نقش مسجد در مقابله با فرقه‌های انحرافی
جریانی که در تضعیف فرهنگ اصیل اسلامی فعالیت می­کند، جریان تصوف فرقه‌ای است که سعی می‌کند با ترویج مکان دیگری برای سلوک معنویت به نام «خانقاه» به تضعیف و کمرنگ کردن مسجد بپردازد.

فرهنگ سدید-گروه وحدت: جریان­‌های مختلف فرهنگی در برابر اسلام ناب محمدی قرارگرفته‌اند. این جریان­ها که در این نگاشته به‌عنوان «جریان‌های ضد فرهنگ» یادشده است، درصدد تخریب ایمان مؤمنان و اتحاد مسلمانان گام برمی‌دارند. استعمار و بیگانگان نیز در ترویج این تفرقه گرایی نقشی مؤثر داشته است. «مسجد» به‌عنوان نهاد درون دینی مهم‌ترین مانع در برابر هجوم جریان‌های انحرافی است. این مقاله بر این است تا با معرفی برخی جریان‌های انحرافی به‌ویژه «تصوف فرقه‌ای» به نقش مؤثر مسجد در مقابله با این جریان‌ها بپردازد. مسجد، پایگاه مقابله با کانون تقابل با تصوف فرقه‌ای به شمار می‌آید. مسجد در برابر جریان‌های دیگر انحرافی همچون جریان‌های شیطان‌پرستی، جریان بهائیت، وهابیت، ناسیونالیسم، جریان ابتذال فرهنگی، کثرت‌گرایی دینی و جریان فمینیسم، به‌خوبی می­تواند مقاومت کند و فعالانه به ترویج اندیشه ناب محمدی بپردازد.

مقدمه

چرایی و ضرورت جریان‌شناسی فرهنگی برای مدیریت فکری و مهندسی فرهنگی کشور بدیهی‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. جریان‌شناسی یک ضرورت اساسی روزگار معاصر ایران و کشورهای اسلامی است. مسئولان فرهنگی و فکری کشور بدون شناخت و آسیب‌شناسی جریان‌های گوناگون نمی‌توانند وضعیت فکری و فرهنگی کشور را مدیریت کنند. حکومت دینی نیز که تولیت فرهنگ دینی مردم را به عهده دارد، بر اساس تعریف علم کلام، نقش مؤثری در توسعه باورهای دینی مردم دارد. علم کلام، علاوه بر عهده‌داری تنظیم، تبیین و اثبات گزاره‌های اعتقادی، موظف است به شبهات کلامی فرقه‌های منحرف بپردازد.

متکلمان درگذشته به‌نقد فرقه‌هایی مانند مرجئه، خوارج، مشبّهه، مجسّمه و غیره می‌پرداختند و امروزه نیز مرزداران اندیشه اسلامی باید فرقه‌های فرهنگی و معنویت‌های نوظهوری مانند صوفیه، اکنکار، أُشو، رام‌الله، بهائیت و وهابیت را به چالش انداخته و با جدیت و به‌کارگیری نظام‌مند به تحلیل و نقد و بررسی آن‌ها بپردازند. یکی از نهادهای درون دینی که توان مقابله با جریان‌های انحرافی و ضد فرهنگ را دارد، مسجد است. نگارنده در این مقابله ضمن معرفی مهم‌ترین جریان‌های ضد فرهنگ و انحرافی به نقش مسجد در مقابله با آن‌ها اشاره خواهد کرد.

مسجد کانون تقابل با تصوف فرقه‌ای

جریانی که در تضعیف فرهنگ اصیل اسلامی فعالیت می­کند، جریان تصوف فرقه‌ای است که سعی می‌کند با ترویج مکان دیگری برای سلوک معنویت به نام «خانقاه» به تضعیف و کمرنگ کردن مسجد بپردازد.

چیستی تصوف

یکی از جریان‌های ضد فرهنگ رایج در کشورهای اسلامی، جریان تصوف فرقه‌ای است که با گرایش‌های گوناگونی ظاهر گشته است. تصوّف- که اسم منسوب آن صوفیه است- مصدر لازم ثلاثی مزید از باب تفعّل به معنای صوفی شدن به کار می‌رود. یکی از کاربردهای باب تفعّل، بیان دارا شدن چیزی یا صفتی است؛ مانند تأهّل، یعنی: دارای اهل شدن و یا تألّم، به معنای دارای درد شدن. این باب برای بیان گرایش به فرقه‌ها و آیین‌ها هم به کار می‌رود، مانند تَمَجُّس یا تهُّود که به معنای گرویدن به آیین مجوس و دین یهود است. تصوّف هم به معنای گرایش به صوفی است؛ پس تصوّف، هم به معنای صوفی شدن و هم به معنای گرایش به صوفی به کار می‌رود.

ابونصر سراج درباره چیستی تصوّف می‌گوید:

«صوفیان مانند فقها و زهاّد به دنبال علم خاص یا ویژگی اخلاقی معین نبودند؛ زیرا آن‌ها خود، سرچشمه تمام دانش‌ها و دارای مجموعه احوال بودند». صوفی ازنظر ابونصر سراج، هم بینش دینی و هم منش دینی و هم کنش دینی دارد. درحالی‌که به‌عنوان‌مثال «علم کلام» فقط به دنبال بُعد بینش دینی یا «اخلاق» فقط در پی منش دینی و یا «فقه و حقوق» فقط به دنبال کُنش دینی است؛ اما صوفی ازنظر سراج، سرچشمه تمام دانش‌ها و احوال است.

هجویری در کشف‌المحجوب، بین سه واژه «صوفی» و «متصوّف» و «مستصوف» فرق می‌گذارد؛ صوفی؛ اهل کمالی است که از صفات نفسانی دورگشته و به حقیقت رسیده ‌است. متصوّف؛ طالبان رسیدن به مرتبه صوفیان هستند و جمع آن متصوّفه ‌است، مستصوف؛ کسی است که ظاهرش را همچون صوفیان و طالبان تصوّف می‌آراید، اما درواقع از عقاید و اعمال آن‌ها به دور است. وی در این مورد می‌گوید:

«صوفی آن بود که از خود فانی بود و به‌حق باقی از قبضه طبایع رسته و به حقیقت حقایق پیوسته است و متصوّف آنک به مجاهدت، این درجه را می‌طلبد و اندر طلب، خود را بر معاملت ایشان درست همی‌­کند و مستصوف آن است که از برای منال و جاه و حظ دنیا خود را مانند ایشان کرده است و از این هر دو از هیچ معنی خبر ندارد تا حدی که گفته‌اند: «المستصوف عند الصوفیه کالذُباب و عند غیرهم کالذِئاب.» مستصوف در نگاه صوفی از جهت حقارت و بی‌ارزشی، چون مگس بود و در نزد دیگران، چون گرگ پر فساد که همه همتش دریدن و لختی مردار خوردن باشد».

انواع تصوف

نگارنده در مرحله چیستی تصوّف، تحلیلی دارد که نظر خوانندگان را بدان جلب می‌کند: تصوّف بر دو گونه متصور است: الف تصوّف در مقام تعریف؛ تعریف‌های پیش‌گفته (اعراض از خلق، به خدا پیوستن، احکام شریعت را عمل کردن و…)، تصوّف در مقام تعریف را گزارش می‌دهند.

ب تصوّف در مقام تحقق؛ یعنی فرقه‌های صوفیه‌ای که تحقق‌یافته‌اند.

توصیف‌ها و تحلیل‌ها باید به این مقام، یعنی صوفیه تحقق‌یافته، اختصاص یابد و نباید این دو مقام خلط شوند. لذا گاهی که با مدعیان صوفیه و به‌اصطلاح اقطاب فرقه‌های تصوّف بحث می‌کنیم، آن‌ها به ‌این تعاریف تمسک می‌کنند؛ درحالی‌که همه این تعاریف، تصوّف در مقام تعریف را معرفی می‌کنند، تعاریفی که مقبول اهل معرفت ‌است. این تعاریف، همان عرفانی است که بخشی از اسلام به شمار می‌آید.

یکی از راه‌های رسیدن به خدا، اعراض از خلق (به معنای مثبت نه منفی) است. ولی تصوّف تحقق‌یافته‌ی کنونی به جهت انحراف‌های گوناگون، نمی‌تواند خود را بر این تعاریف منطبق سازد. انحراف تصوف، در قرن اخیر یا در قرن‌های اخیر اتفاق نی افتاده، بلکه این انحراف از صدر اسلام به وجود آمد. ما علاوه بر نقدهایی که بر متصوّفه معاصر داریم؛ نسبت به صوفیانی همچون حسن بصری، «جنید بغدادی» و «معروف کرخی» نیز می‌توانیم تحلیل‌هایی ارائه نماییم. حسن بصری، کسی است که امام ‌علی (ع) تا امام باقر (ع) را درک کرده و نه‌تنها به آن‌ها ایمان نیاورده، بلکه در برابر آن‌ها ایستاده و بر امیرالمؤمنین (ع) جهت درگیری با اهل جمل، طعنه می‌زند و بنابر نقلی درنهایت، مقام قضاوت در حکومت حجاج بن یوسف ثقفی را می‌پذیرد. جنید بغدادی، نخستین کسی بود که «رقص» و «سماع» را وارد تصوف کرد و دیگران از او پیروی نمودند و منشأ صدور فتاوای مراجع تقلید و فقهای ‌شیعه درگذشته و حال بر ضد انحراف‌های متنوع فرقه‌های صوفیه گردید. علاوه بر این‌که فرقه ‌کردن دین نیز ازنظر فقهی حرام است.

انحرافات و بدعت‌های تصوف

فرقه‌های صوفیه در عقاید و مناسک خود، گرفتار انحراف‌ها و بدعت‌های فراوانی هستند، ازجمله می­توان به نقش عوامل بیرونی در پیدایش تصوف اشاره کرد.

ساخت خانقاه در مقابله با مسجد

مهم‌ترین انحراف تصوف فرقه‌ای خانقاه به‌عنوان محل ذکر و عبادت است. خانقاه بنا به‌تصریح منابع صوفیه مانند: «نفحات ‌الانس» و «طرایق ‌الحقایق» به پیشنهاد «امیرى ترسا» در عصر «ابوهاشم کوفى» ساخته شد و بدعت صوفیان در ساختن خانقاه به این است که آن را به دین و طریقت دینى منتسب مى‌سازند. این مکان در برابر مسجد ساخته‌شده و از عوامل تفرقه میان مسلمانان به شمار می‌آید.

خداوند سبحان درباره عظمت مسجد می‌فرماید:

گروهى از آن‌ها، مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان و کمین گاه براى کسى که از پیش باخدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آن‌ها سوگند یاد مى‏کنند که: «جز نیکى (و خدمت)، نظرى نداشته‌ایم!».

امّا خداوند گواهى مى‏دهد که آن‌ها دروغ‌گو هستند! هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بناشده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستى در آن، مردانى هستند که دوست مى‏دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسى که شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بناکرده بهتر است، یا کسى که اساس آن را برکنار پرتگاه سستى بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومی‌ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمى‏کند!

البته صوفیان گاهی در مسجد به اذکار ویژه خود می‌پرداختند و با این کار درصدد تغییر ماهیت فرهنگ مسجد بودند که اهل‌بیت: با شیوه آن‌ها مخالفت می‌نمودند. سید مرتضى رازى به نقل از محمد بن حسین بن ابی الخطاب مى‌گوید: با امام هادى (ع) در مسجدالنبى بودم، عده‌اى از اصحاب به خدمتش رسیدند. مدتى بعد جماعتى از صوفیه وارد مسجد شدند و در گوشه‌اى به حالت دایره‌اى نشستند و شروع به گفتن لا اله الا الله نمودند. امام هادى (ع) فرمود: به این مردم فریبکار توجه نکنید این‌ها هم‌پیمانان شیاطین و ویران‌کننده مبانى دین هستند.

نظر مراجع درباره تأکید بر مساجد و نهی از خانقاه

به همین جهت مراجع تقلید با استناد به آیات و روایات، بر رفتن به مساجد تأکید داشتند و خانقاه را توصیه نمی‌کردند و آن را عامل تفرقه می‌دانستند.

حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانى در پاسخ به سؤالی می‌فرماید: واضح است که معبد مسلمانان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى این باشد که گمان کنید آنجا خصوصیت و شرافتى بر سایر أمکنه دارد، بدعت و حرام است؛ و به‌علاوه، این تشکیلات موجب تفرقه مسلمین و اختلاف و ضعف آن‌ها می‌شود و ذکرهایى که در آنجا خوانده مى‌شود اگر مدرک و سند معتبرى نداشته باشد خواندنش به‌قصد ورود جایز نیست و اگر اعتبار آن‌هم با عقاید حقه موافق نباشد خواندنش مطلقاً حرام است. شما در وظایف خود به رساله‌هاى عملیه و در اذکار و ادعیه به کتب دعا مانند مفاتیح‌الجنان رجوع کنید.

حضرت آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانى نیز می‌فرماید: معبد مسلمانان، مسجد است و رفتن به خانقاه اگر براى این باشد که گمان کند آنجا خصوصیت و شرافتى بر سایر أمکنه دارد صحیح نیست بلکه اگر به این عنوان بروند که آنجا شرعاً پایگاه ذکر و مدح و منقبت است حرام است؛ لذا بر عموم مسلمانان است که براى امور عبادى، مذهبى و اعیاد موالید ائمه: در مساجد اجتماع کنند که (إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ) و شما هم در مقابله با این حرکت طبق شرایط و مراحل امربه‌معروف و نهى از منکر عمل کنید.

پس عارفان حقیقى، اهل تهجد و عبادت در مسجد و اهل شهادت و رشادت در میدان مبارزه و اهل نفقه در دین الهى‌اند؛ و اسلام جامع‌نگر را ملاک زیستن می‌دانند؛ و این مظهر همان مناجات عارفین است که «وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِیکَ وَ أَصْلَحِ عِبَادِکَ وَ أَصْدَقِ طَائِعِیکَ».

مسجد ضرار، توطئه راهب مسیحی

رهبانیت مسیحى نیز بر صوفیگری مسلمانان تأثیرگذار بوده است. حتى مسجد ضرار هم توطئه راهب مسیحى بود. توضیح این‌که قبل از جنگ تبوک، عده‌اى از منافقین مدینه با مرد راهبى به نام «ابو عامر» که بسیار ریاست‌طلب بود بیعت کردند. ابو عامر، پس از فتح مکه به طائف گریخت و چون اهل طائف به اسلام گرویدند، به‌سوی شام پیش امپراتور روم شتافت و ازآنجا به منافقین پیام فرستاد که آماده شوند و مسجدى بنا نهند تا به کمک امپراتور روم، بساط رسول خدا (ص) در مدینه برداشته شود. منافقین درگام نخست در جهاد شرکت نکردند و با نیرنگ از پیامبر اکرم (ص) تقاضا نمودند که مسجد مدینه براى بیماران و پیرمردان دور است و لذا اقدام به ساختن مسجد ضرار کردند.

پیامبر اسلام (ص) به جهت وضعیت جنگ تبوک با آن‌ها برخورد نکرد و امام على (ع) را به‌جای خود در مدینه گماشت. ایشان پس از مراجعت از جنگ طبق آیه ۱۰۷ سوره توبه به تخریب مسجد ضرار فرمان داد: وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً…)؛ و (گروهى دیگر از منافقان اند) آنان که مسجدى براى زیان به اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین و ساختن کمین گاهى براى دشمنان دیرینه خدا و رسول خدا (ص) بود و بااین‌همه قسم‏هاى مؤکّد یاد مى‏کنند که ما جز قصد خیر غرضى نداریم و خدا گواهى مى‏دهد که محققاً دروغ مى‏گویند.

یک راهب و صوفى مسیحى به بهانه عبادت منافقین ساختمانى با عنوان مسجد ساخت تا محل توطئه آن‌ها گردد و خداوند نیز آن‌ها را رسوا کرد؛ بنابراین، مردم دین‌دار باید هوشیار باشند که تغییر عنوان خانقاه به مسجد یا حسینیه، ماهیت انحرافی آن‌ها را تغییر نمى‌دهد.

مسجد در روایات

مسجد در نصوص دینی به‌عنوان مجلس مؤمنان و خانه پرهیزگاران و اهل مسجد به‌عنوان زائران خداوند معرفی‌شده است. پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَجْلِسُهُ مَسْجِدُهُ»‏ و یا «اَلْمَسجِدُ بَیْتُ کُلِّ تَقِیًّ».

امام حسین (ع) می­فرمایند: «اَهْلُ الْمَسْجِدِ زُوّارُ اللهِ وَ حَقٌّ عَلی الْمَزوُرِ اَلتُّحفُةُ لِزائِرِهِ»؛ اهل مسجد، زائران خدایند و بر صاحبخانه است که به زائرش هدیه دهد.[1]

حال به صوفیان این اشکال وارد است که باوجوداین همه روایت در فضایل مسجد، چرا به مرکزی به نام خانقاه رو می‌آورید؟

شبهه‌های صوفیان

شبهه صوفیان این است که اگر فرقه‌هاى صوفیه، اهل بدعت‌اند مثلاً خانقاه، از مصادیق بدعت به شمار مى‌آید، پس حسینیه‌ها و مدرسه‌هاى جدید هم بدعت‌اند؟ زیرا همه این پدیده‌ها، نو و جدید هستند. پاسخ این است که: اولاً؛ وجود حسینیه‌ها و مدارس جدید، باعث پدید آمدن فرقه‌هاى دینى جدید و کمرنگ کردن حضور مردم در مسجد و تفرقه میان مسلمین نشده‌اند. ملاک بدعت بودن در یک پدیده به محتوا و کارکرد آن است. اعمال در حسینیه‌ها بدعت و انحراف آلود نیست، درحالی‌که پیامدهاى منفى در اعمال خانقاهی مانند رقص و سماع و غیره ظاهر می‌گردد.

ثانیاً؛ هر امر نوى را بدعت مذموم نمى‌نامند. بدعت مذموم، عبارت از انتساب غیر دین به دین است؛ و خانقاه به‌عنوان مکان طریقت دینى در برابر شریعت دینى، بدعت آفرین است.

ثالثاً؛ صوفیان، احکامى در خانقاه جارى مى‌کنند که جملگى بدعت است. مثلاً پیوند وثیقى میان ولایت و تصوف برقرار مى‌سازند و ولایت را در اقطاب خود سارى و جارى مى‌دانند و آن را جانشین ولایت ائمه اطهار قرار مى‌دهند. اگر ولایت به‌زعم صوفیان قیام عبد است به‌حق در مقام فنا از نفس خود؛ پس لازمه بریدن از نفس و اتصال به‌حق، تابعیت از اهل‌بیت: در تمام زمینه‌ها است و یکى از دستورات ائمه اطهار اطاعت از فقهاى جامع‌الشرایط و مجتهدان فقه تشیع است درحالی‌که فرقه‌هاى صوفیه به‌شدت مخالف مرجعیت شیعه‌ هستند و در دین‌شناسی از فقها و نائبان عام امام عصر (عج)[2] بهره نمى‌گیرند و این گرایش نیز بدعت دیگرى در تصوف است. همچنین گرایش سکولاریستى و توصیه به جدایى دین از سیاست و مسائل اجتماعى و انتساب دین گزینشگر به اسلام ناب محمدى از بدعت‌های صوفیه است.[3]

مسجد نهاد مبارزه با جریان‌های ضد فرهنگ

علاوه بر این جریان‌ها، جریان‌های ضد فرهنگ دیگری وجود دارد که می­توان به جریان شیطان‌پرستی، جریان بهائیت، جریان وهابیت، جریان ناسیونالیسم، جریان ابتذال فرهنگی، جریان کثرت‌گرایی دینی و جریان فمینیسم اشاره کرد. مسجد در مقابله با همه این جریان‌ها نقش مؤثری داشته و دارد. به همین جهت پیامبر اسلام (ص) در ساخت مساجد متعدد اهتمام می‌ورزیدند. مسجدالنبی و مسجد قبا را با دستان مبارک خود ساختند و در ساخت نه مسجد دیگر در قبائل گوناگون همچون «مسجد راتج»، «مسجد بنی عبدالاشهل»، «مسجد بنی عمروبن مبذول»، «مسجد جهینه»، «مسجد بنیسلمه»، «مسجد بنیرزیق»، «مسجد غفار»، «مسجد اسلم» و «مسجد بنی عمروبن النجار» توصیه و اهتمام ورزیدند. بسیاری از مساجدی که بعدها ساخته شد، مکان عبادت و نماز رسول گرامی اسلام بود.[4]

مسلمانان اولیه علاقه و اشتیاق زیادی نسبت به ساخت مسجد از خود نشان می‌دادند و این اشتیاق ناشی از سیره عملی پیامبر گرامی اسلام (ع) درباره مسجد سازی بود. نخستین کار نبی اکرم (ص)،[5] بعد از هجرت و در ابتدای ورود به یثرب، ساختن مسجد بود و فرمود: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ»؛ هر کسی مسجدی بنا کند خدا برای او خانهای در بهشت می­سازد. نیز امام باقر (ع)[6] فرمود: «مَنْ بَنَى مَسْجِداً کَمَفْحَصِ قَطَاةٍ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ»؛ هر کسی مسجدی بنا کند هر چند به‌اندازه لانه قطاة (پرندهای به‌اندازه کبوتر) باشد، خدا برای او خانه‌ای در بهشت می‌سازد. توسعه مسجد سازی در دوره امویان و عباسیان نیز بر این اساس بود. اگر مسجد، تنها محل برگزاری نماز جماعت تلقی نشود، بلکه کانون وعظ و خطابه و مرکز ترویج اسلام و پناهگاه غریبان و مداوای محرومان و قضاوت و در یک جمله کانون عبادی و سیاسی و اجتماعی مسلمین باشد، هیچ فرقه انحرافی و جریان ضد فرهنگ نمی­تواند در میان مسلمانان تفرقه ایجاد کند. مسجد در این هنگام، نهادی در برابر انحراف­های مختلف می‌شود.

منابع:

  1. سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران؛ تهران: انتشارات فروغی، ۱۳۷۷،
  2. سفینة البحار
  3. 3. سهروردی، عوارف المعارف
  4. سید تقی واحدی، در کوی صوفیان، انتشارات نخل دانش، ۱۳۸۴
  5. شهاب الاخبار
  6. صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوّف
  7. عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضدفرهنگ ها، مؤسسه حکمت نوین اسلامی، قم، ۱۳۸۹
  8. عبدالحی الکتانی، التراتیب الاداریه، دارالاحیاء التراث العربی
  9. علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب
  10. 10. غلامحسن محرمی، نقش مسجد در جامعه اسلامی، انتشارات یمین، قم، ۱۳۷۹

۱۶. قاسم غنی، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، انتشارات زوار، چاپ هفتم، ۱۳۷۵

۱۷. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، رساله قشیریه، ترجمه ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۶

۱۸. کلمة الامام حسین (علیه السلام)

۱۹. شیخ حسن حر عاملی، وسائل الشیعه

[1]. سفینة البحار

[2]. سفینة البحار

[3]. سعید نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران؛ تهران، انتشارات فروغی، ۱۳۷۷

[4]. سعید نفیسی، همان

[5]. سعید نفیسی، همان

[6]. سفینة البحار

برگرفته از مقاله حجت‌الاسلام دکتر خسرو پناه

ارسال نظر
captcha