احتـرام بـه حقـوق اقلیتهـا و تـلاش در رفـع تبعیـض و نقـض حقـوق حقه ی آنـان، یکـی از مسـائل مبتـلا بـه حقـوق بشـر دنیـای مـا اسـت. اقلیتهـای قومـی، زبانـی، نـژادی و دینـی بـا گرایشهای مختلف در تمام کشـورهای دنیـا وجود دارند.

 به گزارش فرهنگ سدید، احتـرام بـه حقـوق اقلیتهـا و تـلاش در رفـع تبعیـض و نقـض حقـوق حقه ی آنـان، یکـی از مسـائل مبتـلا بـه حقـوق بشـر دنیـای مـا اسـت. اقلیتهـای قومـی، زبانـی، نـژادی و دینـی بـا گرایشهای مختلف در تمام کشـورهای دنیـا وجود دارند.

  بـه جـرأت میتـوان گفـت امـروزه نمیتـوان کشـوری را یافـت کـه تمـام تابعیتـش یکدسـت باشـد و در آن کشـور اقلیت معنا و مفهومی نداشـته باشـد. از سـوی دیگر، میتـوان پذیرفـت در دنیـای کنونـی کـه تمـام کشـورها سـعی میکنند جایـگاه خود را از نظـر حقـوق بشـر ارتقـاء بخشـند، رعایـت حقـوق اقلیتهـا میتوانـد یکـی از معیارهـای مهـم ایـن ارزش گذاری باشـد.

   در اکثـر کشـورهای دنیـا یکپارچگـی و یکدسـتی صددرصـد وجـود نـدارد و اقلیتهـای مختلـف وجـود دارنـد. بـا وجـود اینکـه منشـور سـازمان ملـل و کنوانسـیونهای مختلـف در دفـاع از حقـوق اقلیتهـا قوانینـی را وضـع کـرده و بـه
تصویـب کشـورهای عضـو رسـیده اسـت، ولـی نحوه برخـورد بـا ایـن اقلیتها در کشـورهای غربـی متفاوت بـوده و حمایت کافـی از این اقلیتها صـورت نمیگیرد. تبعیض نـژادی در ذات غربیهـا خصوصـا آمریکایـی کـه عصـارهای از مهاجـران اروپایـی هسـتند، وجود دارد. این نژادپرسـتی ریشـه در تفکرات گذشـته مسـیحیت، دوره اسـتعمار قدیـم و جدیـد دارد کـه خودشـان را یـک نـژاد برتـر میدانسـتند که جهـش علمـی و تمدنـی مدیـون آنهـا اسـت و بقیـه نژادها که بـه نوعی نـژاد رنگین هسـتند بایـد تحـت سـلطه و نظارت آنها باشـند. این یـک تفکر اساسـی در یک قرن گذشـته در دنیـای غـرب خص ً وصـا آمریـکا کـه غـرب جدیـد میباشـد، بوده اسـت و هـر از چنـد گاهـی بـه صـورت یـک بحـران جهانـی نمایـان می شـود.

   تا یکصد سـال قبـل اصـل بـرده داری بر اسـاس همیـن نـگاه تبعیض آمیـز در اکثر کشـورهای اروپایـی وجـود داشـت و تنهـا بعـد از جنبشهـا و حرکتهـای جهانـی باعث شـد کـه مجبـور شـوند و طـی یک اعلامیـه لغـو بـرده داری را بپذیرند، ولـی در عمل این ریشـه ها همچنـان حفـظ شـده و اسـتمرار پیـدا کـرده اسـت. در ایـن پژوهش سـعی بر ایـن اسـت کـه حقـوق اقلیتهـا و نحوه برخـورد بـا آنهـا در کشـورهای غربی مثل انگلسـتان، آلمـان و برخـی ایـالات آمریـکا مـورد بررسـی و تحلیـل قـرار گرفتـه و سـپس بـه بررسـی نحـوه برخـورد دولت ایـران بـا اقلیتهـای موجـود در جامعه ما پرداختـه و بـه مقایسـه بـا جوامـع غربـی بپردازیـم.

 

تعریف اقلیت

تعاریـف مختلفـی از اقلیـت میتـوان ارائـه داد. در مفهـوم لغـوی، واژه اقلیت به معنـای «کـم بـودن»، «قسـمت کمتـر» و در اصطلاح «گروهـی از افراد یک کشـور یا یـک شـهر میباشـند کـه از لحاظ دیـن و مذهب یـا نـژاد، از اکثریت متمایز باشـند».

در تعریـف دیگـر میتـوان گفـت: اقلیتهـا گروهـی هسـتند کـه از نظـر عددی کمتـر از بقیـه جمعیـت کشـور بـوده و در موقعیـت غیرحاکم قـرار دارنـد. این اعضا بـا داشـتن تابعیـت آن دولـت، خصایـص مذهبـی، قومـی یا زبانـی متفـاوت از دیگر افـراد کشـور دارنـد و هرچند بـه صورتی ضمنی، نسـبت به حفظ فرهنگ، سـنتها، مذهـب و زبـان خودشـان احسـاس همبسـتگی دارنـد. بنابـر ایـن تعاریـف میتـوان گفـت اقلیتهـا دارای تقسـیم بندیهای مختلف از لحـاظ مذهبی، نـژادی، زبانـی، فرهنگـی هسـتند.

بررسی حقوق اقلیتها در اسناد بین المللی

تـا قبـل از جنـگ جهانـی اول مسـئله حقـوق اقلیتهـا مـورد توجـه نبـود و بـه راحتـی مـورد نقـض قـرار میگرفـت. عـدهای هـم بـر ایـن اعتقـاد بودنـد کـه آنچه باعـث ایجـاد جنـگ جهانـی اول شـد، مسـئله اقلیتهـای قومـی و ملـی بـود. بـر اسـاس همیـن تفکـر، دور از ذهـن نبـود کـه بعـد از جنـگ بـه صورتـی کمرنـگ به مسـئله اقلیتهـا پرداختـه شـود. اولین کنوانسـیونی کـه پـس از جنـگ جهانـی اول بـه حمایـت از حقـوق اقلیتهـا پرداخـت،کنوانسـیون      1938م. بود کـه در آن بـر ممنوعیـت و مجـازات نسل کشـی تأکیـد شـد. ایـن کنوانسـیون، بخشـی از حقـوق جزایـی بین الملـل را تشـکیل میدهـد و بـه برخـی از حقـوق رفاهـی اقلیتها توجه دارد.

در فاصلـه دو جنـگ جهانـی، یعنـی از پایـان جنـگ اول تـا آغـاز جنـگ جهانی دوم، دو موضـوع حفـظ صلـح جهانـی و حفـظ حقـوق اقلیتهـا با هـم در تعارض قابـل توجهـی بودنـد و بیشـتر دولتهـا حفـظ صلـح جهانـی را بـر دیگـري ترجیح میدادنـد. بـه ایـن ترتیـب بـود کـه جنـگ جهانـی دوم بـه بهانـه حفـظ حقـوق اقلیتهـاي آلمانـی بـه وقـوع پیوسـت.

پـس از جنـگ جهانـی دوم و انحـلال جامعـه جهانی به نظر میرسـید با تشـکیل سـازمان ملـل کاسـتی های قبـل جبران شـود و ایـن سـازمان جهانی بتوانـد خلاءهای موجـود را در زمینـه حقـوق اقلیتهـا جبـران نمایـد. بر همیـن تفکر، اسـناد مختلف بـه نحـو عـام و یـا به صـورت خـاص، مسـئله رعایـت حقـوق اقلیتها را بیشـتر و جدیتـر مـورد توجه قـرار دادنـد. از جمله می تـوان به موارد ذیل اشـاره کرد:

الـف. کنوانسـیون بین المللـي حقـوق مدنـي و سیاسـي ،1966در مـاده 32خـود آورده اسـت، کشـورهاي طرف آن بدون هیچگونه تبعیضي حقوق شـناخته شـده در ایـن کنوانسـیون را بـراي کلیه افـراد در قلمرو تحت صلاحیتشـان، محترم شـمرده و تضمیـن ميکننـد و در 26حکـم کلـی رفـع تبعیـض را بیـان میکند.

ب. کنوانسـیون بین المللـي رفـع کلیـه اشـکال تبعیض نـژادي، عـلاوه بـر زیانها و خطراتـي کـه تبعیض نـژادي بـراي جامعـه در بـر داشـت، نفـس ناحـق بـودن و نادرسـت بـودن مبنـاي تبعیض نـژادي موجـب شـد کـه سـازمان ملـل متحـد، محـو تبعیض نـژادي را هـدف کار خویـش قـرار دهد و بدیـن ترتیب با بـالا گرفتن نگراني بین المللـي از تبعیض نـژادي، نخسـتین گام را مجمـع عمومـي سـازمان ملل در سـال 1963بـا تصویـب اعلامیـه محـو تبعیض نـژادي در ایـن زمینـه برداشـت. اعلامیه به چهـار نکته مهم اشـاره داشـت:

1- هرگونـه دکتریـن و نظریـه مبتنـي بـر اختلاف نژادي یـا برتري نـژادي از نظر علمـي غلـط، از لحاظ اخلاقـي محکوم و از لحـاظ اجتماعی غیرعادلانـه و خطرناک اسـت و هیچگونـه توجیـه علمي و عملـي ندارد.

2- تبعیض نـژادي، حقـوق اساسـي بشـر را نقـض ميکنـد، روابـط دوسـتانه بین افـراد، همـکاري ملتهـا و صلـح جهانـي را بـه خطر ميانـدازد.

3 – تبعیض نـژادي نـه تنهـا بـه کسـاني کـه مـورد تبعیض قـرار ميگیرنـد، صدمه ميزنـد، بلکـه بـراي مرتکبیـن تبعیـض نیز زیـان آور و خطرناک اسـت.

4- هـدف اساسـي و مبنایـي سـازمان ملـل متحـد، داشـتن یـک جامعـه جهانـي اسـت کـه از جدایـي و تبعیض نژادي که عوامل دشـمني و تفرقه هسـتند، آزاد باشـد.

ج. اعلامیـه مربـوط بـه حقـوق افـراد وابسـته بـه اقلیتهـا، مصوب سـال 1992 مجمـع عمومـی سـازمان ملـل بـه نحو روشـنتری توجـه به حفـظ هویـت اقلیتها را بیـان کـرده اسـت. مـاده1 ایـن اعلامیه می گویـد:دولتهـا بایـد از موجودیت و هویـت اقلیتهـای ملـی، نـژادی، فرهنگـی، مذهبـی و زبانـی واقـع در قلمـرو خود حمایـت نمـوده و شـرایط و وضعیت مربوط به ارتقاء و رشـد هویت آنها را تشـویق می کند.

بدیـن ترتیـب می تـوان گفـت در اسـناد و کنوانسـیونهای بین المللـی نیـز بـه رفـع تبعیـض و حقـوق اقلیتهـا پرداختـه شـده اسـت، ولـی مدعیـان همیشـه در صحنـه حقـوق بشـر در کشـورهای غربـی بـا وجـود اینکـه از ایـن قوانیـن آگاهـی دارنـد، کمتریـن تلاشـی را برای احقـاق حقوق اقلیتهـا نمی کنند و ایـن بی عدالتی، اقلیتهـا را بـه مظلومـان همیشـه تاریـخ در کشـورهای غربـی تبدیـل کـرده اسـت.

اسلام هراسی

اسلام هراسـی (تـرس از اسـلام) مفهومـی اسـت کـه بـه تـرس و پیـش داوری و تبعیـض غیرعقلانـی در برابـر اسـلام و مسـلمانان اشـاره دارد. اگرچـه سـابقه این اصطـلاح بـه دهـه 1980باز میگـردد، اما پـس از حادثه 11سـپتامبر 2001اسـتفاده بیشـتری از ایـن اصطـلاح شـد. مؤسسـه رانیمـدتراسـت در انگلیـس، کـه بـه امـر تبعیـض و نفـرت در این کشـور میپـردازد، در 1997اسلام هراسـی را ترس و نفرت از اسـلام و بنابرایـن، تـرس و نفـرت از همـه مسـلمانان تعریـف کرد و ابراز داشـت کـه ایـن اصطـلاح بـر تبعیـض و طـرد مسـلمانان از زندگـی اقتصـادی، اجتماعـی و عمومـی کشـور نیـز دلالـت دارد. همچنیـن اسلام هراسـی در بردارنـده این برداشـت اسـت کـه اسـلام فاقد ارزش مشـترک با دیگـر فرهنگها اسـت. در مقایسـه با غرب در موقعیتـی فرودسـت قـرار دارد و بیش از آنکه دین باشـد، یک ایدئولوژی سیاسـی اسـت. مؤسسـه رانیمـدتراسـت، به طـور اختصار چنین گفته اسـت: «اسلام هراسـی، تـرس و اکـراه بی اسـاس در برابـر مسـلمانان کـه باعـث دفـع آنهـا و تبعیـض علیـه آنهـا میشـود». پـس میتـوان اسلام هراسـی را محکوم سـازی کلیـت اسـلام و تاریخ مسـلمانان بـه عنـوان امـری افراطـی انـکار اکثریـت میانـه روی مسـلمان و در نظـر گرفتـن اسـلام بـه عنـوان مشـکلی بـرای جهـان برخـورد بـا تعارضـات مربـوط بـه مسـلمانان بـه عنـوان امـری  امـا حاصل اشـتباهات آنـان تأکید بـر اینکه مسـلمانان درصـدد ایجـاد تغییـر بر اسـاس دین خود هسـتند و اعـلان جنگ علیه کلیت اسـلام تعریـف کـرد.

مراحل ‌اسلام‌هراسی

دیـده اسلام هراسـی در دنیـای معاصـر را میتـوان بـه لحـاظ تاریخـی در چنـد مرحلـه تقسـیم بندی نمـود، ایـن مراحـل بـه اجمـال عبارتند از:

مرحلـه اول؛

مرحلـه اول ایـن پـروژه بـه صـورت مشـخص از اواخـر دهـه 80میلادی آغاز شـد. چرایـی عملیاتی شـدن اسلام هراسـی و اسلام سـتیزی نیـز بـه موضوعاتی چون پیـروزی انقـلاب اسـلامی و رشـد و از سـرگیری جریانهـای تنـدرو و بنیادگـرای اسـلامی در جهـان اسـلام دانسـت. انقـلاب اسـلامی ایـران در سـالهای نخسـت پیـروزی باعـث بـه وجـود آمـدن و ظهـور خودآگاهـی دینـی در میـان مسـلمانان و بازیابـی هویـت اسـلامی شـد و ایـن مهم نیـز گفتمـان بیداری اسـلامی را بـه منصه ظهـور رسـانید و گفتمـان بیـداری اسـلامی تدریجـا به گفتمان مسـلط جهان اسـلام تبدیـل گردیـد.

مرحله دوم؛

مرحله دوم از فروپاشـی اتحـاد جماهیـر شـوروی در 1989م. آغـاز میشـود. بـا فروپاشـی بلـوک شـرق و شـوروی سـابق مطابـق دیدگاههـای محافظه کارانـه افـرادی چـون لئواشـتراوس مبنـی بـر وجـود یـک دشـمن واقعـی یـا فرضـی بـه عنـوان یکـی از راهبردهـای سیاسـت خارجـه ایـالات متحـده، پـروژه اسلام هراسـی مـورد اهتمام و توجـه بازیگـران سـلطه گر قـرار گرفـت. در همین راسـتا مراکـز تصمیم سـاز ایالات متحـده سـعی کردنـد بـرای پـر کـردن خـلاء بیگانه هراسـی و محاصره اندیشـی، خطر اسـلام را جایگزیـن خطـر کمونیسـم نماینـد.

از ایـن رو و در فـاز جدیـد، راهبـرد اسلام هراسـی را از مجـاری صـرف تبلیغاتی خـارج کـرده و بـه آن زیـر سـاخت بـه اصطـلاح علمـی و فرهنگـی دادنـد. در ایـن رابطـه و در سـال 1993تئـوری برخـورد تمدنهـا از سـوی«سـاموئل هانتینگتـون» مطـرح گردیـد. هانتیگتـون در نظریه خود که به جهان پس از فروپاشـی بلوک شـرق نظـر دارد، سـخن از شـکل گیری تمدنهـا میکنـد و از ایـن پـس روابـط و منازعات بین الملـل را در عرصـه فرهنگـی و تمدنـی میدانـد. وی از میـان تمدنهـای نام برده بیـش از همـه بـه تمدن اسـلامی تأکید مـی ورزد و معتقد اسـت که جهـان غرب باید بـه گونـه ای این تمـدن را مهـار کند.

القـاء ایـن مفاهیـم کـه قوانیـن اسـلامی ناقـض حقوق بشـر اسـت، اسـلام دینی خشـونت طلـب و مـروج عصبیـت اسـت، دیـن اسـلام بنیادگـرا و مخالـف علـم و پیشـرفت میباشـد، اسـلام مولد اندیشـه تروریسـم اسـت و... بخشـی از فـاز جدید اسلام هراسـی و اسلام سـتیزی در مرحلـه دوم را شـامل می شـود.

مرحله سوم؛

سـومین موج اسلام هراسـی پـس از حادثه 11سـپتامبر و انفجارهـای نیویورک و واشـنگتن عملیاتـی شـد. در ایـن مرحلـه رسـانه های تحت کنترل نظام سـلطه سـعی کردنـد، بنیـان روابـط جهان اسـلام و غـرب را دگرگون سـازند. از این رو به شـدت و حـدت گسـتردهای ایـن عبارت کـه خطوط گسـل تمدنی بین اسـلام و غرب فعال شـده اسـت را القاء می کردند. بعـد از واقعـه 11سـپتامبر بـود کـه جـورج بـوش اعـلام میکنـد کـه جنگهای صلیبـی مجدداً شـروع شـده اسـت. وی کشـورها را از ایـن پس به دو گروه دوسـت ایـالات متحـده و دشـمن ایـالات متحده تقسـیم بندی می کند کـه هر که با ما نیسـت پس بر ما اسـت از این روی سـخن از محور شـرارت کرده و کشـورهای ایـران و کـره و سـوریه را به عنوان کشـورهای حامی تروریسـت و نقض  کننده منافع دنیـای آزاد و جهـان غرب معرفـی میکند.

دو روز پـس از انفجارهـای 11سـپتامبر، روزنامـه هرالدتریبـون در مقالـه ای بـه قلـم جـان وینکـور نوشـت که ایـن حوادث برخـورد تمدنهـای اسـلامی و غرب را آشـکار سـاخته اسـت.

اسلام هراسـی و اسلام سـتیزی توسـط امپراتوریهـای خبـری و رسـانه ای نظـام سـلطه آنچنان سـاماندهی شـد که نخسـت وزیـر وقت ایتالیـا در اظهاراتی نسـنجیده تمـدن غـرب را اصیلتـر از تمـدن اسـلامی خوانـد و مسـلمانان را به علـت آنچه او فرودسـتی می نامیـد، مـورد تحقیر قـرار داد.

 در ادامـه ایـن رونـد، فوکویامـا یک ماه پـس از حادثه 11سـپتامبر در مصاحبه ای بـا روزنامـه گاردیـن تأکیـد کـرد کـه اسـلام تنهـا نظـام فرهنگـی اسـت کـه مدرنیته غربـی را تهدیـد میکنـد. او تصریـح کـرد کـه کـه آمریـکا میتوانـد بـرای شکسـتن مقاومـت کشـورهای اسـلامی در برابـر مدرنیتـه از تـوان نظامـی خـود اسـتفاده کند.

  در همیـن رابطـه ویلیـام کوهـن، وزیر دفاع اسـبق آمریـکا و از استراتژیسـتهای برجسـته ایـن کشـور اعـلام داشـت جنـگ آمریـکا و متحدانـش بـا اسـلام، جنـگ چهـارم جهانـی اسـت. وی جنـگ جهانی سـوم را دوران جنگ سـرد و بـه مدت 45 سـال میدانـد و جنـگ جهانـی چهارم را هـم نبرد بین تمـدن غرب و اسـلام معرفی می کنـد.

 

 

  حقوق اقلیتها در آلمان

 آلمـان در حالـی همیشـه خـود را به عنوان یکـی از مدعیان حقوق بشـر در جهان معرفـی کـرده و در اقداماتـی مداخله جویانـه پیوسـته انتقادهایـی را متوجـه برخـی کشـورها در ایـن زمینـه می کنـد که خـود از پرونده چنـدان روشـنی در زمینه حقوق بشـر و رعایـت حقـوق مهاجـران و اقلیتها برخوردار نیسـت. دولت آلمـان در دفاع از حقـوق ایرانیـان در عرصـه جهانـی کارشـکنی های مختلـف انجـام داده و حقـوق ایـران را بـه شـدت نقض کرده اسـت. از جملـه این کارشـکنی ها می توان بـه موارد ذیل اشـاره کرد:

1- تأمیـن سـلاحهای کشـتارجمعی میکروبـی و شـیمیایی برای عـراق در جنگ 8 سـاله بیـن ایـران و عراق

2- ایفـای نقـش منافقانـه و تبعیض آمیـز در تعامـل با مـردم ایـران و جلوگیری از دسـتیابی مـردم ایـران به انرژی صلح آمیز هسـته ای و فضاسـازی خـارج از چارچوب و خـلاف واقـع مسـئولین آلمـان در مـورد انـرژی صلح آمیـز هسـته ای جمهـوری اسـلامی ایران

3 - دامـن زدن بـه ایران هراسـی بـا نمایـش دروغیـن نقـض حقوق بشـر در ایران نظیـر سـخنرانی توهین آمیـز گیـدو وسـتورله وزیـر امور خارجـه در مـورد وضعیت حقـوق بشـر در ایران

  همچنیـن تصویـب قوانیـن تبعیض آمیـز ضـد حقـوق اقلیتهـای مسـلمان مانند: قانـون منـع حجـاب معلمـان در مـدارس و دانشـگاهها مصـوب  2006م. آن هـم در شـرایطی کـه اسـلام سـومین دیـن آلمـان اسـت و 4میلیـون نفـر مسـلمان در آلمان وجـود دارد، در اقـدام مشـابهی 8 ایالت از 16 ایالـت قوانیـن مشـابهی را تصویـب
کرده انـد. گـذاردن قانـون منـع ثبـت اسـلام در هنـگام تولـد یـا طـلاق در 2008 جلوگیـری از تحصیـل تعـدادی از دختـران آلمانـی به خاطـر حجاب نمونـه دیگری از نقـض آزادی هـای مذهبـی اسـت کـه حتی خـلاف قانون اساسـی و قوانیـن مدنی گذشـته آلمـان، فشـار تبعیـض بر جامعـه 4میلیونی مسـلمانان آلمـان کار را به جایی
رسـانده کـه جامعـه مسـلمانان آلمـان از مشـکلات روحـی و روانی ناشـی از تبعیض رنـج میبـرد. اشـپیگل همچنیـن از تبعیـض علیـه مسـلمانان مهاجـر در آلمـان خبـر داد. نـرخ بیـکاری مسـلمانان ترکیـه به ویژه در شـهرهای برلیـن و هامبورگ دو برابـر میانگین ملـی اسـت. 28درصـد ترکهـای جویـای کار بـا تبعیـض مواجه اند و بـا 23درصد آنهـا در محیـط کار بدرفتـاری می شـود. همچنیـن مقامـات آلمانـی بـه شـدت بـه اسلام هراسـی دامـن زده و اقدامـات متعـددی در ایـن زمینه انجام میدهنـد. از جمله:

1- اجـازه نمایـش فیلمهـای بـا موضـع اسلام هراسـی نظیـر نمایـش فیلـم ضـد اسـلامی بـه وسـیله خانـه سـینمای آلمان بـه نام «بلـه مـن میخواهم» در سـینماهای مناطـق «نویـا کلـن» و «شـونابرگ.» ایـن فیلـم به طـور غیرمسـتقیم از حجـاب انتقاد میکنـد و آشـکارا نسـل دوم از مسـلمانان را بـه رویگردانـی از عـادات و تقالیـد
اسـلامی تحریـک میکنـد.

-2 ایجـاد مرکـز شستشـوی مغـزی مسـلمانان در آلمـان. در ایـن مرکـز قـرار اسـت پیـروان ادیـان دیگـر کـه بـه دیـن اسـلام گرویده انـد و یـا مسـلمانان مقیـم و مهاجرالاصـل کـه از نـگاه دولـت برلیـن افراطـی و یـا خطرنـاک تشـخیص داده میشـوند، بـه میانـه روی مـورد تأییـد دولـت آلمـان تشـویق شـوند.

 -3 اجـازه انتشـار کتـب ضـد اسـلامی و ضـد شـیعه به عنـوان نمونـه در آخرین کتـاب بـا کتمـان حقایـق و وارونـه جلـوه دادن واقعیـات خـوارج و شـیعه در طـول تاریـخ بـه عنـوان دو حـزب با اشـتراکات فراوان نشـان داده شـده و هـر دو به عنوان احـزاب سیاسـی همیشـه مخالـف در صدر اسـلام جلوه داده شـدند.

-4 تبدیـل آلمـان به پایگاه همیشـگی برای برگـزاری کنفرانسهای ضد اسـلامی در اروپا

-5 هشـدار مقامـات آلمـان دربـاره خطـر اسـلام گرایی در ایـن کشـور وزیر امور داخلـی ایالـت باواریـای آلمـان نیـز با ابـراز نگرانـی از رونـد روز افـزون گرایش به اسـلام در میـان مـردم آلمـان، ایـن مسـئله را نگران کننده دانسـت.

 بـر اسـاس گـزارش کمیتـه رفـع تبعیـض علیه زنـان سـازمان ملـل متحـد موارد متعـدد نقـض ایـن مـورد در آلمان مشـاهده شـده اسـت. تخریـب و تحقیـر جایگاه زن (نمایـش زن بـه عنـوان یـک شـی جنسـی و محبـوس در نقشهـای اجبـاری)تبعیـض حرفـهای زنـان (افزایـش بیـکاری طولانی مـدت زنـان، افزایش تعـداد زنان مشـغول بـه کار در مشـاغل پـاره وقـت کـم درآمـد و کـم ارزش، ادامـه تبعیـض در میـزان دسـتمزد و تفـاوت در ارزش و موقعیـت شـغلی زنان و مـردان،) تبعیض علیه زنـان مهاجـر و اقلیتهـا (بـه ویـژه زنـان سـینتی و رومانیایـی و در معـرض انـواع
خشـونتهای جنسـی، قومـی، مذهبـی و نژادپرسـتانه، وضعیـت اسـفبار بهداشـت، آمـوزش و شـغل آنهـا،) بهره بـرداری جنسـی از زنان و عـدم ارائه آمار آن به وسـیله دولـت آلمـان، نقایـص در حـوزه قانونگـذاری و اصلاحـات مضر برای حقـوق زنان دولت فـدرال.

    شرایط زنان مسلمان محجبه در آلمان بسیار وخیم تر است و علاوه بر تبعیض، در معرض تحقیر و توهین در محل کار خود قرار دارند. طبق قانون آلمان، اشتغال زنان محجبه در اداره ها و مشاغل دولتی ممنوع است، اما به گفته زنان مسلمان این کشور، این قانون به بخش خصوصی نیز تسری یافته است. اشپیگل افزود: مسلمانان آلمان در زمینه تحصیل نیز با مشکلات فراوانی مواجه اند. به گونه ای که معلمان آلمانی در چارچوب تصورات کلیشه ای رایج با دانش آموزانی با فرهنگ و مذهب دیگر رفتاری توهین آمیز دارند. به اعتقاد کارشناسان علوم اجتماعی، جامعه آلمان میخواهد فاصله خودش را با مهاجران حفظ کند و حتی کودکانی را که از والدین مهاجر در آلمان متولد می شوند، شهروند آلمان تلقی نمی کند و رفتاری توهین آمیز با آنها در پیش می گیرد.

حقوق اقلیتها در انگلستان

انگلیـس از جملـه کشـورهای غربی اسـت کـه در تنظیـم سیاسـت خارجی خود همـواره مدعـی اسـت کـه موضـوع حقوق بشـر را بـه طور خـاص و به عنـوان یک اولویـت مهـم در مناسـبات خود با سـایر کشـورها مـورد توجه قـرار میدهد. حقوق بشـر در آغـاز هـزاره سـوم بـه رکن محوری نظـام حقوقی به سـرعت در حـال تغییر انگلیـس بـدل شـده اسـت، امـا آنچـه از گزارشـات و واقعیـات موجـود در جامعـه انگلسـتان برمیآیـد برخـلاف ایـن اسـت و بیانگـر ایـن واقعیـت اسـت کـه در ایـن دولـت حقـوق بشـر رعایت نمیشـود. اقلیتهای موجـود در این جامعـه در معرض انـواع خشـونتها قـرار داشـته و حقـوق حداقلی آنان رعایت نمیشـود و از سـمت دولـت انگلیس مـورد حمایـت قـرار نمیگیرند.
پـس از حادثـه 11سـپتامبر، انگلیـس بـه بهانـه تأمیـن امنیـت خود لوایحـی را به تصویـب رسـاند کـه دسـتاوردی جـز دامـن زدن بـه اسلام هراسـی و منـزوی کـردن مسـلمانان در ایـن سـالها نداشـته اسـت. مسـعود شـجره، رییـس کمیسـیون حقوق بشـر اسـلامی در گفتگـو بـا ایرنـا گفـت: در حـال حاضـر اسلام هراسـی بـه گونه ای شـده کـه جزئـی از فرهنـگ روزنامه هـا، مجـلات، تلویزیـون و حتـی سیاسـتمداران انگلیسـی درآمده اسـت. شـجره افـزود: متأسـفانه تعداد زیـادی از اقلیتهـای قومی و مسـلمانان در زندانهـای پلیـس انگلیـس کشـته شـدهاند و متأسـفانه هیـچ وقـت نشـده اسـت کـه پلیـس را تحـت نظـر بگیرنـد، چه برسـد به اینکـه محاکمه بشـوند و یـا محکـوم بشـوند و ایـن مسـئله نشـان میدهـد کـه ایـن سیسـتم از نماینـدگان خـود حتـی موقعـی که خـلاف قانـون انجـام میدهنـد، دفـاع میکنـد و نمیگذارند اشـخاص به حقشـان برسـند.

دولـت انگلیـس اقلیتهـای دینـی را تحـت فشـار قـرار میدهـد. مقامـات لندن همـواره جامعـه مسـلمان را بـه اتهـام ارتبـاط با تروریسـتها محـدود کـرده و مانع فعالیـت آزاد مسـلمانان در ایـن کشـور شـدهاند. پـس از حادثـه 11سـپتامبر دولـت انگلیـس بیـش از پیـش مسـلمانان انگلیسـی را تحـت فشـار قـرار داده و بـا آنـان به
شـکلی خشـن و تبعیض آمیـز رفتـار مینمود. چنانکـه دولت انگلیس در سـال 2013 بـا نصـب دوربیـن در مناطـق مسلمان نشـین این کشـور بـه بهانه مبـارزه بـا اقدامات تروریسـتی حقوق شـهروندان مسـلمان انگلیسـی را نقض میکرد. پلیس این کشـور بیـش از 200دوربیـن مـدار بسـته را در مناطق مسلمان نشـین انگلیـس نصب کرد که برخـی از آنهـا مخفـی و برخـی دیگـر در انظـار عمومی قـرار گرفتند. گفته میشـود کـه ارزش 40دوربیـن ای.ان.پـی.آر کـه بـه طـور پنهـان و 60دوربیـن اسـتاندارد سی.سـی.تی.وی که آشـکارا نصب شـده اند، معادل 3میلیون پوند اسـت که از محل بودجـه تروریسـم تأمیـن میشـوند. راجـر گادسـیف از نماینـدگان پارلمـان انگلیس اجـرای ایـن طـرح را مرگ آزادیهـای مدنـی خواند اسلام سـتیزی در غـرب تنهـا بـه وضـع قوانیـن تبعیض آمیـز علیـه مسـلمانان محـدود نمیشـود. طبـق آمـار به دسـت آمـده حـدود 58درصد از کسـانی کـه بین آوریـل 2012و آوریـل 2013حملات ناشـی از اسلام هراسـی در انگلیـس را تجربه کردنـد، زن بودنـد. قتل یک زن مسـلمان در انگلسـتان به جرم داشـتن حجاب نمونه دیگـری از نقـض حقـوق زنان اقلیت شـیعه در این کشـور اسـت. پلیـس انگلیس در سـال ،2014اعلام کرده اسـت این زن مسـلمان سـعودي که سـي سـاله بوده و چند مـاه پیـش بـا بـرادرش بـراي تحصیـل بـه انگلسـتان آمده بـه خاطـر تعـداد ضربات چاقو بر سـر و سـینه خود کشـته شـده اسـت. دانشـجویان و اساتید دانشـگاه اسکس کـه محـل تحصیـل ایـن زن بـوده به شـدت در شـوک به سـر ميبرنـد؛ چرا کـه اکثر محصـلان ایـن دانشـگاه از فرهنگ هـا و مذاهـب مختلـف جهـان در آن مشـغول بـه تحصیـل ميباشـند. سـفارت عربسـتان سـعودي در لنـدن اعـلام کـرده اسـت، پیگیر قتـل ایـن زن اسـت. یـک مـرد 52سـاله نیـز در ارتبـاط بـا این قتل بازداشـت شـده اسـت. بر اسـاس آخرین تحقیقات توسـط نشـریه فایننشـال تایمز، انگلسـتان یکي از بدتریـن کشـورها در زمینه اسلام هراسـي اسـت.

حقوق اقلیتها در آمریکا

آمریـکا در زمـان تأسـیس، خـود را بـه عنوان کشـور مدافـع حقوق بشـر، آزادی و دموکراسـی معرفـی کـرد و زمانـی هـم که مهاجـران از کشـورهای اروپایـی به این کشـور آمدنـد، آزادگی انسـانها را همـواره مورد تأکید شـعارهای خود قـرار داد، اما بعـد از مدتـی کـه ثـروت و منافع اقتصـادی خـود را در داخل افزایش داد، شـروع به
خریـد و فـروش بـردگان و اسـیران آفریقایی کرد.

امـروزه اقلیتهای دینی و نژادی بیشـتر از سـایر شـهروندان آمریکایـی در معرض خشـونت، زورگیـری و آزار و اذیـت قـرار میگیرنـد. خانـه تقریب به نقـل از دیده بان آمریـکا: اقلیتهـای دینـی و نـژادی بیشـتر از سـایر شـهروندان آمریکایـی در معرض خشـونت، زورگیری و آزار و اذیت قرار میگیرند. بسـیاری از سفیدپوسـتان آمریکایی،
از مأمـوران پلیـس گرفتـه تـا دولتمـردان، شـهروندان معمولـی و حتـی دانـش آموزان مـدارس هریـک بـه طریقـی رنگیـن پوسـتان و اقلیتهـای دینـی را مـورد آزار قـرار میدهنـد. در صورتـی کـه خصوصیـات ظاهـری یـک فـرد از رنـگ پوسـت گرفته تا آرایـش موهـا و نوع پوشـش و لباسـش آشـکارکننده اعتقـاد وی به مذهب یـا قومیتی
خاص باشـد، احتمال قرار گرفتن وی در معرض خشـونت به مراتب بیشـتر می شـود.

مشـکلات مربـوط بـه تبعیض نـژادی در آمریـکا در حـدی اسـت کـه بـه یکی از معضـلات عمیـق اجتماعـی ایـن کشـور تبدیل شـده اسـت. برگـزاری مناظـره میان « تیـم کیـن» نامـزد معاونـت هیـلاری کلینتـون و «مایک پنـس» نامزد معاونـت دونالد ترامـپ در دانشـگاه «لانـگ وود» در ایالـت ویرجینیـا کـه بـه عنـوان مکانـی بـرای
اعتـراض بـه جداسـازی نژادی شـهرت دارد، نشـان از وخامـت بحران تضـاد نژادی در جامعـه آمریـکا اسـت. مسـئله گسسـت و تضاد نـژادی در جامعه آمریـکا با توجه به کشـته شـدن شـمار زیـادی از سیاهپوسـتان به ضـرب گلولـه پلیس سفیدپوسـت، آنقـدر حـاد شـده اسـت کـه سـناتور تیم کیـن نامـزد معاونت ریاسـت جمهـوری از سـوی هیـلاری کلینتـون در ابتـدای مناظـره خـود در دانشـگاه لانـگ وود (یکـی از نمادهـای مبـارزه بـا نژادپرسـتی) چنیـن گفـت: «خیلـی خوشـحالم کـه بـار دیگر به دانشـگاه لانـگ وود در ویرجینیـا باز گشـته ام. اینجا مکانی فوق العاده اسـت. شـصت و پنـج سـال پیـش یک زن شـجاع بـه نام باربـرا جونز از مدرسـه (دبیرسـتان) خارج شـد و بـه جداسـازی نـژادی در مـدارس اعتـراض کـرد و بدیـن ترتیب تاریخ سـاز شـد.

بـه گـزارش مرکـز تحقیقاتی «پیـو،» مسـلمانان آمریـکا در میان دیگـر اقلیتهای ایـن کشـور با بیشـترین تبعیض مواجه انـد. تبلیغات اسلامهراسـانه پـس از واقعه 11 سـپتامبر تأثیـر بسـیاری بـر ایـن نـگاه تبعیض آمیز داشـته اسـت. ایـن تبلیغـات منفی باعـث شـده اسـت کـه 65 درصـد از آمریکایی هـا، اسـلام را دینـی متفاوت از سـایر
ادیـان و مرتبـط با تروریسـم تلقـی نمایند. از دیگـر نشـانه های افزایـش روزافـزون خشـونت علیـه مسـلمانان در آمریـکا، افزایـش آشـکار شـمار گروههـای افراطـی و به اصطلاح میهن پرسـت در این کشـور اسـت. اقلیتهـای مذهبـی بـه ویژه مسـلمانان هـدف اصلـی اقدامات خشـونت آمیز ایـن گروهها هسـتند. شـمار ایـن گروهها از 149گروه در سـال 2008بـه 512گروه در سـال 2009افزایـش یافتـه اسـت. با ایـن وجود خشـونت علیه مسـلمانان بازتاب
بسـیار اندکـی در رسـانه های دولتـی آمریـکا دارد. مقامـات کاخ سـفید از یکسـو در مقابـل گزارشـات منتشـر شـده از وضعیـت نابسـامان اقلیتهـای مذهبـی در ایـن کشـور سـکوت می کننـد و از سـوی دیگـر دم از آزادی و حقوق بشـر میزنند در کنـار اکثریـت مسـلمان در کشـور ایـران اقلیتهـای غیرمسـلمان نیـز وجـود دارنـد کـه بـا داشـتن تابعیـت ایـران از اعضـای ملـت محسـوب میشـوند. اقلیتها ضمـن تمایـل بـه برابری بـا اکثریت مسـلمان، خواهـان اقدامـات حمایتی از سـمت دولـت ایـران هسـتند که چه در قانون اساسـی و چـه در قوانین عـادی تأکید ویژهای بـه حقـوق آنهـا شـده و مـورد حمایت هسـتند. پذیـرش و احتـرام به تنـوع فرهنگی و مذهبـی، از ویژگیهـای بـارز ایرانیـان در طـول تاریـخ کهـن این سـرزمین بوده و هسـت و ایرانیـان سـالیان متمـادی اسـت کـه حقـوق اقلیتهـا را در کنـار اکثریـت مسـلمان رعایـت کرده انـد و فرهنـگ و مذهب در این کشـور هرگز زمین مسـاعدی بـرای کشـت و پـرورش تحقیرهـای مذهبـی و نژادی نبوده اسـت. اقلیتهـای دینـی مـورد نظـر از لحـاظ حقوقـی، شـرایط لازم را به عنـوان اهـل کتـاب (منظـور در قـرآن) دارا هسـتند و در نتیجـه از حقوق مترتب بـر آن برخوردار خواهند بـود.

با مطالعه اصول  35 ،34 ،33 ،31 ،30 ،29 ،28 ،23 ،22 ،19 ،14 ،3  قانون اساسـي جمهـوري اسـلامي ایـران ميتوان اذعـان کرد کـه در این قانون یک سلسـله حقـوق اساسـي از قبیـل تسـاوي در برابـر قانـون، محفـوظ بـودن جان، مال، شـغل، مسـکن، آزادي عقیده، انتخاب شـغل، برخورداري از روند عادلانه دادرسـي، داشـتن تابعیـت، مشـارکت در اداره امـور کشـور و امثـال اینهـا بـراي همـه افـراد و اتبـاع کشـور و شـهروندان ایرانـي صرفنظـر از هـر نوع وابسـتگي قومي، زبانـي و مذهبي بـه رسـمیت شـناخته اسـت و همگـي بـدون هیـچ تبعیضي از ایـن حقـوق ميتوانند بهرهمنـد گردنـد.

قانـون اساسـی جمهـوری اسـلامی ایـران در اصل سـیزدهم که اقلیتهـای دینی رسـمی را سـه دیـن یهـودی، مسـیحی و زرتشـتی معرفـی میکنـد و اینگونـه بیـان  میکند: «ایرانیان زرتشـتی، کلیمی و مسـیحی تنها اقلیتهای دینی شـناخته میشـوند کـه در حـدود قانـون، در انجـام مراسـم دینـی خـود آزادنـد و در احوال شـخصیه و
تعلیمـات دینـی، بـر طبق آیین خـود عمل میکننـد. بنابراین، نظام جمهوری اسـلامی ایـران چتـر شناسـایی را بـرای همـه اقلیتهـای دینـی موجـود در این سـرزمین باز نکـرده اسـت، بلکـه بـا توجـه بـه مبانی دینـی نظـام جمهوری اسـلامی ایـران که در اصـول متعـدد قانـون اساسـی متبلور اسـت و همچنین طبـق اصل 13قانون اساسـی فقـط زرتشـتیان، کلیمیـان و مسـیحیان کـه دارای ادیـان توحیـدی هسـتند به عنـوان«اقلیتهـای دینـی» شناسـایی میشـوند: اقلیتها، حق اجرای مراسم و مناسک مذهبی خود را دارند. قانونگذار نیز اجرای مراسم دینی اقلیتها را در حدود قانون آزاد میداند؛ زیرا همراه برخی از اعمال عبادی آنان ممکن است مراسمی باشد که اجرای علنی آن در جامعه مسلمانان حرام و در جمهوری اسلامی خلاف قانون محسوب شود.

 

در اصـل 19و 20 قانـون اساسـی نیـز بـه صراحـت بر برابـری افراد ملـت ایران بـدون تمایـز حتـی زن و مـرد تأکیـد میشـود. در اصـل نوزدهـم اینطـور بیان شـده اسـت کـه مـردم ایـران از هر قـوم و قبیله که باشـند از حقـوق مسـاوی برخوردارند و رنـگ، نـژاد، زبـان و ماننـد اینهـا سـبب امتیـاز نخواهد بـود و در اصل بیسـتم پس از تأکیـد حمایـت یکسـان قانـون از افـراد ملـت، بـا قیـد رعایـت موازیـن اسـلام، برخـورداری یکسـان از حقوق انسـانی، سیاسـی، اقتصـادی، اجتماعـی و فرهنگی را بـرای همـگان به طور یکسـان مقـرر مـیدارد.

بـا توجـه بـه برخـی از اصول ماننـد بند 8ماده سـوم که مشـارکت عامـه را مقرر مـیدارد و اصـل بیسـتم کـه ناظـر بـر برابـری آحـاد ملت اسـت و همین طـور اصل ششـم قانـون اساسـی کـه اداره کشـور را با اتـکا به آراء مردم میداند، روشـن اسـت کـه حـق مشـارکت سیاسـی اقلیتهـا بـرای انتخابـات مقامـات و مسـئولین کشـور هماننـد دیگـر آحـاد ملـت اسـت. ایـن مشـارکت زمانـی به کمال میرسـد کـه اصل شـصت و چهـارم قانون اساسـی مقـرر مـیدارد: «زرتشـتیان و کلیمیـان هرکدام یک نماینـده و مسـیحیان آشـوری و کلدانـی مجموعـا یـک نماینـده و مسـیحیان ارمنـی جنـوب و شـمال هرکـدام یـک نماینده انتخـاب میکننـد طبـق اصـل 22قانـون اساسـی حیثیـت، جان، حقوق، مسـکن و شـغل اشـخاص از تعـرض مصـون اسـت، مگـر در مـواردي که قانـون تجویـز کند. ضمانـت اجرای تخلـف از مفـاد اصـل  22 قانـون اساسـی و بـه عبارتی تمـام اصول قانون اساسـی را بایـد در حقـوق کیفـری جسـتوجو کـرد؛ زیـرا حقوقدانـان رابطهی مسـتقیمی بین حقـوق کیفـری و رشـتههای مختلـف حقـوق شـناخته و بـه ویـژه حقـوق کیفری را ضامـن اجـرای آزادیهـای فـردی و اجتماعـی میداننـد. بـرای مثـال قانون اساسـی انجـام هرگونـه شـکنجه بـرای گرفتـن اقـرار از متهـم را ممنـوع نمـوده و مرتکـب آن را مسـتحق مجـازات میدانـد. از سـوی دیگـر، دارا بـودن ضمانـت اجرایـی از صفـات بـارز هـر قاعـده ی حقوقی اسـت و نظر بـه اینکه قانون اساسـی پـس از طی تشـریفات تصویـب، امضـاء و انتشـار، شـکل قاعـدهی حقوقی بـه خود میگیـرد. از ایـن رو اجـرای آن بـر همـگان و به ویژه دولت، امـری واجـب و اجتناب ناپذیر تلقی میگـردد و در اصـل شـصت و هفتـم کـه مربـوط بـه سـوگند خـوردن نماینـدگان در بـدو انتخابـات و نخسـتین جلسـه مجلس شـورای اسـلامی اسـت کـه مقـرر مـیدارد: «نماینـدگان اقلیتهای دینـی با ذکـر کتاب آسـمانی خود ادای سـوگند کنند. رعایـت حقـوق اقلیتهـای مذهبـی و قومی بـر پایه همزیسـتی مسـالمت آمیز به عنـوان شـهروند ایرانـی همـواره ماننـد سـایر افـراد جامعـه در تمـام عرصه هـا مورد توجـه قـرار گرفتـه کـه این امر منجـر به حضور فعال و گسـترده این افـراد در جامعه شـده اسـت. بنابرایـن، در مقایسـه بـا حقـوق اقلیتها در کشـورهای غربـی میتوان دریافـت کـه ایـران در برخـورد بـا اقلیتهـا بسـیار منصفانـه عمـل کـرده و شـرایط زندگـی و اجـرای مراسـم و مناسـک مذهبـی، آزادی عقیـده، آزادی بیـان را بـه طور کامـل بـرای غیرمسـلمانان فراهم نموده اسـت.

نتیجه گیری

بـا بررسـی حقـوق و امکانـات خـاص اقلیتهـا در کشـورهای مختلـف درمی یابیـم کـه در کشـورهای غربـی علیرغـم تصویـب قوانیـن حمایتـی در مـورد حقـوق اقلیتهـای مختلـف دولتهـا در برابـر ایـن اقلیتها بسـیار سـلیقه ای عمل
کـرده و مـوارد متعـدد نقـض حقـوق اقلیتها و بـه خصوص شـیعیان و زنان شـیعه وجـود دارد، امـا بـا تأمـل در قانون اساسـی جمهوری اسـلامی ایـران در می یابیم که  تدوین کننـدگان قانـون اساسـی در نـگارش و تصویـب قانون اساسـی ضمن اسـاس قـرار دادن شـرع مقدس نسـبت به اسـناد بین المللی حقوق بشـر در رابطـه با اقلیتها
نیـز بی توجـه نبوده انـد. بـر همیـن اسـاس در قوانین عـادی نیـز حقوقی در راسـتای تضمیـن اصـل 13قانـون اساسـی بـرای اقلیتهـای دینی در نظر گرفته شـده اسـت کـه از جمیـع ایـن قوانیـن میتـوان دریافـت اقلیتهای ایـران با وجـود جمعیت کم از امکانـات مناسـبی نسـبت بـه اقلیتهای سـاکن در کشـورهای دیگـر برخوردارند. پـر بـیراه نیسـت کـه چنیـن بیان نمـود در مـواردی چـون اختصـاص یـک نماینده مجلـس بـه اقلیتهـا بـا وجـود جمعیت کـم آنها و یـا حضـور نماینـدگان اقلیت در مجلـس تدویـن قانـون اساسـی نظـام حقوقـی جمهـوری اسـلامی ایـران مترقی تر و
پیشـروتر از اسـناد حقـوق بشـری عمل نموده اسـت. آخرین نکته این که با مداقه در روح کلی قانون اساسی دریافته میشود، اصول قانون اساسی ایران در برخورد با اقلیتهای دینی و مذهبی، مبتنی بر عدالت و انصاف است. این عدالت و انصاف همچنین زمینه های مشارکت عمومی اقلیتها را در سطح جامعه فراهم ساخته، بر آن تأکید و توصیه دارد که خود سبب حفظ و استمرار هویت گروههای اقلیتی در جمهوری اسلامی ایران بوده است.

تلخیص  مقاله « بررسی حقوق اقلیت­ها در غرب و ایران» نوشته اکرم فضلی خانی

دانلود مقاله

ارسال نظر
captcha