به گزارش «سدید»؛ جوان اول سینمای جنگ در دهه ۷۰ میتوانست در فیلمها و سریالهای بیشتری بدرخشد و حضورهای سینماییاش تنها به هفت فیلم خلاصه نشود و در تلویزیون هم در کارها و نقشهای موثرتر و ماندگارتری ظاهر شود؛ چون هم هنر و استعداد و تواناییاش را به گواه همین نقشهای خوب داشت و هم از چهره جذابی برای ستاره شدن بهویژه در سینمای جبهه و جنگ برخوردار بود و مخاطب نسبت به او سمپات و همدلی داشت و هم اینکه پشتوانه تحصیلی و آکادمیک در زمینه بازیگری و کارگردانی را یدک میکشید. ایرانمنش فارغالتحصیل بازیگری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فوقلیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. اما وضعیت جسمانی او و اثرات شیمیایی شدنش در جنگ، بارها این بازیگر را راهی بیمارستان کرد و حتی دو بار هم به کما رفت و امیدی به برگشت او نبود. همین رفت و برگشتها به بیمارستان طی این چند سال، امکان و موقعیت حضورهای سینمایی، تلویزیونی و بازیگری را از او سلب کرد تا ایرانمنش نتواند آثاری به آن نقشهای اندک خوبش اضافه کند.
شروع ماندگار
سینماگرانی که در اولین حضور و فعالیت، به چشم میآیند و میدرخشند، کار خود را در ادامه سخت میکنند و توقع مخاطبان را بسیار بالا میبرند؛ طوری که هر فعالیت و هر اثری، همیشه در سایه همان کار درخشان اول قرار دارد که بیرون آمدن از آن بسیار سخت است. رضا ایرانمنش در اولین گام بازیگری و در اولین حضور سینمایی، بهقدری خوب و موفق ظاهر شد که در ادامه و باوجود برخی تلاشها و نقشآفرینیهای خوب دیگر، نتوانست دوباره به این اوج دست یابد.
سجاده آتش در سال ۷۲، رضا ایرانمنش را به سینمای ایران معرفی کرد. فیلمی به نویسندگی علی شاهحاتمی و احمد مرادپور؛ مرادپور که سجاده آتش او یکی از بهترین و بهیادماندنیترین آثار سینمای دفاع مقدس است، همچون ایرانمنش در ادامه چندان در سینما پرکار نبود و دو سه فیلم بیشتر نساخت؛ بعد از آن در سال ۷۸ یک فیلم اکشن جنگی با بازی جمشید هاشمپور ساخت به نام رنجر. چند سال بعد یک مینیسریال درخشان تلویزیونی باز هم با موضوع دفاع مقدس ساخت به نام رقص پرواز که بازیگرانی، چون مهدی هاشمی، شهاب حسینی و لاله اسکندری در آن بازی میکردند و بهتازگی هم پس از چند سال دوری از کارگردانی، فیلمی به نام کارو را با بازی مریلا زارعی ساخت.
سجاده آتش بعد از شهادت شهید سیدمرتضی آوینی و در همان سال ۷۲ ساخته شد و فیلم هم به او تقدیم شده است. تیتراژ با این نوشته شروع میشود: «تقدیم به شهدای جنگ و آنانکه در دفاع مقدس برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و راوی بزرگ فتح، شهید سیدمرتضی آوینی» بعد عنوان فیلم و اسم بازیگر نقش اول فیلم روی زمینه سیاه تصویر نقش میبندد: محمدرضا ایرانمنش. تماشاگران آنموقع شناختی از این بازیگر جوان و ۲۶ ساله و گمنام نداشتند، اما محبوبیت فیلمهای جنگی و دفاع مقدسی در آن دهههای ۶۰ و ۷۰ و پوستر شلوغ و اکشن و مهیج فیلم در سردر سینماها نقش زیادی در کنجکاوی مخاطبان و رفتن آنها به سینما برای تماشای این فیلم داشت. چهره ایرانمنش که البته اسمش را در پوستر همان رضا ایرانمنش نوشتهاند، در ابعاد بزرگتری نسبت به حبیب حداد (بازیگر نقش منفی فرمانده عراقی) در گوشه بالایی سمت راست پوستر کار شده که یک اسلحه کلاشینکف بهدست دارد. همین تصویر کمی بزرگتر از دیگر شخصیتها، نشانهای از وجوه قهرمانانه شخصیتی او در قصه دارد.
ایرانمنش در فیلم، نقش فرماندهای به نام مهدی را دارد که در عملیات کربلای ۵ درگیر نبردی سنگین با نیروهای بعثی عراق میشوند. شرایط نبرد نابرابر است و مهدی همراه عباس (سیدجواد هاشمی) یکی دیگر از فرماندهان سعی دارد کنترل اوضاع را به دست بگیرد و کار دشمن را یکسره کند. متانت و آرامش و اقتدار در فرماندهی، شخصیت دلنشین و همدلی برانگیزی از مهدی میسازد و باعث میشود مخاطب تا پایان او و هدفش را دنبال کند. در این زمینه باید به صداپیشگی سعید مظفری به جای ایرانمنش هم اشاره کرد که در تقویت شخصیتپردازی موثر است.
یکی از ماندگارترین و مشهورترین صحنههای سجاده آتش که در آنونس و تبلیغات فیلم هم آن زمان خیلی مورد استفاده قرار گرفت و نقش مهمی در کنجکاوی تماشاگران برای تماشای اثر داشت، سکانسی است که هواپیمای جنگنده ایرانی، ردیف تانکهای عراقی را بمباران میکند و به آتش میکشد. فریاد ا... اکبر رزمندهها هم به شور و شوق این صحنه تماشایی میافزاید. یکی دیگر از سکانسهای به یادماندنی فیلم، دوئل فرمانده عراقی با فرمانده ایرانی یعنی مهدی است. بعد از شهادت طبق معمولِ سیدجواد هاشمی به نقش عباس در خاکریز، فرمانده عراقی که یک هلیکوپتر را هدایت میکند با مهدی مواجه میشود که سلاحش از گلوله خالی است، اما مهدی با دست خالی، این نبرد نابرابر را با هوشمندی مدیریت میکند و به پایان میرساند.
سجاده آتش بهجز بازی خوب ایرانمنش، کارگردانی و طراحی صحنه و جلوههای ویژه و فیلمبرداری و موسیقی درست، استاندارد و جذابی داشت و حاصل تلاش جمعی و خلاقیت گروهی سینماگرانی است که هم درک و دریافت درستی از جبهه و جنگ داشتند و هم به بهترین و جذابترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن آن را به تصویر کشیدند.
به عنوان مثال اگر میبینید که رضا ایرانمنش اینقدر خوب و ملموس و باورپذیر نقش یک فرمانده جنگی را در عملیات کربلای ۵ بازی میکند، نتیجه حضورهای خودش در جبهههای جنگ تحمیلی است. عملیات کربلای ۵ از دی ۶۵ تا فروردین ۶۶ انجام شد، اما ایرانمنش که در چند عملیات جنگ حضور داشت، مدتی قبل از آن در عملیات والفجر ۸ (نبرد اول فاو) (که در بازه زمانی بهمن ۶۴ تا فروردین ۶۵ انجام شد) به دلیل استشمام گاز خردل، شیمیایی شد که او را در سالهای اخیر بارها راهی بیمارستان کردهاست.
سیمرغی که قسمت نبود
بازی ایرانمنش در این فیلم بهجز تحسین و نظرهای مثبتی که همراه داشت، در داوری دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر هم دیده شد و این بازیگر در گام اول بازیگری نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. افتخاری بود که نامش کنار بازیگرانی، چون عزتا... انتظامی (روز فرشته)، مهدی هاشمی (همسر)، علیرضا خمسه (چشم شیطان) و مجید مظفری (جنگ نفتکشها) قرار گیرد که انصافا همگی در این فیلمها یکی از بهترین بازیهایشان را ارائه دادند. زنده یاد شاهرخ غیاثی هم یکی دیگر از رقبای ایرانمنش در این رشته بود که برای فیلم بلندیهای صفر، نامزد دریافت جایزه بود. هرچند ایرانمنش سیمرغ بلورین را به رقیب بزرگی، چون انتظامی واگذار کرد، اما همین نامزدی دریافت جایزه افتخار و شروع درخشانی برای این بازیگر بود و همین هماوری با برخی بزرگان بازیگری، از نقاط عطف کارنامه هر بازیگر جوان و تازهواردی است.
نقشهای ماندگار دیگر
علی شاهحاتمی که یکی از فیلمنامهنویسان سجاده آتش بود، در همان سال ۷۲ بار دیگر با ایرانمنش همکاری کرد و یکی از نقشهای فیلم مشهور و دفاع مقدسی آخرین شناسایی به کارگردانی خود را به او سپرد. ایرانمنش بعد از این فیلم، باز هم در یک فیلم خوب دفاع مقدسی دیگر نقشی مهم و تعیینکننده داشت؛ دکل به کارگردانی عبدالحسن برزیده. کمین ساخته حمید خیرالدین، ترور ساخته حسن کاربخش و تلفن ساخته شفیع آقامحمدیان از دیگر فیلمهای ایرانمنش در سینما هستند که البته هیچکدام به موفقیت و ماندگاری فیلمهای اول و دفاع مقدسی او نرسیدند. فیلم اشک نرگس ساخته احمد عبداللهیان که سال ۹۴ ساخته و سال ۹۶ اکران شد آخرین نقشآفرینی ایرانمنش در سینماست که با وجود روایت دوباره در فضای دفاع مقدس، اثر موفقی نبود.
ضمن آرزوی سلامت برای این بازیگر خوب و خاطرهانگیز، امیدواریم از ظرفیت و تواناییهای ایرانمنش باز هم در سینمای ایران استفاده شود.
انتهای پیام/