رزمنده
برشی از کتاب امام و دفاع مقدس؛
سردار حاج علی فضلی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در خاطرهای به مجروحیت چشمش، دیدارش با امام، اخراجش از بیمارستان و جاری شدن خطبه عقدش به وسیله امام خمینی (س) پرداخته است.
کد خبر: ۵۴۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۶
گفتوگو با چند رزمنده حاضر در عملیات بیتالمقدس ۷ دری؛
عملیات بیتالمقدس ۷ را از آن جهت عملیات عطش نام نهادهاند که در گرمای شدید ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ انجام گرفت. این عملیات بعد از تک بزرگ عراق در اوایل خرداد همین سال بود که باعث شد مناطق متصرفی کشورمان در منطقه شلمچه از دست برود و عراق بعثی دوباره روی مرزهای حساس جنوب کشور ظاهر شود. در عملیات بیتالمقدس ۷ رزمندگان در حالی وارد معرکه نبرد شدند که گرمای شدید هوا در این موقع از سال، بیش از دشمن آنها را آزار میداد. در گفتوگویی که با چند رزمنده دفاع مقدس داشتیم، خاطراتی از این عملیات را تقدیم حضورتان میکنیم.
کد خبر: ۴۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
برای شهدا جنگ مهمتر بود یا انتخابات؟
وقت انتخابات که میشد، همه نسبت به نتیجه حساس بودند و اعتقاد داشتند دفاع از کشور فقط رفتن به جبهه نیست. رزمنده ها گاهی برای تبلیغ و رأی آوردن کاندیدای مورد نظرشان از جبهه مرخصی میگرفتند و به شهرشان میآمدند.
کد خبر: ۴۹۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
در گفتوگوی با رزمنده حاضر در عملیات والفجر مقدماتی؛
اسم عملیات، والفجر بود و فکر میکردیم با همین عملیات، جنگ تمام شود، لذا به این عملیات حمله حماسی پایان جنگ میگفتند. لشکر، ولی عصر (عج) متشکل از رزمنده های شوش، هفتتپه و رامهرمز بودند. در گردان شهید دانش تحت عنوان خطشکن وارد عملیات شدیم. من در گروهان حضرت ابوالفضل (ع) بودم. شب عملیات سه ساعت پیاده رفتیم تا به جنگل عمقر رسیدیم، باید تا العماره پیشروی میکردیم.
کد خبر: ۴۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
در گفتوگو با یک رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس عنوان شد؛
حاج محمد آدم شجاعی بود، همیشه پیش خودم فکر میکردم آیا در دنیا چیزی هست که این مرد از آن بترسد؟ یک چریک و کماندوی به تمام معنا بود. در خیلی از عملیاتهای برونمرزی و ایذایی خصوصاً در منطقه کردستان مثل عملیات کرکوک ایشان نقش محوری داشت، ولی هیچ وقت اجازه نمیداد نامی از او برده شود و اینکه شما میگویید در جنگ شناخته شده نیست، به خاطر روحیه حاجمحمد است
کد خبر: ۳۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۳
در گفتگو با حسین احمدی دستجردی جانباز دوران دفاع مقدس مطرح شد؛
نوجوانان زیادی در جبهه بودند و رزمنده ها با تحسین به همسن و سالهای من نگاه میکردند. یادم است وقتی به جبهه جنوب وارد شدیم وقتی با فرماندهان مواجه شدم گفتند این سنش کم است باید به خانهشان برگردد. من دوباره شروع به گریه و زاری کردم تا دلشان بسوزد و بگذارند بمانم. بالاخره گریههایم کارساز بود و فرماندهان اجازه دادند بمانم و قرار شد به عنوان تکتیرانداز در عملیات خیبر شرکت کنم.
کد خبر: ۳۵۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۸