به گزارش گروه وحدت فرهنگ سدید، جریان شیرازی در راستای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی، دست به فضاسازی های رسانهای و تبلیغات گسترده زده است و با تکیهبر شبهه افکنی و یکجانبه گری در مباحث تاریخی، سعی در تضعیف عملکرد نظام جمهوری اسلامی داشتهاست. در یکی از این شبهاتی که جریان شیرازی علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرده ادعاهایی درباره دستگیری و زندانی کردن مجرمان سیاسی و محاکمه آنها است. در همین راستا سید صادق شیرازی رهبر جریان شیرازی به زعم خویش با استناد به سنت پیامبر اکرم (ص)، اعدام مجرمین سیاسی پس از انقلاب اسلامی را بهطور ضمنی نقد و عملکرد نظام جمهوری اسلامی در رابطه با اعدام وابستگان و سران رژیم پهلوی را مغایر با سیره پیامبر (ص) دانسته است. وی در سخنرانی که در تاریخ 24 بهمن 88 در قم ایراد کرد، گفت: «جوونا گول نخورید مثل پدراتون که بعضیهاشون گول خوردن نشید تاریخ پیغمبر رو خودتون بخونید هر چی میگن نگید راست میگه! نگید درست میگه. دریکی دیگر از انقلابهایی که من خودم در جریانش بودم که دریکی از کشورهای اسلامی شد شروع کردند به اعدام شخصیتهایی که از قبل بودند. یادم است که مرحوم اخوی رضوانالله علیه پیغام فرستادند [یادم است به چه کسی پیغام را فرستادند و خصوصیات او در ذهنم است] پیغام فرستادند برای کسی در رأس انقلاب بود: این انقلاب شما به اسم اسلام است؟ از پیغمبر خدا یاد بگیرید. استناد به سنت رسولالله بکنید. یک نفر را اعدام نکنید… خون را نباید با خون شست بدتر میشود دشمن سوءاستفاده میکند مرحوم اخوی خبر فرستاد که کار پیغمبر خدا را در مکه بکنید. فرمودند: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد هستید. هرکس هرکسی را کشته است، هرکسی مصادره کرده است، هرکسی کتک زده است، هرکس هر کاری کرده است تمام شد. از امروز صفحهای نو و سفید بازکنید... کشور اسلامی مردمش انقلاب میکنند برید ببینید - دیروز امروز فردا - اون وقت این حکومتی که به اسم مردم اومده با باطوم مردم را میزند و میکشد!... این اسلام نیست! این زیبا نیست! با این اسلام میخواهیم دنیا رو دعوت کنیم به اسلام! مگه منافق رو باید کشت؟ پیغمبر خدا یه دونه منافق نکشتن! این مصیبتها در کشورهای اسلامی همهاش به خاطر اعراض (رویگردانی) از سنت پیامبر خدا (ص) است. یک عده که اسم خودشان را تابع سنت پیغمبر خدا (ص) و مخالفت میکنند و یک عدهای که آن را هم نمیگویند و اسمشان مسلمان است و مخالفت میکنند... وقتی در حکومت اسلامی ملت خودش را به خاطر اینکه به تظاهرات کرده با باطوم میزنه، میکشه، به خاک و خون میکشه، چه توقع هست توقعی هم ندارم...».
ترویج شبهات جریان شیرازی در فضاب مجازی درباره نحوه مواجهه با مجرمان سیاسی
در نقد سخنان سید صادق شیرازی باید گفت که تاریخ و سیره پیامبر اکرم (ص) نشان میدهد که پس از فتح مکه، پیامبر اکرم (ص) در دو مرحله به مقابله و مبارزه با مشرکین و کفار پرداخت:
در مرحله اول با مقابله روانی و جنگ نرم از طریق اعطای القابی همچون «طلقاء» (اسیری که آزادشده است) و «عتقاء» (بندهای که آزادشده است) جایگاه و نفوذ مشرکان را در جامعه تضعیف نمودند.
پیامبر (ص) پس از فتح مکه خطاب به مشرکینی که تسلیمشده بودند فرمودند: گمان میکنید چه با شما خواهم کرد؟ گفتند: نیکی. برادری کریم هستی و پسرِ برادری کریم. پیامبر (ص) فرمود: بروید که شما آزادشدگان (طُلَقا) هستید (خمیری، قرب الاسناد، ص ۳۸۴؛ مقری زی، إمتاع الأسماع، ج ۱، ص ۳۹۱).
و در جای دیگر از قول پیامبر (ص) آمده است: الطلقاء من قریش و العتقاء من ثقیف، بعضهم أولیاء بعض فی الدنیا و الآخرة (شیخ طوسی، الامالی، ص ۲۶۸).
باید توجه داشت که در آن دوره مردم به این القاب بهعنوان ضعف نگاه میکردند و آن را نوعی بدنامی میدانستند (ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ج ۴، ص ۳۰۱.)
حتی عمر خلیفه دوم نیز گروه طلقاء و فرزندان آنان را شایسته خلافت نمیدانست و این مطلب را به اهل شورا گوشزد کرده بود (ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ج ۴، ص ۷۰).
در همین رابطه حضرت علی (ع) در نامهای خطاب به معاویه، به این مطلب اشارهکرده و وی را از طلقا معرفی کرده بود (نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص ۲۹).
در مرحله دوم رسول خدا (ص) با برخی از مشرکین و کفار که ضربههای فراوانی به جبهه حق وارد ساخته بودند برخورد سخت و قاطعانه را در پیش گرفتند و دستور دادند آنها را هرکجا دیدید بکشید، اگرچه در زیر پردههای کعبه باشند (ثقفی، الغارات، ص ۱۲۵).
افرادی که پیامبر اکرم (ص) دستور اعدام آنها را صادر نمودند عبارتاند از:
عکرمةبنابیجهل: وی قبل از ورود مسلمانان گریخت، اما همسرش که قبلاً مسلمان شده بود، خدمت پیامبر (ص) رسیده و برای وی امان گرفت (ابن حجر عسقلانی، الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۰۸۲).
صفوانبنامیه: به جده گریخت اما پسازآنکه عمیر بن وهب جهمی برای او امان گرفت نزد پیامبر بازگشت. وی از پیامبر دو ماه مهلت خواست تا اسلام بیاورد، پیامبر (ص) به او چهار ماه مهلت داد، سرانجام پس از مدتی اسلام آورد (واقدی، المغازی، ص ۶۵۳).
عبدالله بن ابی سرح: وی که برادر رضاعی عثمان بود، پس از مسلمان شدن مرتد شده بود. عثمان برایش امان گرفت (بیهقی، دلائل النبوة، ج ۵، ص ۶۳).
عبدالله بن خطل: مسلمانی را کشت و مرتد شد (ابن اثیر، الکامل، ج ۷، ص ۲۹۵). وی پس از فتح مکه به دست مسلمانان کشته شد (مقریزی، إمتاع الأسماع، ج ۱، ص ۳۹۹).
حویرث بن نقیذ: وی در مکه بر علیه پیامبر (ص) شعر میسرود و پس از فتح مکه نیز به شرایط عفو عمومی اعتنا نکرده و به بیرون از خانه آمد و از خانه خود گریخت که در بین راه کشته شد (ابن اثیر، الک امل، ج ۷، ص ۲۹۶).
مقدس بن صبا ته یا ربابه: وی یکی از مسلمانان را کشته، فرار کرد و مرتد شد. نمیله بن عبدالله کنانی وی را کشت (دینوری، فتوح البلدان، ص ۶۰).
اسلم بن زبعری: به نجران گریخت ولی پس از چندی اسلام آورده و امان گرفت (دینوری، فتوح البلدان، ص ۶۱).
وحشی بن حرب: وی قاتل حمزه بن عبدالمطلب عموی پیامبر (ص) بود، پس از چندی خدمت پیامبر (ص) رسید و امان گرفت (الصالحي الشامي، سبل الهدى و الرشاد، ج 5، 340).
از زنانی که پیامبر (ص) دستور اعدام آنان را صادر نمود می توان به افراد ذیل اشاره نمود:
هند دختر عتبه: مادر معاویه
ساره کنیز عمرو بن عبدالمطلب: وی پیش از حرکت سپاه اسلام برای مشرکان جاسوسی کرده بود (بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۳۵۴).
دو کنیز عبدالله بن خطل: نام آنان قریبه و فرتنا بود (بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۱، ص ۳۵۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۴۲۰) این دو کنیز آوازه خوان بودند و پیامبر (ص) را با ترانههای خود هجو میکردند، یکی از آنان اسلام آورد ولی دیگری کشته شد (طبری، تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۱۸۷).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) نیز با تبعیت از سنت و سیره پیامبر اکرم (ص)، طی فرمانی در ۱۳۵۸/۱۲/۲۸، اعلام عفو عمومی کرد، اما افراد جانی و تبهکار را از قاعده عفو عمومی مستثنی ساخت.
بر اساس آمارهاي رسمي که در مورد معدومين دادگاههاي انقلاب ذکرشده، تعداد افرادي که از سران ارتش و ساواک در ابتداي انقلاب محاکمه و اعدام شدند، به بيست نفر هم نميرسد. ازجمله عفوشدگان وابستگان رژیم پهلوی میتوان به افرادی همچون احسان نراقی، حسین فردوست و بسیاری از نیروهای ساواک اشاره نمود.
بنابراین رهبر جریان شیرازی با یکجانبه گری در مباحث تاریخی و دینی، دریافت کامل و جامعی از سنت رسول خدا (ص) نداشته و نظر ورای خود را بر متون تاریخی و دینی تحمیل نموده که این روش همان تفسیر به رای (تحمیل نظر و دیدگاه بر متن و استنتاج نظر خود از آن به هر طریق) است که در روایات بهشدت از آن نهی شده است.