بررسی جایگاه بیوتی بلاگر‌ها در زیست روزمره زنان ایرانی در گفت‌و‌گو با سید حسن موسوی چلک؛

بلاگری یا ترویج احساس طردشدگی؟!

بلاگری یا ترویج احساس طردشدگی؟!
بلاگرها از طبقه خاصی نیستند. عمدتاً افرادی هستند که احساس طردشدگی دارند. این طردشدگی می‌تواند در درون خانواده باشد. معمولاً وقتی ما مرجعی را انتخاب می‌کنیم، آن مرجع همیشه از ما جلوتر است ما باید خودمان را به آن برسانیم. مرجع همیشه همین است. به طور طبیعی، مرجع جایگاه بالاتری برای خود می‌بینند. در این مسئله هیچ شکی نیست.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ با گسترش شبکه‌های اجتماعی و ظهور «بیوتی بلاگرها»، معیارهای زیبایی و هویت اجتماعی در میان زنان دستخوش تغییراتی اساسی شده است. این تأثیرات نه‌تنها بر سبک زندگی، بلکه بر مصرف‌گرایی و الگوهای رفتاری زنان نیز سایه افکنده است. حضور پررنگ بیوتی بلاگرها به عاملی تعیین‌کننده در ساخت هویت زنان تبدیل شده است. بیوتی بلاگرها با معرفی استانداردهای جدید زیبایی، نقش مهمی در تغییرات سبک زندگی زنان ایفا کرده‌اند. علاوه بر این موارد، رشد بی‌سابقه بیوتی بلاگرها و نقش آن‌ها در تبلیغ سبک زندگی و استانداردهای زیبایی، تأثیر عمیقی بر هویت زنان داشته است. ما در گفت‌وگو با دکتر سید حسن موسوی چلک - رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران - به ارزیابی رابطه زنان ایرانی با بیوتی بلاگرها و نقش اینفلوئنسرها در بازتعریف زیبایی، هویت و تعاملات اجتماعی پرداخته‌ایم. در ادامه مشروح نظرات ایشان را از نظر خواهید گذراند.

 

حتما یک چیزهایی هست که توجه همه را جلب می‌کند!

دسترسی آسان به اطلاعات در فضای مجازی توانسته فضایی هم‌عرض یا حتی جذاب‌تر از فضای واقعی برای زیست روزمره افراد بسازد. در این فضا، حضور بلاگرهای مختلف - از جمله بیوتی بلاگرها - برای زنان نقش مهمی دارد. به نظر شما، میزان این تأثیرگذاری و پیش‌قراولی در زیست روزمره زنان تا چه اندازه است؟

موسوی: قبل از پرداختن به هر چیزی، باید تصویری دقیق از اتمسفر موضوع صحبت و بررسی آن داشته باشیم؛ ترسیم اینکه در چه وضعیتی زندگی می‌کنیم، مهم است تا بتوانیم جایگاه بلاگرهای زیبایی را ارزیابی کنیم. در چند سال اخیر، چندین اتفاق در جامعه ما رخ‌داده است. اتفاق اول، توسعه و تسهیل دسترسی به فضای مجازی، گوشی‌های هوشمند و فناوری‌های نوین بود. قبل‌تر از این اتفاق، شبکه ماهواره‌ای وجود داشت؛ اما همه‌گیری بیماری کرونا و دسترسی به فضای مجازی بر روی خیلی از موضوعات تأثیر گذاشت. البته اختیار آدم هم در این موضوع دخیل است. برای مثال، در ماجرای قتل پزشک یاسوجی که چندی پیش اتفاق افتاد، شاهد چند هزار لایک و کامنت‌های عجیب بودیم؛ حتی کامنت‌های زیادی در دفاع از قاتل نیز دیده شد!

در فضای شبکه‌های اجتماعی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، برخی عوامل تأثیر خود را دارند؛ چراکه فضای مجازی هم‌عرض فضای واقعی در زندگی خیلی‌ها خودنمایی می‌کند. حتی برای برخی افراد، بیشتر از فضای حقیقی، فضای مجازی جذابیت دارد؛ بنابراین فضای مجازی و تکنولوژی‌ها شرایط مختلف زندگی هر فرد را تغییر داده‌اند. یکی از مهم‌ترین این موارد، بازکردن و آسان‌شدن راه دسترسی به اطلاعات است. مورد دوم، دیده‌شدن افراد به واسطه فضای مجازی است. برای دیده‌شدن هر فردی به یک شکلی کار می‌کند. یک هنرپیشه به یک شکل حاضر می‌شود، یک ورزشکار در شکلی دیگر، یک ترانه‌سرای داخلی به یک شکل و یک آدم خارجی هم به شکل دیگری کار می‌کند تا دیده شوند. برای مثال، «تتلو» رفتارهایی از خود نشان می‌دهد که مورد توجه قرار می‌گیرد. این تکرار در فرمت‌های مختلف به طور طبیعی باعث یادگیری و تقلید مخاطبان نیز می‌شود. همان‌طور که در گذشته افراد از خانه، مکتب‌خانه، مدرسه و معلم یاد می‌گرفتند، امروزه هم افراد تحت‌تأثیر فضای مجازی هستند. به‌عبارت‌دیگر، بعد از این فضا ما شاهد تغییر سبک زندگی به معنای عام و تغییر ارزش‌ها در میان مردم هستیم.

نمی‌توان گفت که فضای مجازی تأثیری بر روی افراد ندارد. اما این تأثیر در بین همه افراد یکسان نیست. معمولاً هر چه سن بالاتر می‌رود، تأثیرپذیری از فضای مجازی کمتر می‌شود و ماندگاری تأثیر نیز کمتر است. وقتی فردی به پختگی رسیده باشد، براساس آن چه که می‌بیند، تأمل بیشتری می‌کند و انتخاب او آگاهانه‌تر است. اما در سنین پایین معمولاً این‌طور نیست. در سنین پایین، ممکن است فردی روزی به چیزی علاقه‌مند باشد و فردا به سراغ چیز دیگری برود. من دوستی دارم که یک دختر دارد. دختر این آقا، عاشق گروه «ماکان بند» می‌شود. این آقا که مسئولیتی هم داشت، لابی کرد تا دخترش به پشت استیج اجرای گروه برود و با آن‌ها عکس بگیرد. دختری که می‌گویم روز و شبش را با ماکان بند می‌گذراند و همه ویژگی‌های هواداری را داشت؛ اما چند ماه بعد از این دیدار، کلاً ماکان بند را از یاد برد! انگار اصلاً چنین علاقه‌ای در زندگی‌اش نداشته است! در سنین نوجوانی معمولاً این مسائل وجود دارد. این رفتارها در سنین جوانی خطرناک می‌شود. افراد در جوانی آگاهانه زندگی می‌کنند. ممکن است در این فضا مرجعی را انتخاب کنند و این مرجع، مسیر زندگی فرد را تغییر دهد؛ بنابراین نوجوانان و جوانان در این فضا به فکر چیزهایی هستند که توجهشان را جلب می‌کند. بعد هم با تقلید رفتار این افراد، خود را به آنها شبیه می‌کنند. برای مثال، در مقطعی «متال» در ایران مد شده بود. افراد هم تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتند و رفتارهایی نشان می‌دادند. امروز نیز همین است.

بیوتی بلاگرها جذابیت دارند؛ هم برای مخاطب و هم برای کسی که تولید محتوا می‌کند. من کسی را می‌شناسم که در حوزه‌ای کاملا متخصص و موفق بود، اما کار تخصصی خود را رها کرده و بلاگر شده است. به گفته خودش درآمد خوبی دارد و از آن کار لذت هم می‌برد. این فرد به من می‌گفت پیام‌های زیادی دریافت می‌کند با این محتوا که خیلی‌ها دوست دارند جای من باشند و این پیام‌ها حال او را خوب می‌کند. این فرد، ظاهری زیبا و روابط‌عمومی خوبی دارد. او می‌داند به چه شکل صحبت کند و طرف‌دار نیز دارد. این نوع ابراز علاقه به دنبال‌کردن، فقط در سنین نوجوانی نیست؛ بلکه در بین سایر افراد هم وجود دارد. او راه را یاد گرفته و از زیبایی خود استفاده می‌کند. زیست مجازی نیازهای مختلف او را ارضاء می‌کند و این برایش جذابیت مداومی به وجود آورده است.

علاوه بر این موارد، تبلیغات قسمت مهمی از ماجرا است که اقتصادی قوی دارد. اقتصاد زیست مجازی، بلاگری و بیوتی بلاگری، یکی از مهم‌ترین مواردی است که این موضوع را ادامه‌دار کرده و آدم‌های مختلف را به آن متمایل می‌کند. امروزه بیوتی بلاگرها درآمدهای خوبی از رهگذر تبلیغ کالاهای آرایشی و بهداشتی به دست می‌آورند و از سوی دیگر، سبد مصرف پر و پیمانی دارند که اغلب کالاهایش را به‌صورت رایگان به دست می‌آورند. این برای خیلی‌ها جذاب است!

 

جای خالی هویت

حالا نسبت هویت و این موضوع چگونه است؟ هویت یعنی فرد با چه ویژگی‌هایی خود را به تصویر می‌کشد و به چه شکل خود را معرفی می‌کند. این هویت است. در واقع بلاگرها این شکلی می‌توانند بر روی افراد تأثیرگذار باشند. هر چند وقت یکبار، آدم‌هایی در خیابان دیده می‌شوند که پوشش‌های خاصی دارند. برخی فکر می‌کنند این افراد اجیر شده هستند. اما آیا همه این افراد اجیر شده هستند؟ این افراد از بلاگرهایی که در کنارشان هستند الگو می‌گیرند. از آن‌ها یاد می‌گیرند و در رفتارهای خود نشان می‌دهند. بلاگرها قطعاً بر هویت تأثیرگذار هستند. استمرار در تعامل با بلاگرها مهم است. امروز فضای مجازی حریم‌ها را از بین برده است.

گاهی بلاگر خیلی جذاب نیستند؛ اما از آنجایی که در مورد هویت کار نشده است، بلاگرها می‌توانند جایگزین شوند. امروزه خانواده‌ها خود را به دلایل مشغله‌های اقتصادی و این که زبان آن‌ها را نمی‌فهمند، کنار کشیده‌اند.

بلاگرها هیچ‌وقت تک‌بعدی با مخاطبان خود رفتار نمی‌کنند. آنها بخش زیبای زندگی خود را نشان می‌دهند و در لابه‌لای پیام‌هایشان خیلی از مفاهیم را به مخاطب منتقل می‌کنند. به‌ویژه افرادی که هوشمندانه وارد این حوزه می‌شوند و هوشمندانه بلاگر می‌شوند، هدف خاصی را دنبال می‌کنند. زیبایی ابزار آنها است تا به اهداف خود برسند. خانواده‌ها اطلاعات کافی درباره این موضوع ندارند. حتی معلمان نیز بلاگرها را نمی‌شناسند. اگر تحلیلی انجام بدهیم که چه میزان از معلمان این فضا را می‌شناسند تا در مدارس هشدارها و آگاهی‌های لازم را به جوان‌ها در مورد بلاگرها بدهند، احتمالاً آمار کمی باشد. بسیاری از معلمان نیز درگیر این فضا شده و حتی برخی بلاگرها را همراهی می‌کنند یا خودشان تبدیل به بلاگر شده‌اند. جشن‌هایی که در برخی از مدارس برگزار می‌شود، از جنس کارهای بلاگرها است. علاوه بر این موارد، این واقعیت که در تقویت هویت، کار فرهنگی مهمی صورت نگرفته نیز مهم است. یعنی گاهی بلاگر خیلی جذاب نیستند؛ اما از آنجایی که در مورد هویت کار نشده است، بلاگرها می‌توانند جایگزین شوند. امروزه خانواده‌ها خود را به دلایل مشغله‌های اقتصادی و این که زبان آن‌ها را نمی‌فهمند، کنار کشیده‌اند. امروز جوان‌هایی در جامعه وجود دارند که نسل زد و آلفا هستند. من معتقدم فرافکنی در برخی حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی اتفاق افتاده است و جوان‌ها را در بستری که خودشان جرئت ورود به آن را ندارند رها کرده‌اند. به عبارتی می‌ترسند که به آن عرصه‌ها ورود پیدا کنند، اما جوان‌ها را رها کردند؛ بنابراین جوان نیز شبیه به آن الگوهای رفتاری در آن فضا می‌شود. چون خانواده اطلاعات ندارد، خود را کنار می‌کشد و این جوان است که فرمان در اختیار اوست و تقریباً هیچ کنترلی بر محتوا هم وجود ندارد. حتی امکان نقد درباره بلاگر در مقابل جوان وجود ندارد. البته اینکه برای هویت خود تلاش هم نکردیم، مهم است.

در پژوهشی از نوجوانان و جوانان سؤال شد که چه میزان علاقه به مهاجرت دارند؟ پاسخ این بود که ۶۰ درصد این افراد علاقه‌مند به مهاجرت از کشور بودند! چرا که برای هویت و نقش افراد به‌عنوان زن، مرد، پسر و دختر کاری نشده است. این ضعف باعث می‌شود آن فرد چیز دیگری را جایگزین کند. دلایل سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی باعث عدم تمرکز می‌شود. جوان‌های نسل زد و آلفا، امروزه در منازل ما حضور دارند. شاید توانایی استفاده از ظرفیت‌ها برای شکل‌دهی هویتی فرزندان متناسب با ارزش‌ها، باورها، فرهنگ و مبانی دینی حاکم بر جامعه وجود نداشته است؛ بنابراین بلاگرها نقش جایگزین را پیدا کرده‌اند.

 

نسلی با رؤیای دیگربودگی

این خلأ هویتی یا خلأ منبع هویت‌ساز ناشی از کم‌کاری سیستم آموزش‌وپرورش است یا کم‌کاری خانواده‌ها یا شکاف‌هایی که بین نسل تازه و خانواده‌شان به وجود آمده است؟ گروه‌های مرجع در این میان کجا هستند؟

در پژوهشی از نوجوانان و جوانان سؤال شد که چه میزان علاقه به مهاجرت دارند؟ پاسخ این بود که ۶۰ درصد این افراد علاقه‌مند به مهاجرت از کشور بودند! چرا که برای هویت و نقش افراد به‌عنوان زن، مرد، پسر و دختر کاری نشده است.

موسوی: در گذشته، گروه‌های مرجع ما چه افرادی بودند؟ امروزه گروه‌های مرجع ما چه افرادی هستند؟ گروه‌های مرجع تغییر کرده‌اند. من در تهران دوستی داشتم که در دوران کودکی در روستای «کندلوس» با هم بودیم. ایشان در تهران موسسه‌ای داشت و کارمند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشجوی جامعه‌شناسی فرهنگی هم بود. او در راستای فعالیت‌های خود کارهای فرهنگی نیز انجام می‌داد. به یاد دارم که سال ۱۳۸۵ در تهران، روز مازندران را جشن می‌گرفتیم. بانی پاسداشت این جشن و این روز که در سال‌های اخیر در سطح وسیعی مورد استقبال قرار می‌گیرد، همین آدم بود! این آدم به اندازه تمام نهادهای فرهنگی، جریان‌سازی کرد؛ چرا که به طور هوشمندانه می‌دانست چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است. نهادهای فرهنگی ما جریان‌سازی نکردند. آن مدل جریان‌سازی که متناسب با زبان دختر نسل امروز و متفاوت با کلیشه قبلی و سنتی ما باشد، مورد قبول است. چون حوزه بلاگری، اقتصاد را هم به همراه دارد و تعداد این‌ها زیاد شده، می‌توان تأثیر افراد را بر جامعه مخاطبان به‌راحتی مشاهده کرد. پس از تأثیر افراد در جامعه نمی‌شود به‌راحتی گذر کرد.

البته این ماجرا فقط محدود به داخل کشور نیست و در مورد خارج از کشور هم صادق است. نسبت به هویت و شکل‌دهی هویتی ضعیف عمل شده یا تک‌بعدی عمل کرده‌ایم. بخشی از هویت ما شامل هویت دینی، ملی و قومی است. درباره هویت قومی کار نشده است. نمی‌توان به جوان‌ها گفت کسی نباشید و هویت نداشته باشید. امروزه خیلی از پدر و مادرها الگوی فرزندان خود نیستند. یک دختر در گذشته، مادر، مادربزرگ، عروس، خانواده، معلم و بسیاری از افراد دیگر را به‌عنوان معیار قرار می‌داد. اما اغلب این‌ها، دیگر کنار رفتند و چیزهای دیگری آمدند. فضای مجازی محدودیت‌ها را از بین برد و نسل امروز با الگوها و انتخاب‌های زیادی روبه‌روست که می‌تواند از آنها گرته‌برداری کند یا رؤیای دیگربودگی را در سرش بپروراند.

 

اگر بخواهیم جایگاه بلاگرها مخصوصاً بیوتی بلاگرها را در این آشفته‌بازار هویت‌یابی و الگوبرداری پیدا کنیم، باید به کدام رده بنگریم؟ آیا اینها از مهم‌ترین‌ها هستند؟ یا هنوز در این رده‌بندی شایان توجه زیادی نیستند؟

موسوی: مهم هستند، اما همچنان هنرمندان و ورزشکاران جایگاه بالاتری دارند.

 

خانواده‌ها هم دربرابر بلاگرها کوتاه آمده‌اند

آیا ممکن است تا چند سال آینده جایگاهشان تغییر کند؟ همان‌طور که اساتید دانشگاه، معلمان و مراجع دست‌اول، جای خودشان را در مرجعیت و نفوذ به گروه‌های دست چندم مثل سلبریتی‌ها دادند؟

موسوی: بستگی به این دارد که ما چه‌کار می‌کنیم. پتانسیل این تغییر در دختران و پسران جوان وجود دارد. اما همچنان هنرمندان و ورزشکاران بیشترین فراوانی را دارند. دلیل هم دارد. چون بیشتر این گروه‌ها فرصت بروز و ظهور دارند و شامل محدودیت‌های بیوتی بلاگرها نیستند. برخی محدودیت‌ها از سوی فرهنگ ما همچنان پابرجاست. زنی که حرف‌هایی را نباید بزند اما می‌زند، همچنان حیا، مانع تبدیل‌شدن او به یک مرجع یا فرد صاحب‌نفوذ در تمامی شقوق زندگی است. اما اگر به این شکل پیش برویم، ممکن است جایگاه بیوتی بلاگرها در آینده به سمت سه مرجع اول برود. چون جوان‌های ما به‌شدت احساس خلأ فرهنگی و هویتی می‌کنند. جوان‌ها سردرگمی دارند. از طرفی هم برنامه‌ای برایشان نداریم و چیزی را برای فضایی که الان وجود دارد، جایگزین نکرده‌ایم. ظهور گوشی‌های هوشمند، هوش مصنوعی و تصاویری که در هوش مصنوعی ساخته می‌شود، چه میزان حریم‌ها را از بین می‌برد؟ فکر می‌کنم در آینده چالش بزرگی باشد. ما و خانواده‌ها با آنها کنار خواهیم آمد. خانواده‌ها کاملا تسلیم شدند. خانواده‌ها فقط نظاره‌گر هستند. بسیاری هم به سمت بی‌تفاوتی رفتند و دیگر توان مدیریتی این فضا را ندارند. این فضا در فضای عمومی و حقیقی تغییر کرده است. ما این مسئله را پذیرفتیم و با آن کنار آمدیم. بخشی از این مسئله سیاسی، امنیتی، هویتی و فرهنگی بوده و پذیرفتیم که همین است. در فضای واقعی هم شما تغییر را می‌بینید و با آن زندگی می‌کنید.

 

جامعه تشنه و تبلیغاتِ زنانه!

حریم‌هایی که به زعم شما کم‌رنگ شده، بیشتر جنبه عرفی دارد یا اخلاقی و دینی است؟

با ورود فیلترشکن‌ها، یک خطای استراتژیک انجام شده است. اقتصاد فیلترشکن هم موضوعی است که این روزها در مورد آن بحث می‌شود. موضوع این اقتصاد، ورود به حریم ممنوعه است. عملاً با رواج فیلترشکن، حریم ممنوعه را کلاً از بین بردیم؛

موسوی: بیشتر از جنس ارزشی و هنجاری است؛ چرا که در فضای حقیقی این حریم‌ها شکسته می‌شود. به نظرم دیگر فضای مجازی از بین رفته است و قبلاً باید مدیریت می‌کردیم. با ورود فیلترشکن‌ها، یک خطای استراتژیک انجام شده است. اقتصاد فیلترشکن هم موضوعی است که این روزها در مورد آن بحث می‌شود. موضوع این اقتصاد، ورود به حریم ممنوعه است. عملاً با رواج فیلترشکن، حریم ممنوعه را کلاً از بین بردیم؛ بنابراین افراد بیشتر تحریک می‌شوند تا به سمت این‌ها بروند. به طور طبیعی در تمام دنیا و در فضای حقیقی، اغلب بیلبوردهای تبلیغاتی، تصویر زنان است. عمده بار تبلیغات با زن است. تبلیغاتی که تا پیش از این روی بیلبوردها و محیط شهری بود، اما دیگر فضای مجازی این مرزها را از بین برد.

از طرفی، اقتصاد هم موضوعیت دارد. اقتصاد فضای مجازی، یک کسب‌وکار است. الان پژمان جمشیدی همه بیلبوردها را گرفته است. فضای مجازی چنین ظرفیتی را دارد. فضای مجازی ممکن است برای پژمان جمشیدی که زیبا هم نیست، برای مردم هم جذابیت نداشته باشد. چون تبلیغ کالا می‌کند؛ از لباس، سبک زندگی و غذا گرفته تا آزادی ارتباط با جنس مخالف و لوازم‌آرایشی و... که هدفمند این کار را انجام می‌دهد. در جایی تحلیل می‌کردم که کلمات در فضای مجازی بار معنایی خاصی دارند و در شوخی حرف‌های خود را می‌زنند. وقتی شما یک ساعت تحلیل می‌کنید، کلیدواژه‌ها دست شما می‌آید. یعنی یک پازلی را تعریف می‌کنید که در آن می‌گویید از زیبایی خود لذت ببر. یک پازل تعریف می‌شود. این پازل تکه‌تکه است. وقتی تکه‌ها را کنار هم قرار می‌دهید، یک تأثیر دیگر ترسیم می‌شود. شما همین برنامه «بفرمائید شام» که در خارج پخش می‌شود را ببینید. این برنامه تا چه میزان بر سبک زندگی مردم ایران تأثیر داشت؟ ما هم این برنامه را در ایران ساختیم. آیا چیزی که در ایران ساخته شد، جذابیت دارد؟ بالاخره بلاگرها وارد می‌شوند و اقتصاد خوبی هم پیدا می‌کنند. این نیز برای جوانان انگیزه می‌شود. جوانان زیبا سعی می‌کنند وارد این فضا بشوند؛ چون مخاطب خود را دارند. جامعه ما تشنه است. تشنه آن چیزی که در بیرون می‌بیند و می‌خواهد خودش را به آن برساند.

 

میلی که منجر به تغییر نیازها و مطالبات و در نهایت الگوی زیست افراد می‌شود، چیست؟

موسوی: نیازها، مطالبات را تغییر می‌دهد. این‌ها سبک زندگی را هم تغییر می‌دهد. بلاگری که یک رژ را تبلیغ می‌کند، چه میزان پیام برای جذب مخاطب به خرید این کالا می‌فرستند؟ اگر بلاگرها تأثیرگذار نبودند، تا این میزان توسعه پیدا نمی‌کرد. ما در مورد فضای مجازی، یک فضای امنیتی داشتیم و الان هم داریم. باید برای این دیدگاه امنیتی از سوی نهادهای رسمی و میزان ارتباطی که میان مخاطب و کنشگران این عرصه ایجاد شده، فکری کرد. فکری که نه مخاطب را از ما دور کند و نه او را به‌صورت افسارگسیخته در اختیار فضای مجازی بگذارد. باید یک سیاست معتدل و میانه را برگزینیم.

واقعیت این است که ما عقب‌تر از نیاز جوان‌ها هستیم. در دین ما می‌گویند که جوان‌ها را برای زمانه خودتان تربیت نکنید؛ بلکه آنها را متناسب با نیازها و اقتضائات روز خودشان تربیت کنید. چرا؟ چون آن قوه عاقله حوزه فرهنگی ما پیام این حوزه را نگرفته بود و فکر می‌کردند با بستن، تعطیل‌کردن و ممنوعیت، جوان‌ها تربیت می‌شوند. نوع مواجهه حکومت ما، مردم را تحریک کرد تا به سمت چیزهایی بروند که فکر آن را هم نمی‌کردند. امروزه نیازها را از طریق ظرفیت‌هایی که دارند، ایجاد می‌کنند. سبک زندگی را ایجاد، یک کالا و پوشش نوع آرایش را تبلیغ می‌کنند.

 

بلاگرها هوشمند هستند

به نظرم این فرمایشاتی که شما در نگاه امنیتی، فضای مجازی و اینترنت فرمودید، یک طرف قصه است. همین نگاه امنیتی همیشه در مورد اقسام گروه‌های مرجع وجود داشته است. یعنی حساسیتی که در مورد افراد در دانشگاه، کنشگران مدنی و... در ادوار مختلف وجود داشته را تا حدودی به یاد داریم. حساسیتی که منجر به کم‌رنگ‌شدن حضور این افراد تأثیرگذار در فضای عمومی شد. شاید همین کم‌رنگ بودن، فضا را برای کنشگرانی مثل بیوتی بلاگرها، بلاگرهای سبک زندگی و... که در واقع فضای امنیتی آن‌ها کم‌رنگ‌تر بوده و پتانسیل لازم را برای به راه‌انداختن جریان مطالبه سیاسی و اجتماعی نداشتند، باز کرد. فکر می‌کنم حاکمیت غیرهوشمندانه با این موضوع برخورد کرد. وجه تخریب‌گر اینها هم کمتر از روشنفکران و منتقدان نیست! اینها وجوهی از نظام ارزشی و هنجاری را با چالش مواجه می‌سازند که کمتر مورد توجه بوده است.

فرد بلاگری را می‌شناسم که بسیار مطالعه می‌کند؛ مثل این که برای کنکور آماده شود؛ یعنی برای یک شب که در فضای مجازی برنامه دارد، زحمت می‌کشد.

موسوی: طرف‌داران گروه‌های مرجع افراد خاصی هستند. معمولاً افرادی از جنس خودشان هستند. اما بلاگرهای زیبایی از جنس عامه مردم هستند. آن آدم عامدانه به سراغ فردی می‌رود که مرجع علمی، سیاسی و هر چیز دیگری بوده است؛ چه مخالف نظام بوده و چه مخالف نظام نبوده است. او آگاهانه انتخاب می‌کند. اما اینجا یک جذابیت خالی و تهی وجود دارد؛ بنابراین بر روی این می‌توان بیشتر تأثیر گذاشت. معمولاً معیارهایی را انتخاب می‌کنند که معیار زبان فردی است؛ یعنی دیدن و شنیدن. این افراد با نمادهای جذابی کار می‌کنند. فرد بلاگری را می‌شناسم که بسیار مطالعه می‌کند؛ مثل این که برای کنکور آماده شود؛ یعنی برای یک شب که در فضای مجازی برنامه دارد، زحمت می‌کشد. وقتی بلاگر، هوشمندانه وارد میدان کنشگری و تولید محتوا در فضای مجازی می‌شود، به دلیل همین هوشمندی است که اثر خود را می‌گذارد.

مورد بعدی این است که ما خلاقیت و نوآوری در این حوزه‌ها نداشتیم که بتوانیم اثر بلاگرهایی که نگران آن‌ها هستیم را داشته باشیم. من هم در یک جایی نگران هستم. برخی از بلاگرها، کالاها و خدماتی را تبلیغ می‌کنند که با هیچ‌کدام از مبانی دینی و خانوادگی ما تناسبی ندارند. آیا ما چیزی جایگزین آن کرده‌ایم؟ هیچ چیز! وقتی هیچ چیزی جایگزین نکردیم، نمی‌توانیم به جوان دختر و پسر ایراد بگیریم که چرا به سراغ این بلاگرها می‌روند. بلاگرهای زیبایی فقط مروج زیبایی ظاهری نیست، بلکه زیبایی کلامی هم دارند. من چند نفر را می‌شناسم که در حوزه تخصصی خود فعالیت می‌کردند و الان به مسیر بلاگری رفته‌اند. بلاگرها هوشمندانه مخاطب را جمع‌آوری و تبلیغ می‌کند. این‌ها عمدتاً چیزهایی را تبلیغ می‌کنند که دختران و زنان جوان به آنها نیاز دارند. بلاگرها برای جذب مخاطب، مطالعه می‌کنند. بلاگرها ظرفیت‌های فرهنگی داخل را با آن چه که بخواهند به مخاطبشان منتقل کنند، کنار هم قرار می‌دهند. چه چیزی را ترسیم می‌کنند؟ همه چیز را زیبا می‌کنند. همه چیز را به طور غیرمستقیم، مجازی می‌کنند. ما واقعاً چه چیزی جایگزین بلاگرها کردیم.

نوجوان باید به کجا برود؟ به مدرسه که نمی‌تواند برود؛ چون محدودیت دارد. به فضای عمومی هم که نمی‌تواند برود؛ بنابراین جوان ما در پستو است. پستو کجاست؟ پستوی نسل جوان، فضای مجازی است. در فضای مجازی هم جذابیت وجود دارد؛ فقط هم زیبایی آن‌ها نیست؛ بلکه پوشش، دکور، کلام و محتوایی که انتخاب می‌کنند، باید زیبا باشد. قبول کنید که ما خلاقیت نداریم.

 

نیازهای درونی نسل جوان در فضای مجازی شکل می‌گیرد و آن را در بلاگرها جست‌وجو می‌کنند.

موسوی: بلاگرها هوشمندانه وارد عمل می‌شوند. برخی از آن‌ها برای این کار انتخاب می‌شوند. به عبارتی پشت‌صحنه آن‌ها، خودشان نیستند و ایفاگر یک نقش هستند. یک بخش از کار آنها، دیده‌شدن است. وقتی من مدل می‌شوم و شلوار یک بلاگر را می‌پوشم یا انگشتر و گوشواره یک بلاگر را دارم و ادبیات من ادبیات آن بلاگر است، یعنی بلاگرها شناخته شده هستند. بلاگرها به‌روز هستند و ابراز وجود می‌کنند. در یک جایی کنجکاوی را پاسخ می‌دهند. در یک جایی می‌خواهند حقارت را از این طریق پوشش دهند. در یک جایی چشم و هم‌چشمی است و می‌خواهند نشان دهد که من به‌روز هستم. در یک جایی خلاء‌های عاطفی خود را با این‌ها پر می‌کنند. حرف‌هایی به این‌ها می‌گویند که به خانواده‌های خود نمی‌گویند. بلاگرها خلأ عاطفی خود و مخاطبانشان را پر می‌کنند. «تتلو» در یک شب شش میلیون بیننده داشت. این نشانه چیست؟ جامعه کاملا تشنه است. چون محدودیت‌هایی که ما ایجاد کردیم، بیشتر نسل نوجوان و جوان - به‌ویژه زنانی که برای تبلیغات همیشه از آنها سوءاستفاده شده است - را به این باور رسانده که باید خودشان را در مجازی به همه نشان بدهند.

 

آیا این رفتارها و احساس نیاز مربوط به طبقه خاصی است؟ در واقع طبقات مختلف فرهنگی و اقتصادی تا چه اندازه میل به تقلید از این رفتارها و قرارگرفتن در این تخاطب را می‌پروراند؟

یکی از چیزهایی که زن را جذاب می‌کند، صورت اوست. آدمی که زیبا باشد، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. به همین دلیل، زنان آرایش می‌کنند. خیلی از افراد در خانه آرایش نمی‌کنند. زنان تلاش می‌کنند از لوازم مختلف جهت نیل به این هدف استفاده کنند. در دوران ما، یکی از مهم‌ترین مراجعی که مؤلفه‌های زیبایی را شکل داده و ترویج می‌دهد، همین بیوتی بلاگرها هستند.

 موسوی: بلاگرها از طبقه خاصی نیستند. عمدتاً افرادی هستند که احساس طردشدگی دارند. این طردشدگی می‌تواند در درون خانواده باشد. معمولاً وقتی ما مرجعی را انتخاب می‌کنیم، آن مرجع همیشه از ما جلوتر است ما باید خودمان را به آن برسانیم. مرجع همیشه همین است. به طور طبیعی، مرجع جایگاه بالاتری برای خود می‌بینند. در این مسئله هیچ شکی نیست. عمده بلاگرها احساس طردشدگی دارند. این طردشدگی می‌تواند اقتصادی، اجتماعی، روانی و درون خانوادگی باشد. طردشدگی باعث می‌شود که فرد احساس حرکت و گذر از این وضعیت را داشته باشد و برای آن دست به کارهای مختلف بزند. اما عموماً طبقات پایین‌تر هستند که با جهش به بالا می‌رسند.

 

بحث طردشدگی را که گفتید، مثل این است که نوعی وابستگی هم برای دنبال‌کننده‌های خود ایجاد کند. این وابستگی به چه شکل است؟

موسوی: وقتی وابستگی‌ها در این فضا زیاد می‌شود، بر روی قلب و سلامت روان تأثیر می‌گذارد. در این قضیه شک نکنید. وقتی وابستگی‌ها زیاد می‌شود، ایفای نقش‌هایی که فرد برعهده دارد، سخت‌تر می‌شود.

 

منظور از وابستگی چیست؟

موسوی: وابستگی یعنی بیشتر وقت خود را برای بلاگری قرار می‌دهد. خیلی از کارهای اولویت‌دار خود را کنار می‌گذارد و بلاگری را در اولویت اول خود قرار می‌دهد. در جاهایی وابستگی برای فرد شبیه اعتیاد می‌شود. مثلاً فرد در نظر دارد که به سفر برود، اما اینترنت ندارد. او شاید سفر خودش را لغو کند! این‌ها همه وابستگی است. فردی از وابستگی استفاده مفیدی می‌کند و فرد دیگری درگیر همین فضاهای جذاب می‌شود. درون خانواده راجع به زیبایی و مسائل جنسی صحبت نمی‌شود. البته این یک ضرورت است که گاهی خانواده در مورد این موضوعات صحبت کند. بلاگر به زیبایی خیلی چیزها را به فرد می‌گوید؛ در نتیجه نوجوان دیگر خود را بی‌نیاز از پدر، مادر، مربی بهداشت و معلم پرورشی خود می‌داند.

 

به نظر می‌آید بلاگرها و بیوتی بلاگرها استانداردهای زیبایی و کلیشه‌هایی را ایجاد می‌کند.

موسوی: کلیشه‌ها ثابت نیستند. اینها خلاقیت و نوآوری در این حوزه دارند. چرا؟ چون وقتی کلیشه ساخته می‌شود، عادی می‌شود و آن جذابیت سابق را ندارد. به همین دلیل در حال جست‌وجوی نوآوری هستند. گاهی نوآوری در کلام، بدن و روش دارند.

 

حتی برخی از بیوتی بلاگرها با شعارهای ضد کلیشه‌سازی به این فضا ورود می‌کنند.

موسوی: بستگی دارد که آن بلاگر دنبال چه چیزی باشد. چرا عمدتاً مسائل جنسی جذابیت پیدا می‌کند؟ چون راجع به آن حرف زده شده و آن را جذاب، عادی‌سازی و هزینه‌بر می‌کنند. وقتی شما درگیر بلاگری شده و در نظر دارید مثل آن‌ها بشوید، خانواده‌های شما مصیبت دارند. اقتصاد یک گروه خوب می‌چرخد؛ گروهی که بر بلاگرها سرمایه‌گذاری می‌کند. آیا بلاگرهای فردی که برای خود کار می‌کنند؟ خیر.

 

معنای زیبایی هم متغیری از همین رابطه است؟

موسوی: شما به مدرسه ابتدائی هم که بروید، جوان‌ها دوست دارند دیده شوند. زن دوست دارد دیده شود. یکی از چیزهایی که زن را جذاب می‌کند، صورت اوست. آدمی که زیبا باشد، بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. به همین دلیل، زنان آرایش می‌کنند. خیلی از افراد در خانه آرایش نمی‌کنند. زنان تلاش می‌کنند از لوازم مختلف جهت نیل به این هدف استفاده کنند. در دوران ما، یکی از مهم‌ترین مراجعی که مؤلفه‌های زیبایی را شکل داده و ترویج می‌دهد، همین بیوتی بلاگرها هستند.

 

/ انتهای پیام /