«فرهنگ سدید» گزارش می‌دهد
جنبش­ هاي قومي دولت ملي از لحاظ مفهـومي بـه قـوم­ گرايـي سياسي نزديک شد. يکي از مشکلات در عرصه مطالعات قومي ناديده گـرفتن شـرايط تـاريخي و جغرافيـايي مربـوط بـه کشورها در مطالعات قومي است. دليل عمده دشواري هاي مربوط به اين حوزه آن است كه واژه قوميت در علوم اجتماعي واژه­اي نسبتاً جديد است و مفهوم آن نيز همراه بـا گسترش مطالعات تغيير يافته است.

به گزارش گروه وحدت فرهنگ سدید، از نظر تاريخي در اواخر سده­ ي ۱۹و اوايل سده­ ي ۲۰ واژه ­ي قوم بيـشتر مفهـومي مـذهبي و نـژاديداشت ولي اين مفاهيم به مرور تا حدودي به فراموشي سپرده شده و جنبه فرهنگي مفهوم قوم مورد توجه قرار گرفت. با آغاز مطالعات جديد در حوزه­ ي اقوام، مفهوم سياسي نيز بر مفـاهيم آن افزوده شد و از دهه­ ي ۱۹۶۰ميلادي با رشد جنبش­ هاي قومي دولت ملي از لحاظ مفهـومي بـه قـوم ­گرايـي سياسي نزديک شد. يکي از مشکلات در عرصه مطالعات قومي ناديده گـرفتن شـرايط تـاريخي و جغرافيـايي مربـوط بـه کشورها در مطالعات قومي است. دليل عمده دشواري هاي مربوط به اين حوزه آن است كه واژه قوميت در علوم اجتماعي واژه­اي نسبتاً جديد است و مفهوم آن نيز همراه بـا گسترش مطالعات تغيير يافته است. بويژه تعاريف ارائه شده درمورد قوميت يا  گروه ­هـاي قـومي در اواخـر قرن نوزدهم معيارهايي به دست مي ­دهند كه با معيارهاي تعريف اين واژه نيمه دوم سده بيستم متفاوت است.

تاکنون تعاريف گوناگوني از قوم صورت گرفته است کـه از پارامترهـايي مربـوط بـه شـيوه­ي توليـد، شيوه ­هاي زيست، خويشاوندي، اسطوره ­ها و نمادها، عوامل سياسي، جغرافيايي و... در تعريف خـود سـودبرده ­اند،

اسميت معتقد است قوم يـک اجتمـاع انساني مرتبط با يک سرزمين مي باشد و داراي اسطوره هاي مشترک از نياکان، خاطرات مشترک، يک يـا چنـد عنـصر فرهنگي مشترک و حداقلي از همبستگي در ميان نخبگان است. از نظر او در قوميت صـحبت از نژاد يا نياي واقعي نيست بلكه از هويت و نيايي كه مردم آن در اختيـار دارنـد، صـحبت مـي شـود و بـه خاطرات، اسطوره ها، نمادها، و ارزشها كه در سنن و رسوم و سـبك هاي هنـري، قـوانين حقـوقي و نمادهـا مجسم شده اند، توجه مي شود.

وبر در تعریف گروه‌هاي قومي بر نقش باورها تاكید كرده و معتقد است كه این گروه‌ها داراي باوري ذهني به اجداد مشترك هستند که معمولا بر مبناي شباهت‌هاي فیزیكي، شباهت در رسوم، حافظه و خاطرات مشترك پدید مي‌آید. تعلق به گروه قومي به عقیدة وبر از تعلق به گروه خویشاوندي متفاوت است، زیرا در گروه اخير تعهد اجتماعي بیشتري بين اعضاي گروه وجود دارد.

رولان می‌گوید: واژه قوم درباره گروه‌های انسانی خاص به کار می‌رود که به دلایلی چون ابهام در حدود آن‌ها، فقدان نهادهای سرزمینی، نبود توسعه، خرد و کوچک بودن و بالاخره قرابت آنها، این امکان را ایجاد کرده است که وجودشان را به صورت قومیت تداعی کند.

براون، گروه‌های قومی را مجموعه‌هایی از افراد می‌داند که دارای منافع، هویت‌، تجربه تاریخی، ارزش‌ها، ویژگی‌های فرهنگی، اعتقادات، مذهب، زبان، سبک زندگی و سرزمینی مشترک هستند.

برنیر می‌نویسد؛ گروهی از مردم که دارای ویژگی‌های مشترکی هستند و ایجاد تغییر در این ویژگی‌ها برای آنها سخت یا غیرممکن است قوم نامیده می‌شود که متفاوت از دیگر گروه‌‌های قومی در جامعه یا گروه قومی مسلط است.

کوزلوف معتقد است؛ قوم، سازمان اجتماعي است كه بر پهنه سرزمين معيني قرار دارد و شامل مردمي است كه در طول تاريخ با هم پيوندهاي اقتصادي، فرهنگي، خويشاوندي و ... برقرار كرده‌اند، داراي زبان، ويژگي‌هاي فرهنگي، ارزش‌هاي اجتماعي و سنت‌هاي مشترك مي‌باشند.

داوری نیز هویت قومی را یکی از هویت های جمعی و عضوی از هویت ملی می داند که می توان آن را سنت فرهنگی و گونه ای از احساس هویت دانست که قوم را به عنوان یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگتر مشخص می کند و اعضا هرگروه قومی را از لحاظ ویژگی های خاص فرهنگی از سایر اعضا جامعه خود متمایز می گرداند.

با توجه به این تعاریف، مهمترین خصوصیات یک قوم عبارت از نیاکان مشترک واقعی یا باور به نیاکانی اسطوره‌ای؛ نام مشترک؛ سرزمین مشترک؛ زبان مشترک؛ فضاهای زیستی مشترک؛ آداب و رسوم مشترک؛ ارزش‌های مشترک؛ و احساس تعلق به یک گروه یگانه است.

روابط بین قومی را نیز می‌توان به چهار نوع عمده تقسیم کرد:

  1. روابط اقتصادی یا معیشتی بین قومی مانند معاملات اقتصادی و فعالیت‌های تولیدی مشترک؛
  2. روابط سیاسی یا اقتداری بین قومی مانند اختلافات، کدورت‌ها و نزاع‌های بین اقوام؛
  3. روابط فرهنگی یا فکری بین قومی مانند تبادل نظر فکری و آموزشی بین اقوام؛
  4. روابط اجتماعی یا عاطفی مانند دوستی، معاشرت و خویشاوندی اعضای دو یا چند قوم

در مجموع، قوم یا گروه قومی مجموعه افرادی است که در فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ، مذهب، زبان و ... دارای اشتراکات هستند و در مکان جغرافیایی خاصی استقرار یافته‌اند. این گروه قومی نسبت به ارزش‌های مشترک خود متعصب هستند و هر گونه تهدیدی نسبت به آنها می‌تواند زمینه‎ساز منازعه و جنگ باشد.

اسميت، آنتوني.دي(1383) ناسيوناليسم. ترجمة منصور انصاري، تهران: مؤسسة مطالعات ملي

احمدی، حميد(1379) قوميت و قوم گرايي در ايران، تهران:نشر ني

برتون، رولان(1380) قوم شناسي سياسي، ترجمة ناصر فکوهي. تهران: نشر ني

داوری، رضا(1376) ناسیونالیسم و انقلاب، تهران: دفتر پژوهش و برنامه ریزی فرهنگی

فکوهي، ناصر(1380) قوم شناسي سياسي، تهران: نشر ني.

کاتم، ريچارد(1371) ناسيونالسم در ايران، ترجمة فرشـتة سـرلک، چـاپ اول. تهـران: نـشر

گفتار

يوسفی، علی(1380) روابط بين قومی و تأثير آن بر هويت ملی اقوام در ايران، فصلنامه مطالعـات

ملی

ارسال نظر
captcha