گروه راهبرد «سدید»؛ پرسش از نسبت خویشتن با توسعه امروزه تنها سوال اندیشمندان و مردم ایران نیست بلکه این سوال را میتوان در ذهن اندیشمندان تمام کشورهایی یافت که توسعه را به میهمانی پذیرفته اند. در این میان ترکیه دارای برجستگیهایی است که آنرا بیش از دیگر کشورها شایسته بررسی میکند؛ نخست آنکه ترکیه، کشوری مسلمان و استراتژیک، در همسایگی ما، دارای داعیههای رهبری جهان اسلام که حرکت به سمت توسعه خود را همراه با ما و در زمان آتاتورک به صورت جدی شروع کرد و از همه مهمتر کشوری که الگوی مدیریتی آن در ذهنی برخی از هم وطنان مطلوبتر جلوه میکند، است. همه این عوامل مارا برآن داشت تا گفتگویی شکل دهیم با دکتر محمد رضایی، دکتری مدیریت از دانشگاه استانبول ترکیه و فعال جهان اسلام تا در خصوص این موضوع که توسعه با هویت و سنت ترکیه چه کرد؟ و یا به عبارت دیگر سنت ترکیه در میزبانی توسعه چه کرد بیشتر بدانیم.
آقای دکتر ضمن تشکر از آنکه دعوت مارا پذیرفتید لطفا ابتدا گذری به تاریخچه توسعه در ترکیه داشته باشید.
ترکیه پایه گذار بحث توسعه غربی بوده آن هم با شخصیت آتاتورک، اما این بحث از زمان سلطان عبدالحمید دوم و مدارس جدید آغاز شد، ولی آتاتورک پایه گذار این مسئله بود، دقیقا مانند ایران که توسعه خود را به صورت جدی در زمان رضا شاه آغاز کرد، ولی از مدتها قبلتر حرکتهایی آغاز شده بود.
آتاتورک در ابتدا با تمام نمادهای متضاد توسعه برخودی نظامی داشت، اما بعد از آنکه با مخالفتهای مردمی علیالخصوص در شرق ترکیه که گرایشهای مذهبی بیشتری دارند، مواجه شد توجیهاتی برای آن تراشید و اصطلاحا با سیاستهای مدرن تری برنامههای توسعه را جلو برد. قطعا الان هم رویکرد ترکیه همان است. یعنی برای رسیدن به توسعه عناصر متضاد در سنت خود را فدا میکنند. برای مثال فتح الله گولن که یکی از رهبران مذهبی ترکیه است، از سال ۱۹۷۰ که فعالیت خود را شروع کرد باید گفت که جنبش وی در تضاد بین سنت و مدرنیته قطعا مدرنیته را انتخاب میکند. باید توجه داشته باشید که جنبش گولن مسئله بسیار مهمی است؛ اینها از ساختار اخوان استفاده میکنند یعنی در هر محله یک خانه دارند و برای صنوف مختلف برنامه جداگانهای که حاصل آن تشکیلات بسیار عجیبی است. باید بدانید که جنبش گولن هویتی کاملا مذهبی دارد، آنها جلسات ذکر دارند. شما باید توجه کنید که این جنبش در چه شرایطی به وجود آمد؛ از همان ابتدای پایه گذاری ترکیه مدرن امروزی یکی از اساسهای سیاست در ترکیه مدرن لائیسیته است یعنی دین قطعا در سیاست دخیل نیست و حتی در یک گستره بزرگتری سنت زادیی از سیاست مطرح بوده است.
از زمان آتاتورک یعنی سال ۱۹۲۲، به مدت ۱۷ سال اذان عربی از منارههای مساجد حذف شد، در این شرایط جنبش گولنها برای مبارزه با این شرایط مطرح شد. میدانید که حجاب در دانشگاههای ترکیه کاملا ممنوع است، حتی به همین دلیل دختر عبدالله گل در آمریکا و دختر اردغان در لندن درس خواندند، اما با این حال گولن نسبت به جنبش خود فتوایی دارد که به آنها جواز کشف حجاب برای ورود به دانشگاه را میدهد چراکه این أمر برای توسعه برنامه خود ضرورت داشت. به عبارت دیگر در تضاد ارزشهای اسلامی با قدرت و توسعه، خیلی جاها نمادهای توسعه انتخاب شده است. میدانید که الان این أمر را به وفور میشونید که دموکراسی میراث ترکیه مدرن است به معنای ستودن این واژه، دموکراسی خط قرمز ماست و مقدس است؛ و جالب این است که این أمر آنقدر نهادینه شده، در جاهایی که احساس میکنید این أمر در تضاد مستقیم با دین است، ولی در این جامعه انقدر به نمادهای توسعه بها داده شد با اینکه نمیخواستند دین خود را کنار بگذارند، اما میبینید که توسعه پذیرفته شده است.
اساسا ترکیه امروز تا چه میزان سنت گراست؟
ببینید پاهای ملت ترکیه در سنت گیر کرده، حتی بیشتر از ایران، احترام به والدین و بزرگتر را در ترکیه ده برابر بیشتر از ایران میبینید، این مقدار زن سالاری که در ایران هست اصلا در ترکیه نمیبینید، قتلهای ناموسی که در ترکیه میبینید اصلا به این مقدار در ایران وجود ندارد، قتلهایی که نه به علت فحشا لزوما بلکه به علت سخن گفتن با نامحرم و...؛ ببینید استانبول شهری است که نصف آن در آسیا و نصف آن در اروپا است، تقریبا از هر ملیتی میتوانید در آنجا اشخاصی را ببینید، شهری که یک شاهراه ارتباطی است، اما تعداد کسانی که در آن شهر انگلیسی بلد باشند از تهران کمتر است چراکه برای زبان خود اهمیت قائل هستند، اما با این حال به نظر ترکها نتوانستند به چهرهای هماهنگ از توسعه و سنت برسند، برای مثال شما بسیار میبینید که پاها برهنه است، ولی سرها با روسری پوشیده شده و یا روزه میگیرند، ولی افطار با شراب انجام میدهند. یکی از برندهای مطرح لباس در ترکیه برند آرمینه است، این برند مخصوص زنان باحجاب است و لباس مناسب تولید میکند، اما قیمت بسیار بالایی دارد و لاکچری پوشها از آن استفاده میکنند. یعنی اشخاص زندگی پر مصرف و بسیار لاکچری دارند به گونهای که حتی وقتی ورود میکنند به تولید لباس با حجاب اینگونه میشود؛ از این گونه رفتارهای پر تضاد در میان مردم فراوان مشاهده میشود.
خود مردم ترکیه چگونه با مسئله تضاد میان سنت اسلامی خود و اقتضائات توسعه غربی کنار میآیند؟
ببینید در اینجا چند دسته هستند، جماعتی در ترکیه داریم با عنوان جماعت اسماعیل آقا، زنان این جماعت با پوشیه قدم میزنند، مردان با لباس بلند ظاهر میشوند، هیچ کدام موبایل ندارند و در خانه به جای استفاده از برق شمع میسوزانند و از چراغ استفاده نمیکنند. این مدلی هارا هم داریم. من با یکی از آنها که گفتگو میکردم میگفت که با اتوبوس همیشه سفر میکند و سوار هواپیما نمیشود، دلیل آن هم این بود که درست است اتوبوس و هواپیما هردو نماد توسعه هستند، اما هواپیما جلوه بیشتری از توسعه دارد و هرچه کمتر باید از آن مظاهر استفاده کرد. دسته دوم کسانی هستند که به هیچ وجه اعتقادی به تضاد میان مظاهر توسعه همچون مصرف گرایی و... با دین نمیبینند، اما این دو دسته آنقدر در ترکیه جدی نیستند. دسته جدیتر کسانی هستند که قائل به وجود تعارض در میان دین و توسعه غربی هستند، اما با وارد کردن عنصر اقتضائات زمان توسعه را بر میگزینند. فتح الله گولن یک صحبتی کرده بود که حتی اگر پیغمبر اسلام هم الان بخواهد بیاید باید حرف من را گوش کند، چون من اقتضائات زمانم را میشناسم.
شما ببینید یکی از شاخصهای توسعه یافتگی مسئله مصرف است؛ بیش صد میلیارد دلار بدهی مردم به بانک هاست به واسطه کردیت کارت است، اگر یک ترک چهار هزار لیر درآمد داشته باشد پنج هزار لیر خرج میکند.
تقریبا الآن نزدیک به دو دهه است که مدیریت ترکیه در دست اسلام گرایان است، یعنی حزب عدالت و توسعه خود داعیههای اسلام خواهانه دارد، یا این شرایط که توصیف میکنید به علت فقر تئوریت و فقر نظریههای مدیریت اسلامی نیست؟ تقریبا شبیه همان وضعیتی که در کشور خود ما وجود دارد، یعنی حتی اگر دولت انقلابی هم سر کار میآید باز به علت فقر نظریههای اسلامی مدیریت به دامن برنامههای غربی میافتد.
ببینید الان یکی از مباحثی که مجاهدین ترکیه میگویند این است که مفهوم جهاد در دوره همین اسلام گرایان تضعیف شد و ارتباط با اسرائیل قوت گرفت. چند مسئله وجود دارد که یکی از آن ضعف تئوریک است. در حال حاضرخوانش جدید از اسلام که پاسخگوی مسائل جدید باشد نداریم. دیگر آن است که تئوری باید در سطح جامعه اجرا شود. اینکه جامعه تحمل شمارا هم داشته باشد بسیار مهم است به همین دلیل جامعه گاهی اوقات با شما همراهی نمیکند. شما لازم است نگاهی به حافظه تاریخی ترکیه بیندازید. در سال ۱۹۸۰ یعنی یک سال بعد از انقلاب اسلامی ایران؛ در ترکیه مخوفترین کودتا تاریخ آن رخ دارد. این کودتا بسیاریها را ترساند، در برهه دهه هفتاد میلادی یک اعترافی است از سازمان سیا که پیش بینی ما از جوانان اسلام خواه و چپ گرا که در ترکیه فعال بودند خیلی بیشتر از ایران بود که دست به انقلاب بزنند، ولی انقلاب در ایران به نتیجه رسید. نورالدین شیرین رئیس شبکه قدس میگوید ما در قهوه خانه مینشستیم و وزیر مشخص میکردیم برای دولت انقلابمان، اما با کودتای «تیمسار کنعان اورن» در سال ۱۹۸۰، هشصد هزار نفر دستگیر شدند، چندین هزار نفر از همان موقع مفقود شدند که هنوز هم مشخص نیست چه بلایی سر آنها آمد. علاوه بر آن ترکیه بعد از آتاتورک هر ده سال یک کودتا به خود دیده است؛ دولت نجم الدین اربکان اسلام گرا توسط کودتا برچیده شد. عدنان مندرس که در سال ۱۹۵۰ به قدرت رسید و اولین کسی بود که بعد از آتاتورک با تفکرات ضد اسلامی اندکی مقابله کرد بعد از ریاست جمهوری اعدام شد. این اتفاقت مخوف باعث شده یک محافظه کاری شدید در مردم و مسئولین ترکیه به وجود بیاید به همین دلیل خیلی از مفاد مانیفست حزب عدالت و توسعه را مردم تحمل ندارند و البته دلایل دیگر هم هست مانند آنکه میگویند اقتضاء زندگی امروز این است.
مسئله سومی که وجود دارد که شما در برخی مسائل در برخورد با مسائل توسعه و نمادهای مدرنیته باید برخورد حذفی داشته باشید، الان ما یک استخر رنگ داریم که هر چیز را در آن میاندازیم و در میآوریم و میگوییم اسلامی شد. یعنی مثلا اشخاص همه تبرج و اشرافیت خود را دارند و بچه مذهبی هم هستند. هنوز که هنوز است با گذشت بیست سال از حکومت اسلام گرایان در ترکیه زنا به عنوان یک جرم شناخته نمیشود. اینها همگی محل سوال است که آیا ارادهای برای عرضه الگوهای اسلامی اساسا وجود دارد یا نه؟
/انتهای پیام/