«فرهنگ سدید» گزارش می‌دهد
تئوري هاي مربوط به پيدايش ملت ها به دو گروه عمده كهن گرايان و مدرنيست ها تقسيم مي شوند. بر پايه ديدگاه كهن گرايان ريشه ملت ها را مي توان در قبايل ديروز جستجو کرد آدريان هيستنگز در اين باره مي گويد: منابع ملت ها و ناسيوناليسم را نبايد در طرح ها و نقشه هاي روشنفكران و يا منافع طبقات متوسط در عصر مدرن جست و جو كرد،

به گزارش گروه وحدت فرهنگ سدید، واژه ملت در زبان عربی به معنای کیش، آئین، شریعت و مذهب آمده است و در قران کریم نیز به این موضوع اشاره شده است (ملة ابراهیم حنیفا) بنابراین در ادبیات عرب ملت می تواند به معنای پیروان یک مذهب و آئین خاص نیز به کار رود. از نظر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی واژه ملت به معنی گروهی از مردم که خود را تشکیل‌دهندۀ اجتماعی با هویت سیاسی متمایز از سایر انسان‌ها می‌دانند و سنت‌های تاریخی و فرهنگی مشترک دارند و بیشتر در سرزمین مشخصی زندگی می‌کنند می باشد. تئوري هاي مربوط به پيدايش ملت ها به دو گروه عمده كهن گرايان و مدرنيست ها تقسيم مي شوند. بر پايه ديدگاه كهن گرايان ريشه ملت ها را مي توان در قبايل ديروز جستجو کرد آدريان هيستنگز در اين باره ميگويد: منابع ملت ها و ناسيوناليسم را نبايد در طرح ها و نقشه هاي روشنفكران و يا منافع طبقات متوسط در عصر مدرن جست و جو كرد، بلكه آن را بايد در منابع فرهنگ عميق، زبان، قوميت، و مذهب يافت. با توجه به آنكه امروزه هيچ ملتي نمي تواند ثابت كند كه آنها از تبار واحد و گروه هاي خويشاوندي واحدي هستند، بنابراين كهن گرايان بيان مي كنند كه اين تبار واقعي نيست كه جوهره تعريف يك گروه قومي قلمداد مي شود، بلكه باور به تبار مشترك جوهره آن است. تعريف ارنست رنان از ملت گوياي اين نوع نگاه است. او ملت را يك روح و يك اصل معنوي که از ويژگي داشتن ميراث غني و مشترك از خاطرات و رضايت واقعي براي باهم زيستن و استمرار يافتن اين ميراث مشترك برخوردار است مي داند.

 گروه دوم از تئوري هاي مربوط به پيدايش ملت، ديدگاه مدرنيستي ها به اين مقوله است. اساس اين رويکرد اعتقاد به نو بودن ملت ها و ناسيوناليسم مي باشد. مطابق اين نگرش ملت ها در دو سده اخير، يعني سر آغاز انقلاب فرانسه، ظهور كرده اند و ثمره فرايندهاي بسيار مدرني نظير سرمايه داري، صنعتي شدن، ظهور دولت ديوان سالار و شهرنشيني هستند. در واقع، بر پايه اين ديدگاه ناسيوناليسم، در روزگار ماقبل مدرن وجود نداشت. لذا ملت ها، دولت ها را نمي سازند بلكه بر عكس آن درست است. از نظر مدرنيست ها ملتها به لحاظ اجتماعي ساخته مي شوند. عدم توجه و بي اهميتي نسبت به نقش اراده و احساس جمعي، مشخصه تبيين هاي مدرنيستي است. ميلر معتقد است كه هم كهن گرايان و هم مدرنيست ها هر كدام نيمي از واقعيت را بيان مي كنند اين نقص در تعريف اسميت از ملت جبران شده است، زيرا تعريف او ترکيبي از اين دو نوع رويکرد است. اسميت «ملت را يک اجتماع انساني داراي نام که در سرزمين خاصي زندگي مي کنند و داراي اسطوره هاي مشترک، تاريخ مشترک، يک فرهنگ عمومي مشترک و اقتصاد واحد و حقوق و تعهدات مشترک براي همه اعضا هستند»مي داند. تعريف اسميت از ملت در ميان تعاريف موجود درباره ملت تعريف كاملتري است. بر پايه ي تعريف اسميت ملت هاي شكل گرفته در دوران مدرن داراي اين ويژگي ها هستند:

  • يك سرزمين تاريخي يا وطن، ترجيحاً وطني كه نسبتاً متراكم بود؛
  • يك جمعيت به لحاظ سرزميني متحد و به لحاظ اجتماعي منسجم نه همگون؛
  • يك اقتصاد واحد با نظام حرف هاي واحد و قدرت تحرك در سراسر سرزمين؛
  • يك فرهنگ واحد مشترك و متمايز، ترجيحاً با زبان واحد؛
  • حقوق و وظايف مشترك براي همه اعضا، همراه با مشاركت به عنوان شهروندان در اجتماع خودگردان، ملي، خود فرمان و ترجيحاً مستقل

ملت ها به دو گروه تقسيم مي شوند، ملت هاي بسيط و متجانس، ملت هاي ترکيبي و نامتجانس. ملت بسيط، ملتي است که تمام افراد آن داراي صفات و ويژگي هاي مشترک باشند و به اين نام معروف گردند. در اين نوع ملت ها، گروه هاي اقليت يا وجود ندارند و يا اندک و غير قابل توجه هستند. ملت هاي ترکيبي معمولاً از ترکيب چند گروه جمعيتي يا خرده ملي تشکيل مي شوند. اين ملت ها از حيث نوع ترکيب در دو گروه اجتماعي و فضايي جاي مي گيرند. به طور کلي ملت ها بر اساس اين ويژگي ها شناخته مي شوند. به صورتي که اگر فاقد يک يا چند مورد از اين ويژگي ها باشند، معمولاً به عنوان يک ملت زنده به رسميت شناخته نمي شوند يا دست کم مباني ملي سست و ضعيفي دارند. اين عوامل همگي در ايجاد تماميت يکپارچه اي به نام ملت سهيم اند اما همانطور که از مضمون تعريف اسميت برمي آيد، عناصر تشکيل دهنده ملت را مي توان به دو گروه اصلي طبقه بندي کرد. گروه نخست شامل عناصر عيني و گروه دوم شامل عناصر ذهني است. عوامل سرزميني جزء گروه نخست و عناصر اسطورهاي، خاطره ها، باورها و فرهنگ ها، جزء گروه دوم به شمار مي آيند.


منابع:

- اوزکريملي, اموت(1383) نظريه هاي قوميت، ترجمة محمد علـي قاسـمي، تهـران: مؤسـسة
مطالعات ملي

- احمدی، حمید(1386) ملیت و قومیت، تهران: مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انسانی

- اسميت، آنتوني.دي(1383) ناسيوناليسم، ترجمة منصور انصاري، تهران: مؤسسة مطالعات ملي

- تکمیل همایون، ناصر(1386) ملت پژوهی اجتماعی و تاریخی، نشریه حافظ، شماره 24

- فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی

- ميلر، ديويد (1383) مليت، ترجمه داود غراياق زندي، تهران: انتشارات تمدن ايراني

- هاچينـسون، جـان و آنتـوني اسـميت(1386) ملـي گرايـي، تهـران: پژوهـشکده مطالعـات
راهبردي

ارسال نظر
captcha