تمام انقلابها تجربه خیرات را دارند
حتماً شنیدهاید که مردم با حضرت رسول؟ص؟ چه کار میکردند و آبِ دستشان یا چیزی را که میخوردند برای تبرک میبردند. آنها چه زیبایی در این موجود میدیدند و چطور غرق در او میشدند که این حالت از آنها بروز میکرد؟ اینکه سر و دست میشکستند، برای موهومات نبوده، بلکه یک زیبایی یکپارچه میدیدند و برای کسب تجربه این زیبایی مشارکت میکردند و تمدنی که در مدت صد سال با آدمهای عجیب و غریب شکل گرفت از طریق این پیوند ظهور پیدا کرد. این تجربه در زمان انبیا از طریق انبیا و در غیر زمان انبیا در مقاطع تاریخی مثل انقلاب اسلامی حاصل میشود و ما نمیدانیم آسمان چطور باز میشود، یعنی حادثهای عادی نیست که در مدت دو سال یک جامعه متحول میشود و کل انسانها عوض میشوند و انسان از بودن در آن جامعه لذت میبرد. این چیزی عادی نیست و کسی آن را تحلیل نکرده و یکی از نقاط مغفول در علوماجتماعی است. این فقط مختص انقلاب ما نیست، بلکه تمام انقلابها تجربه خیرات را دارند، یعنی تجربه لحظاتی متعالی که همه میخواهند متقی بشوند و هر کس به اندازه وسع خودش متقی میشود.
بر این اساس، تصور بنده این است که اربعین یک صحنه و یک زمان و مکان غیر ایندنیایی و امکانی برای تجربه آن معنای متعالی است، یعنی یک نیروی غیرسکولارزداییکنندهای پیدا کردهایم. میدانید که در عصر موجود که دائماً جهان دنیایی میشود و قلمروهای دینی از بین میرود و خورده میشود و رنگ و بوی قدسی از بین میرود، وجود این منابع قدسیکننده برای مواجهه با موجی که در آن هستیم خیلی اساسی است. اگر انقلاب اسلامی را در نظر بگیریم، از یک برههای به بعد این احساس را داریم که باوجود همه کارهایی که میکنیم، گویا فرایند سکولاریزاسیون همچنان ادامه پیدا میکند. سؤال این است که چرا با وجود تلاشهای ما این اتفاق میافتد؟ یعنی این احساس را داریم که فرایند دنیاییشدن ادامه پیدا میکند و ما فرایند عکس آن را یا کم میبینیم یا اصلاً نمیبینیم، به نحوی که گاهی فکر میکنم تکلیف انقلاب اسلامی تمام شده است! دلیلش این است که ما در اینجا با نیروهای واقعی در عالم سروکار داریم و منابع قدسیکننده در عالم خیلی کم هستند. به لحاظ مکانی و زمانی مثلاً مساجد یا مکه و مدینه، یا ماههایی مثل ماههای رجب و شعبان یا رمضان و شبهایی چون شبهای قدر، زمانها و مکانهایی هستند که اگر انسانها در آن مقطع قرار بگیرند، این تجربه را پیدا میکنند که به لحاظ واقعی و نه به لحاظ ذهنی، نیروی قدسیشونده درون اینها جریان پیدا كرده و به عنوان معارض سکولاریزاسیون عمل کند.
با آن چیزی که در اربعین میبینیم، تصور بنده این است که راهپیمایی اربعین در کربلا یکی از همین زمانها و مکانهای قدسیکننده و فتح بابهای خدایی است تا انسانها این تجربه متعالی را مجدداً داشته باشند. اربعین جایی است که یک نیروی قدسیشونده و قدسیکننده و غیرسکولار در آن ظاهر میشود و در هر سال به تناوب ظهور پیدا میکند.
من علت این مساله را نمیدانم و همانطور که گفتم، به یک تقدیر تاریخی برمیگردد. اینکه چرا خداوند فضایی را باز میکند یا میبندد و چرا این امکان را میدهد یا نمیدهد را ما نمیتوانیم بفهمیم ولی این را میفهمیم که تجربهای که اتفاق میافتد از جنس تجربههایی است که گویی پای خدا را در تاریخ باز میکند، یعنی بعد از مدتهایی که خداوند از این عالم رخت بربسته و امکان ظهور خدا در این عالم به امکنه و ازمنه خاصی محدود شده، ما با موج مجددی از این ظهور و بروز مواجه هستیم و آنچه در اعمال و افعال انسانها میبینیم، نشانهای از چنین بروز و ظهوری است.
انتهای پیام/