به گزارش فرهنگ سدید، حجت الاسلام سید جواد بهشتی مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور عترت و نماز تیرماه ماه سال جاری با حضور در برنامه رادیو قرآن، اهداف سفر از دیدگاه و تعالیم دین مبین اسلام را تشریح کرده است. موضوعاتی چون، تاکید اسلام بر سفر، ترویج تفریح سالم از نگاه دین، لزوم اختصاص بخشی از اوقات زندگی برای تفریحات حلال و سالم و نگاهی بر انواع سفر در این برنامه مورد بررسی و بحث قرار گرفت. با توجه به اهمیت موضوع و نکات کلیدی مطرح شده در این برنامه و القای برخی شبهات که اخیرا در شبکه های اجتماعی مبنی بر مخالفت دین با تفریح، سرگرمی و سفر مطرح شده است، «متن کامل» مباحث طرح شده در ادامه می آید:
«سعی میکنم در برنامهها در حد توانم ابتدا سراغ قرآن بروم. این چیزی است که استاد عزیزم حاج آقای قرائتی به من آموخته که تبلیغ قرآن محور را پیگیری کن. در قرآن تقریباً گزارش سی و چند نوع سفر آمده است. سفر خوشایند انسانهاست. از کتابهایی که معمولاً تا قرنها میماند یکی سفرنامههاست. چون در آن تنوع و تازگی است. همه دوست دارند چه آنهایی که سفر میروند و چه آنهایی که نمیروند. امروز میخواهیم به اهداف سفر بپردازیم. خداوند حکیم است یعنی این جهان را براساس حکمت و انسان را براساس حکمتی آفریده است. برنامههایی که در کتابهای آسمانی آورده است براساس حکمت است. به ما فرموده: کارهای شما هم حکیمانه باشد. غذا میخورید، ورزش میکنید، سفر میروید، هدف شما چیست؟ در قرآن سی و چند نوع هدف آمده که من پنج نوع هدف را انتخاب کردم تا در این برنامه بیان کنم. مهمترین آن سفر برای عبادت است که در فصل حج، در برنامه مستقل خواهم گفت. زیارت، عبادت را جدا خواهم گفت. امروز پنج هدف دیگر را که در دین و آیات قرآن و در سیره پیامبر و ائمه وجود دارد.
1) سفر به قصد تفریح
ما انسانها آمیزهای از جسم و روح هستیم. جسم ما نیازمند تفریح و نشاط هست. ممکن است کسانی باشند که امکان سفر رفتن نداشته باشند ولی نهادهایی که در کشور ما با سفر مرتبط هستند میگویند: در فصل تابستان چند ده میلیون سفر صورت میگیرد. قرآن کریم میفرماید: «وَ ابْتَغِ فِيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (قصص/77) دنبال آخرت برو، در بسترهایی که خدا به تو امکاناتی داده است فعالیت کن. «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» درست است گفتیم آخرت اما نصیبت را از دنیا فراموش نکن. امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر این آیه اینطور توضیح دادند که نصیبت را فراموش نکن یعنی از سلامتی، از فراغت، از قوت، از جوانی و شادابیات استفاده کن در مسیر آخرت. البته با گناه آلوده نباشد، در مسیر کمال انسان باشد. امامان ما گاهی تفریح میرفتند، «نُزهَه» یعنی رفتن به جاهای سر سبز و خرم. ائمه ما گاهی به باغ میرفتند. بیرون از شهر میرفتند و به دوستانشان توصیه میکردند به تفریح بروید.
از امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر(ع) حدیثی است که فرمودند: تلاش کنید که وقت خودتان را به چهار قسمت تقسیم کنید. «اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ» برنامهریزی داشته باشید و وقت خود را به چهار قسمت تقسیم کنید. «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ» ساعتی برای خدا، نماز و دعا و قرآن، «وَ سَاعَةً لامْرِ الْمَعَاشِ» قسمتی برای تأمین زندگی و کسب و کار، «وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الاخْوَانِ الثِّقَاتِ» بخشی برای ارتباط با افراد مورد اعتماد تا ما کامل باشیم و دیگران عیوب ما را بگویند و ما آن را رفع کنیم.از این روست که اسلام روی صله رحم خیلی اصرار دارد. «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ» (تحف العقول، ص 409) یک قسمت هم برای لذتها وتریحاتی که حرام نباشد که ماآن را تفریحات سالم نام نهادیم. یا تفریحات حلال برندی در دنیا به نام «حلال» رائج شده است. مردم دنیا با هر دینی مسیحی و یهودی الآن حلال را میفهمند و میدانند مربوط به مسلمانهاست. اول در مورد خوردنیها بوده و الآن توسعه پیدا کرده، تا در رسانه مطرح میشود همه میدانند در مورد مسلمانهاست.تریح هم لذت باشد و حرام نباشد. حرام نباشد یعنی اختلاط دختر و پسر و زن و مرد نباشد. در چهارچوبی باشد که خدا برای ما تعیین کرده و گناه و غیبت در آن نباشد.
در خاطرات حضرت امام خمینی هست که ایشان جمعهها را در ایام طلبگی برای تفریح میگذاشت. او بسیار طلبه درسخوانی بود اما جمعههارا به تفریح اختصاص می داد دوستان هم خیلی خوششان میآمد با ایشان باشند. ایشان میفرمود: هرکس میخواهد در این گروه بیاید چند شرط دارد، یکی نمازمان را اول وقت بخوانیم، دوم اینکه غیبت نکنیم. چهارچوب را رعایت کنیم، تفریح و لذت باشد ولی گناه نباشد.
تفریح از زبان امام صادق (ع)
امام صادق(ع) فرمود: تفریح میتواند یکی از این چیزها باشد که خود اینها هم جای گفتگو دارد و یکی سفر است. فرمود: تفریح یکی از این چیزهاست.
1- «المشی» یعنی پیاده روی، بیشترین ورزش پیامبر پیاده روی بود. انسان نشاط پیدا میکند.
2- سوارکاری، سوارکاری در قدیم با اسب و شتر بوده است. الآن دیگر موتورسواری و کشتی سواری و هواپیما سواری است.
3- شنا کردن وآبتنی
4- نگاه به سبزی؛ از جادههایی که خیلی شلوغ است جادههایی است که سر سبز است. استان گلستان، مازندران، مسیرهایی که بین شهرکرد و خوزستان هست. سلسله کوههای زاگرس که جنگلهای بسیار زیبایی دارد. چشم ما قوتش در سایه دیدن است. دیدن دریا توصیه شده، دیدن آسمان توصیه شده است. دیدن درختان و سبزهها توصیه شده است. گاهی شب در جاده هستیم ولی چیزی را نمیبینیم. اینها را باید در برنامهریزی سفر رعایت کنیم. فصلی را برای دیدن جنگل بگذاریم.
5- خوردن و آشامیدن هم دو تا از تفریحات است، حتی سفر نیم روزه، هرکسی هر غذایی به وسع خودش بردارد و خوش بگذراند.
6- آشامیدن
7- استحمام را فرمودند که تفریح خوبی است.
8- معاشرت با خانواده، زن و شوهر وقتی را با هم باشند.
2) طبیعتگردی
سوره عنکبوت آیه 20 میفرماید: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» بگو سفر کنیددر زمین تا ببینید آفرینش از کجا آغاز شد. این جنگلها، این درختان را چه کسی کاشته است؟ از چه زمانی و طراح چه کسی بوده است؟ معمار کیست؟ ناظر کیست؟ درختان متفاوت از کجا پیدا شده است؟ چند هزار پرنده متفاوت در آسمان است، رهبری اینها با چه کسی است؟ این چند هزار پرنده با فرم خاصی پرواز میکنند. این خلقت از کجا آغاز شده است؟ ما الآن در کشورمان طبیعت گردی داریم، اما طبیعت گردی قرآنی با طبیعتگردی مرسوم جهان متفاوت است. اینها را فلشهایی ببینی به سمت خدا، به گنجشک نگاه میکنی خدا را ببینی.
به قول سلمان هراتی جهان قرآن مصور است که آیههایش به جای اینکه نشسته باشند، ایستادهاند.
این نگاه توحیدی است. در کشور ما زیباییهای طبیعت زیاد داریم. اما طوری تربیت نشدیم که این طبیعت را نگاه کنیم،و وقتی از سفر برگشتیم انس ما با خدا، رابطه ما با خدا گرمتر شده باشد. ما در این زمینه فقر داریم. ما موزههای حیات وحش داریم. در استانهای مختلف مثل اصفهان پاغ پرندگان هست، در تهران باغ پرندگان هست، در همدان موزه حیات وحش هست. مربیانی باید باشند که بیایند توضیح بدهند. چند گونه حیوان دارد، زاد و ولدشان چگونه است؟ در کجا زیست میکند؟ خلقت او چه شگفتیهایی دارد؟ قرآن میفرماید: به شتر نگاه کنید، «افلا ینظرون الی الابل كَيْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه/17) آیا مردم نگاه نمی کنند به شتر که چگونه خلق شده است؟ این را باید یک استاد محیط زیست بیاید توضیح بدهید. مراکزی داریم که برای نجوم است. اساتیدی باشند این بعد قصه را توضیح بدهند. وقتی به نشانهها مینگریم صاحب نشان را هم ببینیم. یک وقتی در تهران یک گروهی بودند سفرهای شبانه را طراحی کرده بودند. جمعی را به اندازه یک اتوبوس ثبت نام میکردند و نزدیک تهران میرفتند، مثل ورامین و پاکدشت، تلسکوپ هم میبردند، اول اینها را با دنیای ستارهها آشنا میکردند. بعد هم با سلیقه چند موضوع دینی مثل پیدا کردن قبله از راه ستاره، یا وقت نماز را بیان میکردند. سیصد هزار منظومه فقط در کهکشان راه شیری هست. قرآن میفرماید: همه را برای تو درست کردم. معلوم میشود من خیلی مهم هستم ولی غافل هستم و از جهان بالا خبر نداشتم. آنوقت خدا آنها را برای من درست کرده چه فایدهای برای من دارد؟ من چه نقشی را باید ایفا کنم؟ در طبیعت گردی حشره شناسی هست، گیاه شناسی هست، خاک شناسی هست، آب شناسی هست. چند سال است در کشور ما در خلیج فارس کشتیهایی راه اندازی شده و سفرهای دریایی هست که اینها باید خیلی زیاد شود.
در قم طلبه بودیم، یکی از دانشگاهیها آمد و ما گفتیم: رشته شما چیست؟ گفت: بیابان شناسی، گفتیم: بیابان چیزی ندارد. گفت: من حاضر هستم شما را 24 ساعت به بیابانهای قم ببرم، شگفتیهای این بیابانها را به شما نشان بدهم. فکر نمیکردیم بیابان اینقدر دیدنی باشد. ما رفتیم و مشغول توضیح دادن در مورد مارها بود، یکباره من لای بوتهای ماری دیدم. اول فکر کردم مار است بعد دیدیم ماری پوست انداخته و این پوست مار است.همراه خود به حجره آوردم وتا مدتها نگهداری می کردم
به اتفاق خانواده به مشهد میرفتیم به جنگل گلستان رسیدیم. دیدیم گروهی از دانش آموزان یک فعالیتی را انجام میدهند. من دیدم مربی به آنها گفته با برگ درختان کلکسیونی درست کنید. اینها هم بدنبال برگهای متنوع بودند، چقدر تنوع برگ داریم. حیرت آور بود دانش آموزان چه مجموعه هائی درست کرده بودند
درمسیر راه کنار دریای مازندران گروهی از دانش آموزان را دیدیم که کاغغذ وقلم بدست مطلب مینوشتند. مربی گفته بود غروب خورشید را توصیف کنید.ما از این ظرفیت ها کم استفاده کرده ایم ما برای دانشآموزان، دانشجویان و عموم مردم نیازمند این هستیم تا نوع طبیعت گردی قرآنی را راه اندازی کنیم چه نهادی متکفل این کار است؟ سازمان محیط زیست یا میراث فرهنگی؟ اینها با بروشور، کلیپ،و.... باید ذهنهای بندههای خدا را عمق ببخشند. سفرهای ارزان ؛آسان ومفید اگر این نوع سفرها رائج شود مریضی و افسردگی هم کم خواهد شد. نشاط زیاد میشود. نشاط زیاد شود خوب درس میخواند و کار میکند. طبیعتگردی یکی از اهداف سفر است که فوق العاده در ابعاد دیگر زندگی تأثیر گذار است.قرآن می فرماید : «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» (عبس/24)انسان باید به غذای خود بنگرد فرض کنید الآن ما در حال سفر هستیم، در راه یک نان میخریم. همین نان از کجا پدید آمده است؟ «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/25) ما از آسمان آب فراوان ریختیم. «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» کاری کردیم زمین این آب را بمکد. «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا» (عبس/27) دانه را رشد دادیم و رویاندیم. «وَ عِنَباً وَ قَضْباً» انگور و سبزی، «وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا» الآن یک نان سر سفره است ولی همین نان را قرآن میگوید: سر نخ را نگاه کن، از باران شروع شد. باران هم چه فعل و انفعالاتی دارد. این طبیعتگردی را با الهام از قرآن باید شیرین و آسمانی کنیم. طبیعتگردی در ایران باید با جهان متفاوت باشد. ما به دنیا باید این درس را بدهیم. قرآن این نوع طبیعتگردی را، تا به نان نگاه میکنیم ما را به سمت سرچشمه میبرد. ما باران را فرستادیم. ما زمین را شکافتیم. ما گیاه را رویاندیم. این کاری است که ما باید انجام بدهیم.
3) تجارت
. مسافرت به قصد تجارت هدف دیگری است که قرآن به آن اشاره دارد سورهای است در قرآن که همه مردم ما حفظ هستند.سوره قریش «بسم الله الرحمن الرحیم، لِإِيلافِ قُرَيْشٍ، إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ» (قریش/1و2) هزار و چند صد سال پیش یک قومی، یک قبیلهای دو سفرداشتند سفری زمستانی وسفری تابستانی راستی برای چه خدا این را برای ما آورده است؟ تا به ما بفهماند این جا به جایی برکت دارد این جا به جا شدنها چه برکات مادی و معنوی دارد. قریش الفت پیدا کردند. قریشی که یک سفر زمستانی داشتند، یک سفر به یمن داشتند، یک سفر هم به شمال منطقه شامات و فلسطین داشتند. کالاهایی را برای فروش میبردند و کالاهایی را هم میخریدند. سفر به قصد تجارت سختتر است. چون تجارت دو نوع است یکی در شهرمان تجارت کنیم، کسب و کار و خرید و فروش، این آسان است. اما وقتی تجارت در سفر شد دلواپسی دارد. مثلاً با کشتی بار را تا کره شمالی یا جنوبی ببرد، اینکه به سلامت برسد و حادثهای پیش نیاید. قرآن سفر به قصد تجارت را توصیه میکند. پیامبر قبل از پیامبری دو سفر تجاری داشته است. در سوره مبارکه مزمل سفر تجاری را با سفر جهاد کنار هم گذاشته است. ما زیاد شنیدهایم کسی که برای تأمین زندگی تلاش میکند، مثل کسی است که در راه خدا جهاد میکند. «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» در سوره مزمل آیه 20، سفر برای جهاد در راه خدا را و سفر برای تجارت را کنار هم آورده است تا بفهماند ارزش دارد یک مسلمان که بازرگانی میکند و واردات و صادرات دارد، دلواپسی دارد ارزش دارد. میفرماید: «وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ» دیگرانی هستند که در زمین سفر میکنند، «يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» به دنبال لطف خدا هستند تا سودی گیرشان بیاید. دنبال کسب حلال بودن هم ارزش مادی دارد که زندگیاش را میگذراند و هم ارزش معنوی دارد.
نقش تجار مسلمان در گسترش اسلام
من دنبال این بودم که ببینم تأثیراتی که تجار مسلمان در تاریخ داشتند را پیدا کنم. کتابی به نام «اطلس جهان اسلام» قرن به قرن گفته در جغرافیای جهان، کجای جهان مسلمانها هستند، کجاهای کره زمین به اسلام یا تشیع گرویدند و چه کسانی باعث و بانی آن بودند؟ بسیاری از مناطق جهان که مسلمان شدند، بازرگانان مؤسس آن بودند. شیرازیها به تانزانیا و زنگبار رفتند، اسلامی که در آن مناطق هست مرهون زحمات اینهاست. اسلامی که در زنگبار هست مرهون شیرازیهاست. آرام آرام این بازرگانان علما را هم همراه خودشان بردند. گفتند: جمعی آنجا مسلمان یا شیعه هستند، ولی عالم و پیشنماز نداریم. فتوا دهنده نداریم. یا در چین، شهید مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» میفرماید: بزرگترین سهم را در مسلمانی چینیها که بیش از هشتاد میلیون مسلمان در چین است،ایرانی ها دارند این را تجار و ایرانیها داشتند. بخش بزرگی مرهون بازرگانان قزوین است. از دو راه ایرانیها به چین میرفتند، یکی از راه خشکی، یکی از راه دریا که سواحل خلیج فارس از راه دریا میرفتند. من از حاج آقای قرائتی شنیدم که مسلمانان چین نیت نمازشان را به زبان فارسی میگویند. چهار رکعت نماز ظهر به جا میآورم قربة الی الله! در بعضی مساجد همین نیت را به زبان فارسی نوشته و آنها هم به بچههایشان میآموزند. هشت قرن گذشته و الآن جمعیت میلیونی مسلمانها که در چین هستند یک جمع بازرگانی این بنیان را گذاشتند.
روزی به حاج آقای قرائتی پیشنهاد کردم که به اتاق بازرگانی برویم. ببینیم الآن اتاق بازرگانی ایران در زمینه فرهنگی چه کار میکند؟ ایشان هم استخاره کردند و خوب آمد. آنوقت آقای دکتر نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی بودند. آقای دکتر نهاوندیان از آمدن آقای قرائتی متعجب بودند. ایشان گفتند: من نه اهل صادرات و واردات هستم نه کسب وتجارت. من برای این آمدم که ببینم شما برای مسائل فرهنگی برنامه دارید؟ بازرگانان ایرانی که به اقصی نقاط جهان میروند یا بازرگانان خارجی که وارد ایران میشوند. ما برای اینها فکری کردیم. نظام و کشور و گذشته و دینمان را معرفی کنیم؟ یا بازرگانی که از اینجا کالا میبرد، به اروپا و آسیا رفت و آمد میکند. مسأله سفر که بخواهیم و نخواهیم صورت میگیرد. این رنگ خدایی دادن به سفرها مهم است.
مستندی تلویزیون نشان میداد که یک عالمی از قم به تایلند رفته است به نام شیخ احمد قمی. سیصد سال قبل رفته بود. قبل از این عالم بازرگانانی رفته بودند و بعد این عالم را بردند. الآن گنبد و بارگاهی آنجا دارد و دستیار پادشاه تایلند شده بود. صاحب تفکر و ایده بوده است. . آمار نشان میدهد امروزه بيش از ٨٠٠ هزار شيعه تايلندي وجود دارد که میتوان گفت از برکات شيخ احمد قمي است. یعنی این نوع سفرها یا سفرهای داخلی، علاوه بر اینکه تجار کالا را منتقل میکنند، افکار و عقاید و فرهنگ را منتقل کنند.
درباره سفر به قصد تجارت! سوره نحل آیه 14 میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ» او خدایی است که دریا را در اختیار شما قرار داد، «لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا» تا گوشت تازه میل کنید. بخش زیادی از گوشت تازه از دریاست. «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً» غیر از ماهی که از دریا میگیرند، زیور آلات مثل مروارید، سنگهای قیمتی هم از دریا استخراج میکنید. «تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ» از شگفتیهای دریا این است که دماغه کشتی آبها را میشکافد «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» یکی هم برای اینکه درآمد کسب کنید، «وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» شاید شکرگزار خدا باشید. الحمدلله بگویید. این رنگ خدایی دادن به سفر است.
4) سفر به قصد خدمت
یکی دیگر از هدفهای سفر، خدمت است. ما خوشبختانه اول انقلاب نهادی را به نام جهاد سازندگی داشتیم. من طلبه جوانی بودم و یادم هست به روستاها رفتیم و برای مدرسه سازی با عشق و شور و انگیزه کار میکردیم. چند سالی هست الآن گروههای جهادی راه افتاده است، دانشجو و دانشآموز بدون اینکه نیاز به کسب درآمد داشته باشند فقط به قصد خدمت راه میافتند به مناطق محروم یا زلزله زده و نیازمند با عشق وافر وانگیزه ای الهی حتی در تعطیلات نوروز هم میروند. در سوره مبارکه کهف ماجرایی نقل شده از شخصیتی به نام ذوالقرنین، قرآن میفرماید: خدا اسباب و وسایل زیادی در اختیار او قرار داد. برای سفر جهادی، برای خدمت و سازندگی ذوالقرنین سه سفر داشته یکی به غرب، یکی به شرق، یکی به شمال. سفر سوم منطقهای است کوهستانی که وقتی به آنجا رسید اهالی محروم آنجا آمدند و گفتند: دشمنانی داریم که اینها فساد میکنند، شما بیا بر ما منت بگذار، امکانات از ما و مدیریت از شما. تخصص از شما! همین کاری که دانشجویان عزیز ما میکنند و به اردوهای جهادی میروند. ذوالقرنین مردم را فراخوان داد و فرمود: تکههای بزرگ آهن بیاورید. نیروی انسانی و وسایل از آنها بود و بنا شد سدی بسازند تا از نفوذ دشمنان و مفسدین جلوگیری کنند. تکههای آهن را بین دو کوه قرار دادند و بعد ایشان فرمودند: حرارت زیادی لازم است تا این آهنها به هم جوش بخورد. مسهایی را فراهم کردند برای اینکه این آهن زنگ نزند. مس ذوب شده را روی آن آهنها کشیدند. سد نیرومندی درست شد، ساخت سد که به پایان رسید، گفت: این از لطف خدا بود. به جای اینکه بگوید: من بودم چنین کردم، گفت: این رحمت خدا بود که من توانستم چنین خدمتی را بکنم. آیات 83 تا 99 از سوره کهف گزارش دقیق این سفر را بیان می کند.
5) سفر به قصد عبرت
قرآن کریم پس از اینکه قصه یوسف را نقل میکند، میفرماید: بروید سفر کنیدودستاوردهای نیکان را بررسی و مطالعه کنید سفر کنید وازنتایج کار مکذبین و مفسدین را الهام بگیرید. سوره یوسف آیه 109 اینطور شروع میشود «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ» مخاطب پیامبر اسلام است، ما نفرستادیم قبل از تو «إِلَّا رِجالًا» شخصیتهایی را «نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى» به آنها الهام کردیم و وحی فرستادیم از سرزمینهای حاصلخیز مثل مصر، مصر سرزمینی است که دارای تمدن است. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» چرا مردم سفر نمیکنند؟ «فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» تا بنگرند قبلیها، تمدنهای قبل و انسانهای قبل، کسانی که آمدندچه عملکردی داشتندوبه چه پیشرفت هائی رسیدند والبته پاداش های آخرت از دستاوردهای دنیائی بهتر است «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ» این رویکردمثبت بود.اما جنبه منفیاش را در سوره آل عمران آیه 137 میفرماید: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما فرهنگهایی بود. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» سفر کنیددر زمین «فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِين» ببینید آنهایی که حرف انبیاء را دروغ میشمردند چه سرانجامی داشتند؟ یا در سوره حج آیه 46 فرمودند: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» آیا سفر نمیکنند تا دلهایی که حقایق را درک کند پیدا کنند؟ یا گوشهایی که صداها رابشنوند مثلاً شیراز میرویم، صدایی نیست ولی صداهایی به گوش ما میرسد از قرنها دورتر که حرفهایی برای ما دارند و پیامهایی دارند که گوش شنوا وحقیقت طلب می خواهد.
آداب سفر
اسلام با رکود مخالف است. رکود جسم، رکود جان، رکود مال، رکود فکر، رکود کالا، رکود طبیعت، اسلام حرکت را دوست دارد. فکر خوب و علم خوبی دارم در اختیار دیگران قرار ندهم. اسلام نمیپسندد و میگوید: با دیگران مشورت کن و یافتههای خودت را در اختیار دیگران قرار بده. برکه آب راکد نباش و در حال حرکت باش. یا مال را به صورت کنز در خانه نگه ندارطبیعت را راکد نگذار اسلام میفرماید: هرکس زمین و آب دارد اما همچنان فقیر است از رحمت خدا به دور است(من وجد ماء وترابا ثم افتقر فابعده الله ) باید تلاش کند این زمین بایر را به زمین دایرو حاصلخیز تبدیل کند و از آن برداشت کند. اسلام با احتکار کالا مخالف است. پس سفر و مسافرت را اسلام میپسندد منتهی میگوید: هدفمند باشدوبه سبک زندگی مسلمانی باشد.
نکته اول: تنها سفر نروید
اسلام میفرماید: سفرجمعی باشد. خداوند ما را طوری آفریده که نیازمند همدیگر هستیم، با هم سفر کنیم. احادیثی داریم که از رحمت خدا به دور میماند کسی تنها غذا بخورد، تنها بخوابد و تنها سفر برود. حتی الامکان این را رعایت کنیم. اگر ناچار هستیم که تنها سفر کنیم از دعاهایی که به ما یاد دادند استفاده کنیم. مثلاً «لا حول و لا قوة الا بالله« را زیاد بگوییم. ماشاءالله را زیاد بگوییم. در دلمان با هر زبانی بلد هستیم از خداوند کمک بخواهیم و از خطرات به او پناه ببریم. از دعا استفاده کنیم. اگر ناچار هستیم تنها سفر کنیم. پس تنها سفر نکنیم! عددش راهم پیغمبر فرموده، عدد مناسب چهار به بعد است. حداقل چهار نفر باشند که خوش بگذرد. در سفر نوعی معاشرت هست که به بالندگی عقل و به شکوفایی فطرت میانجامد.
نکته دوم: همسفر را انتخاب کنید
در حدیث می خوانیم: همسفری انتخاب کنید از نظر خلق و خو با شما سازگار باشد. همسفری انتخاب نکنید که خرج شما را بدهد. اسلام این را نمیپسندد، اسلام عزت را دوست دارد. دنُگی حساب کنید، یکبار ایشان حساب کند و یکبار شما حساب کنید. وقتی برگشتیم یک عزتی را در خودمان احساس کنیم و زیر دین او نباشیم. این خواری به دنبال دارد. بعد انسان به فکر میرود که چرا من ندارم؟ وقتی همه همسطح بودیم خرجها هم مناسب با داشتههای ما هست. گزارش سفر موسی بن عمران در قرآن آمده است. قرآن میفرماید: وقتی خواست به راه بیافتد جوانی را با خود همراه کرد. این به ما درس میدهد که تنها سفر نکنیم. جوان یوشع بن نون بود. جانشین حضرت موسی بود. امیرالمؤمنین(ع) به پسرش امام حسن مجتبی(ع) این توصیه را میفرماید: «سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ» (نهجالبلاغه/نامه31) قبل از اینکه بخواهی راهی جایی شوی، همسفر را دقت کن. «وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّار» قبل از اینکه بخواهی خانه بخری از همسایهها پرس و جو کن. اینجا چطور محلی است؟
نکته سوم: بسم الله الرحمن الرحیم
اینکه سفر را با نام خدا شروع کنیم. از حضرت نوح در قرآن سفری گزارش شده است. وقتی مسافران سوار کشتی شدند به آنها فرمود: سوار این کشتی بشویدبا نام خدا «وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» (هود/41) با نام خدا آغاز کنید و با نام خدا توقف کنید. «مُرساها» یعنی توقف، «مجراها» یعنی حرکت. میخواهم سفر کنم و از خانه بیرون بروم، بسم الله الرحمن الرحیم! امامان ما هم دعاهای زیادی به ما یاد دادند، مثلاً «قل هو الله» به سمت راست و به سمت چپ، روبرو و پشت سر، یا سوره حمد، آیت الکرسی را غالباً ایرانیها حفظ هستند. صلوات بفرستید. از روح بلند پیامبر امداد بطلبیم. با نام خدا و دعا آغاز کنیم. در وسایل الشیعه دعا های زیادی برای آغاز سفر از ائمه به ما رسیده است. جایی خواندم که سفرتان را با توسل به امام رضا(ع) شروع کنید. از خدا بخواهید به حق این امام نازنین یک سفر خوش و خوبی به دور از حادثه خدا برای شما تقدیر کند.
نکته چهارم: صدقه بدهید
سفر خودتان را با صدقه شروع کنید. امام صادق(ع) فرمود: «افْتَتِحْ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَةِ» (کافی/ج4/ص283) دنبال حدیث است که سلامتیات را با صدقه تضمین کن. خودت را بیمه کن، خداوند که حاکم و فرمانروای عالم است، تو را از خطرات مصون میدارد. حدیثی داریم صدقه کم یا زیاد، ولی صدقه بدهید و مقید باشید. در سفر فرمودند: فقرایی که سمت شما میآیند را رد نکنید و حداقل تا سه فقیر را کمک کنید.
نکته پنجم: آشنایان را از سفر خود باخبر سازید
. وقتی با خبر باشند مراقب خانه ما هستند یا حواسشان هست ما در سفر هستیم چرا نیامدیم؟ خدای نکرده حادثهای رخ داده است. پرسو جو میکنند. وقتی برگشتیم به دیدن ما میآیند. این الفت بین انسانها را زیاد میکند و ارتباطات را گرم میکند. یکی از آداب سفر دعا به مسافران هست. پیامبر عزیز ما(ص) وقتی به مسجد وارد میشدند همه را نگاه میکردند. میدیدند چند نفر نیستند. پرسو جو میکردند فلانی کجاست؟ مثلاً میگفتند: در سفر هست، میفرمودند: همه با هم برایش دعا کنید. چقدر این هم افزایی محبت ایجاد میکند و دلها را به هم نزدیک میکند و اگر کدورتی هست برطرف میکند. به زائران خانه خدا وزائران امام حسین دعا کنیم. فرمودند: سفر یکی از سه دستاورد را باید داشته باشد. یا برای قیامت ما باید ذخیره باشد. یا یک سود دنیایی برای معاش ما داشته باشد. یا یک تفریح سالمی که گناه درونش نباشد. برای مسافرین جادهها دعا کنیم. خدا بخاطر دعای ما به مسافران به ماهم رحمت میآورد. پیامبر(ص) فرمود: خداوند به مسافران رحیم است. مسافرین را دوست دارد. وقتی شما به کسانی که مورد محبت خدا هستند دعا میکنید، خدا به شما نظر میکند.
نکته ششم: مدیر انتخاب کنید
یک نفر تصمیم گیر باشد و بقیه از او اطاعت کنند. گفتیم: سفر تنهایی نباشد ولی در سفر چند نفره اگر همه بخواهند تصمیم بگیرند، کجا بایستیم و چه غذایی بخوریم و با چه سرعتی حرکت کنیم. این هرج و مرج میآورد. خود همین یک سبک زندگی مسلمانی است. یک ناظر بیرونی غیر مسلمان باید این را بفهمد. مسلمانها هرجا میروند با مدیریت حرکت میکنند. هم یک نفر تصمیم بگیرد و هم بقیه بداخلاقی نکنند. نگویند: بابا این چطور مدیریتی است؟ پدر ما را درآورد. یا سخت گرفت. همه تسلیم او باشند و اطاعت کنند از یک نفری که خودشان انتخاب کردند.
نکته هفتم: در کارها مشورت کنید
در حدیث داریم که حداکثر مشورت را در سفر داشته باشید. همین که با هم گفتگو کنیم ولو یک کار ریزی را، در راه با هم مشورت کنیم که دریا برویم یا نه؟ جنگل بمانیم یا نه؟ کجا استراحت کنیم؟ اینها باب مشورت را باز میکند. مشورت یکی از دو حالت را دارد. وقتی مشورت میکنیم یا در آن کار موفق میشویم یا شکست میخوریم. اگر موفق باشیم حسود نخواهیم داشت چون همه می گویند با ما مشورت کرد واگر شکست خوردیم کسی ما را سرزنش نمیکند.
نکته هشتم: خوش اخلاق باشید
خوش اخلاقی و مزاح در سفردر اسلام توصیه شده است. زندگی با شادابی و نشاط همراه باشد به ما فرمودند: طوری تدبیر کنید که غصههایتان را در دل پنهان کنید و ظاهر را با نشاط نگه دارید. به طوری که دیگران بگویند: خوشا به حال فلانی هیچ غصهای ندارد. «الْمُومِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه» (نهج البلاغه، حكمت 333) به خصوص در مسافرت، کاری کنید همه بگویند: خیلی خوش گذشت. البته در حدیث دارد شوخی بدون گناه، به قیمت مسخره کردن دیگران نه! به قول حاج آقای قرائتی خنده حلال، همه را بخندانیم بدون اینکه کسی تحقیر شود و کسی مسخره شود. پیامبر عزیز ما در سفری اعلام کردند: بداخلاقها همراه ما نیایند. «من کانَ سییء الخلق فلا یُصحبنا» بداخلاقها همراه ما نیایند. خوش اخلاقی و مزاح در سفر توصیه شده است. موسی بن جعفر(ع) در مدینه نشسته بودند، یکی از یارانشان وارد شدند. فرمودند: میدانی در راه چه کار کردی؟ با برادرت دعوا کردی، دعوا به جایی رسید که حرف زشت زدید و ناسزا گفتید و قهر کردید و جدا شدید. نتیجه این شد که برادرت نرسیده به وطن خواهد مُرد! از همان اول بنا را بر این بگذاریم که خوش اخلاقی کنیم، چشم پوشی کنیم.
نکته نهم: همکاری کنید
از خسارتهایی که بزرگان ما فرمودند، ما در بین خودمان داریم کم توجهی به نهجالبلاغه است. نهجالبلاغه برادر قرآن است. بعضی از بزرگان توصیه میکنند برای انس با نهجالبلاغه از آخر به اول بخوانیم. کلمات کوتاهی که دنیایی پر از معانی است. نهجالبلاغه را از آخر به اول باز کنیم، یکی از حکمتهای پایانی این کتاب این است که امیرالمؤمنین فرمود: «شَرُّ الاخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» (نهجالبلاغه، حكمت 479) بدترین دوست این است که زحمتش به دوش شما باشد. در سفر هرکس سهم خودش را انجام دهد. یک کسی گفت: این سفر خیلی خوب است. گفتند: چطور؟ گفت: خوراکش دو بله نمازش نصفه کار هم هیچی! پیامبر (ص) در سفری بودند به جایی رسیدند که باید غذا میل میکردند. فرمودند: گوسفندی را ذبح کنید. بلافاصله یک نفر آمد و گفت: من ذبح میکنم. نفر دوم گفت: من پوستش را میکنم. نفر سوم گفت: من تکه تکه میکنم، نفر چهارم گفت: من میپزم! پیامبر فرمود: من هم هیزم جمع میکنم. این خوب است. یعنی در این سفری که رفتیم همه کمک کردند. بچهها، زن و مرد همه کمک کردند. هرچه به یاد میآورم زیبایی و شیرینی است. کسی کنارهگیری نکرد. در حدیث می خوانیم. «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَي كَلَّهُ عَلَي النَّاسِ» (كافي، ج 4، ص 12) از رحمت خدا به دور است کسی که زحمتش به دوش دیگری بیافتد. همه تصمیم بگیریم در یک کاری مشارکت کنیم. حدیث داریم «سَيِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ فِي السَّفرِ» (بحارالانوار، ج 73، ص 273) سرور یک جمعیت در سفر کسی است که خدمت کند.
در خاطرات حضرت امام خمینی هست که در جوانی با دوستانش به سفر مشهد میرفتند،حضرت امام زیارتش را مختصر میکرد و به خانه میآمد و کارهای خانه را میکرد. هشتاد سال گذشته ولی این خاطره ثبت شده است. در حالی که زیارت امام رضا خیلی ثواب دارد. یک نماز زیارت بخواند، رکعت اول سوره یس و رکعت دوم سوره الرحمن بخواند. اما زیارتش را کوتاه میکرد و زودتر از همسفران خانه میآمد و وسایل پذیرایی را آماده میکرد. اینها باید تابلو شود و سبک زندگی ما شود. امیرالمؤمنین (ع) در جاده به سمت کوفه میآمدند. یک کسی هم در جاده بود که با ایشان شروع به صحبت کردند. متوجه شدند مسیحی هستند. مسیحی از امام پرسید: شما کجا تشریف میبرید؟ فرمودند: کوفه. به دو راهی رسیدند. مسیحی دید امیرالمؤمنین به جادهای رفت که او میرود. پرسیدند: مگر شما کوفه نمیروید؟ فرمودند: چرا. پیغمبر ما به ما یاد داده که همسفر حقی بر تو دارد، تا چند رقم او را بدرقه کنید. از آغاز راه با هم نبودند ولی یک ساعت با هم بودند. همین حقی ایجاد میکند. مسیحی گفت: این را پیغمبر شما گفته است؟ امیرالمؤمنین فرمود: بله گفت: اگر اینطور است من مسلمان میشوم. مسلمان شد و به سمت کوفه آمد. مسیحی گفت: «لا جَرَمه انما تَبعهُ مَن تَبِعَهُ لافعاله الکریمه» اینهایی که از اسلام استقبال کردند و پیرو پیامبر اسلام شدند بخاطر این اخلاق خوش پیامبر است. شما شاهد باش، من وارد دین شما شدم! این نتیجه خوش اخلاقی است.
نکته دهم: به در راه ماندگان کمک کنید
اینکه در راه سفر میکنیم و کسانی را میبینیم که آنها با ما نبودند ولی با مشکل روبرو شدند. ماشینشان خراب شده است یا اموالشان را دزد برده است. یا تصادف کردند، به آنها کمک کنیم. چقدر در قرآن داریم «این السبیل» در راه ماندگان، پیامبر فرمودند: هرکس مسافری را کمک کند خداوند هفتاد غم و غصه را از دل او برمیدارد. بعد فرمودند: یک مشکل بزرگ و غصه بزرگ را از او دور میکند. پرسیدند: یا رسول الله! منظور شما از مشکل بزرگ چیست؟ فرمود: جان دادن! جان دادن سخت را از او دور میکند. مخصوصاً وقتی شب است و زن و بچه دلواپس هستند. خداوند مزد کمک به مسافران در راه مانده خوب جان دادن قرار داده است یکوقتی با اینکه گناهکار هستیم اما مرگ ما راحت است و مثل بو کردن گل است، میگویند: این مزد کمکی بود که آنجا کردی. پیامبر فرمود: اگر مردم بدانند چقدر خدا مسافر را دوست دارد، همه راهی سفر میشوند.
نکته یازدهم: مراعات همسفران را بکنیم
گاهی ما متأسفانه کلمه اکثریت را به معنای حقانیت میگیریم. مثلاً جمعی ده نفره هستند وارد اتاقی میشوند، شش نفر سیگاری هستند و بقیه سیگار نمیکشند. اینها همه فضا را آلوده میکنند و بعد هم میگویند: چون ما اکثریت هستیم. حق با ماست، شما دو نفر از اتاق بیرون بروید! نه، اینجا از جاهایی است که اکثریت با حقانیت همراه نیست. سیگاریها بیرون بروند ولو تعدادشان زیاد است. حق همسفران را با اکثریت قاطی نکنیم و به خودمان حق بدهیم.
نکته دوازدهم: وسائل مورد نیاز را بردارید
در احادیث آمده این است که وسایل مورد نیاز را همراه خودمان ببریم. در احادیث اسامی وسایلی که مربوط به هزار سال پیش است آمده است. مثل نخ و سوزن، ادویهجات، چاقو، مسواک، شانه، حوله، الآن هم اینها مورد نیاز است ولی برای یک وسیله نقلیه چه چیزی مورد نیاز است؟ طناب لازم است. زاپاس ماشین هست یا نه؟ جعبه کمکهای اولیه، آب، ظرف آب، اقلامی که ضروری و لازم است همراه باشد که سفر تلخ نشود.
نکته سیزدهم:مواظب باشید دینتان به خطر نیفتد
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لا يخرج الرجل فى سفر يخاف منه على دينه و صلاته» کسی به سفر تصمیم نگیرد که میترسد نمازش قضا شود یا میترسد دینش به خطر بیافتد. میداند این سفر چه سفری است، میخواهد با یک عده راه بیافتد، بزن و برقص و بکوب و کنار دریا و مختلط شدن دارد، از این سفر پرهیز کند. یا اینکه همسفران اهل نماز نیستند و دین و حجاب را مسخره میکنند. هدف اولیه ما سمت خداست،رنگ خداست ؛راه خدا سمت خدایی بودن را امام علی(ع) فرمود: اقدام به این سفر نکن که میترسی بر دینت یا میترسی بر نمازت!
جوانی میخواست مسافرت برود. خدمت امام صادق(ع) آمد مشورت کند. امام فرمود: مواظب نماز صبحهایت باش تا قضا نشود. در سفر بیکار هستیم و شبها دیر وقت میخوابیم، نباید چهارچوب دین را فراموش کنیم. با خدا باش و پادشاهی کن! ، گاهی هم سفرهای خارجی اینطور است. ورزشکاران و دانشجویان میخواهند بروند. به ما گفتند: از دینتان حراست کنید. چقدر قرآن میگوید: «حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي» (بقره/ 238) مواظب نمازهایتان باشید. سفر خارجی است خوب باشد. سوار هواپیما شدیم، کسی گفت: من سفر اروپا میروم، نماز نمیخوانم و برمیگردم قضایش را میخوانم. گفت: همسفران ما مسخره میکنند. این باید تدبیری کند. به نماز خواندن افتخار کنیم و رعایت مسائل دینی را بکنیم. نماز پنج مخالف دارد یکی همین کفار هستند که قرآن میفرماید: «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً» (مائده/58) کسانی هستند که با بلند شدن صدای اذان مسخره میکنند. همین عاملی میشود برای اینکه آن جوانی که میخواهد نماز بخواند انگیزهاش را از دست میدهد.
نکته چهاردهم: به دوستان پیام بدهید
امام صادق(ع) فرمود: ارتباط با دوستان، در شهر که هستیم با رفت و آمد و دید و بازدید است. در مسافرت به نامه است. الآن پیامک میزنند. خیلیها هستند وارد حرم امام رضا میشوند برای صد نفر پیام میزنند که در حرم امام رضا به یاد شما هستم ویادرسفر تفریحی تصاویر زیبای مناظر بین راه را برای دوستان ارسال کنید همه احساس کنند بیادشان هستید
نکته پانزدهم : سفر فرزندان باید با اجازه پدر باشد
عزیز مصر به فرزندان یعقوب گفت: من اینبار به شما گندم دادم، دفعه بعد باید برادر کوچکتر را هم بیاورید. آنها گفتند: «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ» (یوسف/61) باشد با پدرش صحبت میکنیم. از این آیه معلوم میشود اجازه پدر شرط است. بعد هم که به کنعان رسیدند، گفتند: پدرجان! قصه این است که این مقدار گندمی که آوردیم برای مدتی کافی است. بار دیگر خواستیم به مصر برویم بنیامین را باید همراه ما کنی. پدر دغدغهمند هم گفت: من یک خاطره تلخی در ذهن دارم. شما همان کسی هستید که یوسف را بردید و نیاوردید. ولی چون ناچار هستم باز به خدا توکل میکنم. این آیه به ما میگوید: اجازه پدر شرط است.
نکته شانزدهم: والدین سفارشات لازم را به فرزندان بکنند
فرزندان حضرت یعقوب بسیار زیبا بودند، زمانی که راهی مصر شدند پدر به آنها فرمود: «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ» (یوسف/67) عزیزانم، همه شما از یک در وارد نشوید ازدرهای متعدد وارد شوید. بعضی گفتند: معنایش این است که شما را چشم میکنند. شاید کسی تنگ نظر باشد، نگاه بد میکند. بعضی گفتند: ممکن است دشمن به شما صدمهای وارد کند. ده تا بچه تنومند و زیبا، معنایش برای امروز ما این است که پدر و مادرها باید دقت کنند مخصوصاً وقتی چند بچه را یکجا اعزام میکنند. پرس و جو کنند، با چه کسی میخواهند بروند، کجا میخواهند بروند. چه نهادی هست.
نکته هفدهم: از همسفران بیمار پرستاری کنید
یکی از نکات سفر که در احادیث آمده است، احیاناً در طول سفر یکی از همسفران مریض میشود. دیگران مراقبت کنند با اینکه ممکن است یک مقداری خوشی سفر کم شود.
نکته هجدهم: سوغاتی بخرید
امامان ما فرمودند: سوغاتی بخرید. به قیمتش هم نگاه نکنید که گران باشدیا ارزان همین اندازه که طرف بداند شما به یاد او هستید. گاهی برای پیامبر آب زمزم سوغات میآوردند. همینقدر که این سوغاتی صفا و صمیمیت را نشان میدهد.
نکته نوزدهم: تلخیها ی سفر را تعریف نکنید
دیگر اینکه در بازگشت از سفر. حدیث داریم تلخی های سفر را تعریف نکنید می کوید: جای دشمنت خالی، یک کباب خوردیم مثل لاستیک!فلانی خور وپف می کرد نگذاشت بخوابیم یا غیبت کنیم و بدگویی کنیم. از خوشیهای سفر بگوییم. امام فرمودند: این از جوانمردی و مروت به دور است که ناگوارائی ها را نقل کنیم. بدیهای سفر را پنهان کنیم. وسعت روح داشته باشیم.
نکته بیستم: مردم را نترسانید
در جادهها مردم را نترسانید. با بوق، با ویراژ، با چراغ بالا، با سرعت و سبقت، حدیث داریم پیغمبر فرمود: اگر کسی به کسی طوری نگاه کند بخاطر اینکه او را بترساند، خداوند روز قیامت او را خواهد ترساند.
نکته بیست ویکم: محیط زیست را حراست کنید
طبیعت امانت خدا در دست ماست از طبیعت استفاده کنیم ولی تخریب نکنیم دریا و جنگل و جویها و حیوانات را مراقبت کنیم. خدا مرحوم آیتی را رحمت کند. شهید مطهری خیلی سفارش میکردند که کتابهای این عالم را بخوانید. آیتی در جاده میرفت، یک سگی میخواست از این طرف خیابان به آن طرف خیابان برود. رفت ماشین را متوقف کند به سگ نخورد، ماشین واژگون شد و خودش آسیب دید و بعد در بیمارستان از دنیا رفت. از محیط زیست و حیوانات مراقبت کنیم.
نکته بیست ودوم: به مایه آبروی اسلام وایران باشید
کسانی که به خارج از ایران میروند، از نظام و کشورمان، از شهیدانی که آنها سرمایهگذاری کردند ما به این عزت رسیدیم، حراست و حفاظت کنند. دانشجویانی که برای مسابقات علمی به خارج می روند ؛ورزشکارانی که برای مسابقات ورزشی سفر می کنند ؛بازرگانانی که به قصد تجارت به خارج کشور می روند زائرانی که به قصد زیارت خانه خدا وحرم پیامبر به مکه ومدینه می روند وعاشقانی که به عشق زیارت عتبات به عراق می روند همه تلاش کنند از کشور عزیزمان تصویری خوش بجا بگذارند.