گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «جیم کاوانا» [1] -روزنامهنگار و پژوهشگر آمریکایی و استاد سابق دانشگاه «نیویورک»- در مقالهای که وبسایت «counterpunch» آن را منتشر کرده است تأکید میکند هدف آمریکا و اسرائیل از حمله به ایران مسئله هستهای نیست آنها در این زمینه کاملاً دروغ میگویند؛ بلکه مسئله ایران قوی حامی فلسطین است. به گفته وی آمریکا و اسرائیل تلاش میکنند ایران را وادار کنند تا حمایت خود از مقاومت فلسطین را کنار بگذارد، تسلیم سلطه اسرائیل شود و توان نظامی خود را به حدی کاهش دهد که نتواند در برابر حملات اسرائیل مقاومت کند. نویسنده توضیح میدهد که سیاستمداران آمریکایی، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، صرفنظر از شعارهای حقوق بشری و دموکراسیخواهی، در عمل تسلیم خواستههای صهیونیستها شدهاند. هدف واقعی آنها تغییر رژیم در ایران است تا آن را به یک کشور ضعیف و بدون قدرت مقاومت در برابر اسرائیل تبدیل کنند. وی تأکید میکند نبردی که آغاز شده است یک نبرد سرنوشتساز است و حتماً باید یک طرف در آن به پیروزی برسد.
از یک سو، احساس میکنم باید چیزی درباره جنگ آمریکا/ اسرائیل با ایران بگویم؛ از سوی دیگر، از همان بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ این اتفاق را پیشبینی کرده و در مطلبی با عنوان «راهحل اسرائیل برای غزه: جنگ با ایران» آن را بیان کرده بودم. و حالا از دیدن اینکه این جنگ به شکلی اجتنابناپذیر در حال وقوع است، و افسردهام. مهمترین نکته این است که همه باید بفهمند این درگیری واقعاً درباره چیست و درباره چه چیزی نیست. در کلیپ کوتاهی که دیدنش را به همه توصیه میکنم، «سید محمد مرندی» این موضوع را بهخوبی بیان میکند: «مسئله اصلی برنامه هستهای ایران نیست. مسئله اصلی برای ایالات متحده حمایت ایران از مردم فلسطین است. همین و بس... مسئله برای ایالات متحده، فلسطین است.»
مسئله سلاح هستهای نیست
موضوع، سلاح هستهای نیست و باید دست از مشروعیتبخشیدن به تلاشهایی برداشت که میخواهند افکار عمومی را بر این موضوع متمرکز کنند. مسئله، فلسطین است یا به بیان دیگر، صهیونیسم. این جنگ درباره صهیونیسم است. درباره این است که ایران تنها کشور قدرتمند باقیمانده در منطقه که هنوز تسلیم نشده را وادار کنند که پروژه استعمارگرایانه صهیونیستیِ اخراج و نابودی مردم فلسطین را که همین حالا در غزه و کرانه باختری در حال اجراست را بپذیرد.
هدف آمریکا و اسرائیل از حمله به ایران مسئله هستهای نیست آنها در این زمینه کاملاً دروغ میگویند؛ بلکه مسئله ایران قوی حامی فلسطین است.
مرندی میگوید: «آمریکا میخواهد ایران حمایت از فلسطین را متوقف کند. میخواهد ایران شبیه ترکیه باشد... یا امارات، یا مصر، یا اردن، یا مراکش ــ فرقی نمیکند ــ یعنی رژیم اسرائیل را در ظاهر مورد انتقاد قرار دهد، اما در عمل هیچ کاری برای مقابله با سلطه و هژمونی آن انجام ندهد»
این یک عملیات تمامعیار برای تغییر رژیم در ایران است، و هدف نهاییاش ــ و تنها چیزی که باید در این «رژیم» تغییر کند ــ این است که ایران پروژه صهیونیستی را بپذیرد. یعنی: دستکشیدن از حمایت از رهایی فلسطین، پذیرش اسرائیل بهعنوان هژمون بلامنازع منطقه، و کنارگذاشتن هرگونه توان نظامی که امکان مقاومت مؤثر در برابر هرگونه تجاوز از جمله علیه فلسطینیان را از سوی اسرائیل فراهم میکند. درک کنید: فقط همین. اگر آیتالله خامنهای فردا اعلام کند که ایران در برابر پروژه صهیونیستی تسلیم شده و هیچچیز دیگری را تغییر ندهد، تحریمها لغو خواهند شد و روابط با ایران عادی میشود. ایالات متحده هیچ اهمیتی نخواهد داد که ایران اسلامی باشد یا سکولار، دینی باشد یا دموکراتیک، زنان حجاب داشته باشند، برقع بپوشند یا دامن کوتاه. تمام حرفهای پرطمطراق درباره دموکراسی، حقوق زنان و لیبرالیسم سکولار از میان خواهد رفت. حتی داشتن انرژی هستهای غیرنظامی هم مجاز شمرده خواهد شد.
چه زمانی جنگ متوقف میشود؟
همچنین این را هم درک کنید: اگر ایران در موضوع هستهای کاملاً تسلیم شود و اعلام کند که از هرگونه غنیسازی هستهای صرفنظر میکند، باز هم مورد حمله قرار خواهد گرفت. فقط و فقط اگر ایران در برابر پروژه صهیونیستی تسلیم شود و فلسطینیان را به سرنوشتی که اسرائیل برایشان رقم میزند ــ یعنی اخراج و نابودی، همانطور که همه میبینیم ــ واگذارد، آنگاه حمله به ایران متوقف خواهد شد.
اگر ایران در موضوع هستهای هم کاملاً تسلیم شود و اعلام کند که از هرگونه غنیسازی هستهای صرفنظر میکند، باز هم مورد حمله قرار خواهد گرفت.
برای ایالات متحده و اسرائیل بسیار راحت و مناسب است که مسئله هستهای را بهعنوان مشکل اصلی به افکار عمومی ارائه دهند، اما این موضوع تنها در قالب یک جنبه فرعی از مسئله اصلی ــ یعنی تسلیمشدن در برابر پروژه صهیونیستی ــ برای آنها اهمیت دارد؛ «فرعی» از آن جهت که همانطور که خودشان میدانند و همانطور که مدیر اطلاعات ملی آمریکا اعلام کرده است «ایران هیچ سلاح هستهای ندارد»، اما ابزارها و توانمندیهای دیگری دارد که در حال حاضر واقعاً پروژه صهیونیستی را تهدید میکنند.
البته که اسرائیل ــ و دقت کنید که هدفش بیشتر از آنکه سایتهای هستهای ایران باشند، چیزهای دیگری است ــ میخواهد ایالات متحده که تنها کشوری است که توانایی واقعی برای واردکردن خسارت دارد، به سایت فردو حمله کند. صهیونیستهای تندرو، با علم به اینکه مردم آمریکا با جنگ علیه ایران بهشدت مخالفاند، دارند این تصور را جا میاندازند که میتوان چنین حملهای را بهصورت «یکباره و تمامشده» انجام داد؛ حملهای که گویا مشکل را حل میکند و ایالات متحده را وارد جنگی تمامعیار نمیسازد. اما همه میدانند که اگر آمریکا مستقیماً به فردو یا هر نقطه دیگری در ایران حمله کند، ایران قطعاً به پایگاههای نظامی آمریکا حمله خواهد کرد و این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل میخواهد. صهیونیستهای اسرائیلی و آمریکایی میخواهند آمریکا به سایتهای هستهای ایران حمله کند نه بهخاطر ترس از دستیابی قریبالوقوع ایران به سلاح هستهای، بلکه به این دلیل که میخواهند ایران آمریکا را هدف قرار دهد و آن را به طور کامل و غیرقابلبازگشت درگیر مسئله دشوارتر اصلی کنند: یعنی جنگ برای تغییر رژیم.
آمریکا و اسرائیل تلاش میکنند ایران را وادار کنند تا حمایت خود از مقاومت فلسطین را کنار بگذارد، تسلیم سلطه اسرائیل شود و توان نظامی خود را به حدی کاهش دهد که نتواند در برابر حملات اسرائیل مقاومت کند.
به همین دلیل است که باید قاطعانه با این چارچوبسازی مداوم که گویا «سلاح هستهای» مسئله اصلی است، مقابله کرد. دموکراسی؟ فریاد برای حمله به ایران، صدای مردم آمریکا نیست. پس این صدا از کجا میآید؟ برایآنکه مردم جنگگریز آمریکا متوجه دشواری و سنگینی این جنگ نشوند، رسانهها عامدانه از روشنکردن ماهیت غیرمنطقی و تمامعیارِ تسلیمطلبی که از ایران خواسته میشود، طفره میروند. اما خواستههای گسترده آمریکا و اسرائیل ثبتشده و علنی هستند.
همانطور که بنیامین نتانیاهو میگوید: «ما سه هدف اصلی داریم: نابودی برنامه هستهای، نابودی توانمندی ساخت موشکهای بالستیک، و نابودی محور ترور. ما طبعاً هر کاری لازم باشد انجام میدهیم تا به این اهداف برسیم و با ایالات متحده نیز هماهنگی خوبی داریم.» در واقع، «یادداشت ریاستجمهوری امنیت ملی» دولت ترامپ هم دقیقاً همین سه مطالبه اسرائیل را تکرار میکند: «باید از دستیابی ایران به سلاح هستهای و موشکهای قارهپیما جلوگیری شود؛ شبکه تروریستی ایران باید خنثی گردد؛ و توسعه تهاجمی موشکها و سایر توانمندیهای تسلیحاتی نامتقارن و متعارف ایران باید مهار شود.»
اهداف آمریکا و اسرائیل از حمله به ایران
پس آمریکا و اسرائیل در تلاش نیستند ایران را از برنامهای برای ساخت سلاح هستهای منصرف کنند؛ برنامهای که اصولاً وجود ندارد. آنها خواهان نابودی توان موشکی و نظامی پیشرفته ایران و پایان حمایت آن از گروههای مقاومت فلسطینی («شبکه تروریستی») هستند. آنها میخواهند ایران از مخالفت اصولی با استعمار صهیونیستی و حمایت از مردم فلسطین دست بردارد، خود را بهگونهای خلع سلاح کند که در برابر هر حملهای از سوی اسرائیل بیدفاع باشد، و در برابر اسرائیل سر فرود آورد و بهتمامی تسلیم شود.
نبردی که آغاز شده است یک نبرد سرنوشتساز است و حتماً باید یک طرف در آن به پیروزی برسد.
محور «آمریکا ـ اسرائیل» چنین سطحی از تسلیم را میطلبد، چون اسرائیل این را برای ادامه نسلکشی و پاکسازی قومی مردم فلسطین و تضمین بقای پروژه صهیونیستی ضروری میداند. اما همانطور که سید محمد مرندی گفته: «ایران چنین کاری نخواهد کرد. ایران حمایت از مردم فلسطین را معامله نخواهد کرد» تا در برابر آمریکا و غرب صهیونیست که خود در حال افولاند و چیز چندانی برای عرضه ندارند، به رسمیت شناخته شود. اکنون نبرد آغاز شده است. اسرائیل و آمریکا کاملاً وارد میدان شدهاند؛ متعهد به یک حمله نظامی برای واداشتن ایران به تسلیم. اگر ایران بخواهد بر موضع اصولی خود در مخالفت با صهیونیسم و حمایت از مقاومت فلسطینی پایدار بماند، باید این هجوم را ــ که ممکن است شامل حمله هستهای هم باشد ــ تاب آورد و در میدان نظامی و سیاسی پیروز شود. ایران باید بتواند ــ و بخواهد ــ آسیب سنگینی به اسرائیل و جامعه صهیونیستی وارد کند.
مشارکت آمریکا در جنگ
هیچ توهمی نباید درباره این ماجرا داشته باشیم. ایالات متحده همیشه، و از ابتدا، در اقدامات نظامی اسرائیل دخیل بوده است. مشارکت آمریکا در جنگ علیه ایران؛ جنگی که دستکم از سال ۲۰۱۷ با اسرائیل برای آن برنامهریزی کردهاند اکنون در حال اجراست، آن هم در مراحلی که از نظر سیاسی «مناسب» طراحی شدهاند. از اینجا به بعد، ایالات متحده مستقیماً و با هر سطحی از قدرتی که اسرائیل بخواهد، وارد میدان خواهد شد حتی اگر به بهای جانها و منابع مالی گسترده برای خود آمریکا تمام شود. لطفاً فکر نکنید این موضوع به آنچه در ذهن دونالد ترامپ میگذرد بستگی دارد. این یک ضرورت ساختاری برای «دولت پنهان صهیونیستیِ آمریکا» است؛ نهادی که آنچه را بخواهد، به دست میآورد. چنانکه داگلاس مکگرگور میگوید: «نتانیاهو بر سنا نفوذ بیشتری دارد تا دونالد ترامپ.»
تنها امید این است که در آمریکا نیروهای ضدجنگ بهاندازه کافی وجود داشته باشند تا بتوانند یک شورش سیاسی به راه بیندازند و ما را از این جنگِ ویرانگر، فراقانونی، خودویرانگر و «اسرائیلمحور» بیرون بکشند.
موضوع این نیست که آمریکا را به جنگ با ایران بکشانند؛ مسئله این است که آمریکا را از جنگی که هماکنون در آن است بیرون بکشند. تنها امید این است که در آمریکا نیروهای ضدجنگ بهاندازه کافی وجود داشته باشند تا بتوانند یک شورش سیاسی به راه بیندازند و ما را از این جنگِ ویرانگر، فراقانونی، خودویرانگر و «اسرائیلمحور» بیرون بکشند پیش از آنکه بیش از این آمریکا و جهان را نابود کند. مایه شرمساری برای ما در جناح چپ این است که نشانههای این شورش از دل بخشهایی از پایگاه «مگا» (طرفداران شعار عظمت دوباره آمریکا) برمیخیزد؛ کسانی که بهخاطر خیانت ترامپ به وعدههای «اول آمریکا» و شعارهای «نه به جنگهای تغییر رژیم» خشمگین هستند یا از سوی ژنرالهای پنتاگون که ارزیابی واقعبینانهای از وضعیت نظامی ارائه میکنند.
بیتردید، این شورش نه از سوی دموکراتهاست. در سال ۲۰۱۹، این «تاکر کارلسون» و «مقامات ارشد پنتاگون» بودند که ترامپ را از حمله به ایران منصرف کردند. اما این بار، با توجه به اینکه اسرائیل تمامقد وارد میدان شده و تحتفشار است، بعید میدانم ترامپ ــ که همین حالا هم تاکر عجیبوغریب را کنار زده ــ بتواند در برابر فشار صهیونیستهایی که از آن زمان دور خود جمع کرده، مقاومت کند.
نبرد سرنوشتساز
یکی از این دو جبهه پیروز خواهد شد. اگر این جنگ پایان یابد ــ یا حتی به طور نامحدود متوقف شود ــ بیآنکه ایران هیچ امتیازی در زمینه غنیسازی، موشکها، یا حمایت از مقاومت فلسطینی داده باشد، این به معنای شکست قابلتوجهی برای آمریکا و اسرائیل خواهد بود و صهیونیسم وارد عقبنشینی راهبردی میشود. اما اگر پایان جنگ با دادن امتیاز از سوی ایران همراه باشد ــ حتی اگر تنها «در ظاهر» درباره غنیسازی هستهای باشد که خود دروازهای برای امتیازدهیهای بعدی خواهد شد ــ آنگاه ایران شکستخورده است، مجبور به پذیرش هژمونی اسرائیل شده و در مسیری قرار میگیرد که به انحلال سیاسیاش منتهی خواهد شد.
ایران کشوری است بزرگ، پرجمعیت، کوهستانی، صنعتی، علمی و نظامی که امکان اشغال نظامی آن وجود ندارد و میتواند در یک نبرد فرسایشی دوام بیاورد. اما جبهه آمریکا-اسرائیل نه تاب تلفات را دارد، نه تاب زمان را.
این نبرد، نبردی نیست که یکی از طرفین پیش از تحمیل شکست قطعی بر دیگری، آن را متوقف کند. «تسلیم بیقید و شرط!» هدف ترامپ و اسرائیل است، و آنان از این هدف از طریق مذاکره عقبنشینی نخواهند کرد. ایران باید خود را برای چنین نبردی آماده کرده باشد. این نبردی است که یا به پایان جمهوری اسلامی ضدصهیونیست ایران ختم خواهد شد، یا به شکست پروژه «اسرائیل بزرگ» صهیونیستی. محور آمریکا و اسرائیل این را بهخوبی میفهمد، تمامقد وارد میدان شده، و از هر سلاح و هر سطحی از نیروی نظامی برای پیروزی استفاده خواهد کرد. آمریکا تمام توان نظامی خود را به کار خواهد گرفت، حتی اگر به معنای انتقال تسلیحات حیاتی از اوکراین باشد. (زلنسکی دارد میفهمد که نقش فرعی در این نمایش دارد. اسرائیل همیشه معشوق اصلی آمریکاست.) ایران ضدصهیونیست هم باید به همین اندازه مصمم و تمامقد وارد میدان شود. در این جنگ، هیچ راهی به بیرون نیست جز پیروزی. دو طرف داراییها و ضعفهای متفاوتی در حوزههای نظامی، سیاسی و اقتصادی دارند، و نمیتوان پیشبینی کرد چه کسی پیروز خواهد شد. ایران کشوری است بزرگ، پرجمعیت، کوهستانی، صنعتی، علمی و نظامی که امکان اشغال نظامی آن وجود ندارد و میتواند در یک نبرد فرسایشی دوام بیاورد. اما جبهه آمریکا-اسرائیل نه تاب تلفات را دارد، نه تاب زمان را.
اگر ایران میخواهد پیروز شود، باید توان سیاسی و نظامی پذیرش ضربههای هستهای را داشته باشد. اگر چنین توان و ارادهای ندارد، یا گمان میکند میتواند از طریق «مدیریت» و تاکتیک، این جنگ را از سر بگذراند، شکست خواهد خورد. دکترین «شوک و وحشت» اسرائیل و آمریکا عالی پیش خواهد رفت تا وقتیکه ناوهای آمریکایی غرق شوند، سربازانشان کشته شوند، تنگه هرمز بسته شود و قیمت نفت بهشدت افزایش پیدا کند، خیابانهای آمریکا و دفاتر کنگره پر از معترضان شود، و اشغالگران یهودی از فلسطین اشغالی بهسوی «ساحل شرقی» آمریکا (شرق رودخانه هادسون) فرار کنند. اسرائیل حتی در حال حاضر به یک اردوگاه صهیونیستی برای یهودیان تبدیل شده است: وزیر حملونقل اسرائیل اعلام کرده است: «در این مرحله، اجازه خروج از اسرائیل را به شهروندان اسرائیلی نخواهیم داد. تنها گردشگران، بازرگانان یا دیپلماتهایی که بهعنوان میهمان آمدهاند، میتوانند اسرائیل را ترک کنند.»
سؤال کلیدی این است: آیا برنامه ایران برای پایداری در حمایت اصولی از مقاومت فلسطین میتواند زنده بماند اگر رهبر ایران ترور شود، قم و تهران هدف حمله هستهای قرار گیرند، و مردم ایران خود با یک ویرانی در مقیاس غزه روبرو شوند؟ ایران قطعاً از انصارالله کمک خواهد گرفت، اما این کافی نیست. حزبالله کجاست؟ گروههای مقاومت عراقی چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟ آیا پاکستان مداخله خواهد کرد یا سلاح هستهای در اختیار میگذارد؟ هر کشوری که چنین کند، توسط اسرائیل هدف قرار خواهد گرفت برای همین است که اسرائیل این سلاحها را دارد! جهان عرب، سازمان ملل، یا «جامعه بینالملل» به کمک نخواهند آمد. روسیه و چین شاید پشتیبانی دیپلماتیک یا تسلیحاتی کنند که مفید خواهد بود. اما آنها نیز با مسائل و مردم خود روبرو هستند، و احتمالاً بیشتر به مصالحه و عقبنشینی توصیه خواهند کرد تا ورود به تقابل نظامی با دو قدرت هستهای ــ که دستکم یکیشان کاملاً افراطی و بیپرواست ــ فقط برای حمایت از یک ایران ضدصهیونیست و حامی فلسطین.
تراژدی بزرگ مردم فلسطین این است که هیچ کشوری در جهان حاضر نیست همه چیز خود را به خطر بیندازد و هزینهای در این سطح بپردازد تا صهیونیسم را شکست دهد، در حالی که ایالات متحده آماده است همین میزان فداکاری را برای حفظ پروژه صهیونیستی انجام دهد. قرار است ببینیم آیا ایران استثناست یا نه. ما واقعاً نمیدانیم این نبرد چگونه پایان خواهد یافت، چه کسی پیروز خواهد شد، یا چند درصد از جهان را با خود نابود خواهد کرد.
https://www.counterpunch.org/2025/06/20/u-s-israel-iran-war-the-issue-is-palestine-the-issue-is-zionism/
[1] . Jim Kavanagh
/انتهای پیام/