گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ ۳۰ بهمن ۹۸ بود که مشاهده نخستین مورد ابتلا به ویروس کرونا در ایران بهصورت رسمی اعلام شد. ۲۱ اسفند همان سال (۱۱ مارس ۲۰۲۰) رئیس سازمان جهانی بهداشت، بیماری کرونا ر ا یک بیماری پاندمیک معرفی کرد و جهان وارد مرحله جدیدی از مقابله با این بیماری شد. آن زمان کمتر کارشناسی نسبت به آینده زیستی این ویروس شرایطی را متصور بود، همانگونه که امروز بررسیها از پایان باز زندگی بشری و ویروس کرونا خبر میدهد.
کرونا یک شاخصه ملموس دارد، همهگیری؛ آنقدر سریع و فراگیر که از زمان آلوده شدن ووهان چین تا پاندمیک شدن آن در جهان کمتر از چند ماه زمان برد. حال شاید تلخترین خاطره بر جامانده از پیدایش ویروس کرونا هم قربانیان روزافزون آن باشد که تعداد آن امروز از مرز دو میلیون نفر گذشته است. اما آنچه که مدنظر است مرور مسیری است که در این مدت جامعه گامبهگام با کرونا پیموده است.
روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا در ایران چگونه گذشته؟
شیوع ویروس کرونا در ایران را میتوان آغاز شکلگیری دوگانههای اجتماعی نامید. سکوت سیاسیون از یک سو و اتحاد ساختاری از سوی دیگر چرخه جدیدی از رفتارهای اجتماعی را شکل داد؛ هرچند که این چرخه در روزهای ابتدایی با موجی از بینظمی رفتاری همراه بود، اما بهسرعت خود را با شرایط به وجود آمده تطبیق داد.
دوگانههای «علم-دین»، «علم پزشکی – طب سنتی»، «معیشت - سلامت»، «قوانین اجباری-قوانین اختیاری» و... ازجمله دوگانههای مشهودی است که در دوران شیوع ویروس کرونا مطرح شد و برخی از آنها همچنان ادامه دارد، اما نکته قابل تأمل در این مسیر طی شده اراده جمعی برای مبارزه و مقابله با ویروس کرونا بوده است. آنچه حائز اهمیت است اینکه تکیهبر خرد جمعی و رفتار عقلایی موجب شد که علیرغم تحمیل تحریمها و کاستیهای موجود بهویژه در روزهای ابتدایی آغاز بحران، توانستیم در مدیریت و کنترل بحران در شرایط متعدد بسیار موفق عمل کنیم، البته نمیتوان کاستیها و ضعفها را هم نادیده گرفت، اما سؤال اساسی که دراینبین طرح میشود آن است که چه مواقعی در مواجه با ویروس کرونا توانستیم موفق شویم؟
کم یاب و حتی نایاب شدن ماسک و مواد ضدعفونیکننده در بازار و داروخانهها از یکسو و بالا رفتن قیمت کالا بهویژه اجناسی که ضرورت شرایط جدید بر خانوادهها تحمیل کرد از سوی دیگر موجب شد که جامعه مدتی را در التهاب، بینظمی و شوک اجتماعی بگذراند؛ اما در کمترین زمان ممکن جامعه توانست خود را بازیابی کند و با شرایط به وجود آمده تطبیق دهد. سازماندهی دستگاههای دولتی، نیروهای مسلح و مجموعههای خدماتی در کمترین فرصت ممکن با بهرهگیری از ظرفیت عمومی کشور، همچنین تعطیلی اماکن عمومی و مجموعههای رفاهی شرایط جدیدی بر کشور حاکم کرد. درواقع فعالیتهای اجتماعی پس از شیوع ویروس کرونا و متناظر با ظرفیتهای هر فرد شکلی جدید به خود گرفت که سازماندهی گروههای جهادی در مبارزه با کرونا، استفاده از ظرفیت نهادها و مجتمعهای دینی و مذهبی برای تولید ماسک و توزیع کمکهای مردمی، حضور روحانیون و مبلغان دینی در مراکز خط مقدم با ویروس کرونا و تشکیل هستههای حمایتی ازجمله آنها است.
آمار منتشرشده در عرصه جهانی از تعداد قربانیان ویروس کرونا در ایران نشان میدهد که ایران سه پیک مواجه با ویروس کرونا را پشت سر گذاشته است. این گذر از شرایط بحرانی تنها میتوان ناشی از اراده ساختاری برای مقابله با ویروس کرونا دانست. بدون شک در مواردی که ساختار و شبکه با کاهش آمار قربانیان همراه بوده، مردم نقش چشمگیری در این دستاورد داشتهاند.
بحران کرونا و جهاد مردمی
امروزه مدیریت بحران در قالب اداره مردمی و خردمندانه پیش میرود. در اداره مردمی و خردمندانه از یک سو کلیه کنشگران دخیل (در شهر، بخش عمومی، بخش دولتی، سازمانهای اجتماعمحور، سازمانهای غیردولتی، تشکلهای مردمی، انجمنهای حرفهای و...) در اقدامی هماهنگ فعالند و الگوهای مشارکت محور و مشارکت مدار است. (پیران، ۱۳۸۲).
همچنین شواهد متعددی از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه در خصوص لزوم مشارکت مردم در امر مدیریت خطرات و بلایا که به عنوان یکی از اجزا توسعه پایدار مطرح است، وجود دارد. این تجربیات حاکی از آناند که اقدامات دولتی و سازمانها به تنهایی کافی نبوده و در بسیاری از موارد با نادیده گرفتن نیازها و ارزشهای محلی همراهاند و نهایتاً باعث افزایش هزینههای بالا نسبت به اقدامات پیشگیرانه میگردد؛ لذا اقدامات کاهش خطرات و بلایا زمانی حداکثر توان بخشی را دارا خواهد بود که با مشارکت مستقیم مردمی که در معرض مخاطرات هستند همراه باشد و رهبران محلی، اعم از مردان و زنان در بخشهای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نسبت به حفظ جامعه خود نیز احساس مسئولیت کنند. هر چند که باید توجه داشت، موفقیت برنامههای محلی وابسته به محیط آماده در سطوح مختلف محلی بوده، سیستمهای برنامه ریزی محلی باید در سیستمهای اجرایی کلانتر ادغام شوند (اکبرپور، پورمحمد، ۱۳۹۰).
بحران کرونا با اجرای سیاستهایی توصیهای مانند در خانه ماندن، قرنطینه داوطلبانه و از سوی دیگر اعمال برخی از محدودیتهای اجباری مانند ممنوع شدن اجتماعات عمومی و تعطیلی مدارس و دانشگاهها همراه بوده است؛ که مسئله چرخه گردش اجتماعی را کند و حتی در مواقعی متوقف کرده است. از سوی دیگر فاصلهگذاری اجتماعی یعنی به حداقل رساندن تماس مردم و ایجاد فاصله دو متر بین خود و دیگران، پرهیز از حملونقل عمومی، کار در خانه و اجتناب کردن از سفرهای غیرضروری از تأثیرات مثبت بر کاهش ابتلا به ویروس کرونا خبر میدهد.
بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) که اسفندماه ۱۳۹۸ در شهر تهران با حجم نمونه ۱۰۰۴ نفر انجامشده، نشان داد ۶۲.۷ درصد از پاسخگویان، در دوران کرونا میزان تردد خود و خانوادهشان را به میزان زیادی در شهر کاهش دادهاند. همچنین نتایج یک نظرسنجی دیگر در تاریخ ۱۱ تا ۱۳ خردادماه ۱۳۹۹ نشان داد ۸۲.۳ درصد شهروندان تهرانی با اجباری شدن ماسک در فضاهای عمومی برای همه موافق بودهاند.
آنچه در این گفتار محوریت دارد، تأکید بر نقش مردم در همراهی با ساختارها و نهادها و حتی فراتر از آن نقشآفرینی مردم بهعنوان بازوی مکمل در مبارزه و مقابله با ویروس کرونا است. درواقع باید اذعان کرد که ویروس کرونا کنترل و مدیریت نمیشد مگر به اراده عمومی جامعه. بر همی اساس میتوان نقش جامعه در مدیریت بحران کرونا را در دو دسته در نظر گرفت؛ ابتدا همکاری و همراهی با قوانین وضعشده بهمنظور کنترل ویروس کرونا و سپس نقشآفرینی در مبارزه مستقیم علیه ویروس کرونا.
پسازاینکه کاهش و کمبود مواد بهداشتی و ماسک در کشور به بحرانی عمومی مبدل شد و این مسئله خدمات بهداشتی در بیمارستانها را تحت تأثیر قرار دارد، شبکه گستردهای از تودههای مردم در اماکن مختلف اعم از حرمهای مطهر، امام زادهها، مساجد، مدارس و کارگاه اقدام به تولید ماسک و لوازم بهداشتی به ویژه ضدعفونیکنندهها کردند.
از سوی دیگر نیروهای مردمی در قالب جهادگران سلامت اقدام به گندزدایی از اماکن و معابر کردند. برخی از این افراد در قالب جهادگر سلامت معابر خیابانها مغازهها پمپ بنزینها، عابر بانک و... را ضدعفونی کرده و گروهی دیگر در بیمارستانها مشغول به فعالیت شدند و ضمن انجام گندزدایی به کمک کادر درمان رفتند. گروه دیگر نیز در قبرستانها و آرامگاهها مشغول به خدماترسانی شدند. البته پس زا آن نیز طرحهای موفق دیگر، چون کمک مؤمنانه، طرح شهید سلیمانی، اهدای خون و... نیز اجرا شد که باخوردهای مثبتی در جامعه هدف داشته است.
از سوی دیگر همکاری مردم در عدم برگزاری دور همیها در آغاز سال جدید، عدم اجتماع در ۱۳ فروردین سال ۹۹، عدم برگزاری مراسم در ماه مبارک رمضان، نیمه شعبان، برگزاری مراسم ایام محرم با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی و... خاطره خوبی از نقش مردم در مدیریت ویروس کرونا را در اذهان بهجای گذاشت. درواقع اجتماعات مردم به مناسبتهای ملی، دینی، مذهبی و باستانی به دلیل مقابله با ویروس کرونا کنسل شد.
کرونا، نمونه موفق حل مسئله مردمی
مدیریت کرونا مبتنی بر مشارکت فعالانه مردم، میتواند نمونهای از شکلگیری مدیریت جدید و خلق مدل حل مسئله و بحران باشد، برای مثال تولیدیهای خانگی ماسک که نقش مؤثری در جبران کمبود اقلام بهداشتی داشته، الگوی مناسب برای فرم جدید اقتصاد کشور، یعنی اقتصاد کارگاه محور در مقابل اقتصاد خصوصی و دولتی و یا فرهنگ مواسات میتواند مدلی برای تحقق عدالت اجتماعی باشد. مدل حل مسئله مردمی، ریشه در سنت ایرانی-اسلامی دارد. اصناف اهل فتوت و مرامنامههای آنان، جنبش تنباکو و مشارکت فعالانه مردم و ... نمونهای تاریخی از مدل است. مدل حل مسئله مردمی را میتوان در دیگر کشورها نیز جستجو کرد، مسئله بحران گندم در مصر و حل مردمی آن ازجمله مدلهای حل مسئله مردمی است، هرچند که کرونا اوج قله این مدل بوده و موجب ایجاد گفتمانی عمومی در خصوص نقش مردم در مدیریت مشکلات شد.
در بررسیهای پیش رو تلاش میشود تا موضوعات ذیل بررسی و شود:
- نقش بسیج در مقابله و مبارزه با ویروس کرونا
- وظایف حاکمیت در حمایت از طرحهای مردم محور
- نقش موثر اقشار مختلف در کنترل ویروس کرونا (طلاب، گروههای جهادی و...)
- بررسی طرحهای انجام شده و میزان اثرگذاری آن در لایههای مختلف
- استخراج نظریه اجتماعی که در پی شیوع ویروس کرونا شکل گرفته است (مدل حل مسئله مردم محور)
- اجتماعی برخواسته از نقش مردم در مقابله با ویروس کرونا
- الگوبرداری از نقش موفق مردم در مبارزه با کرونا و تعمیم آن به سایر بخشها برای حل مشکلات کشور
- الگوی حل مسئله مبتنی بر تجارب کرونایی برای اقتصاد
- الگوی حل مسئله مبتنی بر تجارب کرونایی برای عدالت
- زمینهها و مصادیق تاریخی الگوی حل مسئله مردمی، شکل گرفته در بحران کرونا
/انتهای پیام/