که به موضوعات اشاره شده پرداختند عبارتند از:
- خیانت ذهنی و ضمنی مرد به زن، زن به مرد، مادر به فرزند، و... در فیلمهایی، چون «مردی بدون سایه»، «روزهای نارنجی»، «تیغ و ترمه»، «آشفتهگی»، «معکوس»، «سال دوم دانشگاه من»، «ایده اصلی»، «قصرشیرین»، «قسم»، «سمفونی نهم»، «طلا» و...
- ناکارآمدی دستگاه قضا در فیلمهای «مردی بدون سایه»، «معکوس»، «قسم»، «سمفونی نهم»، «طلا»، «ایده اصلی» و...
- قصاص در فیلمهای «قصرشیرین»، «قسم»، «یلدا»، «جمشیدیه»، «جاندار»، «متری شیش و نیم» و...
- قتل و مرگ با فیلمهای «قصرشیرین»، «قسم»، «یلدا»، «جمشیدیه»، «جاندار»، «متری شیش و نیم»، «مردی بدون سایه»، «تیغ و ترمه»، «آشفتهگی»، «سال دوم دانشگاه من»، «درخونگاه»، «مسخرهباز»، «شبی که ماه کامل شد»، «حمال طلا»، «سمفونی نهم»، «غلامرضا تختی»، «طلا» و...
- سقطجنین در فیلمهای «روزهای نارنجی»، «جاندار»، «ناگهان درخت»، «طلا» و...
- ازدواج سپید یا همباشی غیر شرعی با فیلمهای «آشفتهگی»، «سونامی»، «تیغ و ترمه»، «بنفشه آفریقایی»، «ایده اصلی»، «طلا»، «متری شیش و نیم» و...
- غیرت زدایی در فیلمهای «درخونگاه»، «مردی بدون سایه»، «جاندار»، «بنفشه آفریقایی»، «قصر شیرین»، «تیغ و ترمه»، «سونامی»، «سمفونی نهم»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا» و...
- فرزند نامشروع با فیلم «طلا»، اعتیاد در فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «طلا» و...
- دروغگویی در فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «طلا»، «یلدا»، «آشفتهگی»، «سونامی»، «تیغ و ترمه»، «مسخرهباز»، «سرخپوست»، «ایده اصلی» و...
- عشقهای مثلثی و چندوجهی با فیلمهای «جاندار»، «بنفشه آفریقایی»، «مسخرهباز»، «روزهای نارنجی»، «سمفونی نهم»، «تیغ و ترمه»، «سال دوم دانشکده من»، «زهرمار» و...
- مهاجرت و یا فرار از کشور با فیلمهای «طلا»، «حمال طلا»، «تیغ و ترمه»، «سونامی» و...
- طلاق با فیلمهای «جاندار»، «ایده اصلی»، «پالتو شتری»، «قصرشیرین»، «تیغ و ترمه» و...
- تقابل سنت و مدرنیته درفیلمهای «پالتو شتری»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا»، «متری شیش و نیم» و...
- زیرسوال بردن مذهب بهمثابه سنت یا خرافه و در کل ناکارآمدی دین در فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «طلا»، «سال دوم دانشکده من»، «جاندار»، «سونامی»، «جمشیدیه»، «قسم»، «حمال طلا»، «یلدا» و...
- نمایش خلافکار و بزهکار بودن جنوب شهریها در فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «جاندار»، «خون خدا» و...
- سیاهنمایی و القای خفقان جامعه در فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «جاندار»، «ناگهان درخت»، «قصر شیرین»، «ایده اصلی»، «حمال طلا»، «سونامی»، «قسم»، «دیدن این فیلم جرم است»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا» و...
- فمینیسم، مظلومیت زن و مشتقات آن با فیلمهای «درخونگاه»، «مردی بدون سایه»، «روزهای نارنجی»، «تیغ و ترمه»، «آشفتهگی»، «معکوس»، «سال دوم دانشگاه من»، «ایده اصلی»، «قصرشیرین»، «قسم»، «سمفونی نهم»، «طلا»، «یلدا»، «زهرمار»، «جاندار»، «مسخرهباز»، «پالتو شتری»، «سونامی» و...
- افسردگی و ناامیدی با فیلمهای «درخونگاه»، «مردی بدون سایه»، «سمفونی نهم»، «طلا»، «جاندار»، «سونامی»، «ناگهان درخت»، «حمال طلا»، «دیدن این فیلم جرم است»، «متری شیش و نیم» و...
- فقر مفرط و حقیرانه و اصطلاحاً گداگرافی با فیلمهای «درخونگاه»، «حمال طلا»، «زهرمار»، «متری شیش و نیم» و... اشاره کرد. تمهایی که میتوان از آنها بهعنوان دغدغههای شخصی کارگردانان هم یادکرد.
نکته دیگری که در جشنوارهی فجر مطرح بود، مسئلهی "دینگریزی و یا القای بینیازی انسان به دین" در فیلمهاست. عدم حضور خدا در بسیاری از فیلمها، نمایش دین بهمثابه خرافه، دستوپا گیر نشان دادن مذهب و... در همین ذیل تعریف میشود. در این خصوص میتوان به فیلمهای «یلدا»، «جمشیدیه»، «روزهای نارنجی»، «سونامی»، «طلا»، «حمال طلا»، «درخونگاه»، «آشفتهگی»، «سال دوم دانشکده من»، «معکوس»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «قسم» و... اشاره کرد.
در بسیاری از فیلمهای شبهروشنفکری عدم توجه به ارزشهای اخلاقی و دینی بهوضوح دیده شد و صحنههای فراوان اروتیک، شرابخواری، استعمال سیگار و دیگر دخانیات، رقص زن و مرد نامحرم، عدم رعایت حدود شرعی بین زن و مرد و تماسهای مکرر بدنی، آرایش کردن زنان، فحشهای رکیک و... به نمایش درآمد. فیلمهای «درخونگاه»، «آشفتهگی»، «تیغ و ترمه»، «جاندار»، «مسخرهباز»، «معکوس»، «ناگهان درخت»، «ایده اصلی»، «بنفشه آفریقایی»، «پالتو شتری»، «قصرشیرین»، «حمال طلا»، «طلا»، «جمشیدیه»، «زهرمار»، «تختی»، «سرخپوست»، «آخرین داستان»، «سال دوم دانشکده من»، «سمفونی نهم»، «خون خدا»، «قسم» و... دربرگیرندهی چنین صحنههایی بودند. ضمن اینکه نباید از این نکته نیز غافل شد که یکسوم ابتدایی فیلم خوب «شبی که ماه کامل شد» نیز کاملاً اروتیک و ضد ارزش است.
فیلمهای جریان شبهروشنفکری سینما اغلب دارای پایانی باز و سردرگم و یا تلخ و ناامیدکننده بود. نمایش حس کاذب "امید " آنهم سفارشیشده در برخی فیلمها کاملاً نمایان بود و اثری از برانگیختن حس "امید " در مخاطب وجود نداشت. این "امید " جای خود را به تلخی و سیاهی داده بود. اگر در فیلمی نیز وجود داشت کورسوی آن بود. باید به این نکته اشاره کرد که امید، برآیندی از احساسات مختلفی است که در طول دیدن فیلم و در پایان به مخاطب القا میشود. اساساً فیلمهای جشنوارهی امسال در راستای تبیین یک آینده روشن نبودند. فیلمهای «مردی بدون سایه»، «جاندار»، «معکوس»، «ناگهان درخت»، «بنفشه آفریقایی»، «قصر شیرین»، «حمال طلا»، «تیغ و ترمه»، «سونامی»، «دیدن این فیلم جرم است»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا» و... یا از چنین پایانی بهرهمند بودند و یا پایانی سفارشی داشتند.
در بیشتر فیلمهای جشنواره مخاطب شاهد نگاه شخصی کارگردان به معضلات آسیبهای اجتماعی، چون خیانت، اعتیاد و... و تعمیم آن بهکل جامعه بود. درواقع خوراک اصلی که جامعهی امروز به آن نیاز دارد در آثار فیلمسازان امسال جشنواره بسیار کم بود. بهنوعی فیلمسازان همچنان نقش درمانگر ندارند و تنها مسئله و مشکل را مطرح میکنند و مخاطب را به آنارشی سوق میدهند. اسامی فیلمهایی که دربرگیرندهی چنین نکتهای بودند در بالا آورده شده است.
نمایش خانوادههای از هم فروپاشیده یا در شرف فروپاشی، وجود روابط غلط و بیاحترامیهای فراوان میان اعضای خانواده بهویژه پدر و مادر و فرزندان و... در بسیاری از فیلمهای مشاهده شد. فیلمهای «درخونگاه»، «مردی بدون سایه»، «یلدا»، «جاندار»، «آشفتهگی»، «ایده اصلی»، «معکوس»، «ناگهان درخت»، «بنفشه آفریقایی»، «قصر شیرین»، «تیغ و ترمه»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا»، «زهرمار» و... دارای چنین نکاتی بودند.
در بسیاری از فیلمهای جشنواره علاوه بر زیرسوال بردن شرع و قوانین اسلامی، تقابل با حکم قصاص دیده شد. ضمن آنکه استفاده ابزاری و نامناسب از صدای اذان و قرآن نیز در برخی آثار معنادار و نمادین بود. فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «طلا»، «سال دوم دانشکده من»، «جاندار»، «سونامی»، «جمشیدیه»، «قسم»، «حمال طلا»، «یلدا» و... حاوی چنین محتوایی بودند.
تکخوانی زن ازجمله مواردی بود که بهوفور در فیلمهای امسال یافت میشد. چه در تیتراژ چه در متن و چه توسط بازیگران فیلم. بهنحویکه گویا به آنها گفتهشده بود که هر طور شده قطعهای از خوانندگی زنان را در فیلمهایشان به نمایش درآورند. شاید در این قسمت باید نام معدود فیلمهایی، چون «بیستوسه نفر»، «ماجرای نیمروز»، «دیدن این فیلم جرم است»، «قسم»، «خون خدا» و... را که از چنین نکتهای بهرهمند نبودند آورده شود.
نمایش چهره چرک و تاریک، کلاهبردار، دروغگو، خودخواه، طماع و... از ایرانی دیگر نکته مطرحشده در فیلمهای امسال بود. فیلمهای «درخونگاه»، «متری شیش و نیم»، «زهرمار»، «جاندار»، «ناگهان درخت»، «قصر شیرین»، «غلامرضا تختی»، «ایده اصلی»، «حمال طلا»، «سونامی»، «قسم»، «دیدن این فیلم جرم است»، «سال دوم دانشکده من»، «طلا» و... دارای چنین محتوایی بودند.
نکتهی مهم دیگر ارائهی تصویری نادرست از مرد ایرانی در فیلمهای امسال همانند سالهای گذشته است. امری که در سینمای غرب برخلاف ایران، مردها یا قهرماناند یا در حال تبدیل کردن خود به یک تیپ و یا الگو هستند. جالب است که طبق آمار مردان آمریکایی از لحاظ اجتماعی مردانی بهمراتب خیانتکارتر، خلافکارتر و همچنین خشنترند! اما در بازنمایی آثارشان مردان قهرمانی، چون مرد عنکبوتی، مرد خفاشی، مرد مورچهای، مرد آهنی، مرد خارقالعاده و هزاران مردی که قهرمان خانوادهی خود هستند (در جستجوی خوشبختی و...) بیرون میآید. امسال در فیلمهای، چون «مردی بدون سایه»، «روزهای نارنجی»، «جاندار»، «تیغ و ترمه»، «طلا»، «تختی» و... مردان یا بیعرضه و بیلیاقتاند یا موجب آزار و اذیت خانواده میشوند و یا حضوری کاملاً خنثی دارند. در آثاری ازایندست یا پدری در خانواده وجود ندارد و یا اگر بود باعث ننگ و جدایی خانواده بود. نمایش شخصیتی بیمنطق، بیرحم، متعصب و سنتی، دگم، اخمو، خیانتکار، معتاد و بیمسئولیت، قاتل، بیغیرت و... از مرد و یا پدر ایرانی بسیار قابلتأمل بود. از سوی دیگر در برخی از فیلمها نیز اصولاً پدر خانواده یا مُرده بود یا در فیلم حضور پررنگی نداشت. این وحدت رویه در بسیاری از فیلمها نمایانگر وجود یک اتاقفکر مشخص است. پدر نماد سرپرست، مسئول، بزرگتر و، ولی است و اگر خانواده بهمثابه جامعه در نظر گرفته شود، لایههای پنهان فیلمها نیز برملا خواهد شد. فیلمهای «درخونگاه»، «مردی بدون سایه»، «روزهای نارنجی»، «تیغ و ترمه»، «آشفتهگی»، «معکوس»، «سال دوم دانشکده من»، «ایده اصلی»، «قصرشیرین»، «قسم»، «سمفونی نهم»، «طلا»، «یلدا»، «بنفشه آفریقایی»، «زهرمار»، «جاندار»، «مسخرهباز»، «پالتو شتری»، «سونامی» و... به نمایش چنین مردانی پرداختند.
با واکاوی فیلمهای به نمایش درآمده در جشنوارهی سیوهفت رگههای فمینیستی نیز نمایان میشود. پازلی که با موضوعات -ظلم به زن- («مردی بدون سایه»، «درخونگاه»، «یلدا»، «روزهای نارنجی»، «معکوس»، «قصر شیرین»، «تیغ و ترمه»، «سونامی»، «زهرمار»، «طلا»، «قسم»، «آشفتهگی» و...) خیانت شوهر به زن-مرد- («تیغ و ترمه»، «روزهای نارنجی»، «سال دوم دانشگاه من»، «ایده اصلی»، «قصر شیرین»، «قسم»، «آشفتهگی» و...) و... تکمیل میشود. پررنگ بودن تم فمینیستی در فیلمهای امسال همانند پارسال بهشدت عجیب و جای تأمل داشت.
نکتهای که میتوان دربارهی فیلمهای جشنوارهی امسال گفت: این است که اکثر فیلمها ازلحاظ فرم و ساختار -به دلیل کم شدن تعداد- بهتر از سالهای گذشته بودند. کارگردانیها حرفهای و قابلقبول بودند، اما باید به این نکته توجه داشت که باید این سینما بومی شود و از این وضعیت عقبمانده و دنبالهرو خارج شود. البته به دلیل مشکلاتی که بخش نگاه نو در جشنواره داشت که بعداً مفصل به آن پرداخته خواهد شد، پدیدهی خاصی به سینما معرفی نشد.
در میان ۳۳ فیلم نمایش داده در جشنوارهی سیوهفتم، تعداد ۲۵ اثر در گونهی درام اجتماعی ساختهشدهاند (۷۶%) که نسبت به سال گذشته (۶۲.۵%) رشد ۱۳% داشته است. البته اینگونه در زیرگونهها (سابژانر) همچنان پررنگ است. این موضوع بازهم فرضیهی تک ژانری بودن جشنواره را اثبات میکند. در این میان یک فیلم در گونهی دفاعمقدس («۲۳ نفر»)، یک فیلم در ژانر جنایی («آشفتهگی»)، یک فیلم در ژانر بیوگرافی («غلامرضا تختی»)، یک فیلم در ژانر معمایی («سرخپوست»)، یک فیلم در ژانر تاریخی («ماجرای نیمروز؛ ردخون»). زیرمجموعههای گونهی اجتماعی نیز به گونههای طنز، فانتزی، سیاسی، دفاعمقدس، جنایی، تاریخی، ماجراجویی و... تعلق داشت. به نظر میرسد مهمترین تحول در این دوره از جشنواره، تغییر نگاه هیئت انتخاب به معیارهای ورود فیلمها در جشنواره بوده است. معیاری که حول محور «تنوع ژانر» میچرخید و عمده آثاری به این جشنواره راه یافتند که در ژانرهای متفاوتی کسب تجربه کرده بودند؛ اما این تنوع ژانر باعث نشد که تحولی در کیفیت و محتوای آثار به وجود آورد. از همین رو این جشنواره با انبوهی از آثار ضعیف مواجه بود که نه در میان اهالی هنر و نخبگان سینما و نه در میان مردم جایگاهی نداشتند. تنوع ژانر همچنین نتوانسته بود مانع رونق گرفتن فیلمهایی در ژانر رئالیسم سیاه شود و از عهده آن برنیامد تا بتواند از گستره مضامینی، چون «خیانت»، «قصاص» و… بکاهد. در مقابل، آثار موضوعمند انقلابی در جشنواره امسال، بهرغم تعداد پایینشان از کیفیت بالایی برخوردار بودند و جوایز اصلی جشنواره را نیز کسب کردند. شاید بهتعبیری سینمای دفاعمقدس، گمشده جشنواره سی و هفتم بود.
حال مشاهده میشود که برخلاف توصیه رئیسجمهور در نامه امسال خود به جشنواره مبنی بر آرامبخشی و امید افزایی در فیلمها بههیچوجه این موضوع دیده نشده و برعکس آن بهوفور دیده شد. این سینمای ناامید و چرک نتیجهی مدیریت دولت تدبیر و امید در سینما و قدرتمند کردن بخش خصوصی بیدرایت و خانهسینما است. این جشنواره بهوضوح نشان داد که وزارت ارشاد تنها حکم عاملیت اجرایی دارد تا مدیریت فکر و محتوا.
نکتهی دیگر در خصوص بازگشت بخش نگاهنو به جشنواره است. بخشی که بهظاهر مخصوص فیلم اولیهای جشنواره فجر بود. قسمتی که در ادوار مختلف جشنواره گاهی بوده، چند دورهای تحت عنوان فیلمهای اول و دوم حاضر و در یکسری از دورهها هم اصلاً نبوده است. اساساً، اما وقتی از فیلم اول صحبت میشود قاعدتاً منظور فیلمسازان جوانی است که اولین بارقههای حضور خود را در سینمای حرفهای تجربه میکنند و اولین ساختههایشان قرار است دریچه نگاه نسل جوان و تازه ظهور یافته سینمای ایران باشد. امسال افرادی، چون «تورج اصلانی» (که نامی آشنا در سینمای ایران است و در فیلمهای مهمی نقش مدیر فیلمبرداری را ایفا کرده است و تجربیاتی مانند «عصبانی نیستم» یا «درخونگاه» و یا «قسم» را کارکرده است و علاوه بر این پیشازاین نیز فیلمی ساخته، اما تنها گیرش این بوده که پروانه ساخت سینمایی نداشته و در فرمت ویدئویی بوده)، «آرش لاهوتی» یا «مسعود بخشی» شرایط مشابهی دارند. لاهوتی و بخشی سالهاست که در سینمای حرفهای حضور دارند و حالا باکمی تفاوت در بخش مستند، فیلمهای مستند مهمی ساختهاند. فیلمهای مسئلهدار «یک خانواده محترم» و «تهران انار ندارد» ساخته مسعود بخشی. پس این افراد نمیتوانند نگاه نویی به جشنواره تزریق کنند و دقیقاً معلوم نیست که این بخش نگاه نو چیست که هم آدم باتجربه و کهنهکاری، چون «تورج اصلانی» را در خود جا میدهد و هم یک جوان ناآشنایی که بهراستی فیلم اولش را ساخته است.
کارنامه کارگردانهای مطرح سینمای ایران نیز در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر بسیار ناامیدکننده جلوه کرده است. کیومرث پوراحمد، رسول صدرعاملی، علیرضا رئیسیان و… ازجمله کارگردانهایی بودند که آثارشان قطعاً در زمره بدترین فیلمهای جشنواره قرار میگیرد و مشخص نیست عدم راهیابی افرادی، چون «سعید سهیلی» و «علیرضا داوود نژاد» به جشنواره، به ضرر آنها بوده است یا برعکس به نفعشان.
جشنوارهی سیوهفتم کاملاً خالی از آثار کودک و نوجوان بود. این در حالی است که این قشر یکی از مهمترین اقشار مواجه با سینما محسوب میشود. هرچقدر ویترین جشنوارهی فجر ازایندست آثار خالی باشد جشنوارهی اصفهان نیز ضعیفتر و کمسوتر برگزار خواهد شد. بنیاد فارابی باید تجدیدنظری در حمایت از آثار انتخابی خود بکند تا فضا برای تولید فیلمهایی در این ژانر نیز بهخوبی فراهم شود.
نبود درجهبندی سنی فیلمها و فقدان مدیریت صحیح در این خصوص دیگر نکتهی مهم و مغفول مانده در جشنوارهی فجر بود. بسیار دیده شد که فیلمهای مسئلهدار و با محتوای مغشوش و بزرگسال، چون «متری شیش و نیم»، «سمفونی نهم»، «تیغ و ترمه»، «زهرمار» و... بدون هیچگونه محدودیتی برای کودکان و نونهالان به نمایش درآمد.
همواره جوایز دادهشده در جشنوارهی فجر بیانگر جهتدهیهای فکری داوران و یا مدیران به دیگر سینماگران است. جوایزی، چون «بهترین فیلمنامه»، «بهترین فیلم» و «بهترین کارگردانی» به ترتیب از مهمترین جوایز هر جشنوارهای در دنیا محسوب میشود. امسال متأسفانه مهمترین جایزهی جشنواره به فیلم شبهروشنفکری «قصرشیرین» داده شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم انیمیشن نیز به فیلم مسئلهدار «آخرین داستان» رسید. هرچند دیگر جوایز به فیلم انقلابی «شبی که ماه کامل شد» رسید، اما نباید از نادیده گرفتن فیلم خوب «ماجرای نیمروز؛ رد خون» نیز بهسادگی عبور کرد. درمجموع شاید بتوان به داوران جشنواره سی و هفتم نمرهی قبولی داد، اما هیئت انتخاب جشنواره عملکرد نامطلوبی را سپری کرد.
نکتهی مهم دیگر جوایز بخش تجلی ارادهی ملی در جشنواره سیوهفتم بود. جایی که ارگانها و نهادهای دولتی و حاکمیتی جوایز خود را به فیلمها میدهند. در این میان برخی از جوایز از برخی ارگانها و نهادها بسیار قابلتأمل بود. معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری دو فیلم مسئلهدار «مردی بدون سایه» و «بنفشه آفریقایی» را شایسته تقدیر دانستند. دو فیلمی که وضوح فمینیستی و حتی ضد مرد بود و غیرت مردانه را زیرسوال میبرد. در این میان معاونت فرهنگی قوه قضاییه در اقدامی عجیب دو فیلم ضد قصاص و مسئلهدار «جمشیدیه» و «یلدا» را شایسته تقدیر دانست. واقعاً باید معاونت فرهنگی قوهقضاییه به سبب چنین انتخابهایی مورد سؤال قرار گیرند که چگونه فیلمی که قوهقضاییه و حکم شرع را زیرسوال میبرد از آن تقدیر میشود؟! ارگانها و نهادهای دیگر دولتی و حاکمیتی نیز باید از افراد کارشناس محتوا در حوزه سینما بهرهمند باشند تا از انتخابهای سطحی و نادرست حتیالامکان جلوگیری شود.
با توجه به نکتات گفته شده پیشنهاد میشود ستاد جشنواره از سلطهی وزارت ارشاد خارج و مطابق مصوبهی مجلس شورای اسلامی به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بازگردد و شورای سیاستگذاری مشخصی برای آن تعیینشده و بر اساس آن هیئتهای انتخاب و داوری مشخص شود. دولتی بودن و وابسته بودن جشنواره به سلیقههای دولتی، عامل اصلی مشکلات حال حاضر است و وجود یک دبیرخانهی دائمی بهشدت برای رفع خلأها و مشکلات موجود جشنواره حس میشود.
پیشنهاد میشود تمام ارگانهای حاکمیتی و دولتی که بودجهای برای ساخت فیلم در نظر میگیرند، بخشی را بهطور مصوب در تولیدات سنواتی خود، ویژهی حمایت از آثار انقلاب، دفاعمقدس و مقاومت قرار دهند تا دست جشنواره از این فیلمها خالی و کوتاه نباشد.
بهنظر میرسد حمایت از فیلمسازان انقلابی و برجسته و معرفی کردن آنها در رویدادی، چون جشنواره فجر در قالب بزرگداشت و یا حتی جوایز، میتواند منجرم به شکوفایی استعدادهای بیشتر و تشویق دیگر فیلمسازان شود.
درآمدی بر آنچه در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر گذشت
جشنوارهی فیلم فجر در چهلسالگی انقلاب شکوهمند اسلامی به ایستگاه سیوهفتم خود رسید. انقلابی که به تعبیر امام راحل (ره) سراسر نور بود و سینما نیز در طول این مدت از این انوار و الطاف بهخوبی بهرهمند شد که با مروری بر کارنامهی چهلسالگی انقلاب در حوزهی سینما میتوان به مصادیق بیشتر و جزئیتر آن رسید. جشنوارهی فیلم فجر در قامت رویدادی فرهنگ مدار، آینهی تمام نمای تفکر و تولید در سینمای کشور بوده و مضامین فیلمهای هر دوره بازتابدهندهی شرایط اجتماعی حاکم در آن دوره است. شرایطی که اغلب و در طول این مدت مشخصشده که بیشتر از آنکه آسیبشناسانه و از روی دلسوزی باشد، دغدغههای شخصی سینماگران بوده که به سمت سیاهنمایی سوق پیدا کرده است. تمامی رخدادهای فرهنگ محور، برای انطباق و همگرایی اهداف از پیش تعیینشده با پیامدهای آثار و تولیدات خویش، نیازمند بررسی دقیق، آسیبشناسی بهواقع، تحلیلی جامع و راهکاری مؤثر و عملی هستند. تتبع و کنکاشی نهچندان عمیق، بیانگر واگرایی اهداف جشنوارهی فیلم فجر، با محتوای آثار این جشنواره است. رسالت جشنواره فیلم فجر، که همانا تبیین و همراهی با آرمانهای انقلاب و بر کشندگی دستآوردهای نظام اسلامی است، در دورههای اخیر این جشنواره، به شکلی محسوس، کمرنگ و بیاثر گردیده است. در فرایند اصلاح، لازم است که اولین گام را در وادی شناخت و اشرافیت برداشت. تا با احاطهای شایسته، اقداماتی بایسته صورت گیرد.
گزارش مراسم افتتاحیه
آیین افتتاحیهی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در جوار یک گورستان قدیمی با حال و هوایی سرد در پردیس تئاتر با اجرای ضابطیان برگزار شد.
داروغهزاده دبیر جشنواره در سخنانی اذعان داشت: «.. ما آمدهایم تا بگوییم با ایثارها و فداکاریهای شما در جایجای میهن عزیزمان ایران است که سینمای ایران جان گرفت، رشد کرد، بالغ شد و امروز برای این مرزوبوم افتخارآفرین شده است. سینمای ایران دستاورد انقلاب است. این سینما پیامآور نجابت، انسانیت، صداقت، درستکاری و همهی فضایل است. ادعای بزرگی نیست اگر بگوییم سینمای نوین ایران خود بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی است و مظهر شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به معنای واقعی آن است. چهلمین سالگرد انقلاب را به همه شما مردم عزیز، هنرمندان و سینماگران تبریک میگویم و امیدوارم روزهایی سرشار از طراوت و جوشش که در آثار امسال جشنواره نمایان است، در این ایام داشته باشیم»
پس از اظهارات ابراهیم داروغه زاده کلیپی از تصاویر فیلمهای شاخص سینمای ایران پسازآنقلاب و با آهنگ «دلبر» از محسن چاوشی پخش شد. در ادامه مراسم با معرفی داوران بخش تبلیغات ادامه پیدا کرد.
سیمرغ بلورین بخش بهترین عکس به حبیب مجیدی برای «بمب یک عاشقانه» تعلق گرفت.
سیمرغ بلورین بهترین طراحی پوستر به طاها ذاکر برای «کوپال» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین آنونس به روحالله موحدی برای فیلم «گرگ بازی» تعلق گرفت.
در بخش دیگری از این مراسم کلیپ درگذشتگان یک سال سینمای ایران پخش شد که موجب تأثر حاضران در سالن گردید. چهرههایی همچون زندهیادان سیدضیاالدین دری، عزتالله انتظامی، حسین محب اهری، یدالله صمدی و... مورد تشویق فراوان حاضران در سالن قرار گرفتند. این مراسم با نکوداشت زندهیاد عزتالله انتظامی ادامه پیدا کرد. منصور ضابطیان این بخش را با نقلقولی از کتاب «آقای بازیگر» عزتالله انتظامی آغاز کرد و پسازآن کلیپی با تصاویری از نقشآفرینیهای این هنرمند در فیلمها و سریالهای مختلف پخش شد. سید عباس صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، حسین انتظامی (رئیس سازمان سینمایی) و ابراهیم داروغه زاده روی صحنه رفتند و با اهدای هدایایی به مجید انتظامی یاد و خاطره عزتالله انتظامی را گرامی داشتند.
در ادامه این مراسم علیرضا شجاع نوری و علیرضا تابش برای بزرگداشت عزیزالله حمیدنژاد کارگردان سینمای ایران روی سن حاضر شدند. حمیدنژاد در مراسم نکوداشتش گفت: «از نظر کمی و کیفی تعداد کارهای من آنقدر نیست که نیاز به بزرگداشت داشته باشم. دوست داشتم زمانی اینجا میآمدم که تعداد بیشتری فیلم ساخته بودم که متأسفانه با شرایط موجود نتوانستم و نشد. دوست دارم از منتقدان نام ببرم که وقتی هور در آتش را ساختم در همین فضای جشنواره از فیلم حمایت کردند و باعث شدند من فیلم بعدیام را بسازم، افرادی، چون حمید صدیقی، هوشنگ گلمکانی، خسرو دهقان و مسعود محرابی»
سپس رسول صدرعاملی، آتیلا پسیانی و استاد علیاکبر صادقی برای بزرگداشت ابراهیم حقیقی به روی سن آمدند و از وی تقدیر کردند. او در مراسم تقدیرش اذعان داشت: «زندگی آدمها همیشه پر از خوشی و حسرت است. خوشی من امشب از این است که در کنار عزیزانی هستم که افتخار سینمای ایراناند. یادی کنم از آقای بهشتی که این تندیس در زمان او طراحی شد؛ و البته عزیزی که بین ما نیست. ۱۵، ۱۶ سال بود که هر هفته یا حداقل دو هفته یکبار در کنار میزی مینشستم که عزتالله انتظامی در آنجا بود. انسانیت و تفکرش بسیار برای خانه هنرمندان راه گشا بود. متأسفم که خودش اینجا نیست»
در ادامه مراسم افتتاحیه جشنواره سی و هفتم نوبت به آیین بزرگداشت فاطمه معتمدآریا رسید که با پخش فیلم بزرگداشت این هنرمند آغاز شد. در این کلیپ که به کارگردانی کیارش اسدی زاده ساختهشده بود، هنرمندانی مثل کمال تبریزی، سیفالله صمدیان، شبنم مقدمی، پانته آ. پناهیها، حمیدرضا آذرنگ، بهرام دهقان و همایون اسعدیان درباره او حرف زدند. همچنین احمد حامد همسر معتمدآریا تعدادی از ویژگیهای او را برشمرد. پیشازاین کیارش اسدی زاده از یک غافلگیری برای معتمدآریا و هوادارانش خبر داده بود. این غافلگیری حضور این هنرمندان در یک کافه بود که ترانهای که با اسامی فیلمهای معتمدآریا ساختهشده بود خوانده میشد و معتمدآریا با حضور در این کافه و دیدن دوستانش غافلگیر شد. رضا کیانیان، علیرضا رئیسیان و همایون اسعدیان برای بزرگداشت معتمدآریا روی صحنه آمدند.
کیانیان در صحبتهایش گفت: «برای سیمین خیلی دیر بزرگداشت گرفته شد. زمانی که من وارد سینما شدم سیمین یک ستاره بود. حالا حساب کنید چندساله است؟!.» همایون اسعدیان نیز گفت: «دوستان زیادی تلاش کردند تا شأن و منزلت سینما را برگردانند تا وقتی بچهها و دخترهایشان به سینما میآیند شریف و سالم باشند. بازیگران و تهیهکنندگان سینما تلاشهای زیادی در این مورد کردند. یکی از آن بازیگرانی که تلاش کرد سیمین معتمدآریا بود تا این شرافت را سر سفرهها بیاورد. من به خانم معتمدآریا افتخار میکنم.» فاطمه معتمدآریا گفت: «خوشحالم که بهعنوان یک زن میتوانم گوشهای از احساسات انسانی مادرانه و خواهرانهام را با سینما، تنها وسیلهای که بلدم، به همه مردم ابراز کنم. باید بگویم خیلی سخت بود که بپذیرم اینجا باشم. نمیخواهم بگویم از چیزی دلخورم، چون اینجا جشن است. نمیخواهم بگویم جای خیلی از کسانی را که نیستند، خالی میکنم؛ مثل بیضایی و دیگر کسانی که سهم زیادی در هنر این مملکت دارند. بزرگترین خوشحالی امشب، برایم این است که خانواده عزیز سینما اینجا جمع هستند و من سهم کوچکی دارم؛ همکارانی که به دلیل دوستیها و تلاشهای بی دریغشان بهعنوان مهمترین هنر مردمی این دوران به آن چنگ زدهایم. همه انتقادها از همه سو به سینما است، برای اینکه گوهر دستنیافتنی است و همه آن را میخواهند. هرکسی از هر نقطهای که بتواند، پیکان تیز انتقاداتش را بهطرف ما میآورد، ولی ما یک خانوادهدوست داشتنی محترم و معتقد به همه ارزشها هستیم. صنعت و هنر سینمای ما تنها چیزی است که بزرگترین سفیر فرهنگ سرزمینمان در همه جای جهان است؛ این است دلیل حملات گسترده به سینمای ایران. من دلخور نیستم که هرجا که رفتم، در طی این ۴۰ سال، توقف برایم ایجاد کردند، این توقف باعث شده است جهش بزرگتری داشته باشم، برای اینکه بگویم زن ارزش والاتری دارد، برای اینکه بتوانیم متوقفش کنیم. در این مدت، از طرف همه اهالی سینما حمایت شدم، نه کسانی که بر مسندی بودند. از همکارانم در خانه سینما که همه حقوق صنفی سینماگران را نگه میدارند، تشکر میکنم.»
در ادامه مراسم بزرگداشت عباس گنجوی با حضور بهمن فرمان آرا و مسعود کیمیایی برگزار شد. مسعود کیمیایی دربارهی او گفت: «در کارهای سیاهوسفید من در قبل از انقلاب، با عباس کار کردم. «خاک»، «گوزنها»، «سفر سنگ» و بقیه فیلمهایم. عباس گنجوی بیشتر از یک مونتور سینما میداند و دانسته دارد؛ قرص و محکم همهچیز را میفهمد، فیلمت را میشناسد، فکر میکند و بعد از یکی دو هفته یک جدول میدهد. عباس گنجوی فوقالعاده است. ما روزهای سختی را با هم گذراندیم. روزهای برف و سرما.» سپس بهمن فرمانآرا در سخنانی گفت: «من در مدتی که در کار سینما بودم، شاید با هزاران نفر آشنا شدم، اما فقط یک دوست دارم و او عباس گنجوی است. تفاوت آشنا و دوست را همه میدانید، ولی من میخواهم از ناصر تقوایی یاد کنم. زمانی که مستند «نوروز و خاویار» را ساخته بودم پرسیدم مونتور چه کسی را پیشنهاد میکنی گفت: بهتر از عباس پیدا نمیکنی. هر چه درباره عباس بگویم کم گفتهام. برای اینکه این روزها درباره کسانی که سنشان بالاست حرفی زده نمیشود. بعضی وقتها هم که حرف زده میشود، ناخوشایند است. امروز فیلمی در اینستاگرام دیدم که عکس جوانیِ خانم شهلا ریاحی که آلزایمر دارد، جلوی او آوردند و میگویند میشناسی؟ چقدر بیاحترامی میکنید. اینها بزرگان سینما بودند. این خانم اولین کارگردان زن سینمای ایران بوده چرا سوءاستفاده میکنید؟ مثل کسانی که کنار تخت بیمار عکس میگیرند. این چه عیادتی است و چرا باید این عکس در اینستاگرام گذاشته شود؟ خوشحالم تا عباس سرپا است این بزرگداشت گرفته شده و افتخار میکنم همهکارهایم مونتورش عباس گنجوی بوده.»
در ادامه مراسم تجلیل از خسرو خسروشاهی با حضور ناصر ممدوح، منوچهر والی زاده و منوچهر اسماعیلی برگزار شد. او در سخنانی گفت: «من سالها در کنار شما بودم، در سایه، حالا زیر این نور آمدم و کمی دستپاچهام. وقتی سینماگرها کارشان تمام میشد، کارگردان میماند و مدیر دوبلاژ. همه میرفتند و ما میماندیم و دوبله شبانهروز و بالاخره فیلم را میرساندیم، ولی هیچوقت به حرفه دوبلاژ توجه درست نشد. یکبار در فارابی یک لیستی گذاشتند و گفتند میخواهیم از این آقایان تجلیل کنیم و بعد هم پیشمان شدند. متأسفانه دوبله را بهحساب نمیآوردند، ولی الآن کمی اوضاع تغییر کرده است.»
پخش کلیپی با موضوع مادر و به مناسبت ایام فاطمیه پایانبخش مراسم افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود.
نکاتی در خصوص افتتاحیه
از نکات مهم این مراسم حضور گسترده مردم و افرادی که نه به سینما ارتباطی دارند و نه به رسانهها بود که باعث تعجب اهالی سینما و رسانه شده بود.
در بخشی از مراسم حضور کودکان در مراسم افتتاحیه که بعضاً صدایشان مراسم را مختل کرده بود باعث شد تا ضابطیان به کنایه عنوان کند که گویا کودکان حوصلهشان سر رفته است.
خسرو خسروشاهی، رسول صدرعاملی، منوچهر شاهسواری، فرشته طائرپور، بهمن فرمانآرا، دیبا زاهدی، غلامرضا موسوی، علیرضا شجاعنوری، رضا کیانیان، مجید مظفری، مسعود ردایی، مرتضی رزاق کریمی، علیرضا تابش، شاهرخ دولکو، سیروس الوند، ناصر ممدوح، فرید سجادی حسینی، شبنم مقدمی، جواد رضویان، جواد نوروزبیگی، محمد احسانی، نیره فراهانی، پژمان بازغی، محمدرضا هنرمند، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی ازجمله سینماگران حاضر در پردیس تئاتر تهران بودند.
فاطمه معتمدآریا هنگام بزرگداشتش برخی جملات پر ابهام و حاشیهای را در رابطه با سینما بیان کرد و بهزعم خود از کسانی که او را مورد توقف قرار داده بودند گلایه کرد. نکته عجیب دیگر سیمین خطاب کردن متوالی فاطمه معتمدآریا در این مراسم رسمی بود که بسیار دون از شأن اجرایی افتتاحیه جشنواره بود و حکایت از برنامهریزی نابجا توسط برگزارکنندگان مراسم و یا هماهنگی حسابشده بین تقدیر شوندگان داشت! اصولاً معلوم نیست با چه تدبیری در این جشن مهم سینمایی در دهه فجر و در چهلسالگی انقلاب برای بازیگری که بهعنوان فردی حاشیهدار در سینما مطرح است و بعضاً در جشنوارههای خارجی بدون حجاب حاضرشده، بزرگداشت برگزار میشود تا در یک تریبون رسمی شاهد سخنان تند او علیه فضای فرهنگی کشور و دفاع از بیضایی بهعنوان کارگردان معلومالحالی که ترک وطن کرده باشیم!
در بخش دیگر مراسم با دعوت سؤالبرانگیز از بهمن فرمان آرا که در فیلمهایش به گونههای مختلف نسبت خود را با انقلاب اسلامی ایران کتمان کرده است از گنجوی تقدیر شد و گنجوی در حین این تقدیر با سیبل قرار دادن اسلام (!) عنوان کرد: «شما راویان ۱۴۰۰ ساله چه میکنید که مردم هنوز ترانهای ایران مرا گوش میدهند، ولی نتوانستید تغییری ایجاد کنید؟» جملهای عوامانه و مغلطهآمیز که بهت و حیرت همه حاضران را دربرداشت! معلوم نیست چرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی در برابر اینهمه حاشیهی بیسابقه در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر و در چهلسالگی انقلاب اسلامی سکوت میکنند؟! بهراستی چه کسی باید پاسخگوی این اتفاقات در مهمترین جشن سینمایی کشور باشد؟ در این مراسم که حتی یک جمله تحت عنوان تبریک سالگرد پیروزی انقلاب و فرارسیدن دهه فجر -که اساس برگزاری چنین جشنوارهای است- از زبان میهمانها به گوش نرسید از چند نفر تجلیل به عمل آمد که سه تن آنها از عوامل سینمایی سالهای پیش از انقلاب بودند و یک نفر هم به دلیل قانونشکنیهای متعدد شخصیتی حاشیهساز بهحساب میآید؛ یعنی درواقع هیچکدام از تقدیر شوندگان نسبتی با انقلاب اسلامی و دهه فجر انقلاب نداشتند که بعضاً هم ضد آن بودند! این در حالی بود که جا داشت به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، از افرادی که در ساخت آثار انقلابی در طول این سالها سعی و کوشش به خرج داده بودند، تجلیل و تقدیر به عمل آید
فاجعهبارترین بخش مراسم افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر که درواقع بایستی ویترین انقلاب و دهه فجر باشد، نمایشی کسالتبار یک فیلم-تئاتر از محمد رحمانیان بود که بهمرور خاطرات فیلمبازها میپرداخت و طی آن توهینهای آشکاری به ارزشهای انقلاب و بانیان آن و مردم صورت گرفت.
آخرین شاهکار مدیران نمایش «پیکان جوانان» و تکخوانی هانا کامکار در بخشهایی از این تئاتر بود که باعث شد در ۱۶ دی ۱۳۹۷ با احضار به دادسرای ۲۱ ارشاد بازداشت و همان روز با تودیع قرار کفالت آزاد شود. این نمایش آذر تا دی ۹۶ روی صحنه رفته بود. ازجمله اتهامات وی در احضار اخیر (۱۶ دی ۱۳۹۷) «تبلیغ علیه نظام» بود و این بار هم نمایشی را با تکخوانی یک زن برای چهلمین سال پیروزی انقلاب روی صحنه فرستاد تا انتقام خود را از مسئولین امر بگیرد؛ اما نمایش یادشده به همینجا ختم نشده و به سالهای پسازآنقلاب و دوران دفاعمقدس میرود که از آن دوران پرافتخار و حماسی تنها با ذکر تعداد جانبازان قطع نخاعی و شمارش دقایق تلخ تنهایی آنها یاد میکند!
به نظر میآید آنچه در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر امسال اظهرمنالشمس بود، یک برنامهریزی دقیق برای چینش تمام این موارد نابهنجار بر روی صحنهای بود که بایستی چهلمین سال پیروزی انقلاب گرامی داشته شود و متأسفانه بهجای این موضوع، انقلاب و ریشهها و بانیان و دستاوردهایش را به محاکمه کشیدند. سادهلوحی است که تصور کنیم برنامهریزان این مراسم از موضعگیریها و محتوای سخنرانی کسی که بهدروغ ۴۰ سال انقلاب را موجب توقفش دانست، بیاطلاع بودند و نمیدانستند که اگر آن کارگردان بدسابقه بخواهد درباره انقلاب نمایشی روی صحنه ببرد، چگونه ارزشهای انقلاب را زیر علامت سؤال میبرد. سادهاندیشی است که فکر کنیم این برنامهریزان بهطور تصادفی افرادی را برای تجلیل در ۴۰ سالگی انقلاب برگزیدند که با ادعاهای کذب و توهمات خود و با روی صحنه آوردن مدیران عوامل تبهکار رژیم شاهنشاهی همچون اشرف پهلوی و تجلیل از فراریان از وطن، کلیت انقلاب را زیر علامت سؤال ببرند. باید مدیران سینمایی پاسخگوی این موارد مهم باشند.
اعضای هیئت انتخاب
بهحکم دبیر جشنواره «احمد امینی»، «محمدعلی حسین نژاد»، «حسن خجسته»، «شاهرخ دولکو»، «بهروز شعیبی»، «حسین کرمی» و «رضا مقصودی» بهعنوان اعضای هیئت انتخاب این دوره جشنواره منصوب شدند. افرادیکه برخلاف استانداردهای رایج در جشنوارههای سینمایی که افرادی با فعالیت درخشان بهعنوان داور یا هیئت انتخاب به کار گرفته میشوند، اغلب از ناموفقهای سینما طی سالهای اخیر هستند که به دلیل روابط مناسب با دبیر جشنواره و یا دولت یازدهم و دوازدهم انتخابشدهاند که انتقاد بسیاری از کارشناسان را نیز برانگیخت.
عدم ارائه فیلم به جشنواره بهمنظور تضعیف آن
مهمترین حاشیهی قبل از شروع جشنواره شاید بیرون کشیدن و یا فیلم ندادن برخی از فیلمسازان به جشنوارهی فجر ۹۷ بود. امری که در ابتدا بهپیشنهاد کمال تبریزی در حاشیهی اکران فیلم «مارموز» صورت گرفت. او به همصنفان خودش پیشنهاد کرد فیلمهایی که موضوعات حساسی دارند را به جشنواره نداده و مستقیماً آن را به چرخهی اکران بیاورند چراکه افرادی با تماشای فیلم در جشنواره میتوانند موانعی برای اکران عمومی اثر ایجاد کنند. بعدازاین مصاحبه، تعدادی از کارگردانان فیلم خود را به بهانههای مختلف به جشنواره ارائه نکردند. در این میان میتوان به فیلمهای «زندانیها» دهنمکی، «ژن خوک» سعید سهیلی، «رحمان ۱۴۰۰» منوچهر هادی، «قانون مورفی» و... اشاره کرد که پیشبینی هم میشد که از محتوای جنجالبرانگیزی برخوردار باشند. نکته مهم در این خصوص آن است که با ازسرگیری چنین روندی بهتدریج جشنواره فجر ویترین کوچکتری را برای عرضه خواهد داشت و از جایگاه مهمی که اکنون در میان مردم و سینماگران دارد فاصله خواهد گرفت. امری که میتواند منجرم به پررنگ شدن جشنهای موازی، چون جشن خانه سینما یا جشن انجمن منتقدان شود. به نظر میرسد این روند با کمک دولت سالبهسال پررنگتر و مهمتر میشود. در این راستا میتوان به سیاستهای مهم سازمان سینماییِ دولت تدبیر امید در این چند سال تصدیگری سینما اشاراتی داشت؛ موضوعاتی از قبیل: جداسازی و تفکیک بخشهای ملی و جهانی جشنواره از یکدیگر، کاهش بخشهای جشنواره ازجمله بخش «چشمانداز سینمای ایران» و یا «فیلمهای خارج از مسابقه»، حذف فیلمهای اول در یک دوره از جشنواره و جداسازی سینمای سینماگران از اهالی رسانهها، منتقدان و... مسائل مهمی است که جشنواره فیلم فجر را طی سالهای اخیر بسیار کمرنگ، خنثی و یخزده کرده است.
ضرورت وجود بخش فیلمهای خارج مسابقه
یکی از ظرفیتهای نادیده گرفتهشده جشنواره، فرصت خوب و مغتنمی است که آثار تازه تولیدشده سینمای ایران در این رویداد اکران شده، بررسی شوند و تکلیف یک سال سینمای کشور روشن شود. البته این اتفاق سالهای پیش در سینمای کشور رخ میداد و با اکران گسترده نزدیک به ۶۰ اثر سینمایی در ایام جشنواره بهنوعی تکلیف کارشناسان و منتقدان و اهالی رسانه، سرمایهگذاران، سینما داران و پخشکنندگان با یک سال سینما روشن میشد، اما با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید سیاست مدیران سینمایی جشنواره فیلم فجر را رو به نزول و افول جدی برد و آنها با حذف بسیاری از بخشها ازجمله بخش فیلمهای خارج از مسابقه، نگاه نو و... این رویداد را به سمت کوچک و خنثیسازی سوق دادند. قطعاً مضامین فیلمهای هر دوره بازتاب شرایط اجتماعی حاکم در آن دوره است. بهویژه در دیدگاه نظریهپردازان بازتاب برای نفوذ به لایههای درون یک جامعه هیچچیز بهاندازه بررسی و تحلیل فیلمهایی که در آن جامعه تولید و نمایش داده میشوند، ارزشمند نیست. اصولاً فقدان یک آییننامه جامع در جشنواره فیلم فجر باعث شده تا این رویداد مهم سینمایی همهساله با تغییر دبیران دستخوش تغییرات سلیقهای شود. حذف و اضافه شدن بخشهای جشنواره، افزایش و کاهش چشمگیر تعداد فیلمهای حاضر در این رویداد، حضور یا عدم حضور فیلمهای کوتاه، مستند و انیمیشن، دوپاره شدن بخشهای ملی و جهانی این رویداد سینمایی و... ازجمله تغییراتی است که اعتبار جشنواره را مخدوش کرده است. هرچند باتوجه به انتقادات گسترده و با موافقت دبیر جشنواره، دو فیلم انقلابی و ارزشی «وکیل مدافع» و «مدیترانه» که در بخش مسابقه حضور ندارند در دو سانس و تنها در پردیس چارسو به نمایش درآمد که اعتراضات فراوانی را به همراه داشت.
بازگشت بخش نگاهنو به جشنواره
بعد از انتقادات فراوانی که نسبت به حذف بخش نگاهنو از جشنواره در سال گذشته مطرح شد، اینبار داروغهزاده تصمیم به بازگرداندن آن به جشنواره گرفت و سرانجام پس از گذشت روزها و دریکی از دیرترین تاریخهای اعلام نتایج هیئت انتخاب، اسامی فیلمهای بخش «نگاه نو» سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر که به تجربه اول فیلم بلند کارگردانان با پروانه ساخت سینمایی اختصاص دارد معرفی شد. بلافاصله بعد از اعلام این لیست نام "مسعود بخشی" کارگردان فیلم موهن «یک خانواده محترم» بهشدت خودنمایی کرد. جالب است که این کارگردان به خاطر ساخت چنین فیلمی نهتنها عذرخواهی نکرده و توبیخ نمیشود بلکه فیلم جدیدی با مجوز دولتی و پول فرانسویها میسازد و در جشنواره فجر نیز شرکت میکند. شاید این موضوع با حضور پررنگ و عجیب «محمد آفریده» تهیهکننده همین فیلم موهن در نقش مدیران سایه و در جشنوارههای مختلف بیربط نباشد! از سوی دیگر فیلم ارزشی «منطقه پروازممنوع»، «وکیل مدافع» و... در شرایطی که دستِ سینما و جشنواره از این آثار ارزشی خالی است، در لیست آثار مسابقه فیلمهای اول حضور ندارد که بسیار جای تأمل دارد. نکتهی دیگر آنکه به گواه بسیاری از کارشناسان تخلفات فراوانی صورت گرفته چراکه فیلمهای «تورج اصلانی» و همین آقای بخشی، فیلمهای دومشان محسوب میشود، اما بنا به اعلام روابط عمومی سازمان سینمایی فیلمهای قبلی این دو کارگردان دارای پروانه ساخت ویدیویی و یا تولید سیما بوده است و فیلمهای اخیرشان اولین تجربهی بلند سینمایی آنها محسوب میشود.
ضمن آنکه طبق اعلام روابط عمومی جشنواره «محمد آفریده»، «حبیب احمدزاده»، «آیدا پناهنده»، «سعید سهیلی» و «مازیار میری» ۱۰ فیلم بخش نگاه نو، ۵ فیلم مستند و ۴ فیلم کوتاه این دوره را برای انتخاب بهترین فیلم داوری خواهند کرد. چینش طیفی افراد حاضر در داوری این بخش نیز جالب است. از جانب جبهه فرهنگی انقلاب تنها نام «حبیب احمدزاده» دیده میشود درحالیکه دیگر داوران انتخابی از افراد شاخص جریان غیرهمسو هستند. بهواقع جای سؤال است که فردی، چون آفریده در میان این اشخاص چه میکند؟! او بعد از یک دوره بیکاری بهواسطه ساخت فیلم ضد ایرانی «یک خانواده محترم»، حالا در آستانهی ۴۰ سالگی انقلاب، نسل نوی سینمای ایران را داوری میکند. این اتفاق چه از بدسلیقگی دستاندرکاران جشنواره فجر باشد و چه محکی برای کم شدن حساسیتها برای بازگرداندن او تفاوتی ندارد. البته مشکل آفریده تنها محدود به ساخت فیلم موهن «یک خانواده محترم» با بودجه دولتی نشده و اشکالات قابلتوجه دیگری نیز وجود داشت مثل هزینه کردن بیتالمال برای فربه کردن طیفی از مستندسازان روشنفکر که هیچ نسبتی با اهداف کشور و مردم نداشتند و حتی در مواردی هم متضاد آن فیلم میساختند. اصل ماجرا این است که تهیهکننده یک فیلم صریح ضد ایرانی در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی در جشنواره فجر انقلاب، داور فیلمسازان جوان و کارگردانان آینده کشور است.
اسامی فیلمهای مستند
«بهارستان خانه ملت» به تهیهکنندگی و کارگردانی بابک بهداد، «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» به تهیهکنندگی و کارگردانی زینب تبریزی، «خانهای برای تو» به تهیهکنندگی مهدی شاهمحمدی و کارگردانی مهدی بخشی مقدم، «دلبند» به تهیهکنندگی الهه نوبخت و کارگردانی یاسر طالبی، «نتهای مسی یک رؤیا» به تهیهکنندگی مرتضی شعبانی و کارگردانی رضا فرهمند نیز در بخش مستند جشنواره حضور دارند.
هیئتداوران
هیئتداوران این بخش نیز متشکل از «محمد احسانی»، «محمدعلی باشه آهنگر»، «محمد بزرگنیا»، «مهرزاد دانش»، «پوران درخشنده»، «ریما رامینفر» و «محمود کلاری» است.
در ترکیب این هیئت داوری نیز باید گفت: تقریباً سه نفر در جبهه انقلاب اسلامی و ۴ نفر در جبههی مقابل قرار دارند. امری که در سالهای گذشته بهشدت نابرابری بیشتری را نشان میداد و نهایتاً یک نفر از جبههی فرهنگی انقلاب در جمع هیئتداوران حضور داشت. ضمن اینکه به نظر میرسد ترکیب داوران بیشتر از آنکه سینمایی باشند، سفارششدهی وزارت ارشادند.
نگاهی آماری به فیلمهای جشنواره سیوهفتم
در این میان با نگاهی کلی و گذرا به فیلمهای جشنواره سی و هفتم باید گفت: «مهرداد صدیقیان» با حضور در ۴ فیلم سینمایی «ایده اصلی»، «سمفونی نهم»، «طلا» و «سونامی» پرکارترین بازیگر این دوره از جشنواره است. «علی مصفا» با ۲ فیلم «مسخرهباز» و «یلدا» پرکارترین تهیهکننده این دوره از جشنواره است. «آرش آقا بیک» در بخش طراحی جلوههای ویژه مانند سالهای گذشته رکورددار است؛ آقا بیک با طراحی جلوههای ویژه ۱۱ فیلم سینمایی که ۹ فیلم آن در بخش سودای سیمرغ و ۲ فیلم در بخش نگاه نو است حضوری جدی در فجر سی و هفتم دارد. «هومن بهمنش» نیز با فیلمبرداری ۵ فیلم سینمایی رکورددار پرکارترین فیلمبردار این دوره از جشنواره است.
فیلمهای جبههی فرهنگی انقلاب
در بخش مسابقهی جشنواره فیلم فجر تنها فیلمهای «بنیامین»، «ماجرای نیمروز ۲؛ رد خون»، «بیستوسه نفر» و «شبی که ماه کامل شد» در جبههی فرهنگی انقلاب قرار دارند و مابقی آثار در طیفهای مقابل تعریف میشوند. دو فیلم ارزشی «وکیل مدافع» و «مدیترانه» نیز تنها در یک سانس و در یک سینما به نمایش درآمدند که در واقع نمیتوان این دو اثر را در زمرهی آثار جشنواره قلمداد کرد چراکه اساساً جشنواره این دو فیلم ار پس زد. ضمن آنکه این دو آثار اگرچه از محتوای خوبی برخوردار بودند، اما از نظر فنی ساختار تلویزیونی داشتند.
بیتوجهی به چهلسالگی انقلاب از ابتدا تا انتها
بعد از اعلام برنامههای اصلی و فرعی جشنواره شامل بزرگداشتها و نکوداشتها نکتهی مهمی، چون بیتوجهی به چهلسالگی انقلاب بهشدت نمایان بود و تعجب و اعتراض بسیاری از کارشناسان را برانگیخت. جشنواره فیلم فجر علیرغم اینکه از عنوان «فجر» برخوردار است و به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی همزمان با ایام مبارک دهه فجر برگزار میشود، اما معمولاً در محتوا و شیوه برگزاری، قرابت چندانی با این عنوان و مناسبت ندارد؛ اما امسال با توجه به اینکه در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب قرار داریم، انتظار میرود که بزرگترین گردهمایی سینمایی که ازقضا با بودجه دولتی نیز برگزار میشود، در توجه به انقلاب متفاوت عمل کند. در این مورد نهتنها هیچ حرکت یا ویژهبرنامهای برای این مناسبت در نظر گرفته نشده که تعداد فیلمهای برخوردار از مضامین انقلابی در این دوره از جشنواره فجر نیز بسیار ناچیز است. این در حالی است که بر اثر سیاستگذاری غلط وزارت ارشاد و جشنواره فیلم فجر، تعداد قابلتوجهی از آثار این دوره از جشنواره، با هزینه یک سرمایهدار و با مضامین سیاه و شبهروشنفکرانه ساختهشدهاند و به نمایش درخواهند آمد.
سیمرغها از امارات به پرواز درآمدند!
در خبری عجیب اعلام شد که مدیر اجرایی جشنواره فیلم فجر گفته است، سیمرغهای بلورین یا به عبارت بهتر شیشهای از دبی وارد کشور شده و هرکدام از آنها ۳ میلیون تومان هزینه داشته است! این سیمرغها نهایتاً قرار است بهعنوان یادبود و تقدیر دستبهدست و به برگزیدگان جشنواره اهدا شود. عجیب است که ازنظر مسئولان برگزاری سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر، امکان ساخت سیمرغ باکیفیت در داخل کشور وجود نداشته و فقط اماراتیها میتوانستند سیمرغ مدنظرشان را بسازند. این در حالی است که مسئولان برای پرداخت هزینههای گزاف تولید و ترخیص این سیمرغها نیز هیچ دغدغهای نداشتهاند! «عزتالله علیزاده» مدیر اجرایی جشنواره گفت: «متأسفانه امکان تولید سیمرغهای جشنواره با کیفیت مدنظر ما در داخل کشور وجود ندارد و به همین دلیل کار ساخت سیمرغها را به یک کارگاه کریستالسازی در دربی سفارش دادهایم.» این هزینهها در حالی برای ساخت این نمادهای جشنواره فیلم فجر صرف میشود که پیشازاین مسئولین جشنواره و حتی سازمان سینمایی هم اشارهکرده بودند امسال با مشکلات عدیده مالی مواجه هستند و باید صرفهجویی کنیم. افشای این مسئله موجی از انتقادات را در میان کارشناسان فرهنگی و حتی مردم در فضای مجازی به راه انداخت و سؤالاتی را در اذهان عمومی ایجاد کرد. به نظر میرسد حک طرح سیمرغ در داخل کریستال با دستگاه لیزر سهبعدی انجام میشود که مدت ۸ سال است که این دستگاهها در داخل کشور وجود دارد و سفارش کار میگیرد. فقط کریستالها باید از خارج از کشور وارد شود که با احتساب قیمت جدید دلار، نهایتاً هر کریستال ۱۰۰ هزار تومان خواهد شد. هزینه حک با دستگاه لیزر با تراکم بالا که با آنیک تندیس تمیز و کیفی ساخته شود نیز ۲۰۰ هزار تومان میشود و هزینه نهایی این سیمرغ با پایهاش ۵۰۰ هزار تومان تمام خواهد شد. حال باید دید در سال تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی که قرار است انقلاب اسلامی جشن چهلسالگی خودش را برپا کند، اصرار مدیران برای خارج کردن ارز در این شرایط بحرانی از کشور برای چیست؟!
رویکرد دولت تدبیر و امید در جشنواره از ابتدا تا کنون
مسئولان سازمان سینمایی دولت دوازدهم همواره در آستانهی برگزاری جشنواره دم از کاهش هزینهها میزنند درحالیکه برای بسیاری از اهالی رسانه و منتقدان و سینماگران مشخصشده که بهانه کاهش هزینهها تنها یک دلیل غیرموجه برای کمرنگ کردن و خنثیسازی مهمترین رویداد سینمایی کشور است. چهبسا با دوپاره کردن و جداسازی بخشهای ملی و جهانی جشنواره که مورد اعتراض و انتقاد بخش کثیری از اهالی سینما و رسانه ازجمله کانون کارگردانان سینما، اتحادیه تهیه کندگان، انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران و... قرارگرفته، عملاً بودجههای کلانی صرف دورهمی جشنواره جهانی فجر میشود و هزینه کردی حدوداً ۲ برابری برای جشنواره فیلم فجر متحمل میگردد. مهمترین اتفاق این سالها آن است که متأسفانه در محتوا و مضامین فیلمها هم نام و نشانی از انقلاب اسلامی که جشنواره فیلم فجر برآمده از آن است دیده نمیشود! یعنی در فرآیند مدیریتی سینمای کشور بیرونق کردن محتوایی و نرمافزاری رویداده که در جشنواره متجلی میشود و حال نیز اتفاقاتی روی میدهد که بخش فیزیکی و سختافزاری آن را هم بیرونق کند. یکی از این نمونه اتفاقات و تصمیمگیری عجیب انتخاب یک پردیس تئاتر نهچندان مطرح و دورافتاده برای برگزاری مراسم افتتاحیه جشنواره است! به نظر میرسد ایجاد سیاستهای انگیزشی در جشنواره فیلم فجر میتواند بهمثابه یک راهکار برای تحول جشنواره و رشد و ارتقای آن نزد اهالی سینما باشد؛ اتفاقی که در سالهای اخیر نشانی از آن در جشنواره دیده نمیشد. شاید دادن اولویت اکران نوروز به فیلمهای برتر جشنواره میتواند انگیزه لازم را برای سینماگران بهمنظور حضور پرشور در جشنواره فراهم سازد. موضوعی که به نظر میرسد داروغهزاده نیز بر آن نظر مثبت دارد و با اظهارنظری هرچند مختصر در این خصوص صدای بازاریسازان و کاسبان سینما را درآورده است. تا جایی که داوودی کارگردان فیلم مبتذل «هزارپا» میگوید: «اولویت دادن اکران نوروز به فیلمهای جشنواره، تصمیمی احساسی است و مدیران باید از این رفتارهای احساسی فاصله بگیرند و سعی کنند رفتارهای منطقی و باقاعده بروز دهند!» به نظر میرسد با این کار، بهجای حرکتی سلبی، حرکتی ایجابی به وجود آمده که باعث رونق و رشد جشنواره فیلم فجر میشود. حرکتی که به نظر میرسد با بسط آن و اختصاص کلیه زمانهای طلایی اکران به فیلمهای متقاضی شرکت در جشنواره فیلم فجر میتواند کامل شود.
حمایت بنیاد فارابی از ۱۲ اثر در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
فیلمهای «غلامرضا تختی» (کارگردان: بهرام توکلی، تهیهکننده: سعید ملکان/ مشارکت)، «ماجرای نیمروز: رد خون» (کارگردان: محمدحسین مهدویان، تهیهکننده: سید محمود رضوی/ مشارکت)، «قصر شیرین» (کارگردان و تهیهکننده: سیدرضا میرکریمی/ مشارکت)، «مردی بدون سایه» (کارگردان و تهیهکننده: علیرضا رئیسیان/ مشارکت)، «سمفونی نهم» (کارگردان: محمدرضا هنرمند، تهیهکننده: زینب تقوایی/ مشارکت)، «بنفشه آفریقایی» (کارگردان: مونا زندی حقیقی، تهیهکننده: علیرضا شجاعنوری/ مشارکت)، «خون خدا» (کارگردان: مرتضی علیعباس میرزایی، تهیهکننده: سیاوش حقیقی/ مشارکت)، «طلا» (کارگردان: پرویز شهبازی، تهیهکنندگان: رامبد جوان، محمدحسین شایسته/ اعطای وام) و «پالتو شتری» (کارگردان: مهدی علیمیرزایی، تهیهکننده: مجید شیخانصاری/ اعطای وام) که با حمایت بنیاد سینمایی فارابی به تولید رسیدهاند، در بخش مسابقه سینمای ایران در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارند. همچنین در بخش نگاه نو فیلمهای «سونامی» (کارگردان: میلاد صدرعاملی، تهیهکننده: علی سرتیپی/ مشارکت)، «یلدا» (کارگردان: مسعود بخشی، تهیهکننده: علی مصفا/ مشارکت) و «پالتو شتری» (کارگردان: مهدی علیمیرزایی، تهیهکننده: مجید شیخانصاری/ اعطای وام) با حمایت بنیاد سینمایی فارابی تولیدشدهاند. درعینحال، انیمیشن سینمایی «شب آفتابی» (کارگردان: علی مدنی، تهیهکننده: زهرا مشتاق/ فیلم اول، اعطای وام) نیز با حمایت این بنیاد به تولید رسیده است.
پیام رئیسجمهور به سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر
رئیسجمهوری اسلامی ایران در بخشی از این پیام آورده است: «در چهلسالگی انقلاب شکوهمند اسلامی، سینمای ایران به همت سینماگران و فعالان این عرصه، به درخت ریشهدار و پرشاخوبرگی تبدیلشده که از اعتباری جهانی برخوردار است و ثمرات آن از مهمترین نمادهای بلوغ ملت ایران به شمار میرود. این سینمایِ نجیب و بالنده، در بُعد هنری تجلیگاه نبوغ جوانان ایرانی، در بُعد پیام، ابزار انتقال عالیترین مفاهیم انسانی و در بُعد صنعتی، زمینهساز تحولی فرهنگپایه و جامعهمحور بوده و خواهد بود. نیل به این هدف البته مستلزم افزایش سهم ایران از صنعت جهانی سینماست و برای این کار باید چه از نظر نیروی انسانی، چه از نظر فناوری و تجهیزات و چه از نظر بسترهای آفرینش هنری، هرروز گامی بهپیش برداریم و با دیروزمان متفاوت باشیم.»
گزارش مراسم اختتامیه
مراسم اختتامیهی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با حضور اهالی سینما، رسانه، مسئولان و مردم به مجریگری شهیدیفر در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد.
بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن، کلیپی با تصاویر مربوط به انقلاب در سالن همایشهای برج میلاد پخش شد تا بهاینترتیب مراسم اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بهصورت رسمی آغاز شود. در ابتدای مراسم محمدرضا شهیدی فر بهعنوان مجری اختتامیه جشنواره فیلم فجر حضور جمشید مشایخی و علی نصیریان را گرامی داشت و درگذشت همسر نصیریان را تسلیت گفت.
ابراهیم داروغه زاده، دبیر جشنواره با گرامیداشت ایام مبارک دهه فجر، گفت: «سال ۱۳۹۷ پرمخاطبترین سال سینمای ایران در دو دهه اخیر بود و بهتبع آن پررونقترین و پرفروشترین سال سینمای ایران به شمار میآید. در این میان آنچه شایسته توجه است استقبال تماشاگران از آثار متنوع و متعدد سینمای دفاعمقدس، مقاومت، کودک و هنری بود که در طول سال به نمایش درآمدند. در این سال بیش از یکصد سالن جدید و نو به مجموعه سالنهای سینمایی کشور اضافه شد. حضور موفق آثار سینمای ایران اعم از کوتاه، مستند و سینمایی در رویدادهای جهانی همچنان ادامه داشت و علیرغم نوسانات اقتصادی ناشی از تحریمهای ظالمانه دشمنان ایران، اقتصاد سینما در تولید و نمایش، اقتصادی پویا و توام با رشد بود. سال، سال سختی برای داوران است و هرسال که سال سختی برای داوران باشد یعنی آثار ممتاز زیاد و آثار خوب فراوان است. تنوع آثار حاضر در جشنواره، تنوع ژانر، تنوع موقعیتهای خلق داستان و وسعت جغرافیای آثار بهتمامی ایران و شاید از همه مهمتر توجه و تمرکز آثار ارزشمند سینمای ایران بر مفاهیم و موضوعات دارای اولویت، وحدت و منافع ملی و خلق آثاری مهم و ارزشمند، باورپذیر و موردپسند علاقهمندان به سینما، رضایت بالای تماشاگران و منتقدان از آثار این دوره جشنواره گواه صادقی بر این امر است که سینمای ایران در چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران بهرغم تمایل و تلاش دشمنان برای ناامید سازی هنرمندان، تلاش شایسته و درخور و افزون نمود تا سهم خود را در جشنهای چهلسالگی انقلاب بهخوبی و بیشازپیش ادا کند که جشنواره فیلم فجر برای سینمای ایران فقط یک رویداد هنری نیست بلکه بارزترین و باشکوهترین جلوه اجتماعی و مردمی و فرهنگی هنری جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی است.»
در ادامه مجری اختتامیه با دعوت از داوران بخش نگاه نو در غیاب «سعید سهیلی» که در بیماری به سر میبرد، اهدای جوایز را با این بخش آغاز کرد. داوران چهار فیلم کوتاه داستانی را داوری کردند که سیمرغ بلورین به فیلم کوتاه و مسئلهدار بچهخور بهکارگردانی «محمد کارت» اهدا شد. در ادامه سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی مستند نیز به «بهارستان خانه ملت» بهکارگردانی بابک بهداد اختصاص پیدا کرد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم سینمایی بخش نگاه نو از میان ۱۰ اثر سینمایی که نامزد شدند به فیلم سینمایی "مسخرهباز" همایون غنیزاده تعلق گرفت. خیال محمد یک مهاجر افغانستانی بعد از دریافت سیمرغ غنیزاده بهجای او به روی صحنه آمد و گفت: «اسم من خیال محمد است. نزد آقای غنی زاده کار میکنم من یک مهاجر افغانستانی هستم. از ایشان خواستم اگر توانست امروز از مشکلات مهاجران افغانستانی بگوید و بگوید که زندگی درد دارد. ایشان از من خواست بهجای ایشان اینجا حاضر شوم و خودم از مشکلات مهاجران بگویم و بگویم زندگی درد دارد. در راه فکر کردم مگر مشکلات ما را همه نمیدانند؟ مشکلات تحصیلی، دانشجویی، امتیازات حقوقی و اجتماعی، اما خود مردم ایران مگر مشکلات کم دارند؟ برای همین دیگر نیکو نیافتم در این شرایط گله کنم. امروز باید فقط حرفهای خوب بزنیم. میخواهم از این فرصت استفاده کنم و مردم ایران را سپاس گویم. امروز که آفتاب امید در افغانستان دمیدن گرفته ما مردم افغانستان بهپاس سالهای میزبانی شما برایتان آرزوی عبور از مشکلات و بحرانها میکنیم. امید که رنگ آرامش دوباره به کشور بازگردد. نامهای از همایون غنی زاده که باید موفق شده باشد نگاهی نو به جشنواره تزریق کرده باشد. من که این نامه را میخوانم حاکی از آن است که این اتفاق رخ داد. فلذا با ابراز خرسندی از ایجاد فرصت حضور در جشنواره امسال اینجانب همایون غنی زاده از پذیرفتن این جایزه معذورم امید که در دورههای دیگری کارگردان مقبولتری برای جشنواره باشیم.»
سپس نوبت به معرفی برندهی سیمرغ بلورین نگاه ملی رسید. این سیمرغ به فیلم «۲۳ نفر» به تهیهکنندگی مجتبی فرآورده و کارگردانی مهدی جعفری اهدا شد. مجری در یک حرکتی نمادین و زیبا اسامی آزادگانی که فیلم «۲۳ نفر» بر اساس زندگی آنان ساختهشده، خواند و از این آزادگان دعوت کرد تا به همراه بازیگرانی که نقش آنان را بازی کرده بودند، روی سن حاضر شوند.
سپس مجری برنامه از گوهر خیراندیش، حبیب احمدزاده، منوچهر شهسواری- مدیرعامل خانه سینما به نمایندگی از اهالی سینما دعوت کرد تا به روی سن بروند و از عوامل این فیلم تقدیر کنند.
در ادامه عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به روی صحنه رفت و ضمن خوشامدگویی به حاضران پیام رئیسجمهوری به جشنواره فیلم فجر را قرائت کرد.
سپس شهیدیفر در ادامه مراسم از مرضیه هاشمی خبرنگار آمریکاییالاصل مقیم ایرآنکه چندی پیش در آمریکا دستگیرشده بود تقدیر به عمل آورد.
بعد از نمایش کلیپی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ که با تشویق حضار همراه شد، اعضای هیئتداوران در این بخش روی سن رفتند و مهرزاد دانش بیانیهی هیئتداوران را قرائت کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «رشد چشمگیر فنی و صنعتی در سینمای ایران، یکی از بارزترین نمودهای جشنواره امسال است، تنوع گونهها و لحنها و سبکهای مختلف سینمایی، ویژگی دیگر فیلمهای جشنواره امسال است. باعث خوشنودی است که عوامل فیلمهای امسال، این قاب محدود را شکستند و دوربین خود را به محیطهای باز معابر و خیابانها و جادهها و دشتها و شهرهای مختلف کشور بردند تا گسترههای وسیع و پسزمینههای عریض و تنوع چشماندازها، قابی درخور نام و هویت سینما پیدا کنند. موقعیتشناسی سینماگران در درک روح زمانه و نیازسنجیهای روزگار ما، از دیگر نکتههای پرتامل جشنواره امسال است. فیلمنامه، همچنان چشم اسفندیار سینمای ما است. انسجام روایی، آغاز بندی و پایانبخشی منطقی، ضرباهنگ روایت، توجه به عمق و باورپذیر بودن انگیزههای رفتاری و موقعیتی شخصیتها و حل شدن ایده و درونمایه در تاروپود دراماتیک داستان بایستههای کمتر دیدهشده این عرصه است. نزد هیئتداوران، جز سنجههای سینمایی، معیار دیگری برای ارزیابی فیلمها ملاک نبود. تقسیمبندیهای جعلی و نادرستی که در برخی محافل عمدتاً موجسوار و جناحی برای فیلمها و سینماگران مطرح میشود. چه بهعنوان نتایج داوری جشنواره در اعلام نام نامزدها و برگزیدگان مطرح میشود، برآیند و معدل بینش و دانش و شعور و ذائقه و تجربه سینمایی هفت نفر اعضای هیئتداوران است.»
سپس نوبت به اعلام برندگان بخشهای سودای سیمرغ شد.
ایمان کرمیان برای فیلم «ماجرای نیمروز: ردخون» سیمرغ جلوههای ویژه میدانی را الآن خود کرد.
سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه بصری به جواد مطوری برای فیلم «مسخرهباز» تعلق گرفت.
سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی در این بخش به ایمان امیدواری برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» تعلق گرفت.
محمدرضا شجاعی سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس را برای «ماجرای نیمروز: رد خون» دریافت کرد.
کیوان مقدم برای فیلم «غلامرضا تختی» سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را دریافت کرد.
سپس ایرج شهزادی برای فیلم «متری شیش و نیم» سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری را دریافت کرد.
همچنین سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به مهرشاد ملکوتی برای فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین تدوین به بهرام دهقانی برای فیلم «متری شیش و نیم» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن فیلم به امین هنرمند برای فیلم «قصر شیرین» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به حمید خضوعی ابیانه برای فیلم «غلامرضا تختی» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن به فرشته صدرعرفایی برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به علی نصیریان برای فیلم «مسخرهباز» اهدا شد.
او در سخنانی اذعان داشت: «من تا حالا سیمرغ نگرفته بودم. در این چهل سال سیمرغ نداشتم. من میپذیرم فقط حس خیلی قرصی داشتم که بیایم. برای اینکه مشکلاتی داشتم که این روزها نمیتوانستم خیلی روی پا باشم، ولی دلم میخواست بیایم و فقط اینجا از این تریبون استفاده کنم و بگویم من آدم سعادتمندی بودم به دلیل اینکه در این سن این امکان و فرصت را پیدا کردم که با نوه خودم کار کنم. همایون جای نوهام است. چرا خوشحالم؟ این سناریو را که من خواندم خیلی برایم جذاب بود. این شانس من بود که بتوانم در یک کار خلاقانه و نوآورانه و شکننده چارچوبهای معمول من پیرمرد مسن شرکت داشته باشم.» جمشید مشایخی وقتی علی نصیریان جایزهاش را گرفت، به سمت او رفت و گفت: «اولین تئاترم را با علیخان نصیریان کار کردم. من عاشقش هستم. ایشان قسمتی از وجودش را ازدستداده. نمیخواستم تسلیت بگویم، اما امشب مجبورم. او همسر عزیزش را ازدستداده است.»
در ادامه سیمرغ بلورین بهترین پویانمایی به فیلم مسئلهدار «آخرین داستان» به کارگردانی اشکان رهگذر اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنروتجربه به «مسخرهباز» به کارگردانی همایون غنیزاده اهدا شد. غنی زاده پس از دریافت این جایزه گفت: «خیلی خوشحالم که امشب در جمع شما هستم. آقای نصیریان عزیز گفتند که بعد از ۴۰ سال جایزهشان را گرفتند. به من در یکشب دو سیمرغ دادند. سیمرغ اول را نگرفتم، چون جایزهاش را دوست نداشتم. معادلات جشنواره را هم پذیرفتم، ولی سیمرغ نگاه نو را دوست نداشتم، چون در پایان دیدم فیلم من موفق نشده نگاه نویی به جشنواره تزریق کند، اما این جایزه را دوست دارم و میگیرم»
سپس سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن به الناز شاکردوست برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد. او بعد از تشکر از آبیار کارگردان فیلم اذعان داشت: «نقش فائزه برای من یک مسئولیت بزرگ داشت. فائزه نماینده همه مادرانی است که بهجز خوشبختی بچههایشان آرزوی دیگری ندارند. امروز در جمع ما مادر نقشی که بازی کردم هم حضور دارند و من را دخترم خطاب کرد و به من گفت: فائزه و این بزرگترین جایزه بود. من با احترام به تکتک کاندیداها خانم معتمدآریا که اسطوره من هستند، خانم ژاله صامتی، مهناز عزیزم که میدانم چقدر سختیکشیده و بهنوش جان طباطبایی خسته نباشید میگویم. از هیئتداوران تشکر میکنم و ممنونم که فائزه را شایسته جایزه دانستید و در آخر امیدوارم بتوانم امانتدار خوبی باشم.»
در ادامه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به هوتن شکیبا برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به محسن قرایی و محمد داوودی برای فیلم سینمایی «قصر شیرین» اهدا شد.
سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئتداوران به نیما جاویدی به «سرخپوست» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد. او در سخنانی گفت: «دلگیریای که همیشه داشتم این بود که در کشور خودم هیچوقت کاندیدای بهترین کارگردانی نشدم. این جایزه برای من خیلی بزرگ و مهم است، ولی من را امشب خیلی خوشحال میکند و شب این گروه که زحمت کشیدند را میسازد، ولی میدانم دوستانی که زحمت زیادی برای فیلمشان کشیدند، ولی این جایزه را نگرفتند ته دلشان ممکن است غمگین باشند و این من را میآزارد. این جایزه برای همه دوستان کارگردانم است. من هم میخواهم از مادر شهاب و فائزه واقعی خانم اعظم محسن دوست تشکر کنم؛ و تشکر کنم از تیممان؛ ما یک تیم عالی داشتیم.»
سیمرغ بلورین بهترین فیلم نیز به «شبی که ماه کامل شد» رسید. محمدحسین قاسمی پس از دریافت جایزه بهترین فیلم گفت: «تشکر میکنم اول از خدای خودم؛ پدر و مادرم و مادر همسرم که اگر خدا به من نگاه میکند به خاطر آنهاست. از هیئتداوران و گروه خوبی که داشتیم و اصلوفرع این جایزه را به خانم اعظم محسن دوست تقدیم میکنم.»
در ادامه منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما برای معرفی فیلم برگزیده بهترین فیلم از نگاه مردمی روی سن حضور یافت. او در سخنانی اعلام کرد: «امشب را به همه سینمای ایران تبریک میگویم. باور دارم که بقیه نهادهای کشور باید از سینما یاد بگیرند که چگونه میشود و همدل و رفیق بود و معرفت به خرج داد. سینمای ایران و همه ما مرهم زخمهای این مملکت هستیم. ما زخم نمیزنیم. آنکه زخم میزند حتماً روزی گرفتار عقوبت خود خواهد شد. در این ایام همکاران من علی آشتیانی پور و همکارانشان در امانتداری این آرا سعی بسیار کردند. همینجا میگویم همه صاحبان آثار اجازه دارند به شکل خصوصی آرای فیلمهایشان را دریافت کنند. امشب میخواهیم فاصله این ۵ فیلم را بگوییم و تماشاگران بهعنوان یک جامعه آماری چه گفتند» بنا به اعلام او فیلمهای:
«ماجرای نیمروز: رد خون» به تهیهکنندگی محمود رضوی با ۷۸:۵ رده پنجم
«شبی که ماه کامل شد» به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی ۷۹:۷۵ رده چهارم
«غلامرضا تختی» به تهیهکنندگی سعید ملکان ۸۴:۲۵ رده سوم
«سرخپوست» به تهیهکنندگی مجید مطلبی ۸۶:۲۵ رده دوم
و جایزه تماشاگران به فیلم «متری شیش و نیم» به تهیهکنندگی سیدجمال ساداتیان با ۸۸:۲۵ در رده اول
بنابراین سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران به سیدجمال ساداتیان برای «متری شیش و نیم» اهدا شد. سیدجمال ساداتیان گفت: «متری شیش و نیم خیلی فیلم پرزحمتی بود. ۵ ماه فیلمبرداری و ۱۵ ماه پیشتولید و فیلمبرداری و ده هزار هنرور معتاد کارتنخواب داشت. این فیلم نتیجه طرز تفکر کارگردان جوان سینما سعید روستایی بود. سینما کارکرد زیادی دارد. یک بزرگی میگفت: زمانی که زبان از بیان قاصر میشود تصویر به خدمت میآید. چرا ما سینما را در استانداردی قراردادیم که اگر ۲ تریلیون نقدینگی است گردش مالی سینما ۲۰۰ میلیارد باشد؟ سینما و حوزه هنر را جدی بگیریم. برای توسعه فضاهای فرهنگی باسخاوت بیشتر کارکنیم. همانطور که برای توسعه توریسم و صنعت بودجه اختصاص دادیم برای توسعه فضاهای فرهنگی هم بودجه اختصاص بدهیم.» سعید روستایی نیز در سخنانی خطاب به وزیر اعلام کرد: «من دیگر پشت دستم را داغ میکنم که پلیس از پشت یا جلوی دوربینم رد شود»
در این مراسم عباس صالحی- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حسین انتظامی- رئیس سازمان سینمایی، علی جنتی- وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمود واعظی- رئیس دفتر رئیسجمهور حضور و مرضیه هاشمی داشتند. جمشید مشایخی، علی نصیریان، کریستف رضاعی، سیروس الوند، اشکان رهگذر، منوچهر شهسواری، محمدحسین قاسمی، غلامرضا موسوی، هومن بهمنش، احسان رسولاف، نیلوفر خوشخلق، بهنوش طباطبایی، مهدی زمینپرداز، گیتی معینی، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، فرشته طائرپور، سیروس الوند، پوران درخشند، ریما رامین فر، محمود کلاری... ازجمله مهمانان حاضر در این مراسم بودند.