تأثیری که یک کتاب، یک رمان و یا یک داستان بر ذهن و روح نوجوان می‌گذارد، به‌مراتب می‌تواند از یک برنامه تلویزیونی بیش‌تر باشد. براین اساس توجه به مسائلی که می‌تواند بر الگوپذیری و هویت‌یابی نوجوانان تأثیرگذار باشد، مهم است و مسئله‌ بنیادی و اساسی خواهد بود.

گروه هنر فرهنگ سدید-مهدی مرادی: وقتی‌که جامعه‌ای که اکثریت آن را نوجوانان و جوانان تشکیل می‌دهند، طبیعتاً توجه به نیازهای این قشرِ آینده‌ساز کشور، بسیار مهم است. اهمیت این موضوع درباره نوجوانان دبیرستانی که به علت طی کردن دوران بلوغ، دوران مهم و سرنوشت‌سازی را به سر می‌برند؛ بیشتر حس می‌شود. دورانی که دغدغه‌ها و مشکلات بسیاری را با خود به همراه دارند. مشکلاتی همانند: "بحران­ هویت"، "گوشه‌گیری"، "انزواطلبی"، "تخیل" و "افت تحصیلی" و دغدغه‌هایی نظیر فکر کردن به امر ازدواج و جنس مخالف و یا دیگر مشکلاتی که یک جوان و نوجوان می‌تواند در زندگی با آن مواجه شود. با توجه به این مسائل، نوجوانان برای کسب اطلاعات بیش‌تر از مسائلی که دغدغه‌های ذهنی آن‌ها شده، پا به دنیای بزرگ‌ترها گذاشته و راه­‌های مختلفی را امتحان می‌کنند تا برای مشکلات خود راه‌حل‌هایی را پیدا کنند. دیدن فیلم‌های مختلف، مطالعه کتاب‌ها و مجلات گوناگون و حتی مشورت با افراد متعدد و... از این قبیل روش‌هاست که جوان و نوجوان را بران می‌دارد تا راه‌حل مناسبی را برای خود پیدا کند.

بر این اساس "کتاب" می‌تواند نقش اساسی و آینده‌سازی را برای این قشر ایفا کند. تأثیری که یک کتاب، یک رمان و یا یک داستان بر ذهن و روح نوجوان می‌گذارد، به‌مراتب می‌تواند از یک برنامه تلویزیونی بیش‌تر باشد. جوانان و نوجوانان به خاطر ویژگی‌های روحی و تمایلات خاصشان، بیشتر از بزرگ‌ترها به قصه و رمان علاقه دارند. ازاین‌رو، بر آن می‌شوند که قهرمان داستان را الگوی خود قرار ­دهند؛ چراکه نوجوان وقتی رمان می‌خواند خود را در کنار شخصیت رمان حس می‌کند و گویی حادثه‌ها برای خود او رخ می‌دهد و این اتفاقات را به‌عنوان تجربه‌ای در زندگی خود به‌حساب می­‌آورد.

یکی از تفاوت‌های بنیادی رمان با سایر آثار هنری این است که به کمک قوه تخیل، کلمات را به تصاویر تبدیل می‌کند؛ حال اگر این کتاب و یا رمان مضر باشد، نقش مخربی در آینده‌ی این قشر خواهد داشت. ازاین‌روست که رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص کتاب مضر می‌فرمایند:

«اگر در جامعه‌ی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضر است. این را نمی‌شود به‌عنوان این‌که یک فرآورده‌ی فرهنگی است، آزاد بگذاریم که هر که خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحثِ خواست نیست؛ مثل مواد مخدّر است. مواد مخدّر هم خیلی طالب دارد. خیلی‌ها هستند که اگر شما مواد مخدّر را به آن‌ها دادید، استقبال می‌کنند و مصرف می‌کنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت می‌کنند.»[1]

بر این اساس توجه به مسائلی که می‌تواند بر الگوپذیری و هویت‌یابی نوجوانان تأثیرگذار باشد، مهم است و مسئله‌ بنیادی و اساسی خواهد بود. یکی از مواردی که برای جوانان به‌ویژه دختران جذاب است، مطالعه رمان‌های عاشقانه است. رمان‌هایی با محوریت موضوع عشق که می‌تواند در مقطعی از سن این نوجوانان، نقش حساس و کلیدی را ایفا کند. امروزه با گسترش فنّاوری و وجود اینترنت، وبلاگ‌ها، سایت‌ها و شبکه‌هایی که در بستر فضای مجازی احداث می‌شود، نوجوان و جوان می‌تواند به‌راحتی به محتواهای گوناگون دسترسی داشته باشد؛ بستری که گردآورندگان آن، جامعه هدف خود را، قشر جوانان و نوجوان کشور قرار داده‌اند. قرار دادن کتاب‌ها و آثار فراوانی که از حیطه­ نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دور است و ممیزی در این زمینه­ وجود ندارد. براین ‌اساس با نبود ممیزی و نظارت در این زمینه، آثاری به دست مخاطبان می‌ترسد که اندیشه­ و اعتقاد جوان و نوجوان ایرانی را به تباهی می‌کشاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص تأکیداتی دارند ‌که آزاد گذاشتن کتاب و مطالبی که احساسات جوانان را تحریک کند مضر است و صدمه به جامعه و جوان میزند.

جوان و نوجوان امروزی با خواندن چنین داستان‌هایی خود را جای شخصیت معرفی‌شده در داستان تصور کرده و به‌راحتی باشخصیت داستان هم ذات پنداری می‌کند. چنین هم ذات پنداری باشخصیت معرفی‌شده در داستان‌ها، تبعات منفی و مخربی را در پی خواهد داشت. لذا خواندن چنین داست آن‌های مضری، تبعاتی نظیر انحراف (اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی) و هدر رفتن نیروهای فکری­ و اجتماعی، زمینه‌سازی سردی روابط خانوادگی، حالت حسرت و ناکامی، از دست دادن آرامش روانی و داشتن اضطراب درونی، به تباهی کشیدن آینده‌ روشن جوان و نوجوان، میل به گناه و بالأخره گرایش به گناهان مختلف را دارد. همچنین نبود امنیت و ایجاد اعتیاد روانی و رفتاری؛ خطر بزرگی است که قشر جوان و نوجوان کشور را با خواندن چنین مطالبی تهدید می‌کند که درنهایت منجر به ایجاد فرهنگ منحط بی‌قیدی و بی‌غیرتی می‌شود.

وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی بستر آماده و آزادی هستند که هم می‌توانند مفید باشند و هم می‌توانند مضر. مضر ازاین‌جهت که مطالب غیراخلاقی به‌راحتی در آن منتشر می‌شود. لذا نظارت در این بخش، نقش مهم و کلیدی پیدا خواهد کرد که ورود دستگاه‌های ذی‌ربط را ضروری می‌کند. بی‌شک تأمین زیرساخت و راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی بومی و مدیریت داخلی آن‌ها مبتنی بر قانون باید در رأس برنامه‌های مسئولان قرار بگیرد اما در وضعیت کنونی که چنین امری محقق نشده، لااقل شناسایی و مسدود کردن وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی که به اشاعه فساد مشغولند و... باید در دستور کار قرار گیرد. به اعتقاد برخی از کارشناسان حتی این برخورد انفعالی و حداقلی نیز از مسئولان مربوطه برنمی‌آید. نظر می‌رسد در این مورد، فضا رهاشده و به بستر مناسبی برای استعدادهای معارض بدل گشته است. آنچه مهم است اینکه در این زمینه می‌توان به قانون ضوابط نشر و قانون مطبوعات رجوع کرد. در قانون مطبوعات آمده است که مطابق اصل 24 قانون اساسي، نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مباني اسلام و يا حقوق عمومي باشند، بدين ترتيب در اصل 24 قانون اساسي، اصل بر «آزادي مطبوعات» است و محدوديت‌هاي آن، به‌عنوان استثناهاي اين اصل باید تا موردتوجه قرار گيرند.

بدیهی است همه قادر و آزاد هستند که آثار و اندیشه‌های خود را نشر دهند؛ مشروط بر آن‌که به رهزنی اندیشه‌ها و مسموم کردن فضای ذهنی جامعه نپردازند. حال این سؤال پیش خواهد آمد که آیا نظارت بر نشر و پخش آثار و اندیشه‌های نویسنده در جامعه، یک ضرورت است؟ اصولاً این نظارت چه معنایی دارد؟ آیا سانسور است؟ آیا محدود کردن اندیشه و قلم نویسندگان و مؤلفان است؟ یا این کار صیانت و نگهبانی از ارزش‌ها و سالم‌سازی میدان تجلی آثار مکتوب است؟ و خلاصه کیفیت چنین نظارتی باید چگونه باشد؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی، در سخنانی موشکافانه و حکیمانه، این مسائل را تبیین کرده‌اند:

«مسئله‌ی نظارت بر کتاب هم یک مسئله‌ی بسیار جدی است. متأسفانه وقتی گفته می‌شود «نظارت بر کتاب» فوراً ذهن مستمع، سراغ سانسورِ نوع بد و منفی –که همه‌ی ما آن را نفی می‌کنیم- می‌رود؛ گویا که مثلاً بحث سر این است که ما دست و پای اصحاب فکر و اندیشه و آدم‌های کارآمد فکری را ببندیم و بگوییم که آقا! شما این را ننویس، این را بنویس، این را چرا نوشتی؟ درحالی‌که نه؛ جمهوری اسلامی در باب کتاب، به این معنا مطلقاً محدودیتی ندارد؛ شاهدش هم همین صحنه‌ی کنونی بازار کتاب در ایران است. ملاحظه می‌کنید که انواع کتاب و حرف‌های گوناگون و زمینه‌هایی که جمهوری اسلامی مطلقاً به آن‌ها اعتقادی ندارد –ازلحاظ اعتقاد رسمی حکومتی- وجود دارد؛ کسانی هم هستند که حتی جایزه هم می‌گیرند؛ حتی گاهی بهترین جایزه‌ی کتاب را هم این‌گونه افراد می‌گیرند.»[2]

پس نظارت بر کتاب، به مفهوم ایجاد محدودیت برای دانشمندان، اصحاب فکر و آدم‌های کارآمد نیست، لیکن بحث، جلوگیری از رهزنی اندیشه و اخلاق است. هرچند بهترین راه در ایفای این مسئولیت، عرضه فکر درست و هدایت‌گر در برابر فکر غلط و رهزن است، لیکن در صورت نبود امکان کافی در این زمینه، باید به فکر علاج بود، و اهمیت امر نظارت از همین‌جا روشن می‌شود؛ هرچند که در این زمینه، ضرورت پرهیز از تنگ‌نظری و اعمال سلیقه نیز، امری بدیهی است. البته در مورد کتاب‌هایی که باهدف ایجاد انحراف اخلاقی در جامعه، به‌ویژه در قشر جوان، نوشته می‌شود، علاج کار تنها حساسیت و جدیت بخش نظارت بر کتاب است و امکان جبران پس از نشر آن وجود ندارد. اگر ما به گسترش کتاب می‌اندیشیم، باید به فکر سالم‌سازی هم باشیم.

[1] مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب، 05/03/1377

 

[2] دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و متصدیان برگزاری هفته کتاب با رهبر انقلاب – 19/08/1376

Iran (Islamic Republic of)
مجتبی امیر علوی
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
بسیار متن خوب و پرمحتوایی بود. استفاده کردیم. جا داشت که از فرمایشات رهبر انقلاب بیشتر استفاده کنید.
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه خداوردی
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۰
متن‌تون رو دوست داشتم. آقای مرادی در زمینه های هنری دیگه ای هم دست به قلم هستند. درود بر شما
Iran (Islamic Republic of)
۱
۲۰:۲۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۰۶
واقعا منطقی بود اما پیشنهادات رو در این زمینه باید بیشتر کنید
ارسال نظر
captcha