همراه با جشنواره فیلم کودک؛
یکی از فیلم های موفق سینمای کودک، فیلم «گلنار» به کارگردانی کامپوزیا پرتوی بود. فیلمی که شخصیت اصلی اش را دختری روستایی ایفا می کند که در مواجهه با اتفاق های سخت زندگی، آنها را مهار می کند.
به گزارش «سدید»؛ شاید بهترین و موفق ترین فیلم های سینمایی که در ژانر کودک ساخته شده است مربوط می شود به دهه شصت و هفتاد. سال هایی که کودک در سینمای ایران به رسمیت شناخته می شد و علاوه بر کارهایی که برای بزرگسالان مقابل دوربین می رفت، به فاصله چند ماه یک بار، شاهد فیلم سینمایی برای کودکان بودیم.

به مناسب آغاز برگزاری جشنواره فیلم کودک، بنا داریم مروری بر فیلم های موفق این ژانری که این روزها مغفول مانده است، داشته باشیم. برای شروع فیلم سینمایی «گلنار» را انتخاب کردیم، فیلمی که در سال ۶۷ تهیه و پخش شد و سکانس هایی شاد و غمگین را برای کودکان در کنار یکدیگر قرار داده بود.

 فیلمی در فضای روستایی

داستان فیلم سینمایی گلنار در روستایی در شمال کشور می گذشت، روستای تالش و خانه های قدیمی که سقف هایشان شیروانی دارند و مرغ و خروس هایی در لانه هایشان زندگی می کردند. فضایی که زندگی روستایی را به تصویر می کشید اولویت این کار سینمایی بود.

 فیلمی با حضور بازیگرانی قدیمی

کامپوزیا پرتوی نویسندگی و کارگردانی این فیلم را به عهده داشت و وحید نیکخواه آزاد و فرشته طائرپور نیز گلنار را تهیه کرده بودند. شهلا ریاحی، محرم بسیم، اکبر دودکار، غزل شاکری و ... نیز در این فیلم بازی می کردند.

 شخصیت اصلی در فراق پدر و مادر

گلنار یکی از بچه های این روستا و در اصل نوه این خانه زیبای روستایی بود. او که سالها پیش مادر و پدرش را از دست داده بود حالا به تنهایی با پدربزرگ و مادربزرگش در این خانه زندگی می کرد. گلنار در روستا دوست های بسیاری داشت و یکی از صمیمی ترین دوست هایش شخصیتی بود به نام خاله قورباغه.

تلفیق کار عروسکی و بزرگسال

از آنجایی که کودکان با شخصیت های عروسکی ارتباط بهتری برقرار می کنند، در این فیلم نیز در کنار بازیگران زنده و بزرگسال از عروسک هایی در قالب تن پوش و عروسک های دستی استفاده شده بود. این عروسک ها خاله قورباغه، خرس ها و خروس و مرغ بودند.

قصه اصلی «گلنار» چه بود؟

یک روز که گلنار به همراه خاله قورباغه به رودخانه رفته بودند، به یکباره دیدند که بچه های روستا مشغول پرتاب سنگ در آب رودخانه هستند و خاله قورباغه که بچه هایش را در رودخانه گذاشته بود مدام نگران از بین رفتن آنها بود و برای همین از گلنار خواست تا دستمال آبی  که یادگار مادرش بود را در باد رها کند و از این طریق حواس بچه ها را از پرتاب سنگ به پیدا کردن دستمال گلنار منعطف کند.

 گم شدن شخصیت اصلی داستان

گلنار به همراه بچه های روستا به دنبال دستمال می دویدند و سرعت بادی که دستمال را می برد بیشتر از آنها بود. گلنار به جایی رسید که خبری از بچه ها نبود و هر چه دید  و صدا زد هیچ کدام از بچه ها را پیدا نکرد. کلبه در آن نزدیکی بود و گلنار که به شدت خسته شده بود وارد آن کلبه شد و آنجا را تمیز و مرتب کرد.

حضور 2 خرس بزرگ در فیلم

یکی از نکات جالب توجه این فیلم حضور دو خرس بزرگ به عنوان شخصیت های اصلی در قصه بود. این خرس ها در کلبه ای در میان جنگل با هم زندگی می کردند. گلنار بعد از تمیز کردن کلبه به خواب عمیقی فرو رفته بود که یک دفعه با دو خرس مواجه شد و از آنجایی که دختر شجاعی بود نترسید و خیلی سریع با این دو خرس کنار آمد.

خرس هایی که مهربان تصویر شده بودند

اتفاقا یکی از نکته هایی که در این فیلم وجود داشت، وجود دو خرس ترسناک برای ژانر کودک بود. اما کارگردان به خوبی در همان سکانس های ابتدایی ورود و معرفی این خرس ها، طوری آنها را به مخاطب شناساند که مخاطب کودک با دیدن این ها اصلا حس نکند که موجودی ترسناک را دیده است و تا پایان با فیلم و اتفاق هایش همراه باشد.

تن پوش هایی در حجم بزرگ

از آنجایی که این دو خرس نمی توانستند در قالب عروسک های نمایشی و دستی در این فیلم حضور داشته باشند و از طرفی برای واقعی تر درآمدن فضای فیلم نامه، کارگردان ترجیح داده بود از دو تن پوش برای این خرس ها استفاده کند. تن پوش هایی که دو مرد به نام های فرزاد حاجی زاده و شکرالله عباسی در لباس هایشان قرار گرفته بودند.

موسیقی هایی که در خدمت قصه بودند

یکی از نقاط قوت همه فیلم های سینمایی در ژانر کودک استفاده از موسیقی هایی با کلام است که کودکان را سرگرم می کند. در این فیلم نیز برای معرفی تک تک شخصیت ها موسیقی هایی با کلام قرار داده بودند. معرفی  گلنار، معرفی خرس ها: (من صاحب جنگلم) و (خونه باید باشه بدون گرد و غبار) و سکانس پایانی و پیدا شدن گلنار (گلنار مثل گلی بود که گفتن پرپر گشته).

 رهایی گلنار از دست خرس ها

از طرفی مادربزرگ و پدربزرگ و اهالی روستا نگران گم شدن گلنار بودند و از طرفی گلنار در کلبه خرس ها گیر افتاده بود و به خاطر تمیز بودن و زنانگی که داشت، خانوم خرسه و آقا خرسه دست از سر او بر نمی داشت و اجازه نمی داد که از آنجا برود. در نهایت گلنار با همکاری خاله قورباغه که او را پیدا کرده بود و خرسی خانوم توانست با پنهان شدن در سبد کلوچه ای که بنا بود خرسی برای خانواده اش ببرد، خود را از آن کلبه نجات داد.

گلنار با ویژگی های دخترهای ایرانی

در این فیلم رابطه بین انسان و حیوان های جنگل به خوبی تصویر شده بود به طوریکه شخصیت اصلی وقتی در خانه خرس ها گیر افتاد، هیچ واکنشی مبنی بر ترس از او سر نزد و خیلی منطقی در مقابل تمامی اتفاق ها ایستادگی کرد. او حتی به خرسی خانوم نکته های خانه داری یاد می داد و کاری کرد تا او را پیش شوهرش عزیزتر کند.

 معرفی صداپیشه های فیلم

این فیلم سنیمایی چهار شخصیت عروسکی داشت که دو تن پوش و دو عروسک نمایشی بودند. هنگامه مفید در این فیلم صداپیشه خرسی خانم، آزاده پورمختار قورباغه، مسعود کرامتی خرس، مریم سعادت نیز صدای مرغ را به عهده داشت.

این فیلم زمان اکران خود گیشه موفقی را تجربه کرد. فیلمی که تا چند سال بعد هم مدارس بچه ها را برای دیدن این فیلم ها به سینما می بردند. فیلمی آموزنده با رنگ و لعاب و اشعار شاد کودکانه.

انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha